پایگاه خبری شهدای ایران، عزیز دلم ، ای یار، همدم و مونس تنهاییهای من، ای مهر درخشان خاطرات من! یادم هست تیر مستقیم دشمن در شانه ات نشسته بود، انگار حفره ای که از آن خون می جوشید، روزنه ای از بهشت را بر تو گشوده بود ، یادم است درد می کشیدی اما یا با معبودت راز و نیاز می کردی ، یا ساکت و آرام می شدی، وقتی سکوت می کردی دلم پر از آشوب می شد، دیگر تحمل دیدن پریدن حتی یک پرستوی دیگر را نداشتم،می دانم به بهار سبز در فراسوی زندگی می اندیشیدی، و پرستو با بهار الفت دارد و در بهار نمی توان از پرستوخواست که بماند، اما، سکوتت دلم را پر از هراس کرده بود، دوست داشتم نجوایت را بشنوم، فدایت شوم که نشانه سیادت را بر گردن داری، نمادی که این روز ها ابوسفیان کاخ سفید هم سنگ آن را به سینه می زند. نمی دانم، مگر دنیا با تمام جاذبه های نفسانی که در نهایت به مرگ ختم می شود، چه دارد که همه چیز را به فراموشی سپرده اند، و تحقق آرمانهایشان را درسرزمین عجایب می جویند. سرزمین عجایبی که در غایت القصوای خیالی کامجویی هاو لذت پرستی های فانی خلاصه می شود. هر قطره از خون تو که به زمین می چکید ، انگار سیاهی شب را می شکافت، و من می پنداشتم این گوهر وجود فرزانگان است که نه به زمین ، بلکه به آسمان می چکد و در بالاترین معراج حیات اخروی نشانه تکلیف به عهدی است که با امام و ولایت بسته شده بود.
پ . ن.
1- در گرماگرم عملیات کربلای یک ، بچه هایی که زخمی می شدند ، امدادگران تنها با بستن پانسمانی که جلوی خونریزی را بگیرد به یاری دوستان و سربازان آقا می شتافتند. و بعد دیگر درد بود و درد تا امکان بردن به عقبه میسر شود.
2- واقعا در حیرتم این چه نیرویی بود که علیرغم بدنهایی نحیف ، این سربازان کوچک ولایت را در هنگام جراحت سخت ، آرام می کرد.
3- شهید آوینی چه زیبا گفت :" در نظر آنان( دنیا طلبان) این عشق و دلباختگی کربلایی خشونت می نماید و آن جذبه های شهوانی سخیف عشق و می گویند که این عشق باید جایگزین آن خشونت شود ! آنکه با عقل کج افتاده خویش می اندیشد از کجا بداند که عشق کربلا چیست و آن آزادی و استقلال که ما در پی آنیم چگونه محقق می شود ؟ باید هم کربلا را آرمان تحقق نیافته بنامد . و مقصودشان از آن دوران غمباری که گذشته است ، دورانی است که عهد ازلی انسان در خون مردترین مردان و عاشقترین عاشقان و عارفترین عارفان تجدید می شد و از آن عهد است که شقایق سرخی می گیرد و یاس سپیدی آسمان رفعت می گیرد و زمین وسعت ..."
4- کاش گوشه ای از این دریای معرفت را می فهمیدیم و در منظومه حق جاری می شدیم تا راز زیستن در شمس آسمانی حق را در می یافتیم.
5- گل واژه های این مطلب از شهید بزرگ آوینی است.
پ . ن.
1- در گرماگرم عملیات کربلای یک ، بچه هایی که زخمی می شدند ، امدادگران تنها با بستن پانسمانی که جلوی خونریزی را بگیرد به یاری دوستان و سربازان آقا می شتافتند. و بعد دیگر درد بود و درد تا امکان بردن به عقبه میسر شود.
2- واقعا در حیرتم این چه نیرویی بود که علیرغم بدنهایی نحیف ، این سربازان کوچک ولایت را در هنگام جراحت سخت ، آرام می کرد.
3- شهید آوینی چه زیبا گفت :" در نظر آنان( دنیا طلبان) این عشق و دلباختگی کربلایی خشونت می نماید و آن جذبه های شهوانی سخیف عشق و می گویند که این عشق باید جایگزین آن خشونت شود ! آنکه با عقل کج افتاده خویش می اندیشد از کجا بداند که عشق کربلا چیست و آن آزادی و استقلال که ما در پی آنیم چگونه محقق می شود ؟ باید هم کربلا را آرمان تحقق نیافته بنامد . و مقصودشان از آن دوران غمباری که گذشته است ، دورانی است که عهد ازلی انسان در خون مردترین مردان و عاشقترین عاشقان و عارفترین عارفان تجدید می شد و از آن عهد است که شقایق سرخی می گیرد و یاس سپیدی آسمان رفعت می گیرد و زمین وسعت ..."
4- کاش گوشه ای از این دریای معرفت را می فهمیدیم و در منظومه حق جاری می شدیم تا راز زیستن در شمس آسمانی حق را در می یافتیم.
5- گل واژه های این مطلب از شهید بزرگ آوینی است.