شهدای ایران shohadayeiran.com

کد خبر: ۴۶۶۱۹
تاریخ انتشار: ۱۹ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۷:۴۸
شهدای ایران: همزمان با حملات گسترده رژیم صهیونیستی به غزه بسیاری از شاعران، نویسندگان و هنرمندان کشورمان نیز دست به قلم شده‌اند و از مقاومت مردم مظلوم غزه حمایت می‌کنند. وبلاگ به رنگ آسمان نوشت:

 

«سرودِ جوان»

پدربزرگ!

خوش به حالِ تو

که انگلیس‎ها تو را زدند

با تفنگ‎های تازه و تمیزشان

مرا ولی

برادرانِ ناتنی

با دلارهای چرک و نفت‎خیزشان...

با لباس‎های رزمشان

برادرانِ تو به یاریِ تو آمدند

برادرانِ من ولی،

پشتِ دوربین نشسته‎اند.

 

«سرودِ باغبان»

چه عطری دارد اینجا

چه عطری دارد اینجا

همینجا کاشتم محبوبه‎ام را

کنارش مریمم را

سپس پایینِ پاشان یاسمن را

تماشا کن هنوز این خاک تازه است

چه عطری دارد اینجا

که باور می‎کند این عطرها

بوی جنازه است؟

***

صدا کن مادرم را

بگو که باغمان را پس گرفتیم

 

«سرودِ مادر»

بعد تو چه کس مراقبِ من است؟

بعدِ تو که مثلِ سد محکمی

سبز می‎شود میانِ راهشان؟

یا که سنگ می‎زند به عینکِ سیاهشان؟

ارثِ کیست بعد تو

تیله‎هات؟

تمبرهات؟

سنگ‎هات؟

***

با که حرف می‎زنم؟

از چه کس سوال می‎کنم؟

از تو که گلوت را گلوله پاره کرد؟

و دهانت از کلوخ‎ها پر است؟

نه!

از تو نه

از خودم سوال می‎کنم

***

می‎نشینم و

سنگ‎هات را

مثلِ بذر

در کنارِ قبرِ کوچکت

چال می‎کنم

 

«سرودِ پدر»

یک مشت اسکناس

یک سطل آب جو

یک دست کله‎پاچه

یک جفت پای زن

این بود

منگوله‎دار، متنِ وزینِ قباله‎ات؛

این بود قیمتِ جسدِ پنج ساله‎ات.

 

«سرودِ عاشق»

حرف‎های زیادی از گذشته مانده بود در دلم

بارها

تا مقابلِ درِ سفیدِ خانه‎تان آمدم،

در زدم،

ولی نشد.

بارها

در دلِ سیاهِ شب

گم شدم.

حال

روی تل خاک

منتظر نشسته‎ام که حرف‎های ناتمام خویش را

بازگو کنم

بر فرازِ این خرابه‎ی عزیز

در کنار آن درِ سفید

آمدم که با تو گفت‎وگو کنم

یاسمن!

من که فکر می‎کنم

روحِ تو مقابلم نشسته‎ است

 

یا که شیشه‎ی بلورِ عطرِ تو

در حوالیِ همین کلوخ‎ها شکسته ‎است

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار