شورای شهر و سیاست و قوانین موجود آن، به دنبال بهبود اوضاع شهروندی، رشد و ارتقای مسائل اجتماعی و نیز فرهنگسازی و افزایش خدمات شهری است. اهدافی که علاوه بر تفکر و خرد جمعی نیازمند تلاش و مدیریت جهادی است. گفتمانی که بایستی با همدلی و دوری از حواشی سیاسی اجرایی گردد. درواقع دور شدن شورای شهر از مسائل سیاسی میتواند آنچنان رشد فزاینده ای به ارتقای سطح زندگی شهروندان بدهد که جامعه به سمت پویایی و نشاط سوق پیدا کند.
لذا بهعینه میتوان ایجاد بحران در شهر را همچون شورای شهر اول که با سیاسیکاری بیش از حد به انحلال سوق پیدا نمود، مشاهده کرد. بر همین اساس انتخاب احمد مسجد جامعی از فعالان اصلاحطلب و از چهرههای شاخص سیاسی در انتخابات سال اول شورای چهارم، حواشی بسیار زیادی را برای شهر تهران به وجود آورد. تا جایی که ایجاد بحرانهای زیاد در درون این شورا، عدم مدیریت مشخص شخص رئیس سابق شورا و... منجر به خروج تعدادی از نمایندگان شهر تهران از شورا و سوق پیدا نمودن آن به سمتهای بالاتر در وزارتخانه، نهادهای دولتی و حتی فدراسیونها شد، تا این امور به اولویتی فراتر از خدمت به مردم شهر تهران تبدیل گردد.
نمایندگانی که قرار بود به دنبال ساخت بهتر و تلاش بیشتری برای بهبود اوضاع اجتماعی ام القری جامعه اسلامی باشند، این بار شورای اسلامی شهر تهران برایشان سکوی پرشی شد تا بتوانند به خواستههای خود دست یابند. لذا مدیریت مشخص احمد مسجد جامعی در اجازه ندادن برای خروج این افراد از شورا را باید ناکارآمد و البته منفعلانه ارزیابی کرد.
همراه شدن خطاهای راهبردی احمد مسجد جامعی در یک سال مدیریتش بر سکان ریاست شورای شهر جدای از حواشیهای سیاسی، حواشیهای فرهنگی بسیاری را نیز داشت. مخالفت اصلاح طلبان شورا با طرح ارتقای کیفیت جایگاه و تکریم زنان در شهرداری (۱) (۲) آنچنان حواشی و تلاطمی در جامعه ایجاد کرد که اهداف اصلی و حقیقی این طرح تحت شعاع فعالیتهای حزبی اعضای اصلاح طلب شورای شهر قرار گرفت تا جایی که خوراک اصلی تلویزیونهای بی بی سی، صدای آمریکا، من و تو و... مستقیماً از میان گفتگوی این اشخاص، تأمین گردد.
این اقدامات آنچنان در یک سال اخیر شدت گرفت که خبر از دو قطبی سازی شورای شهر و به تبع آن جامعه به گوش میرسید. شورایی که هدف اصلیاش خدمت به مردم بود؛ دیگر به دنبال آن گام برنمیداشت یا آنقدر حواشی او را مشغول خود کرده بود که وقتی برای انجام خدمات شهری به شهروندان باقی نمیماند.
بر
همین اساس جریان اصولگرا که خود را مدافع آرمان های اصیل انقلاب میداند،
با هماهنگی اعضای خود و بر اساس دغدغههای اجتماعی و فرهنگی، اتحاد و تشکیل
گفتمان مشترک را در دستور کار خود قرارداد.
اصولگرایان که طعم پیروزی
کامل پیدا نکردن را در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم مشاهده کردند، این بار
با هوشیاری کامل برنامهریزی دقیقی را نسبت به ایجاد ثبات سیاسی و نیز
همسوسازی گفتمان خود میان یکدیگر را اجرایی کردند.
در مقابل نیز جریان اصلاحطلب که احساس میکرد میتواند با خیال راحت، کرسی ریاست شورای شهر را در دست خویش نگهدارند، با اتکا به افراد درون لیست اصلاحطلبان، سعی بر حفظ این پست کلیدی در شورا داشت. بر همین اساس از چند روز قبل روزنامه های حامی جریان اصلاحطلب، خبر از پیروزی اصلاحطلبان و پیروزی سیاسیکاران بر خدمت گذاران در شورا میدادند. تا جایی که آنچنان در جامعه القاء می نمودند که هیچ کاندیدی در مقابل ریاست احمد مسجد جامعی قابلیت پیروزی ندارد.
این رفتار رسانه ای، اصلاحطلبان را نیز دچار خطای راهبردی نمود. آنان با نداشتن برنامه ی مشخص سرانجام شکست را پذیرفتند و مجبور شدند کرسی ریاست و نائب رئیسی شورا را به جناح مقابل تحویل دهند.
اما آنچه که باید به آن توجه داشت، اشتباه راهبردی اصلاحطلبان در انتخاب ریاست شورای اسلامی شهر تهران بود. عدم توجه آنان به وظایف شورای شهر، نداشتن برنامه ی دقیق، سرمایهگذاری اشتباه بر شخص مسجد جامعی که بهجز روحیه ی فرهنگی توانایی مدیریت اداری و شهری را ندارد، به همراه نداشتن تعریف دقیق و منسجم از گفتمان اصلاحطلبی و نداشتن اشراف نسبت به گفتمان اصولگرایی و در یک کلام سادهانگاری انتخاباتی، شکست را در کسب ریاست شورای شهر برای اصلاحطلبان به ارمغان آورد. رفتاری که در صورت تکرار از سوی اصلاحطلبان، یقیناً شکستهای بیشتری را بر این جریان تحمیل خواهد کرد.
*فرهنگ نیوز