بیانیه کلی باشگاههای فوتبال لیگ برتر علیه صدا و سیما ابزار جدیدی است که برای گرفتن حق پخش تلویزیونی منتشر شده است. تا قبل از این تمام حربههای فدراسیون فوتبال و سازمان لیگ برای تحت فشار گذاشتن صدا و سیما برای پذیرفتن رقم پیشنهادی از سوی آنها بینتیجه مانده بود و این بار سیاست جدید بر این قرار است که باشگاهها تا دوم شهریور امسال اولتیماتوم جدی به سازمان صدا و سیما بدهند تا شاید گره این دعوای قدیمی باز شود. اگر صدا و سیما براساس گفتههایی که از جلسه چند روز پیش مدیران باشگاهها و رؤسای فدراسیون و سازمان لیگ بیرون آمد نتواند به تعهدات خود و رقمی که برای حق پخش تلویزیونی در نظر گرفته شده، پایبند باشد، باشگاهها اجازه ورود دوربینهای تلویزیونی را به ورزشگاهها نمیدهند.
به گزارش شهدای ایران، در این بیانیه مشترک که با امضای همه مدیران عامل باشگاههای لیگ برتر فوتبال کشور منتشر شده، آنها تأکید کردهاند؛ با توجه به اینکه باشگاهها در تنظیم بودجه سال جاری 50 درصد از هزینههای خود را با عنایت به الزامات کنفدراسیون فوتبال آسیا براساس دریافت حقالسهم قرارداد پخش تلویزیونی و تبلیغات محیطی پیشبینی کردهاند و همچنین برای پیشگیری از ورشکستگی کلیه باشگاهها، در صورت عدم توافق در قرارداد حق پخش تلویزیونی بهرغم مکاتبات و مذاکرات مکرر با آنها، سازمان لیگ ناگزیر خواهد بود از ورود دوربینهای صداوسیما به ورزشگاههای محل برگزاری مسابقات لیگ برتر از روز یکشنبه 2 شهریورماه 1393 جلوگیری به عمل آورد. این بیانیه علاوه بر مدیران باشگاههای لیگ برتری حاضر در نشست هماندیشی برگزاری مسابقات به امضای علی کفاشیان، مهدی تاج، شهابالدین عزیزیخادم، حیدر بهاروند و فریدون اصفهانیان رسیده است. این مقدمهای برای گزارش است که نشان میدهد فوتبال ایران بدون دانستن ضوابط و قوانین دست به چه تهدیدهایی میزند! واقعا کجای دنیا سراغ دارید که باشگاههای دولتی بتوانند به چنین اقدامی دست بزنند. باشگاههایی که خودشان ورزشگاه اختصاصی ندارند و هنوز با فاکتورهای حرفهای فاصلهشان از زمین تا آسمان است، چگونه میخواهند این تهدید را عملی کنند؟ چرا یک بار برای همیشه این دعوا به شکل و طریق درستی حل نمیشود تا به این اندازه با افکار عمومی بازی نشود. گزارش دعوای حق پخش تلویزیونی آنقدر تکراری شده که دیگر مجالی برای پرداختن به رقم قرارداد و چند و چونهای آن نیست و شاید تنها نکتهای که میتوان به آن اشاره کرد این است که مدیران باشگاههای فوتبال در یک هماندیشی به این نتیجه رسیدهاند که نیمی از پولی که به فدراسیون فوتبال پرداخت میشود باید به جیب باشگاهها برود. باید این سوال را مطرح کرد که نوع حق پخش در فوتبال ایران متمرکز است یا غیرمتمرکز؟ به طور مثال در فوتبال ایتالیا بازاریابی حق پخش به شکل غیرمتمرکز است، ویژگی بازاریابی نامتمرکز و انفرادی حقوق پخش در ایتالیا این است که باشگاههای سری B، از آنجا که در این فصل هیچ شبکه تلویزیونی حق پخش بازیهای آنها را نخرید، از باشگاههای سری A حدود 105 میلیون یورو به عنوان یارانه دریافت میکنند اما این فروش نامتمرکز در ایتالیا، در سالهای گذشته یک وضعیت شدیدا نامتعادل را به وجود آورده که موجب شکلگیری یک «جامعه دوطبقهای» شده است ولی با تعریفی که از آن 2 نوع بازاریابی شد به نظر نمیرسد بتوان نوع حق پخش و تقسیم رقم قرارداد را متوجه شد! در اینجا همه چیز از یک منحنی معکوس پیروی میکند و هرگز به نتیجه دلخواه نیز نمیتوان دست پیدا کرد. وقتی برای یک موضوع به این سادگی که در فوتبال اروپا و در تمام نقاط جهان که فوتبال به شکل حرفهای دنبال میشود هنوز مشکل داریم، چگونه میتوانیم ادعا کنیم فوتبال ما تمام و کمال به سمت و سوی حرفهای شدن سوق پیدا کرده است. البته با سابقهای که در این پرونده هست میتوان به این نتیجه رسید که باز هم مثل موارد قبلی این دعوا با روشهای کدخدامنشی حل شود. فوتبال ما به دلیل سوءمدیریت در این سالها هیچگاه نتوانسته مسیر درست خود را برود. هرگز یک برنامه درست و مدون در این فوتبال نمیتواند جایی داشته باشد و برای همین است که سالهاست از فوتبال مدرن و حرفهای دور ماندهایم. شاید بد نبود به جای استفاده از اهرمهای زور و تهدید روشهایی اتخاذ میشد که هم فوتبال و باشگاههای حاضر در آن به حق خود میرسیدند و هم اینکه رقمهایی که از سوی نهادهای مختلف مثل
صدا و سیما به لیگ برتر میرسید به شکل عادلانه تقسیم میشد ولی متاسفانه این مساله به این زودیها تحقق نمییابد و باز هم فاصله فوتبال حرفهای با فوتبال داخلی ما را به تصویر میکشد.
منبع: وطن امروزصدا و سیما به لیگ برتر میرسید به شکل عادلانه تقسیم میشد ولی متاسفانه این مساله به این زودیها تحقق نمییابد و باز هم فاصله فوتبال حرفهای با فوتبال داخلی ما را به تصویر میکشد.