شهدای ایران shohadayeiran.com

کد خبر: ۴۶۷۰۳
تاریخ انتشار: ۲۰ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۲:۳۹
یکی از افسران پلیس آگاهی یکی از ماموریت‌های ضمن خدمت خود را به عنوان یک خاطره بازگو کرد.
به گزارش  شهدای ایران  به نقل از باشگاه خبرنگاران، در یکی از روزهای مهرماه سال 90  كه هوا كاملا طوفانی بود و باران شدیدی می‌بارید از طریق مركز پیام به پلیس آگاهی اعلام شد جسد فرد ناشناسی كه با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده است در كنار پارك ساحلی (تولم) شهر در حوزه صومعه سرا كشف و مامورین پاسگاه تولم صحنه را حفظ کرده اند.

بلافاصله  مأمورین دایره مبارزه با جرائم جنایی و مسئول تشخیص هویت آگاهی با هماهنگی بازپرس ویژه قتل و دكتر پزشكی قانونی به محل وقوع حادثه اعزام و مشاهده شد یك دستگاه خودروی سمند نوك مدادی رنگ در محل پارك و اطراف خودرو نوار ورود ممنوع صحنه قتل توسط عوامل تجسس پاسگاه حفظ شده است و تعداد زیادی از مردم روستا در اطراف صحنه جمع شده اند.

 

با نزدیك شدن به خودرو مشخص شد؛ در عقب خودرو كمی باز و مقداری لكه های خون روی آسفالت ریخته شده است و لاستیك سمت چپ و چرخ جلو پنچر است و شیشه های خودرو سالم و بدون شكستگی دارای بخار بوده بطوریكه داخل خودرو دیده نمی شد.

ابتدا از مسئول تشخیص هویت خواستم كه از صحنه عكس و فیلم برداری نماید، وقتی در جلو سمت راننده را باز كردم. روی صندلی راننده مقدارزیادی لخته خون وجود داشت و یك جفت دمپایی مردانه روی پدال های خودرو افتاده بود و یك دستگاه گوشی نیز زیر صندلی كاملا خون آلود بود.

 

خون زیادی روی پدال و ترمز و زیر صندلی راننده و روی صندلی و روی فرمان خودرو قرار داشت و دو عدد سنجاق آغشته به مواد مخدر روی صندلی سمت شاگرد وجود داشت.

در قسمت صندلی عقب خودرو جسد مردی با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده بود قرار داشت، دكتر پزشكی قانونی پس از معاینات اولیه بعلت بارندگی شدید؛ جسد مقتول را به سرد خانه پزشكی قانونی و خودروی او پس از جمع مدارك و آثار‌برداری و نمونه برداری به پاركینگ سرپوشیده انتقال یافت كه در بازرسی دقیق از خودرو یك فقره تراول پنجاه هزارتومانی به همراه مقداری مواد مخدر از نوع شیشه در زیر که صندلی جاسازی شده بود كشف شد.

 

پس از استعلام خودرو مشخص شد كه مالك آن فردی به نام "شعبان" است كه با دعوت از خانواده او ؛ مقتول مورد شناسایی قرار گرفت.

ابتدا از همسر او تحقیق شد كه او بیان داشت ساعت ١٦٠٠ روز گذشته شوهرش برای تبدیل شلتوك به كارخانه برنجكوبی واقع در روستای هنده خاله رفته بودم و تا ساعت ١٠ شب با ایشان ارتباط تلفنی داشتم و چون پسرم شاهین دانشجو است و از طرفی به باشگاه فوتبال داخل سالن در صومعه سرا می رفت؛ با توجه به بارندگی هوا از اوخواستم كه به دنبال پسرم بروند و او را از باشگاه به خانه برسانند.


ساعت ٢٣٠٠ پسرم به خانه مراجعه كرد كه از او جویای پدرش شدم، او اظهار بی اطلاعی كرد و مدعی شد كه پدرش به دنبال او نرفته است و سپس به تلفن همراه او تماس گرفتم كه تلفن او روشن ولی متأسفانه كسی پاسخگو نبود و تا اینكه در ساعت ٠٢٠٠ بامداد تلفن شوهرم خاموش شد و روز بعد به كارخانه برنجكوبی رفته كه مالك كارخانه بیان داشت شوهر شما دیروز ساعت ١٧٠٠ به كارخانه مراجعه ولی چون برنج ایشان آماده نبوده از اینجا رفت.

سپس به خانه مراجعه كردم و با تماس با تمام اقوام و بستگان جویای  او شدم ولی هیچ كس از او خبر نداشت، تا اینكه در ساعت امروز به من اطلاع دادند كه شوهر شما را به قتل رسانده اند.

 همسر مقتول در ادامه بیان داشت : قبول دارم كه شوهرم فردی معتاد بود ولی در خانه با من ودو فرزندش خوش برخورد بود و با كسی اختلاف نداشت و حتی سابقه نداشت یك شب در بیرون بماند ،نمی دانم چه كسی شوهرم را به قتل رسانده است و از پلیس تقاضای پیدا کردن قاتل شوهرم را دارم و تقاضای مجازات او را دارم.

در ادامه ازپسرمقتول شاهین ٢٢ ساله نیز تحقیق به عمل آمد که وی اظهارات مادرش را تایید کرد اما در خصوص ساعت حضورش در مكان‌ها و باشگاه و تماس با پدرش مقداری تناقض گویی داشته كه مادرش مدعی بود كه پسرش بعلت از دست دادن پدرش و مصیبت وارده دچار اختلال حواس شده و هذیان می گوید و به همین منظور نمی‌تواند اظهارات خود را دقیق عنوان نماید.

 با استعلام از سوابق كیفری مقتول مشخص شد به دلیل یك فقره زنای محصنه در سال های قبل كه روانه زندان شده است، اما طی تحقیقاتی كه از افرادی كه او را دقیقاً می شناختند به عمل آمد اعتیاد و فساد اخلاقی؛ وی و رابطه و با زنان مفسده را تأیید كردند.

نظریه پزشكی قانونی اخذ وعلت تامه مرگ را ضربات شدید جسم تیز نظیر چاقو و كارد و خون ریزی شدید قفسه سینه و اصابت جسم تیز به قلب مقتو ل اعلام کردند.

 در ادامه پیگیری پرونده و كنترل تماس مقتول به همراه پیامك های رد و بدل شده از شركت مخابرات اخذ و تحقیقات از مظنونین یكی پس از دیگری و افرادی كه مورد ظن پلیس بوده و یا از سوی وابستگان و اولیای دم مقتول به عنوان مظنون معرفی می شدند ادامه داشته كه به نتیجه نرسید.

با توجه به اینكه شاهین پسر مقتول مدعی بود كه پدرش در آن روز اصلاً با خودروی خودش دنبالش نرفته است و از طرفی فاصله محل كشف جسد تا محل باشگاه حدوداً ٥كیلومتر است با كنترل فنی تلفن مقتول از مبادی زیربط مشخص شد كه تلفن همراه مقتول ٣٠ دقیقه قبل از به قتل رسیدن در حوالی محل قتل فعال بوده است.

 ضمن شنود تلفن پسر مقتول مشخص شد؛ كه او با دختران زیادی رابطه تلفنی داشته و پسر شاكی مورد ظن پلیس قرار گرفت و با احضار مجددا او طی تحقیقات و سوالات متعدد در خصوص ساعت های حضورش و افرادی كه با او بودند مشخص شد كه او در بعضی از پاسخ سوالات خود دروغ گفته است،  لذا ظن پلیس به او بیشتر شد و مجددا تحقیقات از وی ادامه پیدا كرده و در نتیجه متهم زمانیكه متوجه شد پلیس او را محاصره کرده است اقدام به معرفی گواهان ساخته شده نمود.

تا اینكه یكی از گواهان معرفی شده از سوی او که یكی از دوستان دانشگاهی اش بود بیان داشت آنچه پیرامون متهم شهادت داده است دروغ است و این سناریو خود متهم به او تلقین كرده است.

 وی ادامه داد: در آن روز حادثه اصلا با شاهین نبودم بلكه در شهرستان رشت بودم ولی چون با او دوست بودم و از طرفی او از من خواست كه من به پلیس عنوان نمایم كه با هم بودیم؛ اما الان وجدانم نارحت است واقعیت را گفتم.

بین متهم وشهود مواجهه حضوری انجام شد، متهم باز هم اعتراف نکرد و اظهار داشت چون پلیس مرا احضارمی کند برای فرار از احضارم شهود معرفی کرده ام در نتیجه باهماهنگی مرجع قضایی متهم تحت نظر قرار گرفت.

 پس از تحقیقات از متهم او بیان داشت: خودش قاتل پدرش نبوده بلكه قاتل پدرش را می شناسد و برای نجات خود مشخصات افرادی را بیان می کرد كه با احضار آنان مشخص شد دلایل و مدارك و قرائن مبنی بر قتل پدرش از سوی آنان وجود ندارد.

پس از تحقیقات از متهم به مدت سه شبانه روز و ارائه دلایل و مستندات كافی  لب به اعتراف گشوده و جزئیات قتل پدرش را اینگونه بازگو کرد: از آنجائی كه پدرم فردی معتاد و عیاش و دنبال ناموس مردم بوده و مادرم را آزار و اذیت می كرد، من نیز نزد اقوام ودوستان سر خورده شده بودم و مورد سرزنش قرار می گرفتم، به همین دلیل نقشه قتل پدرم را كشیدم و با دوستم سعید هماهنگی كردم.

 وی ادامه داد: ابتدا دوستم قبول نكرد و سپس برای من شرایط گذاشت كه من مدت یك سال با دختری دوست بودم ولی مادرش او را از ازدواج با من منصرف كرد؛ وقتی از اینجا به اصفهان نقل مكان كردند چون او و مادرش؛ به من خیانت كردند می خواهم آنها را به قتل برسانم و اگر با من همكاری کنی من نیز با تو همكاری می كنم كه پدرت را به قتل برسانی و به این منظور وی با من همكاری کرد.

 متهم تصریح کرد: قرار ما در روز بارانی ساعت تعطیلی باشگاه كه در حاشیه شهر و نقطه خلوت بود و زمانیكه باشگاه تعطیل و كاركنان رفتند من با پدرم تماس گرفته او را به جلو باشگاه آورده و با برنامه ریزی و نقشه قبلی یك قبضه چاقو به پای خود بسته بودم ، صندلی جلو و كنار پدرم نشستم و سعید دوستم در پشت صندلی راننده سوار شد و زمانیكه پدرم خودرو را روشن كرد و قصد حركت داشت سعید از پشت گردن و دهان پدرم را گرفت و من از ناحیه گردن قفسه سینه شروع به زدن ضربات چاقو کردم و زمانیكه او را به قتل رساندیم؛ برای گمراه كردن پلیس جسد او را از صندلی جلو به صندلی عقب كشاندیم؛ و گوشی تلفن را زیر صندلی راننده انداختیم.

 وی افزود: دوستم در حالیكه رانندگی می كرد جسد او را به تولم شهر محل كشف جسد انتقال دادیم و با توجه به اینكه پدرم اعتیاد داشت مقداری مواد مخدر را در كنار صندلی گذاشتیم و لاستیك خودرو را پنچر كردیم و آلت قتاله را به داخل رودخانه انداخته و سپس از آن مكان متواری شدم، كه سعید به خانه خود رفته و من رفتم در سرویس بهداشتی پارك لباس خونی خودم را شسته و به خانه برگشتم.

در ادامه با همكاری او متهم دیگر نیز دستگیر و پس از اعتراف به قتل مقتول با همدستی دوستش كه پسر مقتول بوده با قرار بازداشت موقت روانه زندان شدند.

 
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار