شهدای ایران shohadayeiran.com

کد خبر: ۴۸۲۵۹
تاریخ انتشار: ۰۵ شهريور ۱۳۹۳ - ۰۹:۰۳
برخی ها به جای معامله با خدا ، بدنبال مذاکره با کدخدایند
خدا، اخلاص، کار برای مردم، کار بی منت، خادم مردم و...بارها و بارها این کلمات را شنیده ایم و با آنها بارها جملات زیبایی درست کرده ایم و بعضی ها این روزها به خوردِ ما داده اند، گفتند درحالی که آنها به این کلمات اعتقادی نداشتند و ما از کنار آنها گذشته ایم.
شهدای ایران: چه دنیای خوبی می شد اگر این کلمات در اعمالمان جا پیدا می کرد . دنیایی مثل دوران دفاع مقدس ، دورانی که همه کار می کردند و کسی دنبال نام نبود و رستگاری را در بی نامی جستجو می کردند، دعاهای آنروز ما با برخی دعاهای امروز تفاوت ها می کرد. آنروز دعا می کردند که "خدایا بی نام و نشان می خواهم به دیدارت بیایم "، مردان آنروز وصیتشان این بود که بر سنگ مزارشان فقط و فقط با انگشت بنویسند "پر کاهی تقدیم به آستان الهی "، دیگر وصیت نوشت که حتی بعد از پرواز آسمانی اش بر مزارش حتی جمله ای با انگشت نیز ننویسند تا به مانند قبر بی بی زهرا(س) خاکی و ساده باشد و هنوز نیز مقداری خاک نمای مزار آن سردار شهید است .......

یادش بخیر آنروزها، که فرمانده را با یک بسیجی نمی توانستید تشخیص دهید ، بالای سنگر فرماندهی زده بودند "فرماندهی از آن تو است یا حسین "؛ یادش بخیر همه چیز مثل سنگرهامون خاکی بود . برخی از مدیران امروز معتقدند باید فاصله ای بین مدیر و مرئوس باشد .

دیروز سادگی یک مزیت بود و امروز سادگی را عوام فریبی نام می نهد ، فراموش کرده اند که انقلاب برای ساده زیستی بود و حضرت روح الله کوخ نشینان را بر کاخ نشینان ترجیح می داد. حال چه کنیم که امروز برخی ها افتخارشان کاخ نشینی شده است. چه کنیم که برخی سفارش پیر دیارمان را فراموش کردند که همه را نهیب می زد از تجمل گرایی و خوی دنیاپرستی . امروز برخی ها تا جایی پیش رفته اند که معنی آیه قرآن را نیز برعکس کرده اند آنجا که با دوست دشمنند و با دشمن دوست .

یک دلاورِ آن روزها می گفت :"هرجا که لحظه ای خدا را فراموش می کردیم و پیروزی در عملیاتی ما را مغرور می کرد ، نتیجه اش طعم تلخ شکست بود در کاممان " ، آنروز مرشد و فرمانده مان بعد از آزادسازی قطعه ای از خاکمان از چنگال دشمن، می گفت : ...... را خدا آزاد کرد " می گفت تا یادمان نرود همه چیز برای خداست و اوست که وعده نصرت داده و بی خود در پی منّیت نباشیم که ضربه خواهیم خورد. جانباز شیمیایی و اعصاب وروان که این روزها دردهایش بیشتر شده و تنگی نفسش و سر دردهایش امانش رابریده است با لبخندی زیبا می گوید : " درد امانم را بردیده اما برایم شیرین است چون ما با خدا معامله کردیم ، معامله با خدا که ضرر ندارد" .............یادش بخیر آنروزها ................

اما امروز خیلی فرق کرده است ، برخی ها به جای معامله با خدا ، بدنبال مذاکره با کدخدایند ، برخی ها حاضران به خاطر منافع سیاسی خود همه ارزشها و آرمان ها را معامله کنند و اتهام های بی شرمانه ای به نظام وارد نمایند !! یادش بخیر آن نوجوان بسیجی که در چنگال بعثی ها اسیر بود و آزادی از چنگال دشمن را با توهین به امام خود معامله نکرد ، یادش بخیر آن شهید را که حاضر نبود مطاع دنیایی را با اتهام به امام در ساواک معامله کند . دیروز دعوا بر سر پُست نبود ، هرکس دیگری را لایق تر از خودش می دانست. اما امروز ! دعای بعضی از ما این است که خدایا من را در نظرها خوب و بقیه را در نظرها بد قرار بده!!! بیایید دقیق تر به دنیای امروز نظر بیندازید...... دنیای اطراف خودمان ، دنیایی که هر روزه با آن مواجه هستیم ، برخی اوقات غصه می خوریم و برخی اوقات نیز بی تفاوت از کنارشان عبور می کنیم.

کوچکترین کار را باید بزرگ کنیم ، اخلاص کیلویی چند؟! اگر قرار باشد که همه کارها برای خدا باشد پس چگونه باید رای جمع کرد؟ گذشت زمانی که هرکس کاری می کرد مخفی می کرد تا خدا راضی تر باشد ،گذشت زمانی که رضای خدا را بررضای خلق اولویت می دادند ، دیگر نام و نان مهم تر از اخلاص است . دیگر وقتی بنر هست، وقتی سایت های خبری رنگارنگ است، چرا نباید کوچکترین کار را با تبلیغات رنگارنگ بزرگ جلوه داد!

دیگر تا آرم داریم که نباید از آرمان سخن گفت. آرمان را باید خرج آرم و نام و نان کرد چرا که هرچه آرم بیشتر مطرح شود ماندن ما در پست و مقام نیز بیشتر میشود .چاره ای نیست دنیای امروز اینگونه اقتضاء می کند! به قول آن عزیز «اگر دنبال ارزشها هستیم نباید آرم برای برخی ها مهم تر از آرمان باشد ».

قدیما اول کار انجام می شد بعد از مسئولی تقدیر می کردند ، اما امروز اول تقدیر، انجام شدن و یا نشدن مسئله فرع موضوع است . اصل نام است و نان. مگر تبلیغات حرف اول و آخر را نمی زند، بنرها و پرتابل ها یکی از ابزارهای مهم این سیاست است ، اندازه تابلو ربطی به کاری که انجام می خواهد بشود و یا شده است ، ندارد، تابلو هرچه بزرگ تر باشد کار نان درآوردن برای نام بهتر است !! اگر آن کاری که وعده شده بود انجام نگرفت خم به ابرو نمی آورند، نشد که نشد؛ به قول برخی از ادیبان حقوق دان به جهنم ! در این جور آدمها اصولاً کار افراد قبل از خودشان برایشان مهم نیست ؛ چرا که از قدیم می گویند "کار را آن کرد که تمام کرد ".

یادش بخیر آن بسیجی نوجوان که تاریکیِ شبها و استراحت نیروها را غنیمت می شمارد و کفشها را واکس می زد و لباس های کثیف همسنگرانش را می شست و فردا همه از هم سئوال می کردند " چه کسی این کار را کرد؟! کسی متوجه نشد تا بعد از شهادتش که کوله پشتی اش را باز کردند و دیدند یک قوطی واکس و یک فرچه در آن است. اما امروز چه؟! اگر کاری صورت گرفت ، خدمتی به مردم شد ، همه می گویند تلاش ما بود و لاغیر. همایش های گوناگون فرهنگی برگزار می کنیم اما قبل از اینکه هدف ونتیجه برایمان مهم باشد این نام است که از اولویت برتر برخوردار می شود ، آرم باید به چشم بیاید تا آرمان.

دیروزی ها دوربین خدا را همیشه بالای سر خود می دیدند و برای همین بود که کار برایشان شب و روز نداشت ، مهم نبود که بیشتر از وظایف محوله شان کار می کنند ، ولی امروز اگر مدیری کارهای روزمرۀ خود را انجام دهد، مدیری موفق است ! و می تواند سالها و سالها مدیر باشد . امروز رها کردن خودجوش صندلی صدرات توسط مدیری که دیگر احساس می کند نوآوری جدیدی ندارد را می شود به زحمت در برخی فیلم ها دید ! فلان مدیر با صبغه مذهبی حتی اگر 20سال هم مدیر باشد و رکُود، سازمان تحت مدیریتش را فرا گرفته باشد ،بازهم حاضر به ترک مقام نیست.

دیروزهایی از مصاحبه و هر نوع دوربین فراری بودند ، اصلاً از هرچه که آنان را معرفی می کرد فرار می کردند ، اعتقاد داشتند که اینگونه شرمنده در آن دنیا نمی شوند ، در دل ترس از ریا داشتند . اما امروز همه پی گیرند تا دوربین ها آنها را بگیرد ، چهره شان تلویزیونی و رسانه ای باشد!

 

تخریب ابزار این روزهای خیلی ها شده است ، تخریب راهکاری جهت مطرح شدن ، تخریب هر چه بیشتر باشد آوازه نام بیشتر . تخریب مدیر قبلی راهی جهت فرار از پاسخگویی به ضعف های حال و آینده برخی از مسئولان این روزها . در روش برخی از امروزیها دیده می شود که جهت جلب توجه اذهان عمومی به خودشان تا می توانند مدیر قبلی را تخریب می کنند تا کوچکترین کارشان خوب تر دیده شود.

اگر مجبور به انجام طرح های مدیر قبلی که بارها و بارها نقدشان کرده اند شدند ،خیالی نیست ، نام آن طرح را عوض می کنند ، رنگ ولعابش را تغییر تا به نام خودشان ثبت گردد ! امان از دنیای امروز ...... دنیای امروز همه چیز را مدنظر قرار می دهند بجز خدا را!! لحظه ای بیندیش خواهی فهمید که چقدر در دور وبر ما از این افراد فراوان است . امان از این آدمها .......

بازهم البته امید داریم ، امیدی به صفا و اخلاصی برخی دیگر که همچنان بدنبال بی نامی اند در این دنیای فانی ، تا شاید در محضر خدای رحمان در آن دنیای باقی نام آنها ثبت گردد. در این سالهای پس از جنگ نیز هر جا خدایی کار کرده ایم و منّیت ها را زیر پا گذاشته ایم ،نصرت الهی همراهمان بوده و دشمن را نامید از شیطنت کرده ایم .

امروز به شدت به گفتۀ امیرمان به کار جهادی که لازمه اصلی اش اخلاص است نیاز داریم به کارهای بی منت و بدور از سیاه نمایی گذشته . امروز نیز مقتدایمان حکم جهاد داده اند ، ما امروز بیشتر از بیش به روحیه جهادی نیاز داریم ، روحیه ای که در آن "من " نیست و هرچه هست " ما" است.

*چشم انتظار لطف شهیدان

علی صالحی زاده

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار