یک شهید گمنام دوباره به آغوش مادرش برگشته است. مادرش میگوید: اول برایمان خبر آوردند که اسیر شده، بعد کمکم اسرا آزاد میشدند اما پسر من برنگشته بود و سرانجام خبر دادند که او شهید شده است، اما باز هم پیدایش نکردم تا چند روز قبل...
شهدای ایران، زهرا کمری مادر شهید تازه شناسایی شده دانشگاه صدا و سیما «جواد نظامدوست» در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی از پسر شهیدش میگوید: جواد در کردستان چهار ماه بسیجی بود. بعد به مرخصی آمد. یک کاروانی که تعدادشان هم زیاد بود از مشهد به اهواز اعزام میشدند. جواد گفت: «میخواهم با اینها بروم»، گفتم: برو خدا پشت و پناهت باشد. بعد آنجا اسمش را برای سربازی نوشت و خودش را بهعنوان سرباز معرفی کرد. طی این مدت سه بار به مرخصی آمد ولی بعد از آن دیگر برنگشت.
مادر شهید تازه شناسایی شده دانشگاه صدا و سیما ادامه میدهد: از شهادتش خبر نداشتیم. اول برایمان خبر آوردند که اسیر شده، بعد کمکم اسرا آزاد میشدند اما پسر من برنگشته بود، وقتی که شهدا معلوم شدند و تکلیف اسرای ما هم تا حدود زیادی روشن شده بود؛ دوستانش آمدند و گفتند: ما دیدهایم که جواد شهید شده است.
زهرا کمری مادر شهید تازه شناسایی شده دانشگاه صدا و سیما از روزی که خبر شناسایی شدن پسرش را به او دادند توضیح میدهد: روز وفات امام جواد به ما خبر شناسایی شدنش را دادند. داشتیم صبحانه میخوردیم دیدم پسرم لقمه میگیرد اما نمیتواند بخورد، حال خوشی ندارد، گفتم: مادر چه شده؟ چرا صبحانه نمیخوری؟ ناگهان اشکش جاری شد گفت: یک چیزی بگویم ناراحت نمیشوی؟ گفتم: نه، چرا باید ناراحت شوم؟ گفت: «جواد پیدا شده». گفتم: خدا را شکر. من هم گریه کردم نتوانستم جلوی اشکهایم را بگیرم، اما بعد خوشحال شدم، شکر به جا آوردم، گفتم: خدایا، همینطور که مرا خوشحال کردی همه مادران شهدای گمنام را خوشحال کن. بعدش لحظه شماری میکردم که به تهران بیاییم تا بتوانم سر مزارش بیایم.
او درباره اینکه این سالهای انتظار و چشمبهراهی را چطور گذرانده است، میگوید: همیشه میگفتم خوش به حال مادرانی که چند فرزند داشتند و همه را با هم در راه اسلام و انقلاب دادند. من فقط یک فرزندم را در این راه دادم. ایکاش سهم بیشتری در این مسیر داشتم. دوست داشتم خدا پسران زیادی را به من میداد و من همه را در راه خدا و پایدار ماندن نظام و انقلاب اسلامی میدادم. وقتی نگاه میکنم میبینم که حضرت زینب چقدر در برابر مشکلات عظیمی که برایش پیش میآمد استقامت کرد شرمنده میشوم، ما خاک پای آنها هم نمیشویم.
مادر شهید جواد نظامدوست به دو خوابی که از پسر شهیدش دیده اشاره میکند و میگوید: طی این مدت فقط دو بار خواب جواد را دیدم. یک بار دیدم با کت و شلوار از خانه عمهاش به خانه ما آمده و دارد سلام عمهاش را به من رساند. صورتم را که برگرداندم دیدم دیگر نیست. یک بار دیگر هم زمستان همین سالی که گذشت خواب دیدم با لباسهای سفید و کفشهای سفید آمده سراغ من و گفت: «مادر، آنقدر غصه نخور».
زهرا کمری در ادامه عنوان میکند: همیشه در این سالها میگفتم بهحق حضرت زهرا همه مادرها از چشمانتظاری در بیایند. مادران شهدای گمنام دیگری هم که هنوز از فرزندانشان خبری نیاوردهاند صبر کنند، استقامت کنند، انشاءالله از فرزندانشان خبری میآید و پیکرشان پیدا میشود. این چشمانتظاریها سخت است اما توشه آخرت همه مادران شهداست.
مادر شهید نظامدوست در خصوص اینکه آیا پیکر فرزندش از دانشگاه صدا و سیما به مشهد انتقال میکند یا نه، میگوید: جواد همینجا میماند، میان ملتی که در این مدت کنارش بودند. من افتخار میکنم به چنین ملتی که برای پسر شهیدم تشکیلات قائلاند، از همه سپاسگزارم. ملتی که برای پسر من هم مادری، هم پدری، هم خواهری و هم برادری کرده است. از این ملت تشکر میکنم، این خوبیها را نمیتوانم جبران کنم.
شهید «جواد نظامدوست» متولد 1348 که هویت اصلی وی تازه شناسایی شده است، 27 سال قبل در 16 شهریور 66 در منطقه جزیره مجنون به فیض شهادت نائل آمد، شهید 18سالهای که در روز دوم مهرماه سال 1390 مصادف با شهادت امام صادق(ع) در دانشگاه صدا و سیمای تهران بهعنوان شهید گمنام به خاک سپرده شده بود، چند روز پیش درست پس از سه سال، هویتش شناسایی شد.