پسر آقای سید حسن خمینی در صفحه فیسبوکش علیه نظام و رهبری مینویسند و با جریان مخالف و معاند انقلاب همراهی میکند، آیا نباید آقای سید حسن خمینی جلوی او بایستد و اجازه این کار را ندهد؟
شهدای ایران: امام خمینی در شهریور ۱۳۶۷ ه.ش. در پاسخ به نامه حجتالاسلاموالمسلمین حاج سید احمد خمینی با پیشنهاد تأسیس موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) بر مبنای طرح تشکیلات و شرح وظایف ارائهشده به معظم له، موافقت نمودند. طرح «تشکیلات و شرح وظایف مؤسسه» که توسط محمدعلی انصاری و حمید انصاری تدوین و کلیات آن مورد موافقت حضرت امام و یادگار ایشان و رؤسای سه قوه قرار گرفت. این مؤسسه شش سال با هدایت و نظارت یادگار امام، خدمات ارزندهای را ارائه نمود و پس از رحلت یادگار امام تاکنون با نظارت مستقیم حجتالاسلاموالمسلمین حاج سید حسن خمینی فعالیتهای خود را ادامه میدهد ولی حضور یک جریان خاص در این موسسه باعث شده تا آنطور که باید و شاید موسسه تنظیم و نشر آثار امام نتواند به اهداف اصلی خود نزدیک شود.
به مناسبت فرا رسیدن سالروز تأسیس این موسسه با محمدعلی الفت پور قائممقام سابق بنیاد تبیین اندیشههای حضرت امام خمینی (ره) و سردبیر سایت و نشریه تحلیلی خط امام عملکرد این موسسه را مورد ارزیابی قرار دادهایم که بخشهایی از آن در ادامه میآید:
آقای الفت پور موسسه حفظ و نشر آثار امام خمینی (ره) در ابتدا با چه هدفی تأسیس شد؟
در سال ۶۹ امام خمینی (ره) طی نامهای به حاج احمد آقا میگوید که در خصوص تنظیم و نشر آثاری که هنوز درست تبیین نشده اقدام کنند و یا سخنرانیها و بیانات و نامههای ایشان را جمعآوری کنند تا از دسترس تحریف دور نگهداشته شود؛ فلسفه تأسیس موسسه نشر آثار امام در ابتدای امر این بود. بعد از ارتحال امام خمینی (ره) بحث ترویج و تبیین اندیشههای امام به عهده همان موسسهای قرار گرفت که قرار بود بیانات و نامهها را جمعآوری کند؛ ولی اکنون در عملکرد این موسسه ابهامات گستردهای وجود دارد.
چه ابهامی؟ آیا نحوه اداره این موسسه باعث شده این ابهام به وجود بیاید؟
این موسسه از بعد مدیریتی بهصورت فرقهای و حزبی اداره میشود و کسانی در آنجا مشغول به کار هستند، اهداف و متد یک باند خاص سیاسی را دنبال میکنند. متأسفانه این مدل مدیریتی به مسائل تبیینی و ترویجی هم کشیده شده و بخشی از صحبتهای امام(ره) تبیین و ترویج میشود –اگر بشود- که آن مدل مدیریتی دوست دارد؛ یعنی بخشی از پازل بیانات امام (ره) را خارج کرده و ترویج میکنند و البته همان بخشی را هم ترویج می¬کنند که یک جریان خاص دوست دارد.
شما میبیند که آقای سید حسن خمینی با رئیس فرقه صوفیه گنابادی دیدار میکند. کسی که عضو جبهه ملی است و بهعنوان یک فرقه ضاله شناخته میشود درحالیکه امام (ره) جبهه ملی را رسماً مرتد میدانست، ولی ایشان با عضو شورای مرکزی جبهه ملی و رئیس این فرقه دیدار میکند. کسی هم تا به حالا متعرض این قضیه نشده که چرا سید حسن خمینی به خودش اجازه میدهد با فرقهای که امام آن را مرتد دانسته و آنها را جریان انحرافی اعلام کرده دیدار کند. یا مثلاً در ویژهنامههایی که منتشر میکنند بدیهیات اندیشه امام (ره) را زیر سؤال میبرند. هنوز مسائل مالی موسسه مشخص نیست و در هاله¬ای از ابهام قرار دارد اینها هیچ پاسخگویی به هیچکس ندارند ضمن اینکه هر از چند گاهی یکسری سند و مدرک را جور میکنند و میگویند ما این کارها را کردهایم که اصلاً با هزینه کرد هایی که میکنند و با پولهایی که میگیرند هیچ نسبتی ندارد.
موسسه کشت و صنعت جماران یکی از مؤسسات اختصاصی زیرمجموعه موسسه است که توسط اقوام آقای انصاری اداره میشود و در مورد آن ابهامات زیادی وجود دارد. خود آقای انصاری بارها گفتهاند هیچکدام از اقدام و خویشاوندان من در کارهای اقتصادی موسسه مشغول نیستند که این یک کذب محض است. لازم به ذکر است اینها به هیچکسی هم پاسخگو نیستند.
تاکنون در مقابل توهینهای داخلی و خارجی که به امام میشود چه اقداماتی توسط موسسه انجامشده است؟
با رصدی که در بنیاد تبیین اندیشههای امام خمینی در دانشگاهها داشتیم سالانه تقریباً ۱۰ تا ۲۰ کتاب پیرامون امام خمینی (ره) و اندیشه امام در اروپا چاپ میشود و اندیشههای امام را زیر سؤال میبرد. یکی از آنها که چند سال پیش چاپ شد کتابی بود با عنوان بود یا نمود خمینی که توسط انتشارات گردون در آلمان چاپ و منتشر شد. در این کتاب توهینهای زیادی به اندیشه امام خمینی (ره) توسط اکبر گنجی واردشده بود، ولی یککلام موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی به این توهینها جواب نداد ازایندست کتابها فراوان چاپشده است ولی هیچ¬کس کار بنیادی در این مسئله نمی¬کند، درحالیکه وظیفه اینها این است که در این حوزهها رصد کنند و جواب مطقن و خوب به این شبهات بدهند، موسسه تنظیم و نشر آثار امام شرعاً، قانونا و اخلاقاً پاسخگو است و به خاطر نسبتشان با امام که ادعا میکنند و به خاطر نانی که از این راه میخورند باید خود را مسئول بدانند.
یعنی درواقع میتوان گفت که موسسه اصلاً در حوزه ترویج اندیشه امام عملکرد مطلوبی نداشته است؟
اینها به اسم امام، اندیشه امام را تکهپاره کردند یکتکه از اندیشه امام را گرفته بودند بهعنوان اندیشه رحمانی امام و میگفتند امام با همه رحمانی و مهربانانه برخورد میکرد حتی با دشمنانش خوب بود و نباید کسی را که محارب است و آمده در خیابان و علیه نظام اسلامی اعلام جنگ داده است برخورد شود، نباید باکسی که اعتراض دارد ولی به اسم اعتراض هزار و یک اقدام برای براندازی نظام انجام میدهد برخورد کرد و این بزرگترین ظلمی بود که به اندیشههای امام وارد شد. اصلاً امام در این حوزه شدیدترین عملکرد را دارد. اینها اینطوری ترویج دادهاند که نه امام با همه خوب بودهاند دور همه مینشستند و با همه فالوده میخوردند اصلاً از این خبرها نبوده و اینها عین دروغپردازی است که در این موسسه و توسط برخی نزدیکان به خانواده امام ترویج می¬شود. دروغپردازی و تحریف اندیشه امام متأسفانه به یک مشی همه-گیر تبدیلشده است، در مورد بعضی از آنها آقای سید حسن خمینی عکسالعمل نشان میدهد که خدا خیرش بدهد، مثلاً ماجرای اشراقیها؛ ولی چرا در مورد بقیه موارد عکسالعمل نشان نمیدهد. پسر آقای سید حسن خمینی در صفحه فیسبوکش علیه نظام و رهبری مینویسند و با جریان مخالف و معاند انقلاب همراهی میکند، آیا نباید آقای سید حسن خمینی جلوی او بایستد و اجازه این کار را ندهد، این حس برای هر انقلابی به وجود آمده است که آقای سید حسن خمینی حرفهایی که خودش نمیتواند بزند و کارهایی که خودش نمیتواند انجام دهد را از زبان اطرافیانش میزند. یکی از نزدیکان امام سه سال پیش در دانشگاه خواجه نصیر گفته بود که بنده و همسر امام اصلاً در خانه پختوپز نمیکردیم و میخواست اینگونه جلوه دهد که ما یک زندگی اشرافی و تجملاتی داشتیم خب این دروغپردازیهایی که انجام میشود آقای سید حسن خمینی نباید با آنها برخورد کند؟ قطعاً باید برخورد کند.
خب نهادی وجود ندارد که عملکرد این موسسه را نظارت کند؟
به نظرم اندیشههای امام یک اندیشه بنیادی در مورد انقلاب است و اندیشه دولتها و رفت آمد دولتها نباید تأثیری در موسسه داشته باشد. اینکه یک جریانی در این موسسه حاکم باشد به نظرم میآید که خوب نیست و مشکلساز شده است. آنهم جریانی که شائبه دار است. حالا ممکن است بگویید این موسسه نیاز به ثبات دارد ولی نباید جریانی که شائبه دار است آن را اداره میکند. در لوای موسسه یک جریانی علیه اندیشه امام و شخص رهبر انقلاب دارد برنامهریزی میکند و در جهت محو اندیشه راستین امام قدم برمیدارند؛ چون توسط یک جریان خاص که خودش را با انتساب امام و اندیشه امام رشد میدهد اداره میشود و اگر اندیشه امام مطرح شود این جریان ضرر میکند. خب امام با تجملگرایی و زندگی اشرافی مخالف است حالا هرکسی میخواهد باشد از بستگان درجه یک تا بقیه مسئولین ولی اینها میگویند اینگونه نبوده است، این بنیان اندیشه امام (ره) است اول برای خود امام (ره) و اطرافیانش و بعد برای مسئولین و این خط قرمز اندیشه امام (ره) است و هیچکسی استثنا نیست ولی آقایان میگویند نه اینطور نیست میبینید که مدل زندگی این افراد در چارچوبی که امام مطرح میکند نیست.
در بحث استکبارستیزی خط قرمز امام آمریکاست. امام آمریکا را بهعنوان شیطان بزرگ معرفی میکند و در برهههای مختلف این موضوع را مطرح کردهاند ولی شما میبیند از سال ۲۰۰۱ مراوده دولت آقای خاتمی بهصورت رسمی با آمریکاییها آغاز میشود و این اتفاقات دارد الآن هم میافتد و با این اقدامات رسماً بنیان اندیشه امام هدف گرفته میشود آنهم توسط کسانی که خودشان را نزدیک به امام میدانند و خود را معیار شناخت امام تلقی میکنند؛ مثل آقای هاشمی. ممکن است یکجا بگوییم که اندیشه امام درجایی هم ناسخ و منسوخ دارد محکم و متشابه دارد ولی استکبارستیزی جزو ناسخهای بنیان اندیشه امام است که کسی نمیتواند بر آن خدشه وارد کند درواقع این موضوع مسئله شخصی و فردی امام نیست بلکه مبتنی بر تجربه تاریخی و دینی است و چیزی به نام بازی برد برد وجود ندارد ما نمیتوانیم برنده میدانی باشیم که منافع ما به منافع استکبار گرهخورده است، اینیک بازی خندهدار و فریبدهنده است، ولی موسسه در این موارد صحبت نمیکند و بسیاری از صحبتهای امام را در زمان خاص و شرایط خاص مطرح کرده و نتیجه دلخواه خود را می¬گیرد، بااینکه غالب اندیشه امام غیر زمانی و غیرمکانی است و این نوع تفسیر یکی از ظلمهای بزرگ به اندیشه امام است که متأسفانه وجود دارد.
در ضمن اینها اصرار دارند که خودشان را به جریان اصلاحطلب بچسبانند. از آقایان موسوی بجنوردی و موسویخوئینیها بگیرید تا خود آقای سید حسن خمینی و آقای هاشمی رفسنجانی طلیعهداران جریان اصلاحطلب هستند و در موسسه امام خمینی میروند و میآیند و برنامهریزی و کار میکنند. اینها خودشان را به این جریان گره میزنند خب ما هم مجبور میشویم که موسسه ترویج نشر آثار امام خمینی را با این جریان تفسیر کنم و دوستان موسسه بارها تعهدشان را به جریان چپ سنتی و چپ مدرن که اصلاحطلبها باشند ثابت کردهاند.
این موسسه نظریه امام در رابطه با ولایتفقیه را تا چه اندازه تبیین و ترویج داده است؟
برخی دوستان اصلاحطلبمان میگویند ما ولایتفقیه را قبول داریم ولی موضعِ اصلیمان با شخص مقام معظم رهبری است و این بهعنوان یک سیاست جدی تلقی میشود که ما باید بر امام (ره) تأکید کنیم که نقش رهبری فعلی تضعیف شود و این جایگاه ایشان کمرنگ جلوه داده شود. اینها بنایشان بر این است که یک شکافی بین اندیشه امام و مقام معظم رهبری ایجاد کنند. تأکید بر امام برای از بین بردن نقش رهبری در طلیعهداری انقلاب، سیاستی است که متأسفانه دنبال میشود و اینها با ترویج گفتمان و اندیشههای رهبری بهعنوان نزدیکترین فرد به شاخصهای امام و خط امام مخالف هستند. درحالیکه اندیشه امام و مقام معظم رهبری یک منشأ و منبع دارد و فرقی با هم ندارد ولی اینها به دنبال القای شکاف بین اندیشه دو رهبری در نظام اسلامی هستند.
فکر میکنید برای نظارت بر عملکرد موسسه و ترویج بهتر آثار امام خمینی در این موسسه چه اقداماتی باید انجام داد؟
موسسه اول باید در خصوص مباحث مالیاش شفافسازی کند البته هم موسسه و هم تولیت آستان امام. تمام جهان اسلام دل به حرم امام دارند جا دارد اینجا خاطرهای تعریف کنم در ارتباط با این موضوع که خالی از لطف نیست. سال ۸۱ توفیق زیارت حرم حضرت زینت(س) را در سوریه داشتم دریکی از کتابفروشیها یکی از شیعیان که در آن کتابفروشی بود دستهای پول به ما داد و گفت این را بیندازید در حرم امام خمینی من نذری داشتهام و بهواسطه توسل به ایشان حاجتم را گرفتهام و حالا باید نذرم را ادا کنم. این ماجرا برای خود من خیلی جالب بود که یک شیعه سوری بعضاً معرفتش به امام بسیار بیشتر از مایی است که در جوار حرم امام زندگی میکنیم. ما منبع خیری در کنارمان داریم که بسیاری از ما از آن غافلیم ولی جهان اسلام بدان دلبسته است.
ببینید نحوه اداره شدن تولیت امام واقعاً در شان امام نیست و موسسه هیچ پاسخگوییای در این زمینه ندارد و هیچ چشماندازی هم برای آن وجود ندارند یا حداقل مردم محرم شنیدن آن نیستند. حداقل بگویند این فعالیتهای عمرانی حرم امام چه زمانی باید تمام شود، درحالیکه هر توریستی که میآید و مسلمان است به حرم امام سری میزند و این قطعاً مایه شرم است. به نظر من باید یک جریان مردمی اندیشه امام را اداره کند، یعنی یک جریانی از نهادها و جریانهای انقلابی کنار هم جمع شوند، هیات امنایی تشکیل دهند و این هیات امنا موسسه را اداره کند وگرنه الآن موسسه که محمل و پایگاه یک جریان انحرافی از مبنای اندیشه امام است اگر بخواهد اندیشه امام را ترویج کند واقعاً خطرآفرین خواهد بود.
اگر میخواهید بدانید چقدر این موسسه در ترویج آثار امام موفق شده به سراغ دانشگاهیان بروید و ببینید چقدر دانشگاه-های ما در رابطه با اندیشه امام و رهبری میدانند. دانشگاهیان ما آنطور که بایدوشاید نتوانستند در مورد اندیشه امام کاری کنند چون در انتقال مفاهیم بنیادین اندیشه امام به فضای دانشگاهی کوتاهی صورت گرفته است. یک درس دو واحدی با وضعیت بد آموزشی در مورد وصیتنامه امام گفته میشود که مدل ناموفقی است؛ خب این باید ترمیم شود و باید موسسه این کار را انجام دهد که تا حالا نکرده است.
بهعنوان نکته آخر یابد عرض کنم که بخشی از اندیشههای امام دست این موسسه بهنوعی اسیر و گرفتارشده است و اجازه انتشار آن را نمیدهند بسیاری از آن مطالب هم هیچ مشکل امنیتی و اطلاعاتی ندارد ولی اجازه انتشار نمییابد. چرا باید اینطور سلیقهای عمل کرد. پس باید یک جریان مردمی از کسانی که توانستهاند در برهههای مختلف انقلابی بودن و در خط راستین امام بودن خودشان را ثابت کنند در این حوزه نظارت و اداره را به عهده بگیرند نه کسانی که در برهههای مختلف به جریان امام پشت پا زدهاند و مردود شده¬اند.
منبع:جهان
به مناسبت فرا رسیدن سالروز تأسیس این موسسه با محمدعلی الفت پور قائممقام سابق بنیاد تبیین اندیشههای حضرت امام خمینی (ره) و سردبیر سایت و نشریه تحلیلی خط امام عملکرد این موسسه را مورد ارزیابی قرار دادهایم که بخشهایی از آن در ادامه میآید:
آقای الفت پور موسسه حفظ و نشر آثار امام خمینی (ره) در ابتدا با چه هدفی تأسیس شد؟
در سال ۶۹ امام خمینی (ره) طی نامهای به حاج احمد آقا میگوید که در خصوص تنظیم و نشر آثاری که هنوز درست تبیین نشده اقدام کنند و یا سخنرانیها و بیانات و نامههای ایشان را جمعآوری کنند تا از دسترس تحریف دور نگهداشته شود؛ فلسفه تأسیس موسسه نشر آثار امام در ابتدای امر این بود. بعد از ارتحال امام خمینی (ره) بحث ترویج و تبیین اندیشههای امام به عهده همان موسسهای قرار گرفت که قرار بود بیانات و نامهها را جمعآوری کند؛ ولی اکنون در عملکرد این موسسه ابهامات گستردهای وجود دارد.
چه ابهامی؟ آیا نحوه اداره این موسسه باعث شده این ابهام به وجود بیاید؟
این موسسه از بعد مدیریتی بهصورت فرقهای و حزبی اداره میشود و کسانی در آنجا مشغول به کار هستند، اهداف و متد یک باند خاص سیاسی را دنبال میکنند. متأسفانه این مدل مدیریتی به مسائل تبیینی و ترویجی هم کشیده شده و بخشی از صحبتهای امام(ره) تبیین و ترویج میشود –اگر بشود- که آن مدل مدیریتی دوست دارد؛ یعنی بخشی از پازل بیانات امام (ره) را خارج کرده و ترویج میکنند و البته همان بخشی را هم ترویج می¬کنند که یک جریان خاص دوست دارد.
شما میبیند که آقای سید حسن خمینی با رئیس فرقه صوفیه گنابادی دیدار میکند. کسی که عضو جبهه ملی است و بهعنوان یک فرقه ضاله شناخته میشود درحالیکه امام (ره) جبهه ملی را رسماً مرتد میدانست، ولی ایشان با عضو شورای مرکزی جبهه ملی و رئیس این فرقه دیدار میکند. کسی هم تا به حالا متعرض این قضیه نشده که چرا سید حسن خمینی به خودش اجازه میدهد با فرقهای که امام آن را مرتد دانسته و آنها را جریان انحرافی اعلام کرده دیدار کند. یا مثلاً در ویژهنامههایی که منتشر میکنند بدیهیات اندیشه امام (ره) را زیر سؤال میبرند. هنوز مسائل مالی موسسه مشخص نیست و در هاله¬ای از ابهام قرار دارد اینها هیچ پاسخگویی به هیچکس ندارند ضمن اینکه هر از چند گاهی یکسری سند و مدرک را جور میکنند و میگویند ما این کارها را کردهایم که اصلاً با هزینه کرد هایی که میکنند و با پولهایی که میگیرند هیچ نسبتی ندارد.
موسسه کشت و صنعت جماران یکی از مؤسسات اختصاصی زیرمجموعه موسسه است که توسط اقوام آقای انصاری اداره میشود و در مورد آن ابهامات زیادی وجود دارد. خود آقای انصاری بارها گفتهاند هیچکدام از اقدام و خویشاوندان من در کارهای اقتصادی موسسه مشغول نیستند که این یک کذب محض است. لازم به ذکر است اینها به هیچکسی هم پاسخگو نیستند.
تاکنون در مقابل توهینهای داخلی و خارجی که به امام میشود چه اقداماتی توسط موسسه انجامشده است؟
با رصدی که در بنیاد تبیین اندیشههای امام خمینی در دانشگاهها داشتیم سالانه تقریباً ۱۰ تا ۲۰ کتاب پیرامون امام خمینی (ره) و اندیشه امام در اروپا چاپ میشود و اندیشههای امام را زیر سؤال میبرد. یکی از آنها که چند سال پیش چاپ شد کتابی بود با عنوان بود یا نمود خمینی که توسط انتشارات گردون در آلمان چاپ و منتشر شد. در این کتاب توهینهای زیادی به اندیشه امام خمینی (ره) توسط اکبر گنجی واردشده بود، ولی یککلام موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی به این توهینها جواب نداد ازایندست کتابها فراوان چاپشده است ولی هیچ¬کس کار بنیادی در این مسئله نمی¬کند، درحالیکه وظیفه اینها این است که در این حوزهها رصد کنند و جواب مطقن و خوب به این شبهات بدهند، موسسه تنظیم و نشر آثار امام شرعاً، قانونا و اخلاقاً پاسخگو است و به خاطر نسبتشان با امام که ادعا میکنند و به خاطر نانی که از این راه میخورند باید خود را مسئول بدانند.
یعنی درواقع میتوان گفت که موسسه اصلاً در حوزه ترویج اندیشه امام عملکرد مطلوبی نداشته است؟
اینها به اسم امام، اندیشه امام را تکهپاره کردند یکتکه از اندیشه امام را گرفته بودند بهعنوان اندیشه رحمانی امام و میگفتند امام با همه رحمانی و مهربانانه برخورد میکرد حتی با دشمنانش خوب بود و نباید کسی را که محارب است و آمده در خیابان و علیه نظام اسلامی اعلام جنگ داده است برخورد شود، نباید باکسی که اعتراض دارد ولی به اسم اعتراض هزار و یک اقدام برای براندازی نظام انجام میدهد برخورد کرد و این بزرگترین ظلمی بود که به اندیشههای امام وارد شد. اصلاً امام در این حوزه شدیدترین عملکرد را دارد. اینها اینطوری ترویج دادهاند که نه امام با همه خوب بودهاند دور همه مینشستند و با همه فالوده میخوردند اصلاً از این خبرها نبوده و اینها عین دروغپردازی است که در این موسسه و توسط برخی نزدیکان به خانواده امام ترویج می¬شود. دروغپردازی و تحریف اندیشه امام متأسفانه به یک مشی همه-گیر تبدیلشده است، در مورد بعضی از آنها آقای سید حسن خمینی عکسالعمل نشان میدهد که خدا خیرش بدهد، مثلاً ماجرای اشراقیها؛ ولی چرا در مورد بقیه موارد عکسالعمل نشان نمیدهد. پسر آقای سید حسن خمینی در صفحه فیسبوکش علیه نظام و رهبری مینویسند و با جریان مخالف و معاند انقلاب همراهی میکند، آیا نباید آقای سید حسن خمینی جلوی او بایستد و اجازه این کار را ندهد، این حس برای هر انقلابی به وجود آمده است که آقای سید حسن خمینی حرفهایی که خودش نمیتواند بزند و کارهایی که خودش نمیتواند انجام دهد را از زبان اطرافیانش میزند. یکی از نزدیکان امام سه سال پیش در دانشگاه خواجه نصیر گفته بود که بنده و همسر امام اصلاً در خانه پختوپز نمیکردیم و میخواست اینگونه جلوه دهد که ما یک زندگی اشرافی و تجملاتی داشتیم خب این دروغپردازیهایی که انجام میشود آقای سید حسن خمینی نباید با آنها برخورد کند؟ قطعاً باید برخورد کند.
خب نهادی وجود ندارد که عملکرد این موسسه را نظارت کند؟
به نظرم اندیشههای امام یک اندیشه بنیادی در مورد انقلاب است و اندیشه دولتها و رفت آمد دولتها نباید تأثیری در موسسه داشته باشد. اینکه یک جریانی در این موسسه حاکم باشد به نظرم میآید که خوب نیست و مشکلساز شده است. آنهم جریانی که شائبه دار است. حالا ممکن است بگویید این موسسه نیاز به ثبات دارد ولی نباید جریانی که شائبه دار است آن را اداره میکند. در لوای موسسه یک جریانی علیه اندیشه امام و شخص رهبر انقلاب دارد برنامهریزی میکند و در جهت محو اندیشه راستین امام قدم برمیدارند؛ چون توسط یک جریان خاص که خودش را با انتساب امام و اندیشه امام رشد میدهد اداره میشود و اگر اندیشه امام مطرح شود این جریان ضرر میکند. خب امام با تجملگرایی و زندگی اشرافی مخالف است حالا هرکسی میخواهد باشد از بستگان درجه یک تا بقیه مسئولین ولی اینها میگویند اینگونه نبوده است، این بنیان اندیشه امام (ره) است اول برای خود امام (ره) و اطرافیانش و بعد برای مسئولین و این خط قرمز اندیشه امام (ره) است و هیچکسی استثنا نیست ولی آقایان میگویند نه اینطور نیست میبینید که مدل زندگی این افراد در چارچوبی که امام مطرح میکند نیست.
در بحث استکبارستیزی خط قرمز امام آمریکاست. امام آمریکا را بهعنوان شیطان بزرگ معرفی میکند و در برهههای مختلف این موضوع را مطرح کردهاند ولی شما میبیند از سال ۲۰۰۱ مراوده دولت آقای خاتمی بهصورت رسمی با آمریکاییها آغاز میشود و این اتفاقات دارد الآن هم میافتد و با این اقدامات رسماً بنیان اندیشه امام هدف گرفته میشود آنهم توسط کسانی که خودشان را نزدیک به امام میدانند و خود را معیار شناخت امام تلقی میکنند؛ مثل آقای هاشمی. ممکن است یکجا بگوییم که اندیشه امام درجایی هم ناسخ و منسوخ دارد محکم و متشابه دارد ولی استکبارستیزی جزو ناسخهای بنیان اندیشه امام است که کسی نمیتواند بر آن خدشه وارد کند درواقع این موضوع مسئله شخصی و فردی امام نیست بلکه مبتنی بر تجربه تاریخی و دینی است و چیزی به نام بازی برد برد وجود ندارد ما نمیتوانیم برنده میدانی باشیم که منافع ما به منافع استکبار گرهخورده است، اینیک بازی خندهدار و فریبدهنده است، ولی موسسه در این موارد صحبت نمیکند و بسیاری از صحبتهای امام را در زمان خاص و شرایط خاص مطرح کرده و نتیجه دلخواه خود را می¬گیرد، بااینکه غالب اندیشه امام غیر زمانی و غیرمکانی است و این نوع تفسیر یکی از ظلمهای بزرگ به اندیشه امام است که متأسفانه وجود دارد.
در ضمن اینها اصرار دارند که خودشان را به جریان اصلاحطلب بچسبانند. از آقایان موسوی بجنوردی و موسویخوئینیها بگیرید تا خود آقای سید حسن خمینی و آقای هاشمی رفسنجانی طلیعهداران جریان اصلاحطلب هستند و در موسسه امام خمینی میروند و میآیند و برنامهریزی و کار میکنند. اینها خودشان را به این جریان گره میزنند خب ما هم مجبور میشویم که موسسه ترویج نشر آثار امام خمینی را با این جریان تفسیر کنم و دوستان موسسه بارها تعهدشان را به جریان چپ سنتی و چپ مدرن که اصلاحطلبها باشند ثابت کردهاند.
این موسسه نظریه امام در رابطه با ولایتفقیه را تا چه اندازه تبیین و ترویج داده است؟
برخی دوستان اصلاحطلبمان میگویند ما ولایتفقیه را قبول داریم ولی موضعِ اصلیمان با شخص مقام معظم رهبری است و این بهعنوان یک سیاست جدی تلقی میشود که ما باید بر امام (ره) تأکید کنیم که نقش رهبری فعلی تضعیف شود و این جایگاه ایشان کمرنگ جلوه داده شود. اینها بنایشان بر این است که یک شکافی بین اندیشه امام و مقام معظم رهبری ایجاد کنند. تأکید بر امام برای از بین بردن نقش رهبری در طلیعهداری انقلاب، سیاستی است که متأسفانه دنبال میشود و اینها با ترویج گفتمان و اندیشههای رهبری بهعنوان نزدیکترین فرد به شاخصهای امام و خط امام مخالف هستند. درحالیکه اندیشه امام و مقام معظم رهبری یک منشأ و منبع دارد و فرقی با هم ندارد ولی اینها به دنبال القای شکاف بین اندیشه دو رهبری در نظام اسلامی هستند.
فکر میکنید برای نظارت بر عملکرد موسسه و ترویج بهتر آثار امام خمینی در این موسسه چه اقداماتی باید انجام داد؟
موسسه اول باید در خصوص مباحث مالیاش شفافسازی کند البته هم موسسه و هم تولیت آستان امام. تمام جهان اسلام دل به حرم امام دارند جا دارد اینجا خاطرهای تعریف کنم در ارتباط با این موضوع که خالی از لطف نیست. سال ۸۱ توفیق زیارت حرم حضرت زینت(س) را در سوریه داشتم دریکی از کتابفروشیها یکی از شیعیان که در آن کتابفروشی بود دستهای پول به ما داد و گفت این را بیندازید در حرم امام خمینی من نذری داشتهام و بهواسطه توسل به ایشان حاجتم را گرفتهام و حالا باید نذرم را ادا کنم. این ماجرا برای خود من خیلی جالب بود که یک شیعه سوری بعضاً معرفتش به امام بسیار بیشتر از مایی است که در جوار حرم امام زندگی میکنیم. ما منبع خیری در کنارمان داریم که بسیاری از ما از آن غافلیم ولی جهان اسلام بدان دلبسته است.
ببینید نحوه اداره شدن تولیت امام واقعاً در شان امام نیست و موسسه هیچ پاسخگوییای در این زمینه ندارد و هیچ چشماندازی هم برای آن وجود ندارند یا حداقل مردم محرم شنیدن آن نیستند. حداقل بگویند این فعالیتهای عمرانی حرم امام چه زمانی باید تمام شود، درحالیکه هر توریستی که میآید و مسلمان است به حرم امام سری میزند و این قطعاً مایه شرم است. به نظر من باید یک جریان مردمی اندیشه امام را اداره کند، یعنی یک جریانی از نهادها و جریانهای انقلابی کنار هم جمع شوند، هیات امنایی تشکیل دهند و این هیات امنا موسسه را اداره کند وگرنه الآن موسسه که محمل و پایگاه یک جریان انحرافی از مبنای اندیشه امام است اگر بخواهد اندیشه امام را ترویج کند واقعاً خطرآفرین خواهد بود.
اگر میخواهید بدانید چقدر این موسسه در ترویج آثار امام موفق شده به سراغ دانشگاهیان بروید و ببینید چقدر دانشگاه-های ما در رابطه با اندیشه امام و رهبری میدانند. دانشگاهیان ما آنطور که بایدوشاید نتوانستند در مورد اندیشه امام کاری کنند چون در انتقال مفاهیم بنیادین اندیشه امام به فضای دانشگاهی کوتاهی صورت گرفته است. یک درس دو واحدی با وضعیت بد آموزشی در مورد وصیتنامه امام گفته میشود که مدل ناموفقی است؛ خب این باید ترمیم شود و باید موسسه این کار را انجام دهد که تا حالا نکرده است.
بهعنوان نکته آخر یابد عرض کنم که بخشی از اندیشههای امام دست این موسسه بهنوعی اسیر و گرفتارشده است و اجازه انتشار آن را نمیدهند بسیاری از آن مطالب هم هیچ مشکل امنیتی و اطلاعاتی ندارد ولی اجازه انتشار نمییابد. چرا باید اینطور سلیقهای عمل کرد. پس باید یک جریان مردمی از کسانی که توانستهاند در برهههای مختلف انقلابی بودن و در خط راستین امام بودن خودشان را ثابت کنند در این حوزه نظارت و اداره را به عهده بگیرند نه کسانی که در برهههای مختلف به جریان امام پشت پا زدهاند و مردود شده¬اند.
منبع:جهان