ظاهرا ناراحتی پدرخواندههای اصلاحات از تشکیل گروه موسوم به نسل دوم اصلاحطلبان- ندا- تمامی ندارد و ماموریت حمله به آنها را هر روز کسی از گوشهای عملیاتی میکند!
به گزارش شهدای ایران به نقل از کیهان، در تازهترین حمله اصلاحطلبانی که روزگاری شعار زندهباد مخالف من سر میدادند و امروز حتی یک تشکیلات جدید درون گروهی را هم تحمل نمیکنند، ماموریت به عماد بهاور، از محکومان فتنه آمریکایی-اسرائیلی 88 رسیده تا دوستان قدیمش را با نیش و کنایه و تحقیر بنوازد!
او در ابتدا درباره نتیجه انتخابات ریاستجمهوری یازدهم میگوید: «آنچه در خرداد 92 رخ داد و منجر به پیروزی آقای روحانی در انتخابات شد، حاصل فعالیتهای ستادی چند جوان اصلاحطلب نبود» و بعد از این تحقیر میگوید؛ «بنابراین برخلاف تصور گروه ندا، اصلاحطلبان ناتوان از پیشبرد اهداف خود نبودند و ممانعت حکومت از فعالیت تشکیلاتی، مانعی برای ایفای نقش موثر در عرصه سیاسی از سوی ایشان نبود. ... این موفقیتی بینظیر برای فعالین «اصلاحات-جنبش» بود»!
اما او که خود میداند اصلاحات اگر رایی داشت، کاندیدای خود یعنی محمدرضا عارف را در صحنه انتخابات نگه میداشت، در تناقضگویی آشکار و با تمایز جدی بین رئیسجمهور روحانی و اصلاحطلبان، خطاب به اعضای ندا میگوید: «پیشنهاد نگارنده این است که اعضای ندا به جای آن که خود را نسل دوم اصلاحطلبان بخوانند، عنوان «نسل دوم اعتدالگرایان» یا «نسل جدید محافظهکاران» را برای خود برگزینند و با الگو قرار دادن روحانی با محوریت او فعالیت کنند نه با محوریت خاتمی. از آنجا که روحانی دارای حزب و تشکیلات نیرومندی نیست، تشکیلات ندای ایرانیان میتواند تبدیل به بازوی اجتماعی روحانی و دولتش شود. همچنین بهتر است بیش از این از مفهوم اصلاحطلبی استفاده نکنند، چنانچه شخص روحانی هم چندان اصراری بر استفاده از این مفهوم ندارد.»
بهاور اندکی بعد پا را فراتر گذاشته و صراحتا و بیهیچ شرمی از آن همه شعار آزاداندیشی که تا چندی پیش میداده، همفکرانش را به دزدی متهم میکند و میگوید؛ «ظاهرا در ایران در میان «جوانان سیاسی» رسم است که «تغییر ایدئولوژی» بدهند اما نام و اعتبار تشکیلات پیشین را نیز برای خود حفظ کنند.» وی در ادامه، نسل دوم اصلاحطلبان (ندا) را با عصبانیت شدید و آمیخته به بیادبی «دزد»! خطاب کرده و میگوید «جوانان نسل دوم اصلاحطلبان در حالی که رفقایشان در زندان هستند، لباس آنها (عنوان اصلاحطلبی) را دزدیدهاند»!
او در ابتدا درباره نتیجه انتخابات ریاستجمهوری یازدهم میگوید: «آنچه در خرداد 92 رخ داد و منجر به پیروزی آقای روحانی در انتخابات شد، حاصل فعالیتهای ستادی چند جوان اصلاحطلب نبود» و بعد از این تحقیر میگوید؛ «بنابراین برخلاف تصور گروه ندا، اصلاحطلبان ناتوان از پیشبرد اهداف خود نبودند و ممانعت حکومت از فعالیت تشکیلاتی، مانعی برای ایفای نقش موثر در عرصه سیاسی از سوی ایشان نبود. ... این موفقیتی بینظیر برای فعالین «اصلاحات-جنبش» بود»!
اما او که خود میداند اصلاحات اگر رایی داشت، کاندیدای خود یعنی محمدرضا عارف را در صحنه انتخابات نگه میداشت، در تناقضگویی آشکار و با تمایز جدی بین رئیسجمهور روحانی و اصلاحطلبان، خطاب به اعضای ندا میگوید: «پیشنهاد نگارنده این است که اعضای ندا به جای آن که خود را نسل دوم اصلاحطلبان بخوانند، عنوان «نسل دوم اعتدالگرایان» یا «نسل جدید محافظهکاران» را برای خود برگزینند و با الگو قرار دادن روحانی با محوریت او فعالیت کنند نه با محوریت خاتمی. از آنجا که روحانی دارای حزب و تشکیلات نیرومندی نیست، تشکیلات ندای ایرانیان میتواند تبدیل به بازوی اجتماعی روحانی و دولتش شود. همچنین بهتر است بیش از این از مفهوم اصلاحطلبی استفاده نکنند، چنانچه شخص روحانی هم چندان اصراری بر استفاده از این مفهوم ندارد.»
بهاور اندکی بعد پا را فراتر گذاشته و صراحتا و بیهیچ شرمی از آن همه شعار آزاداندیشی که تا چندی پیش میداده، همفکرانش را به دزدی متهم میکند و میگوید؛ «ظاهرا در ایران در میان «جوانان سیاسی» رسم است که «تغییر ایدئولوژی» بدهند اما نام و اعتبار تشکیلات پیشین را نیز برای خود حفظ کنند.» وی در ادامه، نسل دوم اصلاحطلبان (ندا) را با عصبانیت شدید و آمیخته به بیادبی «دزد»! خطاب کرده و میگوید «جوانان نسل دوم اصلاحطلبان در حالی که رفقایشان در زندان هستند، لباس آنها (عنوان اصلاحطلبی) را دزدیدهاند»!