رئیس سابق سازمان دارالقرآن الکریم با بیان اینکه قاریان به حیات دوباره و پس از آن به حیات طیبه با عمل به قرآن دست مییابند، افزود: شهیدانی همچون مجید کشتکار سهی، با عمل به این کتاب آسمانی گوی سبقت را از دیگر قاریان ربود.
به گزارش شهدای ایران به نقل از ایکنا، جامعه قرآنی کشور در هفته جاری به دیدار خانواده شهیدان مجید و داود کشتکار سهی رفتند. در این دیدار، محمد خواجوی، عضو هیئت امنای سازمان دارالقرآن الکریم، سرهنگ کاظم رضایی، فرمانده بسیج ناحیه سلمان، سعید زکیلو، معاون فرهنگسرای قرآن، رحیم قربانی، رئیس سازمان قرآن و عترت بسیج تهران بزرگ و خبرگزاری ایکنا و فارس حضور داشتند.
قربانی در این دیدار عنوان کرد: دیدار با خانواده شهدا و برپایی نخستین کنگره شهدای قرآنی از سال گذشته با پیشنهاد بسیج تهران بزرگ و سازمان قرآن و عترت و با همکاری خبرگزاری ایکنا، شبکه قرآن، رادیو قرآن و ... با معرفی شهدایی که به عنوان حافظ، قاری و معلم در حوزه قرآن فعالیت داشتند، آغاز به کار کرد.
وی با بیان اینکه تاکنون چنین کنگرهای برپا نشده بود، افزود: در جامعه به این افراد نیاز داریم تا در مسیر پر پیچ و خم امروز به انحراف نرویم. این افراد بهترین الگو در جامعه کنونی بودهاند که راه خود را در نور قرآن پیدا کردند و با این کتاب آسمانی انس واقعی گرفتند. آنان علاوه بر تلاوت قرآن کریم، عامل به آیات و دستورات الهی بودند.
قربانی اظهار کرد: در اولین یادواره بسیاری از شهدا شناسایی شدند که شهید مجید کشتکار نیز از آن جمله بود. در ادامه کنگره شهدای قرآنی، دومین یادواره با عنوان «پرچمداران بصیرت» در روز 9 دی و روز بصیرت برگزار میشود. البته مقدمه کشوری شدن این کنگره نیز برگزار شده است و سایر استانها نیز در آن شرکت میکنند.
داود در هویزه به شهادت رسید
پدر شهیدان کشتکار در این دیدار با بیان اینکه فرزندان وی و دیگر شهدا و قاریان این منطقه نیز از استاد محمد خواجوی درس آموختهاند، افزود: داود اولین فرزندم بود که در لشکر 16 قزوین خدمت میکرد و در هویزه به شهادت رسید.
وی با بیان اینکه داود کشتکار در اوایل جنگ به منطقه رفت و 24 سال داشت، گفت: مجید دانشجو بود و به دانشگاه میرفت. وی قاری قرآن بود و در کربلای 5 به شهادت رسید. وی همیشه در جلسات مذهبی علما شرکت میکرد. هر دو 24 ساله بودند که به شهادت رسیدند، ولی سال شهادت آنها متفاوت بود. مجید در سال 65 و داود در سال 59 به شهادت رسید.
پدر این شهیدان با بیان اینکه به دلیل کهولت سن خاطرهای برای بیان ندارد، اظهار کرد: وصیتنامه فرزندانم در جبهه ماند و چیزی به دست ما نرسید. یکی از رفقای مجید برایم پارچه سبزی را که مجید به دستش میبست بازگرداند، ولی متاسفانه این پارچه را در کربلا از دست دادم و مفقود شد. همرزم مجید گفت که کوله پشتی وی خیلی سنگین بود و نتوانستم آن را برگردانم.
آنچه از فرزندان شهید کشتکار به خانواده رسید
وی ادامه داد: از داود هیچ چیزی برایمان نیاوردند. البته وسایل مجید را که در پادگان بود برگرداندند. وی در سال دوم، سوم دانشگاه بود که به جبهه رفت. وقتی به او میگفتیم برگرد، میگفت تا امام دستور ندهد بر نمیگردم.
کشتکار گفت: مجید سال 62 در دانشگاه خواجه نصیر و در رشته اتومکانیک تحصیل میکرد. چندین بار مجروح شد و به خانه برگشت، ولی بلافاصله به جبهه رفت. مجید در 21 دی سال 65 در سه راهی شهادت و دریاچه ماهی مفقود شد و در سال 68 پیکر وی را پیدا کردند و به خانواده بازگرداندند.
فرازی از وصیتنامه شهید به این شرح است: «اگر بخواهید به استقلال و آزادی دست یابید، باید راهی پیدا کنید که خودکفا باشید.»
قربانی با بازخوانی این فراز عنوان کرد: این فراز بخشی از تاکیدات رهبر معظم انقلاب است.
به یاد امام حسین(ع) افتادم
مادر شهیدان کشتکار نیز گفت: داود پیوسته در تظاهرات پیش از پیروزی انقلاب شرکت میکرد. سال 58 اعلام کردند که به سربازی برود. برای دوران آموزشی به لشکر 16 قزوین رفت. پس از این دوره به خانه بازگشت و گفت که گفتهاند به منطقه هویزه بروند. به من گفت ساک و لباس برایم آماده کن. وقتی برایش آماده کردم، گفت ساک و لباس کهنه برایم بیاور! یاد امام حسین(ع) افتادم.
وی افزود: مدتها پس از رفتن داود از وی خبری نشد. همرزمش به جبهه میرفت به او گفتم که از داود خبری، نامهای بیاور. ولی از او هم خبری نشد. باید پس از شش ماه میآمدند ولی از 16 دی ماه مفقود شده بود و دیگر خبری از او نیامد.
مجید شهردار جبهه و محله بود!
این مادر شهید ادامه داد: مجید خیلی مبارز بود و پیوسته در جبهه حضور داشت. وقتی به خانه باز میگشت نمیگذاشت من کار کنم. همه کارها را انجام میداد. دوستانش به شوخی میگفتند مجید شهردار جبهه است. خیلی کمک میکرد. وقتی میآمد از من میپرسید همسایهها نمیخواهند کپسول گازشان را عوض کنند؟ خودش میرفت و این کار را انجام میداد.
مادر شهیدان کشتکار اظهار کرد: وقتی پدرش عنوان کرد که راضی نیستم به جبهه بروی، گفت بهمن برمیگردم، ولی هنوز آن بهمن نرسیده است. سه سال طول کشید تا پیکرش را برگرداندند. وقتی به معراج شهدا رفتیم، دیدیم چند قطعه استخوان برایمان آوردهاند.
وی با بیان این که مجید بیشتر قرآن را در مسجد تلاوت میکرد و کمتر پیش میآمد که در خانه قرآن بخواند، گفت: برای من یک قرآن و مفاتیحالجنان درشتخط خریده بود و از من میخواست از روی آنها به مناجات و قرائت بپردازم.
محمد خواجوی نیز در این دیدار گفت: برخی از شاگردانم را که به جبهه رفت و آمد داشتند را بیشتر از مجید میدیدم. مجید را کمتر میدیدم چون بیشتر وقتش را در جبهه بود.
حق تلاوت و حیات دوباره
وی پس از تلاوت آیاتی از قرآن کریم اظهار کرد: پیامبر اکرم(ص) فرمودند که حق تلاوت قرآن، عمل راستین به این کتاب آسمانی است. همچنین امام صادق(ع) فرمودهاند که حق تلاوت آن است که وقتی قاری قرآن را میخواند، حیات دوباره میگیرد. امام باقر(ع) نیز فرمودند که منظور از حیات دوباره متابعت از قرآن، تدبر و عمل به قرآن است. توصیف مومنان چنان است که وقتی تهدیدهای ما را میشنوند میترسند و به وعدههای ما امیدوار میشوند.
خواجوی با اشاره به کلام معصومین(ع) که عدهای حروف قرآن را حفظ کردند، ولی حدود آن را رعایت نکردند، گفت: حیات دوباره به حیات دوباره تبدیل میشود، پس قاری به حیات طیبه میرسد. شهدای قاری در این باره گوی سبقت را از دیگران ربودند.
وی ادامه داد: این شهدا و از جمله آنها مجید، به سرعت در این راه حرکت کردن و حق تلاوت را به جا آوردند و حیات دوباره یافتند و پس از آن به حیات طیبه دست پیدا کردند و من در این جاماندگی از آنها حسرت میخورم.
قرآنبان کسی است که حدود قرآن را رعایت کند
خواجوی با بیان اینکه در جامعه افراد قرآنخوان داریم که این کتاب آسمانی را خوب تلاوت میکنند و افراد قرآندان که به تفسیر و ترجمه آن آگاه هستند، یادآور شد: قرآنبان کسی است که حدود قرآن را رعایت میکند. ما به برکت شیر پاکی که این شهیدان خوردهاند و تربیت صحیحی که از پدر دریافتهاند و جان پاک خود را در راه خدا دادهاند، امروز آرامش داریم و این امنیت از برکت خون آنهاست.
وی با اشاره به اینکه مجید بیشتر اوقات خود را در جبهه به سر میبرد، اظهار کرد: هر وقت به مرخصی میآمد، به جلسات قرآن سر میزد. جوانی آرام، متواضع و مأخوذ به حیا بود.
مجید وابسته به دنیا نبود
محسن کشتکار، برادر شهیدان کشتکار نیز در این دیدار گفت: مجید در پاسخ به ندای حضرت امام(ره) راهی جبهه شد. وی خصوصیات منحصر به فردی داشت. وابسته به دنیا نبود و نداشتن عکسی از او نیز مصداق همین مطلب به شمار میآید.
وی افزود: مجید در دوره دبستان و دبیرستان از شاگردان ممتاز بود و در حوزه نوشتار نیز اثر زیادی از خود به یادگار نگذاشت. وی علاوه بر کلاسهای قرآن استاد خواجوی، به کلاسهای قرآنی که در مسجد امام حسین(ع) نیز میرفت و گاهی این جلسات در منازل شاگردان و از جمله منزل ما برگزار میشد.
کشتکار با اشاره به اینکه مجید طلبه نیز بود، اظهار کرد: کتابهای همچون سیوطی را نزد علما خوانده بود و ادبیات عرب را میدانست. وی علاوه بر اینکه طلبه و دانشجو بود، در کمیته انقلاب اسلامی نیز شاغل بود و در عین حال از جلسات قرآن غفلت نمیکرد.
سر شوریدهای که به شهادت ختم شد
وی از ترتیل روان و زیبای مجید یاد کرد و ادامه داد: وی با قرائتش دیگران را مجذوب قرآن میکرد. وی در عین اینکه قرآن را تلاوت میکرد، معانی قرآن را نیز میفهمید. مجید سر شوریدهای داشت و برخی شبها که به خانه نمیآمد تصور میکردیم در خانه دوستان هم دانشگاهی خود است، در حالی که در جبهه حضور داشت.
کشتکار با اشاره به اینکه مجید در جبهه غرب و فکه نیز حضور داشت، از مجروحیتهای وی گفت و افزود: وقتی مجروح میشد و به تهران برمیگشت، به دانشگاه میرفت. نظم آنچنانی در حضور در منزل نداشت، ولی برای حضور جبهه منظم عمل میکرد. یک بار تلفن کوتاهی به اندازه 30 ثانیه زد و با من صحبت کرد و گفت عملیاتی را گذراندهایم و عملیات دیگری در پیش است. که بعد مشخص شد عملیات کربلای 5 بوده است.
وی گفت: در خاطرات اسرای عراقی میخواندم که کربلای 5 از جمله عملیاتهایی بود که خود آنها اذعان داشتند کمر عراق را شکست. البته ما نیز هزینه آن را با بهای خون شهدا پرداختیم. والدین من از نبود فرزندانشان حسرت نمیخورند. شهدا افتخار یک ملت و خانواده و اقوام خود هستند.
در پایان این مراسم لوح تقدیری به مادر شهیدان کشتکار سهی تقدیم شد.
قربانی در این دیدار عنوان کرد: دیدار با خانواده شهدا و برپایی نخستین کنگره شهدای قرآنی از سال گذشته با پیشنهاد بسیج تهران بزرگ و سازمان قرآن و عترت و با همکاری خبرگزاری ایکنا، شبکه قرآن، رادیو قرآن و ... با معرفی شهدایی که به عنوان حافظ، قاری و معلم در حوزه قرآن فعالیت داشتند، آغاز به کار کرد.
وی با بیان اینکه تاکنون چنین کنگرهای برپا نشده بود، افزود: در جامعه به این افراد نیاز داریم تا در مسیر پر پیچ و خم امروز به انحراف نرویم. این افراد بهترین الگو در جامعه کنونی بودهاند که راه خود را در نور قرآن پیدا کردند و با این کتاب آسمانی انس واقعی گرفتند. آنان علاوه بر تلاوت قرآن کریم، عامل به آیات و دستورات الهی بودند.
قربانی اظهار کرد: در اولین یادواره بسیاری از شهدا شناسایی شدند که شهید مجید کشتکار نیز از آن جمله بود. در ادامه کنگره شهدای قرآنی، دومین یادواره با عنوان «پرچمداران بصیرت» در روز 9 دی و روز بصیرت برگزار میشود. البته مقدمه کشوری شدن این کنگره نیز برگزار شده است و سایر استانها نیز در آن شرکت میکنند.
داود در هویزه به شهادت رسید
پدر شهیدان کشتکار در این دیدار با بیان اینکه فرزندان وی و دیگر شهدا و قاریان این منطقه نیز از استاد محمد خواجوی درس آموختهاند، افزود: داود اولین فرزندم بود که در لشکر 16 قزوین خدمت میکرد و در هویزه به شهادت رسید.
وی با بیان اینکه داود کشتکار در اوایل جنگ به منطقه رفت و 24 سال داشت، گفت: مجید دانشجو بود و به دانشگاه میرفت. وی قاری قرآن بود و در کربلای 5 به شهادت رسید. وی همیشه در جلسات مذهبی علما شرکت میکرد. هر دو 24 ساله بودند که به شهادت رسیدند، ولی سال شهادت آنها متفاوت بود. مجید در سال 65 و داود در سال 59 به شهادت رسید.
پدر این شهیدان با بیان اینکه به دلیل کهولت سن خاطرهای برای بیان ندارد، اظهار کرد: وصیتنامه فرزندانم در جبهه ماند و چیزی به دست ما نرسید. یکی از رفقای مجید برایم پارچه سبزی را که مجید به دستش میبست بازگرداند، ولی متاسفانه این پارچه را در کربلا از دست دادم و مفقود شد. همرزم مجید گفت که کوله پشتی وی خیلی سنگین بود و نتوانستم آن را برگردانم.
آنچه از فرزندان شهید کشتکار به خانواده رسید
وی ادامه داد: از داود هیچ چیزی برایمان نیاوردند. البته وسایل مجید را که در پادگان بود برگرداندند. وی در سال دوم، سوم دانشگاه بود که به جبهه رفت. وقتی به او میگفتیم برگرد، میگفت تا امام دستور ندهد بر نمیگردم.
کشتکار گفت: مجید سال 62 در دانشگاه خواجه نصیر و در رشته اتومکانیک تحصیل میکرد. چندین بار مجروح شد و به خانه برگشت، ولی بلافاصله به جبهه رفت. مجید در 21 دی سال 65 در سه راهی شهادت و دریاچه ماهی مفقود شد و در سال 68 پیکر وی را پیدا کردند و به خانواده بازگرداندند.
فرازی از وصیتنامه شهید به این شرح است: «اگر بخواهید به استقلال و آزادی دست یابید، باید راهی پیدا کنید که خودکفا باشید.»
قربانی با بازخوانی این فراز عنوان کرد: این فراز بخشی از تاکیدات رهبر معظم انقلاب است.
به یاد امام حسین(ع) افتادم
مادر شهیدان کشتکار نیز گفت: داود پیوسته در تظاهرات پیش از پیروزی انقلاب شرکت میکرد. سال 58 اعلام کردند که به سربازی برود. برای دوران آموزشی به لشکر 16 قزوین رفت. پس از این دوره به خانه بازگشت و گفت که گفتهاند به منطقه هویزه بروند. به من گفت ساک و لباس برایم آماده کن. وقتی برایش آماده کردم، گفت ساک و لباس کهنه برایم بیاور! یاد امام حسین(ع) افتادم.
وی افزود: مدتها پس از رفتن داود از وی خبری نشد. همرزمش به جبهه میرفت به او گفتم که از داود خبری، نامهای بیاور. ولی از او هم خبری نشد. باید پس از شش ماه میآمدند ولی از 16 دی ماه مفقود شده بود و دیگر خبری از او نیامد.
مجید شهردار جبهه و محله بود!
این مادر شهید ادامه داد: مجید خیلی مبارز بود و پیوسته در جبهه حضور داشت. وقتی به خانه باز میگشت نمیگذاشت من کار کنم. همه کارها را انجام میداد. دوستانش به شوخی میگفتند مجید شهردار جبهه است. خیلی کمک میکرد. وقتی میآمد از من میپرسید همسایهها نمیخواهند کپسول گازشان را عوض کنند؟ خودش میرفت و این کار را انجام میداد.
مادر شهیدان کشتکار اظهار کرد: وقتی پدرش عنوان کرد که راضی نیستم به جبهه بروی، گفت بهمن برمیگردم، ولی هنوز آن بهمن نرسیده است. سه سال طول کشید تا پیکرش را برگرداندند. وقتی به معراج شهدا رفتیم، دیدیم چند قطعه استخوان برایمان آوردهاند.
وی با بیان این که مجید بیشتر قرآن را در مسجد تلاوت میکرد و کمتر پیش میآمد که در خانه قرآن بخواند، گفت: برای من یک قرآن و مفاتیحالجنان درشتخط خریده بود و از من میخواست از روی آنها به مناجات و قرائت بپردازم.
محمد خواجوی نیز در این دیدار گفت: برخی از شاگردانم را که به جبهه رفت و آمد داشتند را بیشتر از مجید میدیدم. مجید را کمتر میدیدم چون بیشتر وقتش را در جبهه بود.
حق تلاوت و حیات دوباره
وی پس از تلاوت آیاتی از قرآن کریم اظهار کرد: پیامبر اکرم(ص) فرمودند که حق تلاوت قرآن، عمل راستین به این کتاب آسمانی است. همچنین امام صادق(ع) فرمودهاند که حق تلاوت آن است که وقتی قاری قرآن را میخواند، حیات دوباره میگیرد. امام باقر(ع) نیز فرمودند که منظور از حیات دوباره متابعت از قرآن، تدبر و عمل به قرآن است. توصیف مومنان چنان است که وقتی تهدیدهای ما را میشنوند میترسند و به وعدههای ما امیدوار میشوند.
خواجوی با اشاره به کلام معصومین(ع) که عدهای حروف قرآن را حفظ کردند، ولی حدود آن را رعایت نکردند، گفت: حیات دوباره به حیات دوباره تبدیل میشود، پس قاری به حیات طیبه میرسد. شهدای قاری در این باره گوی سبقت را از دیگران ربودند.
وی ادامه داد: این شهدا و از جمله آنها مجید، به سرعت در این راه حرکت کردن و حق تلاوت را به جا آوردند و حیات دوباره یافتند و پس از آن به حیات طیبه دست پیدا کردند و من در این جاماندگی از آنها حسرت میخورم.
قرآنبان کسی است که حدود قرآن را رعایت کند
خواجوی با بیان اینکه در جامعه افراد قرآنخوان داریم که این کتاب آسمانی را خوب تلاوت میکنند و افراد قرآندان که به تفسیر و ترجمه آن آگاه هستند، یادآور شد: قرآنبان کسی است که حدود قرآن را رعایت میکند. ما به برکت شیر پاکی که این شهیدان خوردهاند و تربیت صحیحی که از پدر دریافتهاند و جان پاک خود را در راه خدا دادهاند، امروز آرامش داریم و این امنیت از برکت خون آنهاست.
وی با اشاره به اینکه مجید بیشتر اوقات خود را در جبهه به سر میبرد، اظهار کرد: هر وقت به مرخصی میآمد، به جلسات قرآن سر میزد. جوانی آرام، متواضع و مأخوذ به حیا بود.
مجید وابسته به دنیا نبود
محسن کشتکار، برادر شهیدان کشتکار نیز در این دیدار گفت: مجید در پاسخ به ندای حضرت امام(ره) راهی جبهه شد. وی خصوصیات منحصر به فردی داشت. وابسته به دنیا نبود و نداشتن عکسی از او نیز مصداق همین مطلب به شمار میآید.
وی افزود: مجید در دوره دبستان و دبیرستان از شاگردان ممتاز بود و در حوزه نوشتار نیز اثر زیادی از خود به یادگار نگذاشت. وی علاوه بر کلاسهای قرآن استاد خواجوی، به کلاسهای قرآنی که در مسجد امام حسین(ع) نیز میرفت و گاهی این جلسات در منازل شاگردان و از جمله منزل ما برگزار میشد.
کشتکار با اشاره به اینکه مجید طلبه نیز بود، اظهار کرد: کتابهای همچون سیوطی را نزد علما خوانده بود و ادبیات عرب را میدانست. وی علاوه بر اینکه طلبه و دانشجو بود، در کمیته انقلاب اسلامی نیز شاغل بود و در عین حال از جلسات قرآن غفلت نمیکرد.
سر شوریدهای که به شهادت ختم شد
وی از ترتیل روان و زیبای مجید یاد کرد و ادامه داد: وی با قرائتش دیگران را مجذوب قرآن میکرد. وی در عین اینکه قرآن را تلاوت میکرد، معانی قرآن را نیز میفهمید. مجید سر شوریدهای داشت و برخی شبها که به خانه نمیآمد تصور میکردیم در خانه دوستان هم دانشگاهی خود است، در حالی که در جبهه حضور داشت.
کشتکار با اشاره به اینکه مجید در جبهه غرب و فکه نیز حضور داشت، از مجروحیتهای وی گفت و افزود: وقتی مجروح میشد و به تهران برمیگشت، به دانشگاه میرفت. نظم آنچنانی در حضور در منزل نداشت، ولی برای حضور جبهه منظم عمل میکرد. یک بار تلفن کوتاهی به اندازه 30 ثانیه زد و با من صحبت کرد و گفت عملیاتی را گذراندهایم و عملیات دیگری در پیش است. که بعد مشخص شد عملیات کربلای 5 بوده است.
وی گفت: در خاطرات اسرای عراقی میخواندم که کربلای 5 از جمله عملیاتهایی بود که خود آنها اذعان داشتند کمر عراق را شکست. البته ما نیز هزینه آن را با بهای خون شهدا پرداختیم. والدین من از نبود فرزندانشان حسرت نمیخورند. شهدا افتخار یک ملت و خانواده و اقوام خود هستند.
در پایان این مراسم لوح تقدیری به مادر شهیدان کشتکار سهی تقدیم شد.