چند روزی بیشتر از انفجار در زاغه مهمات ملارد و شهادت شهید علمی کشور و یارانش نگذشته بود که رسانه ها یکی یکی از زبان مسئولین نوشتند یک اتوبان که بعد شد یک خیابان به نام شهید تهرانی مقدم می شود. اکنون از زمان شهادت شهید تهرانی مقدم یک سال است که می گذردو بالاخره یک میدان به نام شهید تهرانی مقدم نام گذاری شد.
اما ماجرا اینجاست که از ابتدا چندین خیابان و میدان و بزرگراه را کاندیدا کردند تا یکی به نام شهید تهرانی مقدم شود که میدان کاج و خیابان ادوارد براون دو نمونه از آن می باشد.
در این میان بسیاری از مسئولین نیز از آنجایی که خیابان ادوراد براون جنب دانشگاه تهران به دلیل مشکلاتی که این شخص معاند به نظام جمهوری اسلامی داشته و مروج بهایت در ایران بوده است بر تغییر این خیابان تاکید داشتند و همچنین بسیاری از مردم نیز با توجه به اینکه میدان کاج تهران به دلیل دارا بودن درختان کاج قدیمی به این نام معروف گردیده و از قدیم الایام اینگونه نامیده شده با تغییر نام این خیابان مخالف بودند. اما انتخاب نهایی میدان کاج بود و خیابان ادوراد براون برایون همچنان با هم ایستاده است.
از ادوراد براون تا خیابان ادوارد براون :
شاید اگر شهید تهرانی مقدم نبود و قرار نبود خیابانی به نام ایشان شود چند نسل بعد از ما هم می آمد و کسی نمی گفت این ادوراد براون کیست؟! این معضل آنقدر عمیق است که مهمترین ، اصلی ترین و حساس ترین دانشگاه کشور درکنار خیابانی قرار گرفته است که دانشجویانش حتی برای مناسب نبودن وعده غذای ظهرشان هم بیانیه صادر می کنند ، هزاران هزار دانشجوی دکترای تاریخ و علوم سیاسی و فلسفه دارد اما هیچ کدام تا حال نگفته اند چرا این خیابان به نام ادوارد براون است؟
نام این شخص؛ شخصی که بیشتر به عنوان یک ادیب و دانشمند نزد ایرانیان شناخته میشود و یا به عبارت بهتر اینطور شناسانده شده است و احتمالاً به پاس یک عمر خدمت و تلاش صادقانه!!! به فرهنگ و تمدن ایران، اینک شاهد حک نام وی بر روی این خیابان هستیم به گوش همه آشناست.
اما ادوراد براون کیست ؟
براون که بیشتر در ایران با آثار معروفش تحت عناوین «تاریخ ادبیات ایران» ، «انقلاب مشروطیت ایران» و «یکسال در میان ایرانیان» شناخته میشود مروج اصلی فرقهی ضالهی بهاییت بود. کاری که او موظف بود از دو راه به انجام رساند: ترجمه، چاپ و نشر آثار بهاییان و مطرح نمودن و بر سر زبان انداختن نام بزرگان ایشان بود. (ر.ک. یکسال در میان ایرانیان نوشتهی ادوارد براون و تصریح وی در این خصوص)
عناد و عداوت با علمای شیعه از «علامه حلی» تا «شیخ فضلاله نوری» از جمله علایق و نقاط برجستهی آثار وی است که در جای جای آثارش به ویژه کتاب «تاریخ ادبیات ایران» و «انقلاب مشروطیت ایران» قابل رؤیت است. آثاری که مطالعهی دقیق آنها حاکی از رسالت پنهان براون در کنار سایر مأموریتهایش برای تحریف تاریخ ایران و بازنویسی آن براساس سیاستهای استعماری انگلستان است.
تحریف دو رویداد حساس تاریخ معاصر ایران یعنی «جنبش تنباکو» و «نهضت مشروطیت» دو نمونهی مهم از این تحریفهاست که براون سعی کرده است در آن با بینش استعماری وقایع را در جهت منافع انگلستان و با تلاش برای تخریب علمای شیعه و به حاشیه بردن نقش غیرقابل انکار ایشان در مقاطع حساس تاریخ ایران تقریر و تنظیم کند.
چرا اقدامی صورت نگرفته است؟
در مقطع کنونی و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، که انگلستان از وارد آوردن هیچ ضربه و هجمهای به نظام جمهوری اسلامی ایران فروگذار نکرده و سایر همپیمانانش را در برابر نظام و مردم ایران به صف میکند، رواست مسئولین دست روی دست گذارده و نام یک جاسوس و مأمور استعمار پیر را بر یکی از خیابانهای تهران تحمل کنند؟
اینک که آستانهی صبر و طاقت اقشار مختلف مردم ایران از تلاش و اقدامهای خصمانهی انگلیسیها در طول تاریخ بر ضد کشورشان به سرآمده رواست که نام یک مروج بهاییت هر روزه در مقابل چشم هزاران نفر از مردم متدین تهران آن هم در جنب مهمترین دانشگاه کشور شکنجهی اعصاب و روان ایشان شود؟
اگر بنا بر نامگذاری میادین، خیابانها و سایر اماکن شهری بر مبنای اسامی مشاهیر جهان است چرا به نامگذاری خیابانها به نام افرادی که به موازات ارزشها و آرمانهای انقلاب اسلامی حرکت کردهاند، مبادرت نورزیم؟! چه مانعی بر سر راه است که در شهری که پیش از این خیابانهایش مزین به نام چهرههای ارزشمندی چون «خالد اسلامبولی، بابی ساندز، احمد قصیر، فتحی شقاقی، عماد مغنیه و ...» گشته است اینک نیز در ادامهی همان راه تابلوهای خیابانهای تهران با نامهایی نظیر «سیدحسن نصرالله»،«مروه شربینی» یا حتی «ادواردو آنیلی» یا «مارتین لوترکینگ» آراسته نشود؟!
و اما نکته مهمتر اینکه چرا شهدای ما از تابلوهای خیابانها به راحتی حذف می شوند جایشان را لاله و عنبر و نرگس و شقایق و ... می گیرد ولی تابلوهایی چون ادوارد براون همچنان ایستاده است؟