شهدای ایران shohadayeiran.com

کد خبر: ۴۶۳۳۲
تاریخ انتشار: ۱۶ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۲:۳۱
مرا آزاد کنيد. من معتاد نيستم، فقط آمده بودم از دوستانم احوالپرسي کنم و مدتي را کنار آن ها بمانم... الان نه خودم مواد مخدر مصرف مي کنم و نه به پسرم مواد داده ام... .
شهدای ایران:  زن ۲۱ ساله که در عمليات پاکسازي مناطق آلوده به همراه تعداد زيادي از معتادان و خرده فروشان مواد مخدر در يک منزل مخروبه توسط ماموران کلانتري شهيد نواب صفوي مشهد دستگير شده بود به مشاور و مددکار اجتماعي گفت: در يک خانواده پرجمعيت و يکي از روستاهاي کاشمر به دنيا آمدم اما هيچ وقت به مدرسه نرفتم. از زماني که به خاطر دارم در روستا کارهاي خانه را انجام مي دادم و مانند ديگر برادران و خواهرانم از دام ها نگهداري مي کردم. ۱۱ ساله بودم که پدرم به خاطر بيماري در يکي از بيمارستان هاي مشهد جان خود را از دست داد و مادرم با کشاورزي و فروش دام ها ما را بزرگ کرد. تا اين که ۵ سال قبل به اولين خواستگارم که جواني از اهالي روستايمان بود جواب مثبت دادم و پس از برگزاري جشن کوچکي در روستا به عقد «اسماعيل» درآمدم، اما هنوز چند ماه بيشتر از برگزاري مراسم عقد نگذشته بود که متوجه شدم «اسماعيل» اعتياد شديدي به مواد مخدر صنعتي دارد. آن روزها تعدادي از جوانان روستايمان به مصرف «شيشه» روي آورده بودند و اسماعيل هم که مدتي با تعدادي از دوستانش و براي کار بنايي به تهران رفته بود در آن جا به مصرف مواد مخدر صنعتي آلوده شده بود. او با اين بهانه که مواد مخدر صنعتي «اعتياد» ندارد و مصرف آن بي ضرر است مرا هم آلوده کرد تا اين  موضوع را از خانواده اش پنهان کنم ولي ديگر او به خاطر اعتياد شديد نمي توانست کار کند و ما براي تامين هزينه هاي سنگين مواد مخدر به ناچار دست به سرقت اموال روستاييان مي زديم. وقتي اطرافيان ما متوجه ماجرا شدند ديگر کسي به ما اعتماد نمي کرد و همه ما را سرزنش مي کردند. به خاطر اين که ديگر در روستا انگشت نما شده بوديم از آن جا به مشهد نقل مکان کرديم. چون پولي براي اجاره منزل نداشتيم به ناچار در يک مرغداري به عنوان سرايدار استخدام شديم اما حقوق اندک اسماعيل حتي هزينه هاي چند روز مصرف موادمان را هم تامين نمي کرد به همين دليل من هم گاهي با کارگري و گاهي با سرقت اموال مسافران در اماکن شلوغ مشهد به تامين هزينه هاي زندگي کمک مي کردم چند ماه بعد پسرم به دنيا آمد. من که حوصله گريه هاي او را نداشتم و فکر مي کردم او هم در دوران بارداري ام معتاد شده است به او هم مواد مي دادم. از ۲ ماه قبل هم که ماموران همسرم را با مقداري «شيشه» و به هنگام سرقت دستگير کردند او زنداني شد، من هم براي اين که بتوانم اعتيادم را ترک کنم نزد دوستانم به منزل مخروبه اي رفته بودم که توسط نيروهاي انتظامي دستگير شدم. اگرچه همه آن ها در حال مصرف مواد بودند ولي من نمي خواستم مواد بخرم!!! فقط مي خواستم تا آزادي شوهرم کنار آن ها زندگي کنم و ...

ماجراي واقعي

با همکاري پليس پيشگيري خراسان رضوي
منبع: خراسان

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار