ندانسته وارد بازي خطرناکي شدم که زندگي ام را در آستانه فروپاشي قرار داد. من به خاطر لجبازي و انتقام گيري از بي توجهي هاي شوهرم، در دام مرد شيادي افتادم که مبالغ زيادي را از من اخاذي کرد، اما باز هم از اين که راه درست را انتخاب کردم خيلي خوشحالم...
شهدای ایران: زن ۲۴ ساله ضمن اعلام شکايت از زن و مرد شيادي که از او و شوهرش کلاهبرداري کرده بودند در مرکز پليس فتا گفت: همسرم کاسب بازار بود و زندگي خوبي داشتيم، اما يک روز به خاطر اعتماد بي جا به يکي از مشتريانش، مقدار زيادي از اجناس را با يک فقره چک به او فروخت. وقتي موعد پرداخت چک فرا رسيد مشخص شد که آن چک بلامحل است و ديگر اثري هم از آن مشتري پيدا نشد. اين گونه بود که همسرم بدهکار شد و براي پرداخت بدهي هايش مجبور شد خيلي از لوازم مغازه اش را بفروشد در اين ميان شوهرم دچار ناراحتي هاي روحي و افسردگي شده بود. هنگامي که وارد منزل مي شد توجهي به من نمي کرد و داخل اتاق مدام با گوشي تلفن همراهش بازي مي کرد. اين وضعيت که مدتي ادامه داشت مرا از زندگي خسته کرد. با آن که مي دانستم همسرم در شرايط روحي خوبي قرار ندارد اما غرورم اجازه نمي داد که با اين بي توجهي ها باز هم کنارش بنشينم و او را دلداري بدهم. به خاطر لجبازي با او و انتقام گيري از کارهايش، من هم تصميم گرفتم فقط با گوشي تلفنم بازي کنم تا اين که يک روز در يکي از شبکه هاي اجتماعي با مردي اهل شيراز آشنا شدم و به خاطر سرگرمي با او چت کردم. پس از مدتي، آن مرد پيامي برايم فرستاد که در حال سفر به مشهد تصادف کرده است و به يک ميليون تومان پول نياز دارد. من هم اين مبلغ را برايش فرستادم که پس از مدتي آن را به من پس دهد ولي او بعد از اين ماجرا ديگر پاسخ تلفن هايم را نداد و تازه فهميدم که در چنگ مردي شياد گرفتار شده ام. خيلي فکر کردم و سپس تصميم گرفتم تا اصل ماجرا را براي شوهرم بازگو کنم. از همسرم عذرخواهي کردم و دليل اين کار را نيز بي توجهي هاي او عنوان کردم وقتي صادقانه موضوع را به او گفتم فهميدم که همسرم نيز در اين مدت در دام زن مطلقه کلاهبرداري افتاده است و آن زن هم از اين وضعيت خانوادگي ما سوء استفاده و مبالغي را از همسرم اخاذي کرده است. حالا که دريافتيم هر دو نفرمان اشتباه کرده ايم و مورد سوء استفاده ديگران قرارگرفته ايم به پليس فتا آمديم تا از اين ۲ شياد شکايت کنيم. خيلي خوشحالم که ماجرا را صادقانه براي همسرم بازگو کردم و بدين ترتيب زندگي شيرينم متلاشي نشد البته مقصر اصلي من بودم که بايد از همان روز اول به جاي لجبازي در کنارش قرار مي گرفتم و با کمک هم دوباره مشکلاتمان را برطرف مي کرديم. حالا که هر دوي ما به اشتباهمان پي برديم دست در دست هم دوباره آشيانه خوبمان را از نو خواهيم ساخت و به نامحرمان اجازه ورود به زندگي خصوصي مان را نخواهيم داد.
ماجراي واقعي- با همکاري پليس فتاي خراسان رضوي
منبع: خراسان
ماجراي واقعي- با همکاري پليس فتاي خراسان رضوي
منبع: خراسان