شهدای ایران shohadayeiran.com

راننده همچنان که با سرعت 140 کیلومتر به جلو می راند و جاده را پشت سر جا می گذاشت، نیم نگاهی هم به سمت راست می کرد ، چشم اندازی که جز نیزارهای خشکیده و بعضا سوخته کنار جاده و آن سوتر انبوهی از نخلستان ها چیزی نداشت.
به گزارش شهدای ایران، :مصطفی، به خاکریز ی که به تازگی کناره راست جاده بغداد – کربلا از محدوده الیوسفیه ایجاد شده و بخش هایی از نیزارها که به تازگی سوزانده شده، اشاره کرد و گفت: این کارها را به تازگی انجام داده اند تا جلوی کمین های احتمالی داعش در این محدوده گرفته شود.

راننده جوان که سه سالی است به این خط تاکسی ویژه مسیر کربلا ملحق شده، همانطور که می راند، با اشاره دست می گفت فاصله آنها با ما الان کمتر از 30 کیلومتر است. آنجا هم اکنون نبرد سختی جریان دارد.

بخش غربی جاده بغداد – کربلا از یوسفیه تا محمودیه، لطیفیه و المسیب، به جرف الصخر در غرب جاده امتداد می یابد؛ منطقه ای که به مثلث مرگ معروف شده و برغم تلاش های سه ماهه ، هنوز بطور کامل پاکسازی نشده است.

مصطفی می گوید، دستکم روزی دو سرویس در این جاده رفت و آمد می کند و پنجشنبه ها و جمعه ها ، این سفرها تا 4 بار هم افزایش می یابد چرا که دراین دو روز زائران بیشتری برای زیارت عتبات به نجف و کربلا می روند و ایام موسم اربعین هم که حکایت خود را دارد و جاده کلا پیاده رو می شود.

ایام شلوغ سال، بویژه در روزهای مناسبتی مانند ایام محرم و اعیاد مذهبی، این مسیر پر مسافر است و ایستگاه بازرسی شماره 54 کربلا تا یک و نیم ساعت معطلی به دنبال دارد.

درباره حوادث این جاده که در حاشیه میدان نبرد قرار دارد، مصطفی می گوید، خدا را شکر هیچگاه بسته نشده؛ اگر چه جنگ در 20- 25 کیلومتری غرب این جاده جریان دارد و حتی بارها گروههای تروریستی تا پای این جاده هم آمده اند.

مصطفی با تکیه بر کنسول وسط خودرو کاملا خونسرد رانندگی می کرد و معلوم بود جاده را خیلی خوب می شناسد.

می پرسم تا حالا شده بترسی؟، او می گوید هیچکس در این مسیر نمی ترسد و من تاکنون هیچ راننده تاکسی یا مسافر و زائری را ندیده ام که با ترس این مسیر را طی کرده باشد؛ حتی زمانی که خبر احتمال نفوذ داعش به این جاده را می دهند ، راننده ها با پر شدن خودرو استارت می زنند.

عراقی ها از حرکت در این مسیر واقعا نمی ترسند ؛ با اینکه می دانند تروریست ها و تکفیری ها در کمین هستند و هر لحظه ممکن است از جایی در طول مسیر ظاهر شوند؛ یا با بمب گذاری یا با عملیات انتحاری!

در تمام طول 8 – 9 سال گذشته، بارها برسر راه زائرانی که پیاده مسیر بغداد – کربلا را طی می کنند، عملیات انفجار بمب و انتحاری انجام شده است که مخوف ترین آن شاید مربوط به سال 87 باشد که یک زن انتحاری در 'اسکندریه ' ، یکی از نقاط مثلث مرگ ، وارد یک خیمه ویژه پذیرایی زائران زن شد و با انفجار خود دستکم 40 تن از زائران آن سال را یکجا به شهادت رساند.

سال گذشته نیز چندین انفجار در مسیر زائران ، منجر به کشته و زخمی شدن صدها زائر شد ، اما حرکت در این مسیر هیچگاه متوقف نشده است.

مصطفی ، خاطرات زیادی از مسافرانش دارد؛ آدم هایی که به دعا و تمسک به ائمه ایمان و اعتقاد دارند و مصطفی هم می گوید هربار شاهد اجابت دعاهایشان بوده است. مثلا یک بار پدر و پسری را سوار کرد که پسر از نیروهای تیپ ابوالفضل العباس و داوطلب جنگ با داعش بود و باید شبانه به بغداد می رسیدند تا پسر راهی صحنه نبرد شود.

مصطفی و پدر و پسر مسافر هر سه نگران بودند که مبادا تا فرصت باقی مانده، تا ساعت 10 شب(درروزهای عادی) که جاده کربلا به بغداد در سیطره اصلی یوسفیه، توسط نیروهای نظامی بسته می شود، به این نقطه نرسند.

مصطفی تعریف می کرد، پدر به پسر گفت وقتی رسیدیم سیطره (پست ایست و بازرسی)خودت را به بیماری بزن تا راه بگیریم و برویم، اما پسر جواب داد من مجوز دارم و بعد به شال سبزی که روی آن 'یا ابوالفضل العباس' درج شده بود اشاره کرد و گفت تا این پرچم همراه ماست نمی مانیم و نیازی به فیلم بازی کردن هم نیست!

آنها وقتی به سیطره رسیدند که ساعت از 10 شب گذشته بود ونظامی ها جلوی همه خودروها را گرفته بودند، اما تاکسی مصطفی بدون هیچ سوال و جوابی از آن سیطره عبور کرد.

راننده تاکسی جاده بغداد – کربلا می گوید، ما می دانیم که این جاده اگر چه امنیت دارد، اما هر آن می تواند به جهنمی برای راننده های عبوری در آن تبدیل شود، اما ما عراقی ها اعتقاد زیادی به توسل به مادر حضرت ابوالفضل(ع) داریم .

راننده های این خط ، در طول حرکت خود ، به خوبی هوای همدیگر را دارند. مثلا درباره ترافیک، حوادث جاده ای و حتی با خبر کردن از ناامنی های احتمالی ناشی از نفوذ تروریست ها به هم اطلاع رسانی می کنند. مصطفی می گفت یک روز به من زنگ زدند و گفتند که سیطره آخر خیلی شلوغ است، اما مسافر من که یک خانم مسن بود گفت پسرم برو من دعا می کنم، مطمئن باش مشکلی پیش نمی آید. ما وقتی به آن سیطره رسیدیم کمترین زمان توقف را داشتیم.

رانندگان خط بغداد - کربلا یکدیگر را از احتمال خطرات امنیتی هم آگاه می کنند، چرا که بعضی روزها احتمال نفوذ تروریست ها به مناطق عبوری وجود دارد، به عنوان مثال حدود یک ماه و نیم پیش، نیروهای تروریستی داعش در المحمودیه و لطیفیه، بر سر راه خودروهای عبوری کمین گذاشتند که با واکنش به موقع نیروهای امنیتی و نیروهای داوطلب مردمی، این تحرکات تروریستی خنثی شد.

سید ابراهیم یکی دیگر از راننده های خط بغداد – کربلا ، به تابلوی 'جرف الصخر 30 کیلومتر'، در حوالی المسیب و در نزدیکی پلی که بر روی رودخانه فرات قرار دارد، اشاره می کند و می گوید، آنها از آن سو، از رمادی و فلوجه می آیند. حدود یک ماه و نیم یا دو ماه پیش بود که یک گروه از عناصر تروریستی داعش از همین مسیر (غرب رودخانه فرات) وارد منطقه شدند و در ابتدا نیروهای نظامی مقاومت نکرده و به سمت یک روستا در شرق فرات عقب نشینی کردند.

او به نقل از برخی نیروهایی که در آن عملیات شرکت داشتند، تعریف کرد : اهالی روستا با دیدن نیروهای نظامی که به سمت روستایشان عقب نشینی کرده بودند، تصور کردند که آنها داعشی ها هستند و به این ترتیب مردم هم روستا را ترک کرده و فرار کردند! البته چند ساعت بعد با رسیدن نیروهای امنیتی و مردمی ، تروریست ها تا قلب صحرا و آن سوی جرف الصخر به عقب رانده شدند.

ابراهیم می گوید جاده امنیت دارد، اصلا نگران نباشید ما حداقل روزی دو تا سه بار در این جاده تردد کرده و از مثلث مرگ عبور می کنیم و زائران امام حسین (ع) را به کربلا می رسانیم یا بعد از زیارت به بغداد بر می گردانیم.

این راننده میانسال، با اینحال اعتقاد دارد که در عین وجود امنیت در این محور، باز هم احتیاط لازم است. مثلا همین دو سه روز پیش راننده ها اطلاع دادند که قناصه چی های داعش در المحمودیه به یک خودرو عبوری شلیک کرده اند.

سید ابراهیم هم خیلی خونسرد به صندلی اش تکیه داده و خودرو اتوماتیکش را می راند و در گوشه های ذهنش دنبال خاطرات یا شنیده هایش در طول مسافرت های روزانه به کربلا و نجف می گردد تا برایمان تعریف کند.

بعد از تعریف ماجرای نفوذ قناصه چی های داعش به ضلع شرقی مثلث مرگ در المحمودیه ، یک ماجرا مربوط به مردی از اهالی موصل یادش آمد و تعریف کرد: هم اکنون مردی با خانواده اش در یک کمپ ویژه آوارگان زندگی می کند که از اهالی موصل است.

آنطور که ابراهیم تعریف می کرد، پسر جوان خانواده هنگام ورود داعش به موصل، نیروهای داعش را به منزلش آورد و خواهران خود را به نکاح آنان در آورد و پدر ابتدا زیر تیغ تهدید این نیروها نتوانست کاری کند. با اینحال بعد از مدتی او موفق شد به اسلحه ای که در خانه نگهداری می کرد دست یابد و با آن همه آن افراد مسلح وابسته به داعش و حتی پسر خود را تیرباران کرد.

حالا سه ماهی است که از آن ماجرا می گذرد و مرد به همراه سایر اعضای خانواده اش در منطقه ای در مسیر جاده کربلا به نجف زندگی می کند.

راننده های مسیر بغداد – کربلا ، مسافران هر روزه مثلث مرگ، آنقدر از مسافرت های روزانه خود خاطره و حرف برای گفتن دارند که اگر شنونده باشید، متوجه نمی شوید کی به مقصد رسیده اید! آن روز برغم معطلی یک ساعته در پشت ایست و بازرسی اصلی ورودی به بغداد، طول مسیر را حس نکردیم.
*ایرنا

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار