بلاخره بعد از کش و قوسهای فراوان و عدم مؤثر واقع شدن فشار رسانهای و تهدید و تطمیع اصلاحطلبان بر علیه نمایندگان مجلس و به عبارتی فرار از ملزومات دموکراسی، استیضاح وزیر علوم انجام گرفت و نمایندگان مجلس رأی اعتماد خود را از فرجی دانا پس گرفتند.
شهدای ایران:درباره اینکه چه مسیری طی شد تا نمایندگان مجلس دست به گزینه استیضاح بزنند و چه دلایلی از سوی استیضاح کنندگان برای این کار مطرح شد و یا وزیر علوم چه دفاعیاتی و با چه کیفیتی از خود کرد، گفتهها فراوان است ولی موضوع این گفتار نیست. اما از یک نکته نباید غافل بود و آن عدم حضور رئیس جمهور در مجلس، برای دفاع از وزیر علوم اصلاحطلب کابینه خود و چرایی این اقدام است.
پاسخ به این سوال را باید در رابطه بین دولت و اصلاحطلبان در چند ماه اخیر جستجو کرد. پیروزی شکننده روحانی در انتخابات ۹۲ که ماحصل دلایل مختلفی از جمله ضعف رقبای او بود، مورد تذکر کارشناسان سیاسی بود اما دولت این فقر پایگاه اجتماعی چسبنده و ایدئولوگ را یا نمیخواست باور کند و یا از دانستن آن عاجر بود. دولت پس از افتضاحی که در ماجرای سبد کالا به وجود آورده بود، در یک اقدام ناشیانه دیگر، این بار این هندوانه سربسته را در قضیه انصراف از یارانه، در معرض قضاوت افکار عمومی گذاشت و با ۹۶.۸ درصد جواب منفی مردم روبرو شد.
این «نه» بزرگ به درخواست دولت، چونان آب سردی بر پیکر او فرود آمده و شوک عظیمی به دولت وارد کرد و آن فقر پایگاه اجتماعی چسبنده و ایدئولوگ را که گواه غیرگفتمانی بودن پیروزی روحانی در انتخابات بود، به صورت کاملا آشکار و شفاف بیان کرد. اتفاقاتی از این دست که نشان عدم وجود تدبیر و ناکارآمدی دولت در اداره امور کشور را به فضای اجتماعی پمپاژ میکرد، کمکم فرصتی پیش روی اصلاحطلبان گذاشت که اولا خود را از ناکارآمدیهای دولت مبرّا کنند و ثانیا اینکه چون روحانی با تکیه بر پایگاه اجتماعی آنان پیروز انتخابات شده است، او را برای تحقق مطالبات ساختار شکنانه خودشان زیر فشار بگذارند.
بر همین اساس، چندی قبل خبرگزاری تسنیم در گزارشی به بررسی آناتومی ارتباط دولت یازدهم با اصلاح طلبان پرداخته بود که بلاخره اصلاحطلبان در کجای دولت هستند؟ در این گزارش سه تعبیر از رابطه دولت یازدهم و اصلاح طلبان از افراد مختلف آورده شده بود. اولین تعبیر مربوط به سعید حجاریان به عنوان چهره نرم افزاری جبهه مشارکت است که اصلاحطلبان را به عنوان «ستون فقرات» دولت روحانی دانسته و هستی دولت روحانی را وابسته به وجود اصلاحطلبان میداند. به تعبیری ستون فقرات معنیاش این است که اگر نباشد یعنی بدن فلج است و تمام مانورهای فیزیکی بدن، مدیون ستون فقرات است و بدون آن بدن، ویلچر لازم میشود. تعبیر دوم را ابراهیم اصغرزاده به این شکل بیان میکند که دولت روحانی «رَحِم اجارهای» برای اصلاحطلبان است و پرواضح است که در این تعبیر هستی اصلاحطلبان وابسته به وجود دولت یازدهم است. اما تعبیر سوم را پرویز امینی اینچنین بیان میکند که اصلاح طلبان نقش «آپاندیس» را برای دولت یازدهم بازی میکنند به این معنی که آپاندیس در دوره دو تا سه سال اول زندگی نقش ایمنی برای بدن کودکان را بر عهده دارد و بعد از آن یک زائده خنثی در بدن است که در شرایطی باعث مشکلاتی میشود که باید با جراحی از بدن خارج گردد.
سوالی که در آن گزارش مطرح شده بود، جوابش در استضاح وزیر علوم جواب داده شد. روحانی با عدم حضور در جلسه استیضاح وزیر اصلاحطلب خود، در واقع نه تنها اصلاحطلبان را ستون فقرات دولت خود نمیداند، و نه فقط از اجاره دادن کابینه دولت به اصلاحطلبان برای پرورش نطفه خودشان پرهیز دارد، بلکه رئیسجمهور، اصلاحطلبان را همچون آپاندیسی میداند که بعد از به سلامت گذشتن از پل انتخابات و سال اول دولت، اکنون به زائدهای تبدیل شدهاند که ممکن است خطرناک نیز ظاهر شوند. پس چه بهتر که یک جراح بیرونی مثل مجلس وجود دارد که دولت او را بدون خونریزی داخلی، از دست این زائده خلاص کند.
البته شاید در یک نگاه دیگر بشود اینطور تحلیل کرد که مشاوران پوزیتیویست روحانی، تجربه عبور اصلاحطلبان از هاشمی در انتخابات مجلس ششم و تجربه عبور آنها از نظام در انتخابات مجلس هفتم و بعد تجربه عبور آنها از خاتمی و بعدتر تجربه عبور اصلاحطلبان مدعی تقلب از موسوی (با شرکت در انتخابات ۹۲ و پذیرش نتیجه آن)، را برای روحانی ترسیم کرده باشند. در این شرایط روحانی با این ذهنیت، خود را در مقام مقایسه با گذشتگان قرار میدهد و به این نتیجه میرسد که من در عمر سیاسی خودم نه تنها کمترین قرابتی با اصلاحطلبان نداشتهام و هیچگاه خودم را اصلاح طلب ندانستهام، بلکه حتی در غائله سال ۷۸، اصلاحطلبان در آن طرف خط (۱۸ تیر) و من در این طرف خط (۲۳ تیر) بودهام.
بنابراین ممکن است روحانی همچون انتخابات ۹۲، که در مواجهه با اصولگرایان از باب سیاستورزی وارد شد و آنها را شکست داد، در مواجهه با اصلاحطلبان هم از همین در وارد شود و با عقلانیت سیاسی، از تجربه گذشتگان استفاده کرده باشد و بیم آن بدهد که یک روزی که شاید خیلی هم دور نباشد، همین اصلاحطلبها از من نیز عبور کنند. به همین دلیل در ماجرای استیضاح فرجی دانا به مجلس نرفت و رابطه دولت خود با مجلس را فدای ابقای وزیر علوم نکرد و حاضر نشد حتی کمترین هزینه را از خود و دولتش برای نجات وزیر اصلاحطلبان بپردازد و او را تنها و بی کس راهی مجلس کرد. ضمن اینکه در طرف مقابل، در حالی که اصلاحطلبان تا آخرین لحظه از همه ابزار و وسایل خود (حتی وسایلی که هدف را توجیه نمیکردند) استفاده کردند که «رَحِم اجارهای»شان در دولت را از دست ندهند اما گویا نظر مجلس نیز با همگرایی با دولت روحانی بود نه تمدید «رحم اجارهای» اصلاحطلبان.
سخنان روحانی در اردبیل مبنی بر احترام به رأی مجلس به استیضاح نیز گواه این حقیقت است که، او نه تنها از عزل وزیر علوم مکدر نیست که اتفاقا با رقیق سازی کابینه از اصلاحطلبان، زمینه اپوزیسیون پروری در دل دولت و سپس عبور آنها از خود را که قبلا خاتمی به آن دچار شده بود، کم و کمتر خواهد شد. حال یک سوال از سعید حجاریان باید پرسید که این چه ستون فقراتی بود که شکست، اما کمر دولت نشکست؟
منبع: الف
پاسخ به این سوال را باید در رابطه بین دولت و اصلاحطلبان در چند ماه اخیر جستجو کرد. پیروزی شکننده روحانی در انتخابات ۹۲ که ماحصل دلایل مختلفی از جمله ضعف رقبای او بود، مورد تذکر کارشناسان سیاسی بود اما دولت این فقر پایگاه اجتماعی چسبنده و ایدئولوگ را یا نمیخواست باور کند و یا از دانستن آن عاجر بود. دولت پس از افتضاحی که در ماجرای سبد کالا به وجود آورده بود، در یک اقدام ناشیانه دیگر، این بار این هندوانه سربسته را در قضیه انصراف از یارانه، در معرض قضاوت افکار عمومی گذاشت و با ۹۶.۸ درصد جواب منفی مردم روبرو شد.
این «نه» بزرگ به درخواست دولت، چونان آب سردی بر پیکر او فرود آمده و شوک عظیمی به دولت وارد کرد و آن فقر پایگاه اجتماعی چسبنده و ایدئولوگ را که گواه غیرگفتمانی بودن پیروزی روحانی در انتخابات بود، به صورت کاملا آشکار و شفاف بیان کرد. اتفاقاتی از این دست که نشان عدم وجود تدبیر و ناکارآمدی دولت در اداره امور کشور را به فضای اجتماعی پمپاژ میکرد، کمکم فرصتی پیش روی اصلاحطلبان گذاشت که اولا خود را از ناکارآمدیهای دولت مبرّا کنند و ثانیا اینکه چون روحانی با تکیه بر پایگاه اجتماعی آنان پیروز انتخابات شده است، او را برای تحقق مطالبات ساختار شکنانه خودشان زیر فشار بگذارند.
بر همین اساس، چندی قبل خبرگزاری تسنیم در گزارشی به بررسی آناتومی ارتباط دولت یازدهم با اصلاح طلبان پرداخته بود که بلاخره اصلاحطلبان در کجای دولت هستند؟ در این گزارش سه تعبیر از رابطه دولت یازدهم و اصلاح طلبان از افراد مختلف آورده شده بود. اولین تعبیر مربوط به سعید حجاریان به عنوان چهره نرم افزاری جبهه مشارکت است که اصلاحطلبان را به عنوان «ستون فقرات» دولت روحانی دانسته و هستی دولت روحانی را وابسته به وجود اصلاحطلبان میداند. به تعبیری ستون فقرات معنیاش این است که اگر نباشد یعنی بدن فلج است و تمام مانورهای فیزیکی بدن، مدیون ستون فقرات است و بدون آن بدن، ویلچر لازم میشود. تعبیر دوم را ابراهیم اصغرزاده به این شکل بیان میکند که دولت روحانی «رَحِم اجارهای» برای اصلاحطلبان است و پرواضح است که در این تعبیر هستی اصلاحطلبان وابسته به وجود دولت یازدهم است. اما تعبیر سوم را پرویز امینی اینچنین بیان میکند که اصلاح طلبان نقش «آپاندیس» را برای دولت یازدهم بازی میکنند به این معنی که آپاندیس در دوره دو تا سه سال اول زندگی نقش ایمنی برای بدن کودکان را بر عهده دارد و بعد از آن یک زائده خنثی در بدن است که در شرایطی باعث مشکلاتی میشود که باید با جراحی از بدن خارج گردد.
سوالی که در آن گزارش مطرح شده بود، جوابش در استضاح وزیر علوم جواب داده شد. روحانی با عدم حضور در جلسه استیضاح وزیر اصلاحطلب خود، در واقع نه تنها اصلاحطلبان را ستون فقرات دولت خود نمیداند، و نه فقط از اجاره دادن کابینه دولت به اصلاحطلبان برای پرورش نطفه خودشان پرهیز دارد، بلکه رئیسجمهور، اصلاحطلبان را همچون آپاندیسی میداند که بعد از به سلامت گذشتن از پل انتخابات و سال اول دولت، اکنون به زائدهای تبدیل شدهاند که ممکن است خطرناک نیز ظاهر شوند. پس چه بهتر که یک جراح بیرونی مثل مجلس وجود دارد که دولت او را بدون خونریزی داخلی، از دست این زائده خلاص کند.
البته شاید در یک نگاه دیگر بشود اینطور تحلیل کرد که مشاوران پوزیتیویست روحانی، تجربه عبور اصلاحطلبان از هاشمی در انتخابات مجلس ششم و تجربه عبور آنها از نظام در انتخابات مجلس هفتم و بعد تجربه عبور آنها از خاتمی و بعدتر تجربه عبور اصلاحطلبان مدعی تقلب از موسوی (با شرکت در انتخابات ۹۲ و پذیرش نتیجه آن)، را برای روحانی ترسیم کرده باشند. در این شرایط روحانی با این ذهنیت، خود را در مقام مقایسه با گذشتگان قرار میدهد و به این نتیجه میرسد که من در عمر سیاسی خودم نه تنها کمترین قرابتی با اصلاحطلبان نداشتهام و هیچگاه خودم را اصلاح طلب ندانستهام، بلکه حتی در غائله سال ۷۸، اصلاحطلبان در آن طرف خط (۱۸ تیر) و من در این طرف خط (۲۳ تیر) بودهام.
بنابراین ممکن است روحانی همچون انتخابات ۹۲، که در مواجهه با اصولگرایان از باب سیاستورزی وارد شد و آنها را شکست داد، در مواجهه با اصلاحطلبان هم از همین در وارد شود و با عقلانیت سیاسی، از تجربه گذشتگان استفاده کرده باشد و بیم آن بدهد که یک روزی که شاید خیلی هم دور نباشد، همین اصلاحطلبها از من نیز عبور کنند. به همین دلیل در ماجرای استیضاح فرجی دانا به مجلس نرفت و رابطه دولت خود با مجلس را فدای ابقای وزیر علوم نکرد و حاضر نشد حتی کمترین هزینه را از خود و دولتش برای نجات وزیر اصلاحطلبان بپردازد و او را تنها و بی کس راهی مجلس کرد. ضمن اینکه در طرف مقابل، در حالی که اصلاحطلبان تا آخرین لحظه از همه ابزار و وسایل خود (حتی وسایلی که هدف را توجیه نمیکردند) استفاده کردند که «رَحِم اجارهای»شان در دولت را از دست ندهند اما گویا نظر مجلس نیز با همگرایی با دولت روحانی بود نه تمدید «رحم اجارهای» اصلاحطلبان.
سخنان روحانی در اردبیل مبنی بر احترام به رأی مجلس به استیضاح نیز گواه این حقیقت است که، او نه تنها از عزل وزیر علوم مکدر نیست که اتفاقا با رقیق سازی کابینه از اصلاحطلبان، زمینه اپوزیسیون پروری در دل دولت و سپس عبور آنها از خود را که قبلا خاتمی به آن دچار شده بود، کم و کمتر خواهد شد. حال یک سوال از سعید حجاریان باید پرسید که این چه ستون فقراتی بود که شکست، اما کمر دولت نشکست؟
منبع: الف