65/3/4 شهید صفر رحمتی جزیره مجنون
اکنون که این چند کلمه را می نویسم در میان سنگر در جزیره جنوبی مجنون روی جاده وسط نشسته ام در دو طرف ما نیروهای خودی هستند و عقب سر ما و روبه روی ما نیروهای دشمن متفرقه به شکل زیر :
ما رو ی خط وسط هستیم و دو طرف ما آب است و دور سنگری که در آن نشسته ام همان سنگری است که امیر دشتی در آن شهید شده و خون پاکش به تراورزهای سقف سنگر پاشیده است که همسنگری هایم برادران محمد محمدی از شهر ری چیت ری و برادر سید کاظم شجاع از میدان خراسان ، سنگر بغلی ما سنگر برادر باقری و اتاق بی سیم است و سنگر جلوئی برادرانم علی نیک همت و رضا ترکمان و سعید میثمی می باشد و سنگر سمت چپ دوست او و حاج زراعتی است . ماه مبارک رمضان خاک خاک دشمن سنگر سنگر عشق است ، اما زیاد جالب نیست ، راستش جو برای من مناسب نیست و آن استواری و صلابت یرا که می خواهم ندارد.
مثل همیشه می روم در خانه دوست و ارباب حقیقی الله متعال .
یا رب مکان مکان شریفی است ، محل عملیات خیبر محل شهادت بزرگ مردان اسلام محل شهادت خیبر شکن حاج ابراهیم همت محل شهادت بزرگ مردان اسلام محل شهادت خیبر سکن حاج ابراهیم همت محل شهادت عشاقت محل رزم علی جان شفیعی محل شهادت جعفر مشهدی حسین ، حمید شمس و....
ای ارباب و دود ماه ، ماه شریفی است ، ماه مبارک رمضان ، ماه نزول برکات ، ماه قدر ، ماه صیام ، ماه سازندگی .
الله مهربان خمپاره ها مثل باران می بارد و به هر گوشه اصابت می کند ترکشها از بالای سرهایمان عبور می کند و خاک بر در و دیوار سنگر می پاشد.
خدایا انت تعلم ما فی نفسی و تخبر حاجتی می دانی منظورم از این همه شرح و تفصیل چیست ، مقصودم وصل است ، مقصودم اعطای عشق است ، اعطای قلب شکسته است ، اعطای محبت توست ، محبتت را ارزانیم کن ما را هدایت بفرما . خدایا ما را الهی کن خدایا دست ما را بگیر راهنمایی کن
خدایا سنگرنشینان ما را به کربلای معلا برسان . خدا یا صدام را نا بود کن .