یک اقتصاددان اصلاحطلب خواستار آن شد که ایران با گذشتن از برخی ارزشهایش که با اصول جهانیسازی در تعارض است، به سازمان تجارت جهانی بپیوندد.
به گزارش شهدای ایران به نقل از مشرق، محسن رنانی در یادداشتی که در روزنامه نزدیک به خاندان هاشمی (آرمان) نوشته است، ضمن تاکید بر این که «جهانیشدن برای اقتصاد ما لاجرم و اجتنابناپذیر است»، از مسکوتگذاشتن یا نادیدهگرفتن این مسئله در سالهای اخیر به شدت انتقاد کرده است.
وی با نگاهی سادهانگارانه جهانی شدن را اینگونه تعریف کرده است: «جهانی شدن در واقع نوع تازهای از تقسیم کار جهانی است بنابراین پدیده خاص و پیچیدهای نیست، چرا که ما در طول دو قرن گذشته بارها و بارها در فرآیند تقسیم کار شرکت کردیم. اما در حال حاضر به خاطر غفلتهایی که در این زمینه داشتهایم نه تنها به حاشیه رانده شدیم بلکه به یک تولیدکننده موادخام برای اقتصاد جهان در قرن بیستم تبدیل شدیم. حالا یک فرصت تقسیم کار جدید روبهرویمان قرار گرفته که اگر بازهم غفلت کنیم همچنان در قرن آینده هم در همین حاشیهای که الان هستیم باقی خواهیم ماند.»
وی با توصیفاتی عجیب از جهانی شدن و بدون اشاره به مدیریت این فرآیند از سوی آمریکا و سایر کشورهای غربی نوشته است: «فرایند الحاق مثل فرایند بقای اصلح است، چیزی شبیه تکامل تاریخی است.»
رنانی از این که «هنوز در میان مقامات کشور روی سیاستگذاری برای الحاق اجماع به وجود نیامده است و یک تردید کلی بر سیاستگذاری ما در این حوزه حاکم است» ابراز ناخشنودی کرده، اما در ادامه اعتراف کرده که مدیریت جهانی شدن در دست دشمن ایران، یعنی آمریکا است: «ما بیست بار رای منفی میگرفتیم که عمدتا هم به خاطر مخالفت آمریکا بود، خب ما باید تصمیم گرفته باشیم که اگر میخواهیم به الحاق بپیوندیم باید تکلیفمان را با آمریکا روشن کنیم.»
وی با فراموشی جملات خودش مبنی بر نقش محوری آمریکا در سازمان تجارت جهانی، گفته است: «در تفکر ما نسبت به جهانیشدن یک خطای استراتژیک رخ داده و آن این است که ما جهانیشدن را یک بخشی از سیاست نظام سلطه انگاشتهایم و پیوستن به اقتصاد جهانی را پذیرش نظام سلطه تعبیر میکنیم اما نکته اینجاست که نظام سلطه میکوشد تا حوزههای بیشتری از جهانی شدن را تحت سلطه خودش دربیاورد.
هر چه ما غفلت بورزیم این فرصت را به نظام سلطه دادهایم که بخشهای بیشتری از عرصه آینده تاریخ را به تسخیر خودش دربیاورد.»
اما اوج تفکر واگرایانه این اقتصاددان اصلاحطلب آنجا است که خواستار چشمپوشی از ارزشهای ایرانی-اسلامی کشورمان شده است: «خب طبیعی است که در این پیوستن ما باید هزینه فایده کنیم و بخشی از منافع را در ازاء به دست آوردن بخشی دیگر بدهیم. در این بین لازم است که بخشی از ارزشهایمان را هم با ارزشهای جهانی سازگار کنیم. اینها هزینه است و طبیعی است که ما نمیتوانیم همه نیکیها و اهداف خوب را با هم داشته باشید. بخشی از هزینههایی که میپردازیم هزینه اقتصادی است که با واگذاری برخی از عرصههاست که لازم است بی آنکه فکرش را بکنیم واگذارشان کنیم. در برخی از صنایع اصلا باید از فکر اینکه ما باید در آن صنایع فعالیت کنیم بیرون بیاییم. برخی از حوزههای ارزشی را هم باید با ساختار نظام جهانی اقتصاد سازگار کنیم.»
هرچند رنانی توضیح نداده که سازگار کردن ارزشهای کشورمان با ساختار نظام جهانی اقتصاد، چطور ممکن است، اما وی را به خواندن استدلالهای منطقی رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره زیانبار بودن جهانیسازی برای کشورمان دعوت میکنیم:
«جهانی شدن، اسم خیلی قشنگی است و هر کشوری فکر میکند بازارهای جهانی به رویش باز میشود. اما جهانی شدن به معنای تبدیل شدن به یک پیچ و مهرهای در ماشین سرمایهداری غرب، نباید مورد قبول هیچ ملت مستقلی باشد. اگر قرار است جهانی شدن به معنای درست کلمه تحقق پیدا بکند، باید کشورها استقلال خودشان- استقلال اقتصادی و استقلال سیاسی- و قدرت تصمیمگیری خودشان را حفظ کنند؛ و الّا جهانی شدنی که دهها سال پیش از طریق بانک جهانی و صندوق بین المللی پول و سازمان تجارت جهانی و امثال اینها- که همه ابزارهای آمریکائی و استکباری بودند- به وجود آمده، ارزشی ندارد. بنابراین، یک اصل مهم، مسئلهی استقلال است؛ که اگر این نباشد پیشرفت نیست، سرابِ پیشرفت است.» (بیانات در دیدار استادان و دانشجویان کردستان 1388/02/27)
«وقتی مسئلهی تجارت جهانی و ورود به بازارهای جهانی مطرح میشود، این امید در آنها بهوجود میآید که شاید بناست نظام اسلامی هم بتدریج در نظام بینالمللی مادّی حل شود؛ که اگر چنین اتّفاقی بیفتد، همهی محاسباتش در اختیار آنهاست. فرض بفرمایید اگر کشوری وارد سازمان تجارت جهانی شد، دست غالب و قوی در سازمان تجارت جهانی مال آنهاست؛ سیاستگذاری مال آنهاست، انتفاع بیشتر متعلّق به آنهاست؛ حالا گیرم سودی هم گیر فلان کشور یا دولت بیاید؛ امّا آنها هستند که محاسبه میکنند. در زمینهی سیاستهای گوناگون جهانی هم همینطور است؛ گویا بتدریج این امید در آنها بوجود آمده بود. (بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری 1383/12/27)
«الآن هرچه حرف زده میشود در بارهی جهانیسازی است. امروز همهی دستگاههای مختلف، مروّج جهانیسازی شدهاند! جهانیسازی یک فرشتهی نجات شده که اگر ما به تجارت جهانی نپیوندیم، پدرمان درآمده است! خوب؛ آن طرف قضیه را ملاحظه نمیکنند که این تجارت جهانی و این جهانیسازی در تجارت و در بخشهای دیگر اصلًا کار کیست، چه کسی دنبال این قضیه است، شرایط ما در قبال آن چیست و ما با نداشتن تجهیزات و ابزار و امکانات و وسایل امنیتی لازم چگونه میتوانیم وارد این میدان عظیم درگیری شویم!؟ بنده در اساس با تجارت جهانی مخالف نیستم. از چندی پیش از این- از زمان ریاست جمهوری قبلی تا امروز- که دنبال این قضیه هستند، بارها با من صحبت کردهاند. بنده هم گفتهام آنروز که ما بتوانیم با بنیهی کافی وارد این میدان شویم، اگر نشویم به خودمان ظلم کردهایم؛ اما اوّل باید بنیهاش را ایجاد کنیم. این را توجّه نمیکنند که اگر با نداشتن آمادگیهای لازم وارد این میدان شویم، چه ضررهایی خواهیم برد. ما بایستی این را برای مردم روشن کنیم.» (بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما 1381/11/15)
وی با نگاهی سادهانگارانه جهانی شدن را اینگونه تعریف کرده است: «جهانی شدن در واقع نوع تازهای از تقسیم کار جهانی است بنابراین پدیده خاص و پیچیدهای نیست، چرا که ما در طول دو قرن گذشته بارها و بارها در فرآیند تقسیم کار شرکت کردیم. اما در حال حاضر به خاطر غفلتهایی که در این زمینه داشتهایم نه تنها به حاشیه رانده شدیم بلکه به یک تولیدکننده موادخام برای اقتصاد جهان در قرن بیستم تبدیل شدیم. حالا یک فرصت تقسیم کار جدید روبهرویمان قرار گرفته که اگر بازهم غفلت کنیم همچنان در قرن آینده هم در همین حاشیهای که الان هستیم باقی خواهیم ماند.»
وی با توصیفاتی عجیب از جهانی شدن و بدون اشاره به مدیریت این فرآیند از سوی آمریکا و سایر کشورهای غربی نوشته است: «فرایند الحاق مثل فرایند بقای اصلح است، چیزی شبیه تکامل تاریخی است.»
رنانی از این که «هنوز در میان مقامات کشور روی سیاستگذاری برای الحاق اجماع به وجود نیامده است و یک تردید کلی بر سیاستگذاری ما در این حوزه حاکم است» ابراز ناخشنودی کرده، اما در ادامه اعتراف کرده که مدیریت جهانی شدن در دست دشمن ایران، یعنی آمریکا است: «ما بیست بار رای منفی میگرفتیم که عمدتا هم به خاطر مخالفت آمریکا بود، خب ما باید تصمیم گرفته باشیم که اگر میخواهیم به الحاق بپیوندیم باید تکلیفمان را با آمریکا روشن کنیم.»
وی با فراموشی جملات خودش مبنی بر نقش محوری آمریکا در سازمان تجارت جهانی، گفته است: «در تفکر ما نسبت به جهانیشدن یک خطای استراتژیک رخ داده و آن این است که ما جهانیشدن را یک بخشی از سیاست نظام سلطه انگاشتهایم و پیوستن به اقتصاد جهانی را پذیرش نظام سلطه تعبیر میکنیم اما نکته اینجاست که نظام سلطه میکوشد تا حوزههای بیشتری از جهانی شدن را تحت سلطه خودش دربیاورد.
هر چه ما غفلت بورزیم این فرصت را به نظام سلطه دادهایم که بخشهای بیشتری از عرصه آینده تاریخ را به تسخیر خودش دربیاورد.»
اما اوج تفکر واگرایانه این اقتصاددان اصلاحطلب آنجا است که خواستار چشمپوشی از ارزشهای ایرانی-اسلامی کشورمان شده است: «خب طبیعی است که در این پیوستن ما باید هزینه فایده کنیم و بخشی از منافع را در ازاء به دست آوردن بخشی دیگر بدهیم. در این بین لازم است که بخشی از ارزشهایمان را هم با ارزشهای جهانی سازگار کنیم. اینها هزینه است و طبیعی است که ما نمیتوانیم همه نیکیها و اهداف خوب را با هم داشته باشید. بخشی از هزینههایی که میپردازیم هزینه اقتصادی است که با واگذاری برخی از عرصههاست که لازم است بی آنکه فکرش را بکنیم واگذارشان کنیم. در برخی از صنایع اصلا باید از فکر اینکه ما باید در آن صنایع فعالیت کنیم بیرون بیاییم. برخی از حوزههای ارزشی را هم باید با ساختار نظام جهانی اقتصاد سازگار کنیم.»
هرچند رنانی توضیح نداده که سازگار کردن ارزشهای کشورمان با ساختار نظام جهانی اقتصاد، چطور ممکن است، اما وی را به خواندن استدلالهای منطقی رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره زیانبار بودن جهانیسازی برای کشورمان دعوت میکنیم:
«جهانی شدن، اسم خیلی قشنگی است و هر کشوری فکر میکند بازارهای جهانی به رویش باز میشود. اما جهانی شدن به معنای تبدیل شدن به یک پیچ و مهرهای در ماشین سرمایهداری غرب، نباید مورد قبول هیچ ملت مستقلی باشد. اگر قرار است جهانی شدن به معنای درست کلمه تحقق پیدا بکند، باید کشورها استقلال خودشان- استقلال اقتصادی و استقلال سیاسی- و قدرت تصمیمگیری خودشان را حفظ کنند؛ و الّا جهانی شدنی که دهها سال پیش از طریق بانک جهانی و صندوق بین المللی پول و سازمان تجارت جهانی و امثال اینها- که همه ابزارهای آمریکائی و استکباری بودند- به وجود آمده، ارزشی ندارد. بنابراین، یک اصل مهم، مسئلهی استقلال است؛ که اگر این نباشد پیشرفت نیست، سرابِ پیشرفت است.» (بیانات در دیدار استادان و دانشجویان کردستان 1388/02/27)
«وقتی مسئلهی تجارت جهانی و ورود به بازارهای جهانی مطرح میشود، این امید در آنها بهوجود میآید که شاید بناست نظام اسلامی هم بتدریج در نظام بینالمللی مادّی حل شود؛ که اگر چنین اتّفاقی بیفتد، همهی محاسباتش در اختیار آنهاست. فرض بفرمایید اگر کشوری وارد سازمان تجارت جهانی شد، دست غالب و قوی در سازمان تجارت جهانی مال آنهاست؛ سیاستگذاری مال آنهاست، انتفاع بیشتر متعلّق به آنهاست؛ حالا گیرم سودی هم گیر فلان کشور یا دولت بیاید؛ امّا آنها هستند که محاسبه میکنند. در زمینهی سیاستهای گوناگون جهانی هم همینطور است؛ گویا بتدریج این امید در آنها بوجود آمده بود. (بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری 1383/12/27)
«الآن هرچه حرف زده میشود در بارهی جهانیسازی است. امروز همهی دستگاههای مختلف، مروّج جهانیسازی شدهاند! جهانیسازی یک فرشتهی نجات شده که اگر ما به تجارت جهانی نپیوندیم، پدرمان درآمده است! خوب؛ آن طرف قضیه را ملاحظه نمیکنند که این تجارت جهانی و این جهانیسازی در تجارت و در بخشهای دیگر اصلًا کار کیست، چه کسی دنبال این قضیه است، شرایط ما در قبال آن چیست و ما با نداشتن تجهیزات و ابزار و امکانات و وسایل امنیتی لازم چگونه میتوانیم وارد این میدان عظیم درگیری شویم!؟ بنده در اساس با تجارت جهانی مخالف نیستم. از چندی پیش از این- از زمان ریاست جمهوری قبلی تا امروز- که دنبال این قضیه هستند، بارها با من صحبت کردهاند. بنده هم گفتهام آنروز که ما بتوانیم با بنیهی کافی وارد این میدان شویم، اگر نشویم به خودمان ظلم کردهایم؛ اما اوّل باید بنیهاش را ایجاد کنیم. این را توجّه نمیکنند که اگر با نداشتن آمادگیهای لازم وارد این میدان شویم، چه ضررهایی خواهیم برد. ما بایستی این را برای مردم روشن کنیم.» (بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما 1381/11/15)