آقای رئیسجمهور به جای اینکه صدای خشمآلود خود را متوجه دشمن کند، تیغ سخن را بر دوست کشیده است؟ آیا این رویکرد، نوعی "تدبیر" و اقدامی "امیدبخش" است؟
به گزارش شهدای ایران به از جوان آنلاین، محمدکاظم انبارلویی در سرمقاله شماره امروز روزنامه رسالت، با عنوان «دشمن پنداری منتقدان» حمله اخیر روحانی به متقدان را از روی خشم و عصبانیت دانسته و به بیان استدلال خود از علت این عصبانیت پرداخته و آورده است:
دیروز روزنامههای پایتخت، تیتر اول خود را به بیمهری رئیسجمهور به منتقدین اختصاص دادند. رئیسجمهور در حالی که طی سه ماهه اخیر کسی نقدی مشفقانه در مورد سیاست خارجی نکرده، بیآنکه اشاره کند چه کسی یا چه کسانی از مذاکره هراس دارند یا میلرزند، آنها را به جهنم حوالت داد. اصل مذاکره و گفتگوهای هستهای طی ۱۰سال گذشته مورد نقد هیچ گروه یا فردی نبوده است و نمیدانم سخنان رئیسجمهور در این حمله به منتقدین، خطاب به چه کسی یا کسانی بوده است؟ صداوسیمای جمهوری اسلامی، صدا و تصویر رئیسجمهور را هنگام ادای این کلمات به طور زنده و سپس در بخشهای خبری پخش کرد. هر کس که دقتی در سیمای رئیسجمهور داشت میتوانست آثار غضب و عصبانیت را در هنگام ادای این کلمات ببیند.
یک سیاستمدار بویژه آنکه خود را حقوقدان هم بداند هرگز نباید به وادی "غضب" و "خشم" گام نهد، بویژه آنکه این سیاستمدار حقوقدان، "روحانی" هم باشد. پیامبر اعظم(ص) فرموده است: "خشم از شیطان و شیطان از آتش آفریده شده است و آتش با آب خاموش میشود. پس هر گاه یکی از شما به خشم آمد، وضو بگیرد." (نهجالفصاحه، حدیث ۶۶) و نیز فرمود: "انسان هیچ جرعهای ننوشید که نزد خدا از جرعه خشمی که برای رضای خدا فرو میخورد، بهتر باشد." (نهجالفصاحه، حدیث ۲۶۱۸)
و نیز مولایمان حضرت امیر(ع) فرمود: "خشم همنشین بسیار بدی است، عیبها را آشکار، بدیها را نزدیک و خوبیها را دور میکند." (غررالحکم، ج ۳، ص ۲۵۷ حدیث ۴۴۱۷) و بالاخره هم او فرمود: تواناترین مردم در تشخیص درست، کسی است که خشمگین نشود. (غررالحکم، ج۲، ص ۴۰۸، حدیث ۳۰۴۷)
عصبانیت رئیسجمهور ظاهرا از عدم رسیدن به اهداف و نتایج مورد نظر در مذاکرات هستهای است. آمریکاییها شش ماه ما را روی توافق ژنو سرگرم کردند و چهار ماه هم آن را تمدید نمودند و در این مدت صادقانه دولت یازدهم هرچه باید بکند، کرد و آمریکاییها آنچه باید بکنند، نکردند. نقد مشفقانه برخی بر سیاست خارجی در همین نکته متمرکز است. البته مدتی هم هست که سکوت کردهاند و چیزی نمیگویند. آقای رئیسجمهور به جای اینکه صدای خشمآلود خود را متوجه دشمن کند، تیغ سخن را بر دوست کشیده است؟ آیا این رویکرد، نوعی "تدبیر" و اقدامی "امیدبخش" است؟ رئیسجمهور بارها گفته است میخواهد با دنیا تعامل سازنده کند و این حرف درستی است. چرا این تعامل را با منتقدین خود ندارد و میخواهد آنها را به جهنم بفرستد؟!
آیا این رویکرد نوعی ادب و آداب حکمرانی خوب است؟
چرا هنگام پاسخگویی، اصل نقد و سئوال را تحریف و سپس در مقام پاسخگویی برمیآییم؟ این شیوهای منصفانه و عادلانه و مشفقانه در برخورد با منتقدین نیست.
نقد، ادب و آدابی دارد. پاسخگویی هم از همین ادب و آداب پیروی میکند. چرا دولت در این مورد تدبیری نمیکند و امیدی به وجود نمیآورد؟ این رویکرد، ادبیات گفتگو را عوض میکند و از اعتدال به سمت افراط و تفریط میبرد. چرا باید رئیسجمهور براساس اطلاعات نادرست در چنین مسیری بیفتد؟
دهها سئوال در حوزه اقتصاد، فرهنگ، مشکلات اجتماعی و سیاست داخلی و خارجی دولت مطرح است که هر روز منتقدان، آن را با زبان دلسوزی و شفقت مطرح میکنند، آن هم به قصد اصلاح. چرا رئیسجمهور باید بنا را بر بیمهری بگذارد و هر از چندی منتقدین را با عبارات موهن بنوازد؟
رقبای رئیسجمهور، نجیب هستند، رای شکننده او را به رسمیت شناخته و حمایت خود را بدون کمترین انتظاری اعلام کردند.
چرا باید آنها را بیسواد، بزدل، ترسو، مذاکره هراس، بیشناسنامه، افراطی، بیخبر از دنیا و ... خطاب کرد؟! آیا این حاشیهسازیها خروج از متن و فاصله گرفتن از مشکلات واقعی مردم و کشور نیست؟ این افتادن در دام پروژه "بیثباتسازی و دوگانههای سرکاری"(۱) دشمن است.
آقای رئیسجمهور نیک میداند شرایط منطقه و جهان چیست؟ خطر تروریسم بیخ گوش ماست. رژیم صهیونیستی خونخوارتر از همیشه در منطقه ظاهر شده و کشتار میکند و ... آیا امروز ما نیاز به همدلی نداریم؟ آیا تعامل با نخبگان و منتقدین باید تعطیل شود و تعامل با دنیا (بخوانید آمریکا) در دستور کار قرار گیرد؟ تعاملی که حداقل تاکنون آثار مثبت خود را نشان نداده است و هرچه ما در مسیر تعامل پیش میرویم، آمریکا و غرب در مسیر "تخاصم"، مصممتر میشوند.
تیتر دیروز رسالت فارغ از این بیمهری اختصاص به این مهم داشت که رئیسجمهور گفته بود: "دیپلماتهای ما نباید غافلگیر شوند". این حرف درستی است. این رهنمود هوشمندانهای است. باید همه یک صدا و یک جهت به فکر صیانت از منافع و امنیت ملی باشیم و اصل غافلگیری را فراموش نکنیم. اما اگر نوک تیز حمله را به جای اینکه به دشمن برگردانیم، دوست را با سخنان موهن بنوازیم، آیا غافلگیر نخواهیم شد؟
بزرگترین آسیب کشور، غفلت نخبگان از انجام وظایف ذاتی بویژه در حوزه امنیت ملی است. باید دماغ آمریکاییها را در مذاکرات هستهای به خاک بمالیم. اگر آنها روی مواضع زیادهخواهانه خود اصرار کردند به نقطه اول برگردیم. در این بازگشت کسی رئیسجمهور را مذمت نمیکند، چرا که فقط پیشبینی مقام معظم رهبری در اینکه نباید به آمریکاییها اعتماد کرد، محقق میشود. دولت هم تلاش خود را کرده و به افکار عمومی ایران و جهان ثابت کرده که آمریکاییها آدمبشو نیستند. اگر هم موفق شدیم حقوق خود را به کرسی بنشانیم و تحریم را بشکنیم و از فناوری هستهای مثل همه کشورهای دنیا بهرهمند شویم باز برمیگردیم به نقطه اول فعالیتهای هستهای و البته از زحمات دولت هم در این نبرد دیپلماتیک تشکر میکنیم، چه توفیق داشته باشیم و چه نداشته باشیم. این فرجام نباید رئیسجمهور را عصبانی کند و در ذهن خود یک دشمن فرضی داخلی ایجاد و به آن حمله کند. در داخل هیچ کس مخالف دولت برخاسته از رای مردم و مستظهر به تنفیذ رهبری نیست. اگر حرفی هست، نقد مشفقانه است. رئیسجمهور نباید از نقد مشفقانه برآشوبد و طاقت از کف بدهد. صبر و شکیبایی و نرم خویی کلید قفل تعامل با نخبگان و منتقدین است. چرا رئیسجمهور از این کلید در مدیریت سیاست داخلی کشور استفاده نمیکند؟
دشمن پنداری منتقدان یک توهم است چرا رئیس جمهور از این وهم با تدبیر و امید بخشی عبور نمی کند.
پینوشت:
۱- رجوع کنید به سرمقاله رسالت تاریخ ۶/۵/۹۳
دیروز روزنامههای پایتخت، تیتر اول خود را به بیمهری رئیسجمهور به منتقدین اختصاص دادند. رئیسجمهور در حالی که طی سه ماهه اخیر کسی نقدی مشفقانه در مورد سیاست خارجی نکرده، بیآنکه اشاره کند چه کسی یا چه کسانی از مذاکره هراس دارند یا میلرزند، آنها را به جهنم حوالت داد. اصل مذاکره و گفتگوهای هستهای طی ۱۰سال گذشته مورد نقد هیچ گروه یا فردی نبوده است و نمیدانم سخنان رئیسجمهور در این حمله به منتقدین، خطاب به چه کسی یا کسانی بوده است؟ صداوسیمای جمهوری اسلامی، صدا و تصویر رئیسجمهور را هنگام ادای این کلمات به طور زنده و سپس در بخشهای خبری پخش کرد. هر کس که دقتی در سیمای رئیسجمهور داشت میتوانست آثار غضب و عصبانیت را در هنگام ادای این کلمات ببیند.
یک سیاستمدار بویژه آنکه خود را حقوقدان هم بداند هرگز نباید به وادی "غضب" و "خشم" گام نهد، بویژه آنکه این سیاستمدار حقوقدان، "روحانی" هم باشد. پیامبر اعظم(ص) فرموده است: "خشم از شیطان و شیطان از آتش آفریده شده است و آتش با آب خاموش میشود. پس هر گاه یکی از شما به خشم آمد، وضو بگیرد." (نهجالفصاحه، حدیث ۶۶) و نیز فرمود: "انسان هیچ جرعهای ننوشید که نزد خدا از جرعه خشمی که برای رضای خدا فرو میخورد، بهتر باشد." (نهجالفصاحه، حدیث ۲۶۱۸)
و نیز مولایمان حضرت امیر(ع) فرمود: "خشم همنشین بسیار بدی است، عیبها را آشکار، بدیها را نزدیک و خوبیها را دور میکند." (غررالحکم، ج ۳، ص ۲۵۷ حدیث ۴۴۱۷) و بالاخره هم او فرمود: تواناترین مردم در تشخیص درست، کسی است که خشمگین نشود. (غررالحکم، ج۲، ص ۴۰۸، حدیث ۳۰۴۷)
عصبانیت رئیسجمهور ظاهرا از عدم رسیدن به اهداف و نتایج مورد نظر در مذاکرات هستهای است. آمریکاییها شش ماه ما را روی توافق ژنو سرگرم کردند و چهار ماه هم آن را تمدید نمودند و در این مدت صادقانه دولت یازدهم هرچه باید بکند، کرد و آمریکاییها آنچه باید بکنند، نکردند. نقد مشفقانه برخی بر سیاست خارجی در همین نکته متمرکز است. البته مدتی هم هست که سکوت کردهاند و چیزی نمیگویند. آقای رئیسجمهور به جای اینکه صدای خشمآلود خود را متوجه دشمن کند، تیغ سخن را بر دوست کشیده است؟ آیا این رویکرد، نوعی "تدبیر" و اقدامی "امیدبخش" است؟ رئیسجمهور بارها گفته است میخواهد با دنیا تعامل سازنده کند و این حرف درستی است. چرا این تعامل را با منتقدین خود ندارد و میخواهد آنها را به جهنم بفرستد؟!
آیا این رویکرد نوعی ادب و آداب حکمرانی خوب است؟
چرا هنگام پاسخگویی، اصل نقد و سئوال را تحریف و سپس در مقام پاسخگویی برمیآییم؟ این شیوهای منصفانه و عادلانه و مشفقانه در برخورد با منتقدین نیست.
نقد، ادب و آدابی دارد. پاسخگویی هم از همین ادب و آداب پیروی میکند. چرا دولت در این مورد تدبیری نمیکند و امیدی به وجود نمیآورد؟ این رویکرد، ادبیات گفتگو را عوض میکند و از اعتدال به سمت افراط و تفریط میبرد. چرا باید رئیسجمهور براساس اطلاعات نادرست در چنین مسیری بیفتد؟
دهها سئوال در حوزه اقتصاد، فرهنگ، مشکلات اجتماعی و سیاست داخلی و خارجی دولت مطرح است که هر روز منتقدان، آن را با زبان دلسوزی و شفقت مطرح میکنند، آن هم به قصد اصلاح. چرا رئیسجمهور باید بنا را بر بیمهری بگذارد و هر از چندی منتقدین را با عبارات موهن بنوازد؟
رقبای رئیسجمهور، نجیب هستند، رای شکننده او را به رسمیت شناخته و حمایت خود را بدون کمترین انتظاری اعلام کردند.
چرا باید آنها را بیسواد، بزدل، ترسو، مذاکره هراس، بیشناسنامه، افراطی، بیخبر از دنیا و ... خطاب کرد؟! آیا این حاشیهسازیها خروج از متن و فاصله گرفتن از مشکلات واقعی مردم و کشور نیست؟ این افتادن در دام پروژه "بیثباتسازی و دوگانههای سرکاری"(۱) دشمن است.
آقای رئیسجمهور نیک میداند شرایط منطقه و جهان چیست؟ خطر تروریسم بیخ گوش ماست. رژیم صهیونیستی خونخوارتر از همیشه در منطقه ظاهر شده و کشتار میکند و ... آیا امروز ما نیاز به همدلی نداریم؟ آیا تعامل با نخبگان و منتقدین باید تعطیل شود و تعامل با دنیا (بخوانید آمریکا) در دستور کار قرار گیرد؟ تعاملی که حداقل تاکنون آثار مثبت خود را نشان نداده است و هرچه ما در مسیر تعامل پیش میرویم، آمریکا و غرب در مسیر "تخاصم"، مصممتر میشوند.
تیتر دیروز رسالت فارغ از این بیمهری اختصاص به این مهم داشت که رئیسجمهور گفته بود: "دیپلماتهای ما نباید غافلگیر شوند". این حرف درستی است. این رهنمود هوشمندانهای است. باید همه یک صدا و یک جهت به فکر صیانت از منافع و امنیت ملی باشیم و اصل غافلگیری را فراموش نکنیم. اما اگر نوک تیز حمله را به جای اینکه به دشمن برگردانیم، دوست را با سخنان موهن بنوازیم، آیا غافلگیر نخواهیم شد؟
بزرگترین آسیب کشور، غفلت نخبگان از انجام وظایف ذاتی بویژه در حوزه امنیت ملی است. باید دماغ آمریکاییها را در مذاکرات هستهای به خاک بمالیم. اگر آنها روی مواضع زیادهخواهانه خود اصرار کردند به نقطه اول برگردیم. در این بازگشت کسی رئیسجمهور را مذمت نمیکند، چرا که فقط پیشبینی مقام معظم رهبری در اینکه نباید به آمریکاییها اعتماد کرد، محقق میشود. دولت هم تلاش خود را کرده و به افکار عمومی ایران و جهان ثابت کرده که آمریکاییها آدمبشو نیستند. اگر هم موفق شدیم حقوق خود را به کرسی بنشانیم و تحریم را بشکنیم و از فناوری هستهای مثل همه کشورهای دنیا بهرهمند شویم باز برمیگردیم به نقطه اول فعالیتهای هستهای و البته از زحمات دولت هم در این نبرد دیپلماتیک تشکر میکنیم، چه توفیق داشته باشیم و چه نداشته باشیم. این فرجام نباید رئیسجمهور را عصبانی کند و در ذهن خود یک دشمن فرضی داخلی ایجاد و به آن حمله کند. در داخل هیچ کس مخالف دولت برخاسته از رای مردم و مستظهر به تنفیذ رهبری نیست. اگر حرفی هست، نقد مشفقانه است. رئیسجمهور نباید از نقد مشفقانه برآشوبد و طاقت از کف بدهد. صبر و شکیبایی و نرم خویی کلید قفل تعامل با نخبگان و منتقدین است. چرا رئیسجمهور از این کلید در مدیریت سیاست داخلی کشور استفاده نمیکند؟
دشمن پنداری منتقدان یک توهم است چرا رئیس جمهور از این وهم با تدبیر و امید بخشی عبور نمی کند.
پینوشت:
۱- رجوع کنید به سرمقاله رسالت تاریخ ۶/۵/۹۳