شهدای ایران shohadayeiran.com

به گزارش شهدای ایران به نقل از فرهنگ؛  اخیرا برخی سایت ها و روزنامه ها خبر از اشتغالزایی جدیدی(!) داده اند به نام "مهدکودک سگها"! یعنی اینکه برخی افراد که نمی توانند تمام وقت از سگ هایشان مراقبت کنند آنها را به "مهدهای سگی"(!) می فرستند! هزینه اش هم حدود ماهی ۵۰۰ الی ۶۰۰هزار تومان است. به سگ ها در آنجا هم بد نمی گذرد؛ به عنوان ناهار برایشان خوراک ژیگو، کله‌پاچه، جوجه کباب و کوبیده داده خواهد شد!!

چراگاه

- چی شده؟! چرا تنهایی؟! پس بچه هات کو؟!

* خوشبخت شدن! اینجا که آینده ای نداشتن! آخرش نهایتا چی میشدن؟! مثل من باید صبح تا شب می افتادن دنبال صد دویست تا گوسفندِ زبون نفهم! اگه هم یکی از گوسفندها طوریش می شد همه مسئولیت پای من بود! همون نون خشک رو ازم دریغ می کردن!

- چی شده حالا؟! کجا فرستادیشون؟!

* رفتن تهران! شنیدم صاحبشون خیلی تحولیشون می گیره! میفرستشون مهدکودک! اونجا بچه های ما رو از بچه های خودشون هم بیشتر دوست دارن!

- پس بچه های خودت رو جای این سگ سوسول ها جا زدی! نمی گی فردا که بچه هات بزرگ بشن می فهمن از این سگ سوسول ها نیستن؟! آخه کی توی خونه اش سگ گنده ای مثل شما رو نگه می داره؟!

* سگ، سگه دیگه! فرقش چیه؟!

- خب حالا که اهل گفتمان شدم، میشه یکی از این بره ها رو با خودم ببرم؟!

* دیگه داری روت رو زیاد می کنی! قرار شدن واسه اینکه حوصلمون سر نره با هم یه کم منچ بازی کنیم! آخرش هم غذای منو با هم بخوریم!

***

چراگاه؛ چند ماه بعد؛

- چی شده؟! چرا تنهایی؟! اومدم بچه هات رو ببینم.

* کدوم بچه؟! نیستن؟!

- خودم دیدم با ماشین آوردنشون ... چرا گریه می کنی؟! طوریشون شده؟! این شهری ها بلایی سرشون آوردن؟!

* نه بابا! بلا چیه؟! ... این بچه هام خیلی عوض شدن! بهشون می گم واق واق کنین، ویق ویق می کنن! هی هم سراغ "فریباجون" مربی مهدشون رو می گیرن! ... چیکار می کنی؟! اون بره رو بذار زمین وگرنه میام حالتو می گیرم!

- تو دیگه پیر شدی هاپو! نمی تونی دنبالم بدوی!

* الان می گم بچه هام بیان حالتو بگیرن!

***

چراگاه؛ چند لحظه بعد

توله سگ: چی شده بابایی؟! ... وای بچه ها! عمو روباه اومده! ... دست و جیغ و واق واق!! ... عمو! عمو! دارم عمو! دل بیقرارم عمو!

روباه: این حرکات چیه بچه هات دارن انجام می دن! دارم می ترسم!

سگ: نترس! به اینها می گن حرکات موزون! توی مهدها از این کارها یادشون می دن!

روباه: چه خوب! پس من می رم یک بره دیگه هم بر می دارم و میرم! ... راستی! با این تعریف هایی که از مربی مهدشون کردی به نظر غذای خوشمزه ای می رسه! یک سر هم شاید تا اونجا برم و برگردم!
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار