به گزارش شهدای ایران؛ زندگینامه داستانی شهید استاد سیدحسن آیت با عنوان «آیت ولایت» تألیف «محمدعلی گودینی» به تازگی از سوی نشر فاتحان منتشر و در پنجمین نمایشگاه ملی کتاب دفاع مقدس روانه بازار نشر شد.
* گودینی: همه مستندات این کتاب، مبنی بر اظهار شخصیتهای حقیقی است
محمدعلی گودینی نویسنده این کتاب، در گفتوگو با فارس بیان کرد: تمام مستندات این کتاب، مبنی بر اظهار شخصیتهای حقیقی است، اینها گفتههای همکاران و دوستان شهید مظلوم دکتر سیدحسن آیت بوده که با داستانپردازی شکل گرفته است.
وی درباره چگونگی نگارش کتاب «آیت ولایت»، ادامه میدهد: این کتاب را بر اساس پیشنهاد گنگره سرداران نجفآباد، صورت گرفت. چراکه درباره این شهید در گذشته کتابی منتشر نشده بود، به همین منظور تصمیم گرفتم برای نخستین بار در کشور این کتاب را به رشته تحریر درآورم.
گودینی میافزاید: کتاب «آیت ولایت» با استفاده از مطالبی که دوستان و همکاران شهید سیدحسن آیت در یکی از شمارههای «یاران شاهد» چاپ کرده بودند و یکی از کتابهایی که حاوی سخنرانیهای شهید آیت است، نوشتم.
وی بیان میکند: نگارش کتاب «آیت ولایت»، تقریباً 5 ماه به صورت شبانهروزی به طول انجامید، اما حدود یکسال و نیم در چاپخانه، منتظر چاپ بود که به تازگی از سوی انتشارات فاتحان به چاپ رسیده است، همچنین این کتاب 29 مهر سال جاری در کنگره سرداران شهید شهرستان نجفآباد رونمایی میشود.
در بخشی از کتاب «آیت ولایت» آمده است:
_انتخابات نمایندگی مجلس بررسی قانون اساسی حوزه انتخابیه استان اصفهان برگزار گردید. آقای سیدحسن آیت فرزند سیدمحمدرضا متولد 1317 نجفآباد در انتخابات این حوزه که در تاریخ 12 مرداد ماه 1358 انجام شده، با اکثریت 479818 رأی از مجموع 945285 رأی به نمایندگی مجلس بررسی نهایی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران انتخاب شد.
* رأی قرمز دادند که ما جمهوری اسلامی نمیخواهیم
آقای دانشجو نامه را تا کرد و گذاشت توی جیب پیراهن و رو به رقیب سلطنتطلب مشت پراند و گفت:
-استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی!
آقای عدالت مچ دست دانشجو را گرفت و گفت:
-صبر کن ببینم، آقای شعار دوست! یک دقیقه تحمل داشته باشه. این قانون اساسی که حالا میخواهد بررسی بشود، باز هم به دست همان مصدقیها نوشته شده؟! تازه تصویب هم که بشود، نه تنها ما چپیها و این راستیها که همان دولت موقتیها خودشان هم به آن رأی نخواهند داد!
آقای دانشجو اول رفت توی فکر و بعد گفت:
-تا امثال سیدحسن آیت در آنجا هستند، هر قانونی که نوشته شده، مهر تائید به خودش نمیبیند؛ مگر بعد از تغییرات و اضافه شدن و یا کم شدنهای ضروری. دوم این که به قول همین دکتر سیدحسن آیت، افراد و گروههایی هم بودند که انتخابات همهپرسی 12 فروردین را تحریم کردند، اما هم رفتند توی انتخابات شرکت کردند، هم تقلب کردند و رأی قرمز دادند که یعنی ما جمهوری اسلامی نمیخواهیم!
انتخابات هیأت رئیسه مجلس خبرگان برگزار شد. آیتالله منتظری به عنوان رئیس، آیتالله بهشتی به عنوان معاون و سید حسن آیت به عنوان منشی انتخاب شده بودند. آیتالله منتظری از همان اول کار عنوان ریاست را به دکتر بهشتی داده بود و خود به عنوان نائب رئیس در کنار او مینشست. با افتتاح اولین جلسه مجلس خبرگان، مهندس بازرگان به عنوان نخستوزیر وارد مجلس شد و با تقدیم متن پیشنویس قانون اساسی به رئیس مجلس خبرگان گفت:
-شما نمایندگان ملت هستید؛ اما به اطلاع شما برسانم که این پیشنویس را که تقویم کردند، شورای انقلاب تصویب کرده. ما آن را به نظر امام هم رساندهایم. ایشان به بعضی از موارد آن اشکالاتی گرفتهاند. به نظر من، این مجلس برای بررسی آن اشکالات است.
بین تعدادی از نمایندگان همهمه شد یکی از آنها به نفر بقل دستی گفت:
-مگر این طوری میشود؟! ما در فراخوان صاحبنظران در دانشگاه تهران پیشنهادها و نظرات زیادی گرفتیم پس چطور به آنها توجهی نشده؟!
مهندس بازرگان با همان لحن کلام تحکیمآمیز خود ادامه داد:
-بنابر این آنها را در دستور کار قرار بدهید و به طور کلی اساس کار مجلس خبرگان همین پیشنویس باشد که ما در شورای انقلاب تصویب کردهایم.
* روایت نحوه نگارش قانون اساسی
مهندس بازرگان به یکباره مورد اعتراض قرار گرفت:
-پیشنویسهای دیگری هم هست، آقا! نظر امام قبول، شاید نظرات دیگری هم باشد.
اعتراضها بالا گرفته بود. یکی از علما از جا برخاست و رو به هیأت رئیسه مجلس خبرگان گفت:
-این طور که آقای بازرگان فرمودند، نیست که تنها همین پیشنویس باشد. همین الان برای ما چندین پیشنویس دیگر هم آمده و ما نمیتوانیم یک پیشنویس را مبنای کار خودمان قرار بدهیم. شما نمایندگان مردم هستید. باید قانون اساسی را تدوین کنید. یکی از اشکالات عمدهای که پیشنویس این آقایان دارد، نبود اصل ولایت فقیه است. ما باید اصل ولایت فقیه را در قانون اساسی مطرح کنیم.
هنگامی که نوبت به دکتر سید حسن آیت رسید، گفت:
-با این اختیاراتی که شما به رئیس جمهور دادهاید، او را به یک دیکتاتور تبدیل خواهید کرد.
با سخنان دکتر آیت، توجه همه نمایندگان رو به او جلب شده بود که در ادامه گفت:
-آیا واقعاً ما میخواهیم دیکتاتوری جدیدی را به وجود بیاوریم؟ آیا مردم با قیام خود، شاه را کنار زدند که حالا دیکتاتور دیگری به نام رئیس جمهور را بیاورند و بر ما حاکم کنند؟!
بعد از نظرات دکتر آیت، دوباره مجلس همهمه شد. از گفتههای پراکنده و گاه بلند بعضیها، پیدا بود که جو مجلس به یکباره عوض شده است. حالا بیشتر موافقان اولیه سخنان نخستوزیر هم موافق بودند که همه پیشنویسها و نظرات افراد مورد بررسی قرار بگیرند.
بحثهای مجلس خبرگان روز به روز داغتر میشد، نوبت رسیده بود به اصل ولایت فقیه که در کمیسیون مربوطه توسط چند نفر نوشته شده بود. آیتالله منتظری اصل را از بعد فقیهش نوشته بود. دکتر سید حسن آیت هم بُعد سیاسی اصل را آورده بود. در جلسه رأیگیری اصل ولایت فقیه، تفاوت نظرات زیاد بود. تعدادی از نمایندگان روحانیها و غیر روحانیها به طور کلی مخالف اصل بودند. ملیگراها و آنهایی که ایده چپی داشتند، علناً مخالفت کردند. نماینده تعدادی از آنهایی که میانهرو بودند، گفت:
-ما با اصل ولایت فقیه مخالف نیستیم؛ ولی در حقیقت اعتقاد داریم اگر اصل ولایت فقیه در قانون اساسی گذاشته شود، موج مخالفتهای شدید از طرف جناحها و جریانهای غیر مذهبی که تا این جای کار با نظام مخالفتی ندارند، به وجود میآید. خطر آنجاست که آنها به مخالفان نظام بپیوندند.
* دفاعیات شهید سیدحسن آیت از اصل ولایت فقیه
یکی دیگر نمایندگان گفت:
-اعتقاد ما این است که اصل ولایت فقیه باشد؛ اما نه به این شکل که نوشته شده. بهتر است مقداری کمرنگتر باشد!
نوبت دفاعیات دکترسیدحسن آیت از اصل ولایت فقیه رسیده بود:
-ولایت امر به عهده کسی است که به آن صفات از طرف اکثریت مردم پذیرفته شده باشد؛ یعنی آراء مردم. مفهوم حاکمیت و آراء مردم، این نیست که آراء مردم بتواند هر کاری را انجام بدهد. اگر مردم به اتفاق رأی دادند که فلان شخص باید برده باشد، چنین رأیی معتبر نیست؛ زیرا این استبداد اکثریت است. بسیاری از حقوق افراد اصولاً سلب شدنی نیست؛ یعنی خود انسان هم از خودش نمیتواند آن حقوق را سلب کند. چه برسد به اکثریت مردم. حالا در خیلی موارد میبینیم این تلاش میشود که آراء عموم را مغایر با اصول ولایت فقیه بدانند.
آقایان! شما به این نکته توجه داشته باشید که فقیه، شخص به خصوصی نیست. اینها صفات است. عیناً مثل این است که بگوییم رئیس جمهور باید ایرانی باشد و شما بگویید که حاکمیت ملی را زیر پا گذاشتهایم، نه. این یک اصل است. آن فقیه، آن شخصی که باید امامت امت و ولایت امر که حدود اختیاراتش هم قانون معین میکند را به عهده بگیرد، بالطبع با اکثریت آراء مردم انتخاب میشود.
همه نمایندهها، چه موافقان و یا مخالفان،در سکوت کامل گوش سپرده بودند به سخنان آیت که میخواست با مصادیق، اصل مطلب را در منظر نمایندگان تشریح کند. دکتر آیت پس از نوشیدن مقداری آب ادامه داد:
-در اصلی که من اسمش را ولایت فقیه میگذارم، آوردهام که ملاک اکثریت آراء مردم است. در این جا هم میگوییم که شورا را هم باز با آراء مردم انتخاب میکنیم. پس اصل 5 که بعضی آن را مغایر آراء مردم میدانند، در حقیقت تأکیدی است بر اهمیت آراء مردم. اگر ما گفته بودیم فلان شخص معین ولایت دارد بر مردم و نسل بعد از این نسل هم هست، بله؛ اما ولی امر را در هر حال خود مردم تشخیص میدهند و قیود وشرایط هم برای چنین شخصی قید و شرطی است که در تمام دنیا هم برای رئیس جمهور و نماینده مجلس و هر کسی که میخواهد این شغل را احراز بکند، ما قائل میشویم.
مردم هیچ وقت نمیتوانند رأی بدهند که ما یک نفر دیوانه را رئیس جمهور بکنیم و حاکممان باشد؛ یعنی آراء مردم در همه جا معتبر نیست و این را محدود کردهایم. حدش هم در تمام دنیا است. من میخواستم همین موضوع را عرض کنم.
* مخالفت شدید ابوالحسن بنیصدر با مقوله ولایت فقیه
اعضای مجلس خبرگان و برخی از افرادی که عضو مجلس نبودند، توی سالن غذا خوری برای مشورتدهی و یا ارائه نظر در کنار یکدیگر گفتوگو میکردند. بحث ولایت فقیه بود. ابوالحسن بنیصدر عضو مجلس خبرگان، رو به فؤاد کریمی و دکتر حسن آیت گفت:
_ این اصراری که شما دارید برای ولایت فقیه، بیفایده است. ولایت فقیه منجر به دیکتاتوری میشود. ما نباید ولایت فقیه را در قانون اساسی بگنجانیم؛ چون مردم رئیس جمهور را انتخاب میکنند. بنابراین با وجود رئیس جمهور دیگر نیازی به ولایت فقیه نیست. با این اختیاراتی که شما دو نفر در قانون اساسی به رهبری میدهید، فردا اگر من رئیس جمهور بشوم، رهبر یک فوت به من بکند، من را باد میبرد!
دکتر سیدحسن آیت، نگاه معناداری به بنیصدر انداخت و عینک را روی قوز بینی جابهجا کرد:
_ آقای بنیصدر! چرا شما باید کاری بکنی که ولایت فقیه به شما فوت بکند که روی هوا بروی؟! برای چه؟ آیا ولایت فقیه همین طور الکی و بیخود و بیجهت تو را فوت میکند؟! البته که نه. تو حتماً یک کاری میکنی یا یک حرفی میزنی؛ ولی با این همه باید بدانی که ولایت فقیهی که ما نوشتهایم، اینگونه هم که تو میگویی نیست.
* تلاش بنیصدر برای ریاست جمهوری
بنیصدر از جواب دکتر آیت، رو در هم کشید، اما نمیخواست به روی خودش بیاورد. فؤاد کریمی گفت:
_آقای بنیصدر! شما که به ولایت فقیه اعتقادی نداری، حالا از کجا معلوم رئیس جمهور بشوی؟!
بنیصدر جواب داد:
_ حالا خواهید دید که رأی مردم در انتخابات ریاست جمهوری، دکتر بنیصدر خواهد بود!
در میان حرفها و بحثهایی که در هر گوشه سالن ادامه داشت، دکتر علی قائمی با شنیدن اسم دکتر بنیصدر، گردن چرخاند و با دیدن نیمرخش، با صدایی که اطرافیان و خود بنیصدر هم بشنود، گفت:
* روایتی تازه از مدرک تحصیلی نامعتبر «بنیصدر»!!
_ آقای بنیصدر! شما از کی دکتر هم شدهای؟! ما که توی پاریس با هم همکلاس بودیم. شما اصلاً اهل درس و بحث نبودی. لیسانس را هم به زور گرفتی. پس کی دکتر شدی که من هم کلاسیت خبردار نشدم؟! بنیصدر حرفهای دکتر قائمی را نشنیده گرفت و از پشت میز برخاست. نگاه فؤاد کریمی برگشت رو به قائمی که با صدای بلندتری ادامه داد:
_ آقای دکتر حسن حبیبی هم شاهد است!
مشکلات و ایرادهای پیشنویس قانون اساسی هر روز بیشتر مورد بررسی قرار میگرفت. یکی از مطالبی که دکتر سیدحسن آیت را آزار میداد، ثروتهایی بود که به صورت غیرقانونی در اختیار عدهای قرار میگرفت؛ بی اینکه راهی قانونی برای جلوگیری از آن وجود داشته باشد. سر آخر با نوشتن نامهای که در نهایت چهل و سه نفر از خبرگان پای آن را امضاء زدند، اعلام کرد:
_ دولت موظف است ثروتهای ناشی از ربا، غصب، رشوه، اختلاف، سرقت، قمار، سوء استفاده از موقوفات و مقاطعه کاریها معاملات دولتی، فروش زمینهای موات و مباحات اصلی و دایر کردن اماکن فساد و سایر موارد غیرمشروع را گرفته و به صاحبان اصلی آنها رد کند و در صورت معلوم نبودن صاحبان آنها به بیتالمال بدهد.
این نامه دکتر آیت، بعد از مطرح شدن در مجلس خبرگان به عنوان اصل چهل و نه وارد، بدنه قانون اساسی شد.
پس از تصویب ولایت فقیه به عنوان اصل 110، دکتر سیدحسن آیت باز هم پیشنهاد دیگری را مطرح کرد، که موجب بحثهای زیادی شد....
* گودینی: شهیدآیت، افشاگر خط انحرافی لیبرالها و به اصطلاح ملی گرایانی بود
بر اساس این گزارش، محمدعلی گودینی نویسنده کتاب «سیدحسن آیت» در مقدمه این کتاب نوشته است: شهید مظلوم سیدحسن آیت، دانشمند و مبارز وارستهای که در اوج تنهایی و با وجود بیماری مزمن جسمی، ولی با ارادهای آهنین در سختترین شرایط هجمه منافقان و قدرتطلبان و سکوت مصلحتی عافیتطلبان از زمره مردان مردی بود که خون پاکش را در عین مظلومیت و غربت در پای عهد الهی دیرینهاش با پیر و مرشد و مرادش، خمینی کبیر (ره)، نثار کرد و خود با افتخار و در عین اقتدار و سربلندی از دنیای تزویرها رخت بست و به معراج پرکشید تا با جوشش خون مطهرش راهی را که با آگاهی و از نوجوانی برگزیده بود، پایدار بماند.
شهادت غریبانه و مظلومانه این مرد بزرگ و افشاگر خطوط انحرافی و تأثیرگذار در قانون اساسی، در حالی به وقوع پیوست که حوادث شگفت پس از پیروزی انقلاب اسلامی نقاب از چهره کریه بسیاری از وابستگان اجانب و عوامل نفوذی و منحرفین برداشته بود و بقای انقلاب و اسلام ناب محمدی (ص) تنها خونهای پاک پیروان راستین خط ولایت را میطلبید.
شهید مظلوم سیدحسن آیت که با بینش و منطق و صبوری، علیرغم حضور علما و مجتهدان به نام در مجلس خبرگان قانون اساسی، با درایت و اصرارش اصل ولایت فقیه را در قانون اساسی گنجانده بود و به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی رسمیت قانونی بخشید و ضرورت نیروی سوم (بسیج) را در کنار ارتش و سپاه پاسداران پیشبینی کرده بود و بیپروا از نیش زبان مخالفان، افشاگر خط انحرافی لیبرالها و به اصطلاح ملی گرایانی بود که سر در آخور استعمار داشتند، در چنان شرایط حادی آیت مظلوم خود به معنای واقعی کلمه چنان در ولایت مطلقه فقیه ذوب شده بود که شهادتش موجب شاد کامی دشمنان معلومالحال ولایت از یک سوی و ذوقزدگی آشکار و پنهان نفوذیهای عافیتطلب بر جای مانده در پیکره انقلاب اسلامی را در پی داشت!
اکنون که بیش از سی و دو سال از شهادت آن شهید مظلوم میگذرد، همانگونه که در آن روزهای دشوار ترورها شاید افراد موجهی بودند که بدشان هم نمیآمد او را بدون حفاظت کافی در تیررس حوادث روزمره قرار بدهند، در این سی و دو سال هم بیگمان کسانی بودهاند که از گمنام بودن او و محو تدریجی یاد و نام آن مرد تنهای انقلاب، بیمیل نبودهاند، اما تاریخ همواره نشان داده است که گذشت زمان خود بهترین داور است و زمانی که غبار تزویر از آسمان صاف صداقت زدوده گردد، خورشید تابان حقایق، رخ مینماید.
و اما هر چند در این زندگینامه داستانی به خاطر محدودیتها و معذوریتها، تنها زوایایی از زندگی پربار این شیرمرد وارسته عرصه مبارزات انقلاب روشن شده است، لیکن نام بلند شهید مظلوم سیدحسن آیت، فراتر از این مختصر است، لذا ضروری به نظر میرسد تا نویسندگان متعهد دیگر، قلم به دست گیرند و هر یک از زاویهای دیگر و نگاهی متفاوت، بخشهایی پنهان از ناگفتههای زندگی این بزرگ مرد مظلوم و از سر عمد به فراموشی سپرده شده انقلاب اسلامی را بیان نمایند.
چه او همچون ابوذر غفاری، مظلوم و تنهاست، به گونهای که اراده پروردگارش مقدر بود تا او در آن شب شوم حادثه هفتم تیر ماه سال هزار و سیصد و شصت از آن انفجار ناجوان مردانه جبهه نفاق دور بماند تا در آستانه چهلمین روز آن واقعه ناگوار، این مرد تنها آنچنان مظلومانه و در پیش نگاه همسر و فرزندش شهد گوارای شهادت را در تنهایی بنوشد و بدین ترتیب اجر عمری تلاش و مبارزه پنهان و آشکار و به دور از ریاکاری و سهمخواهی رایج را مستقیماً از پروردگارش دریافت نماید!
گفتنی است، نشر «فاتحان» کتاب «آیت ولایت» تألیف محمدعلی گودینی را در 344 صفحه و با قیمت 12000 تومان منتشر و روانه بازار نشر کرده است. علاقهمندان برای خرید این کتاب میتوانند به نشانی، تهران، خیابان حافظ، خیابان نوفل لوشاتو، خیابان هانری کربن، نبش هاشمیفر، پلاک 3، سازمان حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس سپاه مراجعه کرده یا با شماره تلفن 02166723587 تماس حاصل کنند.
* گودینی: همه مستندات این کتاب، مبنی بر اظهار شخصیتهای حقیقی است
محمدعلی گودینی نویسنده این کتاب، در گفتوگو با فارس بیان کرد: تمام مستندات این کتاب، مبنی بر اظهار شخصیتهای حقیقی است، اینها گفتههای همکاران و دوستان شهید مظلوم دکتر سیدحسن آیت بوده که با داستانپردازی شکل گرفته است.
وی درباره چگونگی نگارش کتاب «آیت ولایت»، ادامه میدهد: این کتاب را بر اساس پیشنهاد گنگره سرداران نجفآباد، صورت گرفت. چراکه درباره این شهید در گذشته کتابی منتشر نشده بود، به همین منظور تصمیم گرفتم برای نخستین بار در کشور این کتاب را به رشته تحریر درآورم.
گودینی میافزاید: کتاب «آیت ولایت» با استفاده از مطالبی که دوستان و همکاران شهید سیدحسن آیت در یکی از شمارههای «یاران شاهد» چاپ کرده بودند و یکی از کتابهایی که حاوی سخنرانیهای شهید آیت است، نوشتم.
وی بیان میکند: نگارش کتاب «آیت ولایت»، تقریباً 5 ماه به صورت شبانهروزی به طول انجامید، اما حدود یکسال و نیم در چاپخانه، منتظر چاپ بود که به تازگی از سوی انتشارات فاتحان به چاپ رسیده است، همچنین این کتاب 29 مهر سال جاری در کنگره سرداران شهید شهرستان نجفآباد رونمایی میشود.
در بخشی از کتاب «آیت ولایت» آمده است:
_انتخابات نمایندگی مجلس بررسی قانون اساسی حوزه انتخابیه استان اصفهان برگزار گردید. آقای سیدحسن آیت فرزند سیدمحمدرضا متولد 1317 نجفآباد در انتخابات این حوزه که در تاریخ 12 مرداد ماه 1358 انجام شده، با اکثریت 479818 رأی از مجموع 945285 رأی به نمایندگی مجلس بررسی نهایی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران انتخاب شد.
* رأی قرمز دادند که ما جمهوری اسلامی نمیخواهیم
آقای دانشجو نامه را تا کرد و گذاشت توی جیب پیراهن و رو به رقیب سلطنتطلب مشت پراند و گفت:
-استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی!
آقای عدالت مچ دست دانشجو را گرفت و گفت:
-صبر کن ببینم، آقای شعار دوست! یک دقیقه تحمل داشته باشه. این قانون اساسی که حالا میخواهد بررسی بشود، باز هم به دست همان مصدقیها نوشته شده؟! تازه تصویب هم که بشود، نه تنها ما چپیها و این راستیها که همان دولت موقتیها خودشان هم به آن رأی نخواهند داد!
آقای دانشجو اول رفت توی فکر و بعد گفت:
-تا امثال سیدحسن آیت در آنجا هستند، هر قانونی که نوشته شده، مهر تائید به خودش نمیبیند؛ مگر بعد از تغییرات و اضافه شدن و یا کم شدنهای ضروری. دوم این که به قول همین دکتر سیدحسن آیت، افراد و گروههایی هم بودند که انتخابات همهپرسی 12 فروردین را تحریم کردند، اما هم رفتند توی انتخابات شرکت کردند، هم تقلب کردند و رأی قرمز دادند که یعنی ما جمهوری اسلامی نمیخواهیم!
انتخابات هیأت رئیسه مجلس خبرگان برگزار شد. آیتالله منتظری به عنوان رئیس، آیتالله بهشتی به عنوان معاون و سید حسن آیت به عنوان منشی انتخاب شده بودند. آیتالله منتظری از همان اول کار عنوان ریاست را به دکتر بهشتی داده بود و خود به عنوان نائب رئیس در کنار او مینشست. با افتتاح اولین جلسه مجلس خبرگان، مهندس بازرگان به عنوان نخستوزیر وارد مجلس شد و با تقدیم متن پیشنویس قانون اساسی به رئیس مجلس خبرگان گفت:
-شما نمایندگان ملت هستید؛ اما به اطلاع شما برسانم که این پیشنویس را که تقویم کردند، شورای انقلاب تصویب کرده. ما آن را به نظر امام هم رساندهایم. ایشان به بعضی از موارد آن اشکالاتی گرفتهاند. به نظر من، این مجلس برای بررسی آن اشکالات است.
بین تعدادی از نمایندگان همهمه شد یکی از آنها به نفر بقل دستی گفت:
-مگر این طوری میشود؟! ما در فراخوان صاحبنظران در دانشگاه تهران پیشنهادها و نظرات زیادی گرفتیم پس چطور به آنها توجهی نشده؟!
مهندس بازرگان با همان لحن کلام تحکیمآمیز خود ادامه داد:
-بنابر این آنها را در دستور کار قرار بدهید و به طور کلی اساس کار مجلس خبرگان همین پیشنویس باشد که ما در شورای انقلاب تصویب کردهایم.
* روایت نحوه نگارش قانون اساسی
مهندس بازرگان به یکباره مورد اعتراض قرار گرفت:
-پیشنویسهای دیگری هم هست، آقا! نظر امام قبول، شاید نظرات دیگری هم باشد.
اعتراضها بالا گرفته بود. یکی از علما از جا برخاست و رو به هیأت رئیسه مجلس خبرگان گفت:
-این طور که آقای بازرگان فرمودند، نیست که تنها همین پیشنویس باشد. همین الان برای ما چندین پیشنویس دیگر هم آمده و ما نمیتوانیم یک پیشنویس را مبنای کار خودمان قرار بدهیم. شما نمایندگان مردم هستید. باید قانون اساسی را تدوین کنید. یکی از اشکالات عمدهای که پیشنویس این آقایان دارد، نبود اصل ولایت فقیه است. ما باید اصل ولایت فقیه را در قانون اساسی مطرح کنیم.
هنگامی که نوبت به دکتر سید حسن آیت رسید، گفت:
-با این اختیاراتی که شما به رئیس جمهور دادهاید، او را به یک دیکتاتور تبدیل خواهید کرد.
با سخنان دکتر آیت، توجه همه نمایندگان رو به او جلب شده بود که در ادامه گفت:
-آیا واقعاً ما میخواهیم دیکتاتوری جدیدی را به وجود بیاوریم؟ آیا مردم با قیام خود، شاه را کنار زدند که حالا دیکتاتور دیگری به نام رئیس جمهور را بیاورند و بر ما حاکم کنند؟!
بعد از نظرات دکتر آیت، دوباره مجلس همهمه شد. از گفتههای پراکنده و گاه بلند بعضیها، پیدا بود که جو مجلس به یکباره عوض شده است. حالا بیشتر موافقان اولیه سخنان نخستوزیر هم موافق بودند که همه پیشنویسها و نظرات افراد مورد بررسی قرار بگیرند.
بحثهای مجلس خبرگان روز به روز داغتر میشد، نوبت رسیده بود به اصل ولایت فقیه که در کمیسیون مربوطه توسط چند نفر نوشته شده بود. آیتالله منتظری اصل را از بعد فقیهش نوشته بود. دکتر سید حسن آیت هم بُعد سیاسی اصل را آورده بود. در جلسه رأیگیری اصل ولایت فقیه، تفاوت نظرات زیاد بود. تعدادی از نمایندگان روحانیها و غیر روحانیها به طور کلی مخالف اصل بودند. ملیگراها و آنهایی که ایده چپی داشتند، علناً مخالفت کردند. نماینده تعدادی از آنهایی که میانهرو بودند، گفت:
-ما با اصل ولایت فقیه مخالف نیستیم؛ ولی در حقیقت اعتقاد داریم اگر اصل ولایت فقیه در قانون اساسی گذاشته شود، موج مخالفتهای شدید از طرف جناحها و جریانهای غیر مذهبی که تا این جای کار با نظام مخالفتی ندارند، به وجود میآید. خطر آنجاست که آنها به مخالفان نظام بپیوندند.
* دفاعیات شهید سیدحسن آیت از اصل ولایت فقیه
یکی دیگر نمایندگان گفت:
-اعتقاد ما این است که اصل ولایت فقیه باشد؛ اما نه به این شکل که نوشته شده. بهتر است مقداری کمرنگتر باشد!
نوبت دفاعیات دکترسیدحسن آیت از اصل ولایت فقیه رسیده بود:
-ولایت امر به عهده کسی است که به آن صفات از طرف اکثریت مردم پذیرفته شده باشد؛ یعنی آراء مردم. مفهوم حاکمیت و آراء مردم، این نیست که آراء مردم بتواند هر کاری را انجام بدهد. اگر مردم به اتفاق رأی دادند که فلان شخص باید برده باشد، چنین رأیی معتبر نیست؛ زیرا این استبداد اکثریت است. بسیاری از حقوق افراد اصولاً سلب شدنی نیست؛ یعنی خود انسان هم از خودش نمیتواند آن حقوق را سلب کند. چه برسد به اکثریت مردم. حالا در خیلی موارد میبینیم این تلاش میشود که آراء عموم را مغایر با اصول ولایت فقیه بدانند.
آقایان! شما به این نکته توجه داشته باشید که فقیه، شخص به خصوصی نیست. اینها صفات است. عیناً مثل این است که بگوییم رئیس جمهور باید ایرانی باشد و شما بگویید که حاکمیت ملی را زیر پا گذاشتهایم، نه. این یک اصل است. آن فقیه، آن شخصی که باید امامت امت و ولایت امر که حدود اختیاراتش هم قانون معین میکند را به عهده بگیرد، بالطبع با اکثریت آراء مردم انتخاب میشود.
همه نمایندهها، چه موافقان و یا مخالفان،در سکوت کامل گوش سپرده بودند به سخنان آیت که میخواست با مصادیق، اصل مطلب را در منظر نمایندگان تشریح کند. دکتر آیت پس از نوشیدن مقداری آب ادامه داد:
-در اصلی که من اسمش را ولایت فقیه میگذارم، آوردهام که ملاک اکثریت آراء مردم است. در این جا هم میگوییم که شورا را هم باز با آراء مردم انتخاب میکنیم. پس اصل 5 که بعضی آن را مغایر آراء مردم میدانند، در حقیقت تأکیدی است بر اهمیت آراء مردم. اگر ما گفته بودیم فلان شخص معین ولایت دارد بر مردم و نسل بعد از این نسل هم هست، بله؛ اما ولی امر را در هر حال خود مردم تشخیص میدهند و قیود وشرایط هم برای چنین شخصی قید و شرطی است که در تمام دنیا هم برای رئیس جمهور و نماینده مجلس و هر کسی که میخواهد این شغل را احراز بکند، ما قائل میشویم.
مردم هیچ وقت نمیتوانند رأی بدهند که ما یک نفر دیوانه را رئیس جمهور بکنیم و حاکممان باشد؛ یعنی آراء مردم در همه جا معتبر نیست و این را محدود کردهایم. حدش هم در تمام دنیا است. من میخواستم همین موضوع را عرض کنم.
* مخالفت شدید ابوالحسن بنیصدر با مقوله ولایت فقیه
اعضای مجلس خبرگان و برخی از افرادی که عضو مجلس نبودند، توی سالن غذا خوری برای مشورتدهی و یا ارائه نظر در کنار یکدیگر گفتوگو میکردند. بحث ولایت فقیه بود. ابوالحسن بنیصدر عضو مجلس خبرگان، رو به فؤاد کریمی و دکتر حسن آیت گفت:
_ این اصراری که شما دارید برای ولایت فقیه، بیفایده است. ولایت فقیه منجر به دیکتاتوری میشود. ما نباید ولایت فقیه را در قانون اساسی بگنجانیم؛ چون مردم رئیس جمهور را انتخاب میکنند. بنابراین با وجود رئیس جمهور دیگر نیازی به ولایت فقیه نیست. با این اختیاراتی که شما دو نفر در قانون اساسی به رهبری میدهید، فردا اگر من رئیس جمهور بشوم، رهبر یک فوت به من بکند، من را باد میبرد!
دکتر سیدحسن آیت، نگاه معناداری به بنیصدر انداخت و عینک را روی قوز بینی جابهجا کرد:
_ آقای بنیصدر! چرا شما باید کاری بکنی که ولایت فقیه به شما فوت بکند که روی هوا بروی؟! برای چه؟ آیا ولایت فقیه همین طور الکی و بیخود و بیجهت تو را فوت میکند؟! البته که نه. تو حتماً یک کاری میکنی یا یک حرفی میزنی؛ ولی با این همه باید بدانی که ولایت فقیهی که ما نوشتهایم، اینگونه هم که تو میگویی نیست.
* تلاش بنیصدر برای ریاست جمهوری
بنیصدر از جواب دکتر آیت، رو در هم کشید، اما نمیخواست به روی خودش بیاورد. فؤاد کریمی گفت:
_آقای بنیصدر! شما که به ولایت فقیه اعتقادی نداری، حالا از کجا معلوم رئیس جمهور بشوی؟!
بنیصدر جواب داد:
_ حالا خواهید دید که رأی مردم در انتخابات ریاست جمهوری، دکتر بنیصدر خواهد بود!
در میان حرفها و بحثهایی که در هر گوشه سالن ادامه داشت، دکتر علی قائمی با شنیدن اسم دکتر بنیصدر، گردن چرخاند و با دیدن نیمرخش، با صدایی که اطرافیان و خود بنیصدر هم بشنود، گفت:
* روایتی تازه از مدرک تحصیلی نامعتبر «بنیصدر»!!
_ آقای بنیصدر! شما از کی دکتر هم شدهای؟! ما که توی پاریس با هم همکلاس بودیم. شما اصلاً اهل درس و بحث نبودی. لیسانس را هم به زور گرفتی. پس کی دکتر شدی که من هم کلاسیت خبردار نشدم؟! بنیصدر حرفهای دکتر قائمی را نشنیده گرفت و از پشت میز برخاست. نگاه فؤاد کریمی برگشت رو به قائمی که با صدای بلندتری ادامه داد:
_ آقای دکتر حسن حبیبی هم شاهد است!
مشکلات و ایرادهای پیشنویس قانون اساسی هر روز بیشتر مورد بررسی قرار میگرفت. یکی از مطالبی که دکتر سیدحسن آیت را آزار میداد، ثروتهایی بود که به صورت غیرقانونی در اختیار عدهای قرار میگرفت؛ بی اینکه راهی قانونی برای جلوگیری از آن وجود داشته باشد. سر آخر با نوشتن نامهای که در نهایت چهل و سه نفر از خبرگان پای آن را امضاء زدند، اعلام کرد:
_ دولت موظف است ثروتهای ناشی از ربا، غصب، رشوه، اختلاف، سرقت، قمار، سوء استفاده از موقوفات و مقاطعه کاریها معاملات دولتی، فروش زمینهای موات و مباحات اصلی و دایر کردن اماکن فساد و سایر موارد غیرمشروع را گرفته و به صاحبان اصلی آنها رد کند و در صورت معلوم نبودن صاحبان آنها به بیتالمال بدهد.
این نامه دکتر آیت، بعد از مطرح شدن در مجلس خبرگان به عنوان اصل چهل و نه وارد، بدنه قانون اساسی شد.
پس از تصویب ولایت فقیه به عنوان اصل 110، دکتر سیدحسن آیت باز هم پیشنهاد دیگری را مطرح کرد، که موجب بحثهای زیادی شد....
* گودینی: شهیدآیت، افشاگر خط انحرافی لیبرالها و به اصطلاح ملی گرایانی بود
بر اساس این گزارش، محمدعلی گودینی نویسنده کتاب «سیدحسن آیت» در مقدمه این کتاب نوشته است: شهید مظلوم سیدحسن آیت، دانشمند و مبارز وارستهای که در اوج تنهایی و با وجود بیماری مزمن جسمی، ولی با ارادهای آهنین در سختترین شرایط هجمه منافقان و قدرتطلبان و سکوت مصلحتی عافیتطلبان از زمره مردان مردی بود که خون پاکش را در عین مظلومیت و غربت در پای عهد الهی دیرینهاش با پیر و مرشد و مرادش، خمینی کبیر (ره)، نثار کرد و خود با افتخار و در عین اقتدار و سربلندی از دنیای تزویرها رخت بست و به معراج پرکشید تا با جوشش خون مطهرش راهی را که با آگاهی و از نوجوانی برگزیده بود، پایدار بماند.
شهادت غریبانه و مظلومانه این مرد بزرگ و افشاگر خطوط انحرافی و تأثیرگذار در قانون اساسی، در حالی به وقوع پیوست که حوادث شگفت پس از پیروزی انقلاب اسلامی نقاب از چهره کریه بسیاری از وابستگان اجانب و عوامل نفوذی و منحرفین برداشته بود و بقای انقلاب و اسلام ناب محمدی (ص) تنها خونهای پاک پیروان راستین خط ولایت را میطلبید.
شهید مظلوم سیدحسن آیت که با بینش و منطق و صبوری، علیرغم حضور علما و مجتهدان به نام در مجلس خبرگان قانون اساسی، با درایت و اصرارش اصل ولایت فقیه را در قانون اساسی گنجانده بود و به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی رسمیت قانونی بخشید و ضرورت نیروی سوم (بسیج) را در کنار ارتش و سپاه پاسداران پیشبینی کرده بود و بیپروا از نیش زبان مخالفان، افشاگر خط انحرافی لیبرالها و به اصطلاح ملی گرایانی بود که سر در آخور استعمار داشتند، در چنان شرایط حادی آیت مظلوم خود به معنای واقعی کلمه چنان در ولایت مطلقه فقیه ذوب شده بود که شهادتش موجب شاد کامی دشمنان معلومالحال ولایت از یک سوی و ذوقزدگی آشکار و پنهان نفوذیهای عافیتطلب بر جای مانده در پیکره انقلاب اسلامی را در پی داشت!
اکنون که بیش از سی و دو سال از شهادت آن شهید مظلوم میگذرد، همانگونه که در آن روزهای دشوار ترورها شاید افراد موجهی بودند که بدشان هم نمیآمد او را بدون حفاظت کافی در تیررس حوادث روزمره قرار بدهند، در این سی و دو سال هم بیگمان کسانی بودهاند که از گمنام بودن او و محو تدریجی یاد و نام آن مرد تنهای انقلاب، بیمیل نبودهاند، اما تاریخ همواره نشان داده است که گذشت زمان خود بهترین داور است و زمانی که غبار تزویر از آسمان صاف صداقت زدوده گردد، خورشید تابان حقایق، رخ مینماید.
و اما هر چند در این زندگینامه داستانی به خاطر محدودیتها و معذوریتها، تنها زوایایی از زندگی پربار این شیرمرد وارسته عرصه مبارزات انقلاب روشن شده است، لیکن نام بلند شهید مظلوم سیدحسن آیت، فراتر از این مختصر است، لذا ضروری به نظر میرسد تا نویسندگان متعهد دیگر، قلم به دست گیرند و هر یک از زاویهای دیگر و نگاهی متفاوت، بخشهایی پنهان از ناگفتههای زندگی این بزرگ مرد مظلوم و از سر عمد به فراموشی سپرده شده انقلاب اسلامی را بیان نمایند.
چه او همچون ابوذر غفاری، مظلوم و تنهاست، به گونهای که اراده پروردگارش مقدر بود تا او در آن شب شوم حادثه هفتم تیر ماه سال هزار و سیصد و شصت از آن انفجار ناجوان مردانه جبهه نفاق دور بماند تا در آستانه چهلمین روز آن واقعه ناگوار، این مرد تنها آنچنان مظلومانه و در پیش نگاه همسر و فرزندش شهد گوارای شهادت را در تنهایی بنوشد و بدین ترتیب اجر عمری تلاش و مبارزه پنهان و آشکار و به دور از ریاکاری و سهمخواهی رایج را مستقیماً از پروردگارش دریافت نماید!
گفتنی است، نشر «فاتحان» کتاب «آیت ولایت» تألیف محمدعلی گودینی را در 344 صفحه و با قیمت 12000 تومان منتشر و روانه بازار نشر کرده است. علاقهمندان برای خرید این کتاب میتوانند به نشانی، تهران، خیابان حافظ، خیابان نوفل لوشاتو، خیابان هانری کربن، نبش هاشمیفر، پلاک 3، سازمان حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس سپاه مراجعه کرده یا با شماره تلفن 02166723587 تماس حاصل کنند.