وقتي تصاوير همسرم را با آن وضعيت خاص در يکي از سايت هاي مستهجن خارجي ديدم، با هر دو دست محکم بر سرم کوبيدم؛ ديوانه وار به اتاق مهمانسرا مشت مي کوبيدم ولي کاري از دستم ساخته نبود...
شهدای ایران: مهندس ۳۸ساله اي که براي اعلام شکايت از يک هکر اينترنتي به شعبه ۸۲۵مجتمع قضايي شهيدقدوسي مشهد مراجعه کرده بود، در حالي که عنوان مي کرد دچار افسردگي شده است، در تشريح ماجرا گفت: خودم باعث اين بدبختي و آبروريزي شدم. من، همسرم را خيلي دوست دارم و نمي توانم روزي را بدون او سپري کنم. علاقه شديد من به همسر و فرزند خردسالم زبانزد همه بستگان است. به همين خاطر حتي اگر قرار بود شبي در منزل نباشم چندعکس از همسرم را به همراه داشتم تا هميشه به او فکر کنم، تا اين که چندي قبل مدير شرکت از من خواست براي مأموريتي يک ماهه به استان ديگري بروم، هرچه سعي کردم از زير بار اين مأموريت شانه خالي کنم، مدير شرکت موافقت نکرد چون اين کار تخصصي بود و هيچ کسي به جز من نمي توانست آن را انجام دهد. به ناچار آن شب به منزل آمدم و تعدادي از عکس هاي عروسي و همچنين حدود ۳۰۰عکس خصوصي همسرم را در لپ تاپم ذخيره کردم تا با نگاه کردن به تصاوير همسرم در مدت مأموريت دلتنگي ام کمتر شود. اما حدود يک هفته قبل وقتي به شبکه اينترنت متصل شدم ناگهان تصاوير همسرم را در يکي از سايت هاي مستهجن خارجي ديدم که متوجه شدم فرد يا افرادي به سيستم لپتاپ من نفوذ کرده و ۳۰۰عکس خصوصي همسرم را در فضاي مجازي منتشر کرده اند.
اين در حالي است که هکر هيچ يک از عکس هاي عروسي را منتشر نکرده است؛ همين موضوع ظن مرا برانگيخته است که احتمالا فردي از وجود اين تصاوير در لپ تاپ من اطلاع داشته است. حالا با اين وضعيت همسرم هم دچار ناراحتي روحي شده و تحت نظر پزشک است. خودم هم دچار افسردگي شديد شده ام و نمي دانم پاسخ آشنايان و بستگانم را چه بدهم؛ کاش اول به عاقبت ذخيره کردن چنين عکس هايي در سيستم لپ تاپ مي انديشيدم و احتمال مي دادم که ممکن است افراد ديگري از اين موضوع سوءاستفاده کنند. اگرچه با دستگيري آن فرد اشتباه من جبران نمي شود، اما مي خواهم بدانم چه کسي اين گونه با آبروي خانوادگي ام بازي کرده است...
ماجراي واقعي بر اساس يک پرونده قضايي
منبع: خراسان
اين در حالي است که هکر هيچ يک از عکس هاي عروسي را منتشر نکرده است؛ همين موضوع ظن مرا برانگيخته است که احتمالا فردي از وجود اين تصاوير در لپ تاپ من اطلاع داشته است. حالا با اين وضعيت همسرم هم دچار ناراحتي روحي شده و تحت نظر پزشک است. خودم هم دچار افسردگي شديد شده ام و نمي دانم پاسخ آشنايان و بستگانم را چه بدهم؛ کاش اول به عاقبت ذخيره کردن چنين عکس هايي در سيستم لپ تاپ مي انديشيدم و احتمال مي دادم که ممکن است افراد ديگري از اين موضوع سوءاستفاده کنند. اگرچه با دستگيري آن فرد اشتباه من جبران نمي شود، اما مي خواهم بدانم چه کسي اين گونه با آبروي خانوادگي ام بازي کرده است...
ماجراي واقعي بر اساس يک پرونده قضايي
منبع: خراسان