شهدای ایران shohadayeiran.com

کد خبر: ۴۸۶۴۸
تاریخ انتشار: ۰۹ شهريور ۱۳۹۳ - ۱۱:۳۵
از اين که دخترخاله ام با جوان ديگري ازدواج کرده بود، احساس حقارت مي کردم اگرچه کسي از ارتباط من و دخترخاله ام خبر نداشت ولي من تصميم به کار خطرناکي گرفتم...
شهدای ایران:جوان ۲۴ساله اي که چشم به دستبندهاي آهنيني که دور دستانش حلقه زده بود، دوخته و منتظر بود تا پاسخگوي اتهاماتش در شعبه ۸۲۵ مجتمع شهيدقدوسي مشهد باشد، در بيان ماجراي پرونده اش گفت: حدود ۳سال قبل در رفت و آمدهاي خانوادگي به دخترخاله ام علاقه مند شدم و طولي نکشيد که ارتباط من و بيتا آغاز شد. از آن روز به بعد ما به بهانه هاي مختلف همديگر را مي ديديم و در خارج از منزل هم با هم به تفريح مي رفتيم. ارتباط ما تا جايي کشيده شد که من به بهانه ازدواج عکس هاي بسيار زننده اي از او تهيه و در گوشي تلفن همراهم ذخيره کرده بودم. به خاطر ارتباطات نزديک خانوادگي هيچ کس به ما مشکوک نمي شد و ما خيلي راحت با يکديگر خلوت مي کرديم.

چند ماه از ابراز علاقه ما به يکديگر مي گذشت و من هيچ وقت فکر نمي کردم که بيتا با فرد ديگري ازدواج کند ولي روزي از مادرم شنيدم که جوان تحصيلکرده و پولداري به خواستگاري بيتا آمده است و خانواده اش قصد دارند با ازدواج آن ها موافقت کنند. وقتي ماجرا را از بيتا جويا شدم، او گفت علاقه اي به من ندارد و ارتباط ما تنها در حد فاميلي بوده است. با شنيدن اين جمله، خيلي احساس حقارت کردم، البته آن زمان من هم شرايط ازدواج نداشتم. به همين خاطر سکوت کردم و چند روز بعد بيتا و اميد ازدواج کردند هر وقت که آن ها را با هم مي ديدم خيلي رنج مي بردم. از بيتا خواستم تا پس از ازدواجش هم با من رابطه داشته باشد، اما او به شدت مخالفت و به من توهين کرد. آن شب تا صبح خوابم نبرد تا اين که تصميم خطرناکي گرفتم و براي همسرش پيامکي فرستادم که بيتا با ديگران ارتباط عاشقانه داشته است. سپس از او خواستم براي دريافت فيلم و عکس ادعايم به آدرسي که نوشته ام بيايد. اگرچه اميد فرد ديگري را به محل قرار فرستاده بود، ولي من همه تصاوير مبتذل و زننده اي را که از بيتا گرفته بودم برايش بلوتوث کردم. از آن روز به بعد اختلافات شديد خانوادگي بين آن ها شروع شد و اميد تقاضاي طلاق را به دادگاه ارائه کرد. حالا هم بيتا به خاطر هتک حيثيت و انتشار عکس هايش از من شکايت کرده است. الان به اشتباه خودم پي بردم و مي دانم موجب متلاشي شدن يک خانواده شده ام اما از سوي ديگر نيز خيلي نگرانم و نمي دانم بايد چه مدت را در زندان باشم چرا که شنيده ام اين کار مجازات خيلي سنگيني دارد. من به خاطر يک احساس احمقانه و ارتباط نامشروع قبل از ازدواج زندگي خودم را هم به نابودي کشاندم...

ماجراي واقعي بر اساس يک پرونده قضايي
منبع: خراسان

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار