در ميان رسانههاي مختلف، تلويزيون به دليل فراگيري و عموميتي كه دارد به نسبت ساير رسانهها تسلط بيشتري به زندگي افراد پيدا كرده است؛ چنانكه حتي در قالب برنامههاي مفرح نيز تعيينكننده خطمشي و شيوه زندگي مخاطبان خود شده است.
شهدای ایران: در اين راستا به دليل اينكه زنان فرصت بيشتري براي ديدن برنامههاي تلويزيوني دارند متقابلاً بيشتر هم در معرض تأثيرپذيري هستند. به خوبي ميدانيم كه رسانهها با ناخودآگاه انسان سر و كار دارند و به صورت القايي عمل ميكنند به همين خاطر است كه ميتوانند سبك زندگي مورد نظر خود را در جامعه پياده و فرهنگسازي كنند. شما اگر مستند «دنيا در جنگ» از شبكه مستند را ديده باشيد، اين سياست تأثيرگذاري و فرهنگسازي توسط تلويزيون را خواهيد ديد.
در اين مستند اوضاع كشور انگليس بعد از جنگ جهاني به تصوير در آمده است؛ هر چند انگليس كشوري استعماري است و از سياستهاي مزورانه و استعمارگرانه آن مطلع هستيم اما اين مستند «دنيا در جنگ» وراي مسائل سياسي پيرامون انگليس، نكاتي آموزنده از نحوه فرهنگسازي عمومي و ايجاد سبك زندگي در ميان انگليسيها توسط رسانههاي ديداري و شنيداري را نشان ميدهد به اين صورت كه به دليل شرايط بد اقتصادي پس از جنگ، لازم بود تا سبك زندگي مردم تغيير پيدا كند لذا رسانهها و در رأس آنها تلويزيون، در قالب برنامههاي مختلف نمايشي، سرگرمكننده همچنين تيزرهاي تبليغي به فرهنگسازي قناعت و صرفهجويي پرداختند و بهخصوص زنان را تشويق به اين كار ميكردند زيرا بيشترين مخاطبان تلويزيون زنان بودند و دستاندركاران رسانههاي انگليسي به خوبي از تأثيرپذيري و تأثيرگذاري اين طيف از جامعه آگاه بودند. براساس همين هم روي زنان سرمايهگذاري ميكردند و موفق هم شده بودند؛ چراكه تا حدود زيادي اقتصاد جامعه كنترل و هدايت درست شد. براي مثال در بخشي از تبليغات، زنان را تشويق ميكرد تا لباسهاي كهنه را با تغييراتي دوباره قابل استفاده كنند يا بازيگر برنامه تبليغي از خريد دوباره كفش و لباس امتناع ميكرد.
اين در حالياست كه متأسفانه در كشور ما با وجود تحريمهاي كمرشكن و گراني اجناس، رسانه ملي بهجاي فرهنگسازي قناعت و صرفهجويي برعكس عمل ميكند مثلاً زن جواني ظروف و قابلمههاي نه چندان كهنه خود را كنار ميگذارد و سرويس جديد سفارش ميدهد تا انگيزه آشپزي پيدا كند و از كسالت بيرون بيايد! پس اگر خوب بنگريم متوجه ميشويم اين رسانهها هستند كه خيلي از چيزها را در زندگي ما ايجاد يا رد ميكنند يا با تبليغ مستقيم كالا و اجناس مختلف باعث نيازآفرينيهاي كاذب در افراد ميشوند و تدريجاً سبك زندگي خانوادهها را عوض ميكند و چون زنان مديران داخلي خانواده و هدايتگر اصلي آن هستند متأثر از اين برنامهها بيشتر تمايل به مصرف و دنبالهروي از سبك نوين ايجاد شده دارند.
لذا به نظر ميرسد اين روزها تلويزيون بيشترين همت خود را براي تغيير سبك زندگي به سخنرانيها و بحثهاي كارشناسانه و برنامههاي تركيبي معطوف كرده است؛ درحاليكه سبك زندگي خانوادههاي ايراني كمكم تحتتأثير برنامههاي تبليغي تلويزيون تغيير پيدا كرده است؛ براي مثال اين مشكل در ايران وجود دارد كه گفته ميشود كشور ما از نظر اتلاف انرژي از كشورهاي ديگر جلوتر است و شايد يكي از مقصران اين ماجرا تلويزيون باشد كه نهتنها فرهنگسازي درستي نكرده است، بلكه خود اغلب منشأ ضدفرهنگ اسراف در اين زمينه بوده است.
اگر نگاهي به فيلمها و سريالهاي تلويزيوني داشته باشيم ميبينيم كه در يك صحنه شايد بيشتر از چندين چراغ يا آباژورهاي متنوع روشن كردهاند تا فضا يا به قولي دكور فيلم رومانتيك شود اين موضوع در اغلب فيلمها و سريالها وجود دارد، به دنبال آن بيننده تلويزيوني بهخصوص زنان كه چيدمان منزل و اسباب و وسايل را به عهده دارند، الگوبرداري ميكنند و دوست دارند فضاسازي مشابه آنچه در تلويزيون ديدهاند و برايشان جالب بوده است در خانه خود نيز تكرار كنند يا تبليغ مكرر وسايل جديد منزل و آشپزخانه با قيمت بالا كه از شبكههاي مختلف زنان را تحريك به خريدن ميكند؛ در حالي كه زنان بايد مديريت مصرف و چگونگي سبك زندگي اسلامي را در خانه نهادينه كنند و بيشتر بايد مورد توجه باشند البته اگر ميخواهيم فرهنگسازي اصولي و منطقي در مصرف داشته باشيم. با اين وجود، متأسفانه بعضاً تلويزيون در جهت عكس فرهنگسازي عمومي و اسلامي حركت ميكند يعني با تحريك و نيازآفريني در مخاطبان، مصرفگرايي را آموزش ميدهد و اين خود زنگ خطري است براي استحاله فرهنگي در جامعه و تغيير سبك زندگي كه نبايد از آن غافل ماند.
*جوان آنلاین
در اين مستند اوضاع كشور انگليس بعد از جنگ جهاني به تصوير در آمده است؛ هر چند انگليس كشوري استعماري است و از سياستهاي مزورانه و استعمارگرانه آن مطلع هستيم اما اين مستند «دنيا در جنگ» وراي مسائل سياسي پيرامون انگليس، نكاتي آموزنده از نحوه فرهنگسازي عمومي و ايجاد سبك زندگي در ميان انگليسيها توسط رسانههاي ديداري و شنيداري را نشان ميدهد به اين صورت كه به دليل شرايط بد اقتصادي پس از جنگ، لازم بود تا سبك زندگي مردم تغيير پيدا كند لذا رسانهها و در رأس آنها تلويزيون، در قالب برنامههاي مختلف نمايشي، سرگرمكننده همچنين تيزرهاي تبليغي به فرهنگسازي قناعت و صرفهجويي پرداختند و بهخصوص زنان را تشويق به اين كار ميكردند زيرا بيشترين مخاطبان تلويزيون زنان بودند و دستاندركاران رسانههاي انگليسي به خوبي از تأثيرپذيري و تأثيرگذاري اين طيف از جامعه آگاه بودند. براساس همين هم روي زنان سرمايهگذاري ميكردند و موفق هم شده بودند؛ چراكه تا حدود زيادي اقتصاد جامعه كنترل و هدايت درست شد. براي مثال در بخشي از تبليغات، زنان را تشويق ميكرد تا لباسهاي كهنه را با تغييراتي دوباره قابل استفاده كنند يا بازيگر برنامه تبليغي از خريد دوباره كفش و لباس امتناع ميكرد.
اين در حالياست كه متأسفانه در كشور ما با وجود تحريمهاي كمرشكن و گراني اجناس، رسانه ملي بهجاي فرهنگسازي قناعت و صرفهجويي برعكس عمل ميكند مثلاً زن جواني ظروف و قابلمههاي نه چندان كهنه خود را كنار ميگذارد و سرويس جديد سفارش ميدهد تا انگيزه آشپزي پيدا كند و از كسالت بيرون بيايد! پس اگر خوب بنگريم متوجه ميشويم اين رسانهها هستند كه خيلي از چيزها را در زندگي ما ايجاد يا رد ميكنند يا با تبليغ مستقيم كالا و اجناس مختلف باعث نيازآفرينيهاي كاذب در افراد ميشوند و تدريجاً سبك زندگي خانوادهها را عوض ميكند و چون زنان مديران داخلي خانواده و هدايتگر اصلي آن هستند متأثر از اين برنامهها بيشتر تمايل به مصرف و دنبالهروي از سبك نوين ايجاد شده دارند.
لذا به نظر ميرسد اين روزها تلويزيون بيشترين همت خود را براي تغيير سبك زندگي به سخنرانيها و بحثهاي كارشناسانه و برنامههاي تركيبي معطوف كرده است؛ درحاليكه سبك زندگي خانوادههاي ايراني كمكم تحتتأثير برنامههاي تبليغي تلويزيون تغيير پيدا كرده است؛ براي مثال اين مشكل در ايران وجود دارد كه گفته ميشود كشور ما از نظر اتلاف انرژي از كشورهاي ديگر جلوتر است و شايد يكي از مقصران اين ماجرا تلويزيون باشد كه نهتنها فرهنگسازي درستي نكرده است، بلكه خود اغلب منشأ ضدفرهنگ اسراف در اين زمينه بوده است.
اگر نگاهي به فيلمها و سريالهاي تلويزيوني داشته باشيم ميبينيم كه در يك صحنه شايد بيشتر از چندين چراغ يا آباژورهاي متنوع روشن كردهاند تا فضا يا به قولي دكور فيلم رومانتيك شود اين موضوع در اغلب فيلمها و سريالها وجود دارد، به دنبال آن بيننده تلويزيوني بهخصوص زنان كه چيدمان منزل و اسباب و وسايل را به عهده دارند، الگوبرداري ميكنند و دوست دارند فضاسازي مشابه آنچه در تلويزيون ديدهاند و برايشان جالب بوده است در خانه خود نيز تكرار كنند يا تبليغ مكرر وسايل جديد منزل و آشپزخانه با قيمت بالا كه از شبكههاي مختلف زنان را تحريك به خريدن ميكند؛ در حالي كه زنان بايد مديريت مصرف و چگونگي سبك زندگي اسلامي را در خانه نهادينه كنند و بيشتر بايد مورد توجه باشند البته اگر ميخواهيم فرهنگسازي اصولي و منطقي در مصرف داشته باشيم. با اين وجود، متأسفانه بعضاً تلويزيون در جهت عكس فرهنگسازي عمومي و اسلامي حركت ميكند يعني با تحريك و نيازآفريني در مخاطبان، مصرفگرايي را آموزش ميدهد و اين خود زنگ خطري است براي استحاله فرهنگي در جامعه و تغيير سبك زندگي كه نبايد از آن غافل ماند.
*جوان آنلاین