سوختن غذا بهانهای شد تا مرد معتاد دست به قتل همسرش بزند. اعضای بدن نوعروس به بیماران نیازمند اهدا و پرونده این جنایت برای محاکمه به شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
به گزارش شهدای ایران به نقل از ایسنا، روزنامه اعتماد گزارش داد: آذرماه سال گذشته مسئولان بیمارستانی در پایتخت با پلیس تماس گرفتند و ماموران را در جریان مرگ مشکوک زنی قرار دادند. بعد از این تماس، تیمی از ماموران کلانتری مسعودیه راهی بیمارستان شدند که در تحقیقات مشخص شد دو روز پیش این زن به بیمارستان منتقل شده است. همان روز پزشکان پس از معاینه متوجه شدند که وی در اثر ضربهای که به سرش وارد شده دچار مرگ مغزی شده است.
با مرگ این زن، خانواده وی در جریان موضوع قرار گرفتند و از شهرستان راهی تهران شدند. آنها وقتی از پزشکان شنیدند که دیگر امیدی به برگشت دخترشان نیست سرانجام رضایت دادند تا اعضای بدن وی به بیماران نیازمند اهدا شود. همزمان با انجام عمل اهدای عضو، خانواده این زن راهی اداره پلیس شدند و به طرح شکایت از دامادشان پرداختند.
والدین قربانی اظهار کردند: داماد ما اعتیاد شدیدی به مواد مخدر دارد و بارها دخترمان را شکنجه داده بود. حتی چندینبار بدنش را سوزانده بود. او آنقدر بداخلاق بود که وقتی ما به خانه او زنگ میزدیم اجازه نمیداد که با دخترمان صحبت کنیم. برای همین ما مجبور میشدیم از شهرستان به تهران بیاییم اما با وجود این باز هم نمیگذاشت دخترمان را ببینیم. خیلی نگران وضعیت او بودیم و بهدنبال راهی میگشتیم تا او را از این زندگی نجات بدهیم تا اینکه از طریق یکی از بستگانمان متوجه شدیم که این مرد آذرماه پس از مصرف مواد با دخترمان درگیر شده و او را مورد ضرب و شتم قرار داده است. او آنقدر دخترمان را شکنجه داد تا اینکه بالاخره او را به کمای مرگبار فرستاد.
اظهارات خانواده مقتول کافی بود تا پرونده با دستور بازپرس جنایی تهران در اختیار ماموران اداره دهم پلیس آگاهی قرار بگیرد. از همان زمان ماموران تحقیقات خود را برای بازداشت شوهر مقتول آغاز کردند و در بررسیها دریافتند که مرد معتاد بعد از انتقال همسرش به بیمارستان ناپدید شده است.
ردیابیها برای شناسایی وی ادامه داشت تا اینکه او به کلانتری هاشمآباد رفت. وی مدعی شده که وقتی شنیده پلیس در تعقیبش است با پای خود به کلانتری آمده که بگوید بیگناه است. وی گفت: من هیچ مشکلی با همسرم نداشتم. همه بستگان و آشنایانمان نیز حسرت زندگی ما را داشتند.
این مرد معتاد در حالی چنین ادعایی را مطرح کرد که در تحقیقات پلیسی مشخص شد این زن و شوهر اختلافات شدیدی با هم داشتند تا جایی که پیش از این مرد معتاد با چاقو همسرش را از ناحیه دست مجروح کرده و بارها وی را مورد ضرب و شتم قرار داده بود.
با این شواهد، متهم چارهای جز اقرار به جنایت ندید و به کارآگاهان گفت که در درگیری دست به قتل همسرش زده است. وی در خصوص جنایت گفت: روز حادثه در حال استراحت در خانه بودم و همسرم در آشپرخانه مشغول پختن غذا؛ چند لحظه بعد متوجه بوی سوختن غذا شدم و همین باعث شد از خواب بیدار شوم. خیلی عصبانی شدم که همسرم غذا را سوزانده بود برای همین با وی درگیر شدم و به او سیلی زدم. بعد از آن با کمربند او را کتک زدم.
وی افزود: وقتی درگیری تمام شد مواد مصرف کردم و سپس به آشپزخانه رفتم تا برای خود غذا درست کنم. در همین هنگام همسرم به آنجا آمد و اجازه نداد تا من غذا درست کنم. میگفت خودم باید غذا بپزم من که بهشدت از دست او عصبانی بودم با قاشق داغ دستانش را سوزاندم و او را هل دادم که به زمین افتاد. وقتی دیدم حالش بد شده خیلی ترسیدم برای همین با یکی از بستگانم تماس گرفتم و با کمک او همسرم را به بیمارستان رساندیم.
با اعترافات مرد معتاد و بازسازی صحنه قتل، پرونده این جنایت برای محاکمه به شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
با مرگ این زن، خانواده وی در جریان موضوع قرار گرفتند و از شهرستان راهی تهران شدند. آنها وقتی از پزشکان شنیدند که دیگر امیدی به برگشت دخترشان نیست سرانجام رضایت دادند تا اعضای بدن وی به بیماران نیازمند اهدا شود. همزمان با انجام عمل اهدای عضو، خانواده این زن راهی اداره پلیس شدند و به طرح شکایت از دامادشان پرداختند.
والدین قربانی اظهار کردند: داماد ما اعتیاد شدیدی به مواد مخدر دارد و بارها دخترمان را شکنجه داده بود. حتی چندینبار بدنش را سوزانده بود. او آنقدر بداخلاق بود که وقتی ما به خانه او زنگ میزدیم اجازه نمیداد که با دخترمان صحبت کنیم. برای همین ما مجبور میشدیم از شهرستان به تهران بیاییم اما با وجود این باز هم نمیگذاشت دخترمان را ببینیم. خیلی نگران وضعیت او بودیم و بهدنبال راهی میگشتیم تا او را از این زندگی نجات بدهیم تا اینکه از طریق یکی از بستگانمان متوجه شدیم که این مرد آذرماه پس از مصرف مواد با دخترمان درگیر شده و او را مورد ضرب و شتم قرار داده است. او آنقدر دخترمان را شکنجه داد تا اینکه بالاخره او را به کمای مرگبار فرستاد.
اظهارات خانواده مقتول کافی بود تا پرونده با دستور بازپرس جنایی تهران در اختیار ماموران اداره دهم پلیس آگاهی قرار بگیرد. از همان زمان ماموران تحقیقات خود را برای بازداشت شوهر مقتول آغاز کردند و در بررسیها دریافتند که مرد معتاد بعد از انتقال همسرش به بیمارستان ناپدید شده است.
ردیابیها برای شناسایی وی ادامه داشت تا اینکه او به کلانتری هاشمآباد رفت. وی مدعی شده که وقتی شنیده پلیس در تعقیبش است با پای خود به کلانتری آمده که بگوید بیگناه است. وی گفت: من هیچ مشکلی با همسرم نداشتم. همه بستگان و آشنایانمان نیز حسرت زندگی ما را داشتند.
این مرد معتاد در حالی چنین ادعایی را مطرح کرد که در تحقیقات پلیسی مشخص شد این زن و شوهر اختلافات شدیدی با هم داشتند تا جایی که پیش از این مرد معتاد با چاقو همسرش را از ناحیه دست مجروح کرده و بارها وی را مورد ضرب و شتم قرار داده بود.
با این شواهد، متهم چارهای جز اقرار به جنایت ندید و به کارآگاهان گفت که در درگیری دست به قتل همسرش زده است. وی در خصوص جنایت گفت: روز حادثه در حال استراحت در خانه بودم و همسرم در آشپرخانه مشغول پختن غذا؛ چند لحظه بعد متوجه بوی سوختن غذا شدم و همین باعث شد از خواب بیدار شوم. خیلی عصبانی شدم که همسرم غذا را سوزانده بود برای همین با وی درگیر شدم و به او سیلی زدم. بعد از آن با کمربند او را کتک زدم.
وی افزود: وقتی درگیری تمام شد مواد مصرف کردم و سپس به آشپزخانه رفتم تا برای خود غذا درست کنم. در همین هنگام همسرم به آنجا آمد و اجازه نداد تا من غذا درست کنم. میگفت خودم باید غذا بپزم من که بهشدت از دست او عصبانی بودم با قاشق داغ دستانش را سوزاندم و او را هل دادم که به زمین افتاد. وقتی دیدم حالش بد شده خیلی ترسیدم برای همین با یکی از بستگانم تماس گرفتم و با کمک او همسرم را به بیمارستان رساندیم.
با اعترافات مرد معتاد و بازسازی صحنه قتل، پرونده این جنایت برای محاکمه به شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.