در هشتم شوال سال ۱۳۴۴ هجری قمری پس از اشغال مکه ، وهابیان به سرکردگی عبدالعزیزبن سعود روی به مدینه آوردند و پس از محاصره و جنگ با مدافعان شهر، به تخریب قبور ائمه بقیع پرداختند.
به گزارش شهدای ایران؛ در هشتم شوال سال 1344 هجری قمری پس از اشغال مکه، وهابیان به سرکردگی عبدالعزیز بن سعود روی به مدینه آوردند و پس از محاصره و جنگ با مدافعان شهر، سرانجام آن را اشغال نمودند، مأمورین عثمانی را بیرون کردند و به تخریب قبور ائمه بقیع و دیگر قبور همچون قبر ابراهیم فرزند پیامبر اکرم – صلی الله علیه و آله و سلم – قبور زنان آن حضرت ، قبر ام البنین مادر حضرت اباالفضل العباس – علیه السلام – و قبر عبدالله پدر پیامبر و اسماعیل فرزند امام صادق – علیه السلام – و بسیاری قبور دیگرپرداختند.
ضریح فولادی ائمه بقیع را که در اصفهان ساخته شده بود و روی قبور حضرات معصومین امام مجتبی، امام سجاد، امام باقر و امام صادق – علیهم السلام – قرار داشت را از جا در آورده و بردند . اما این اولین حمله آنان به مدینه نبود. آنان در سال 1221 هجری نیز یک بار دیگر به مدینه هجوم برده و پس از یک سال و نیم محاصره توانستند آن شهر را تصرف کنند. آنها پس از تصرف اقدام به غارت اشیای گرانبهای حرم پیامبر – صلی الله علیه و آله و سلم – و تخریب و غارت قبرستان بقیع نمودند .
شاعران هیچگاه این واقعه را فراموش نکردند. در ذیل شعرهایی از شاعران اهلبیت با موضوع تخریب بقیع و غربت ایشان را میخوانید.
دارم دلی از امید و غم مالامال / در آتشم از ماتم هشت شوّال
اما به تو و ظهور تو دل بستم / بازآی که برپا شود این صحن امسال
***
با آمدنت اگر قیامت برپاست / تیغ تو بلای جان وهابی هاست
در مقدمت ای منتقم آل الله / این گنبدِ ریخته، به پا خواهد خاست
یوسف رحیمی
جوانمردان از اینجا صحن را برداشتند / کاش می گفتند گنبد راچرا برداشتند
زائری آمدکنار قبر آقایش نشست / باکتک اورا زقبرمجتبی برداشتند
خاک اینجا برتر از خاک تمام عالم است / خاک اینجا راهمه بهر شفابرداشتند
تاکه خاک کربلا هم مادری باشد کمی... / ازهمین هارابرای کربلا برداشتند
خواستندآثارجرم شهر مخفی ترشود / ازمیان نقشه اسم کوچه رابرداشتند
آنقدرباگریه مردی بررخ خود لطمه زد / تاکه از قبرامام شیعه پا برداشتند
یک مفاتیح الجنان آورده بودیم،ازچه رو / دونگهبان آمدند ازپیش ما برداشتند!
خاک اینجا بوی سیلی مکرر می دهد / بوی گریه های دختر بهرمادر می دهد
آخرش این خاک ایوانش طلایی می شود / گنبدوگلدسته های باصفایی می شود
این حرم باچار گنبد می شود بیت الحسن / هرکسی اینجابیاید مجتبایی می شود
پنجره فولاد اینجا چه قیامت می کند! / واقعاَ اینجاعجب دارالشفایی می شود
نقشه این صحن راباید که اززهرا گرفت / نقشه رامادر دهد وه چه بنایی می شود
گنبد صادق ضریح باقرو صحن حسن / پرچم سجاد،دارد دل هوایی می شود!
حتم دارم ساخت وساز حرمهای بقیع / ازهمان لحظه که آقا تو میایی می شود
می رسد روزی که بادستان پرمهر شما / ازرواق وصحن اینجا رونمایی می شود
آخرش من مطمئنم این گره وا می شود / این حرم زیباترین تصویر دنیا می شود
مهدی نظری
***
اگرچه عشق هنوز از سرم نیفتاده / ولی مسیر من و او به هم نیفتاده
به خواب سخت فرو رفته پای همت من / وگرنه اسم کسی از قلم نیفتاده
به غیر؛ کار ندارم به خویش می گویم / چرا هنوز به ابروت خم نیفتاده
بقیع شاهد زنده، شبیه سامرا / که اتفاق از این دست، کم نیفتاده
بماند اینکه به آن قوم رحم کرده حسین / هنوز سفره ی شاه از کرم نیفتاده
بماند اینکه چه خمپاره ها که آمده است / ولی به حرمت او در حرم نیفتاده
گذار پوست به دباغخانه می افتد / هنوز کار به دست عجم نیفتاده
اگر که پرچم عباس روی گنبد رفت / سه ساله خواست بگوید علم نیفتاده
سه ساله خواست بگوید که دختر علی است / هنوز قیمت تیغ دو دم نیفتاده
برای دختر مولا سپر گذاشته اند / علی اکبر و عباس سر گذاشته اند
مجید تال
***
بی مُهر عشق،"نام" به دردی نمی خورد / بی نوکری مقام به دردی نمی خورد
از برکت مِی است جنون،چون شراب نیست / لب دوختن به جام، به دردی نمی خورد
خدام حاضرند به خدمت،حریم نیست / بی آستان،غلام به دردی نمی خورد
باید برای یار حریمی درست کرد / غم خوردن مدام به دردی نمی خورد
***
گرچه خاکی است ولی مرقد او کعبه ماست / نام آن گرچه بقیع است ولی عرش خداست
حرم کرب و بلا جلوهی بیت الحسن است / حسنیه است به هر جا که حسینیه به پاست
طالع هر که حسینیست یقینا حسنی است /که حسین بن علی هم حسن دوم ماست
حسنی هستم و از حشر چه باکی دارم؟ / که سر و کار غلامان حسن با زهراست
علی اکبر لطیفیان
***
می رسد از مدینه بوی غم / فاطمه باز دیده گریان شد
چونکه قبر چهار فرزندش / در حریم بقیع ویران شد
آتش کینه شعله ها دارد / از دل سر سپرده های یهود
لعنت حق به هر چه وهابی / لعنت فاطمه به آل سعود
قصد دارند ریشه را بزنند / صحبت از قبرها بهانه بُوَد
ریشه و بغض و کینه اینان / آتش و دود و تازیانه بُوَد
لعنت حق بر آن کسانی که / اولین شعله را به پا کردند
حق پیغمبر معظم را / با لگد پشت در ادا کردند
در مدینه ز بعد پیغمبر / ناله های بلند ممنوع است
در مرام پلید این مردم / زن زدن از امور مشروع است
گریه کردند آسمانی ها / با نوای حزینۀ زهرا (س)
به گمانم که باز تازه شده / داغ مسمار و سینۀ زهرا (س)
بعد از آنکه زدند مادر ما را / کینه های قدیم سر وا کرد
کاش روزیِ هیچکس نشود / ضربِ سنگین سیلیِ نامرد
کاش مهدی بیاید و با او / ریشه فتنه را براندازیم
عاقبت بهرِ مادر سادات / گنبد و بارگاه می سازیم
با نیابت ز قبر مادرمان / سوی ام البنین سلام کنیم
دست بر سینه در مقابل او / مثل عباس احترام کنیم
حاج منصور ارضی
***
یک کوچه و مادر و طفلی کنار هم / یک درب نیم سوخته و سرو پشت خم
در ذهن او تمام مِحَن در مرور بود / کآنجا بقیع بود و سکوت و غبار غم
یک سو چهار پشته ی خشتیِ خشک دید / ابروی خود زِفرطِ غضب سوی هم کشید
آنجا چهار جلوه یِ حق زیر خاک بود / دستِ کسی،ولی به زیارت نمی رسید
***
به خدا رنگ خاک می گیرد / پر و بال کبوتران بقیع
روز ها هم همیشه در آنجا / آفتاب است سایه بان بقیع
***
ناجوانمردان از اینجا صحن را برداشتند / کاش می گفتند گنبد را چرا برداشتند
زائری آمدکنار قبر آقایش نشست / با کتک او را ز قبر مجتبی برداشتند
خاک اینجا برتر از خاک تمام عالم است / خاک اینجا راهمه بهر شفابرداشتند
تا که خاک کربلا هم مادری باشد کمی... / ازهمین هارابرای کربلا برداشتند
خواستند آثار جرم شهر مخفی ترشود / از میان نقشه اسم کوچه را برداشتند
آنقدر با گریه مردی بر رخ خود لطمه زد / تا که از قبر امام شیعه پا برداشتند
یک مفاتیح الجنان آورده بودیم،از چه رو / دو نگهبان آمدند از پیش ما برداشتند!
خاک اینجا بوی سیلی مکرر می دهد / بوی گریه های دختر بهر مادر می دهد
آخرش این خاک ایوانش طلایی می شود / گنبد و گلدسته های با صفایی می شود
این حرم با چار گنبد می شود بیت الحسن / هر کسی اینجاب یاید مجتبایی می شود
پنجره فولاد اینجا چه قیامت می کند! / واقعاَ اینجاعجب دارالشفایی می شود
نقشه این صحن راباید که اززهرا گرفت / نقشه رامادر دهد وه چه بنایی می شود
گنبد صادق ضریح باقر و صحن حسن / پرچم سجاد،دارد دل هوایی می شود!
حتم دارم ساخت و ساز حرمهای بقیع / از همان لحظه که آقا تو میایی می شود
می رسد روزی که بادستان پرمهر شما / از رواق وصحن اینجا رونمایی می شود
آخرش من مطمئنم این گره وا می شود / این حرم زیباترین تصویر دنیا می شود
مهدی نظری
***
دوباره کینه ی اهل مدینه طوفان شد / دوباره مادر ما فاطمه پریشان شد
بنای اهل مدینه عذاب زهرا بود / بنای فاطمیّون در بقیع ویران شد
چهار سنگ نشان ِ چهار اقیانوس / هوا هوای غم و غصّه ی غریبان شد
نه زائری نه چراغی نه گنبد و صحنی / نه روضه ای نه صدایی چه با عزیزان شد؟!
بیا عزیز دل فاطمه بساز حرم / که خون به قلب نبی ُّو علی وُّ قرآن شد
برو بقیع و بخوان روضه های آن کوچه / که شانه ی پسری تکیه گاه جانان شد
بخوان از آن گل یاسی که ارغوانی شد / بگو چه دید عمویت حسن که گریان شد
بیا و روز بقیع را خودت رضایی کن / بیا که خاک عموی تو العجل خوان شد
حسین ایمانی
***
دنیای این اطراف از چندین حرم خالی است / از چار ایوان طلایی دست کم خالی است
قم،کربلا،مشهد،دمشق و سامرا عشقند /در بین اینها جای یک باب الکرم خالی است
من آب و نان سفره های تو بزرگم کرد / من یک گدایم،دست و بالم،کاسه ام خالی است
یک می دهی "صد می ستانی از کریمی،گاه / بازار این عشاق از نرخ و رقم خالی است
اینجا گداها منصب شاهانه ای دارند / اینجا مسیر عاشقی از پیچ و خم خالی است
زائر که باشی روضه هایت فرق خواهد کرد /اینجا چرا از یک ضریح خشک هم خالی است
از هرچه خالی هست این وادی قبول اما / هرگز نگو اینجا چرا از درد و غم خالی است
من کمتر از آنم که آقا شاعرت باشم / اینروزها دور و برت از محتشم خالی است
نادر حسینی
ضریح فولادی ائمه بقیع را که در اصفهان ساخته شده بود و روی قبور حضرات معصومین امام مجتبی، امام سجاد، امام باقر و امام صادق – علیهم السلام – قرار داشت را از جا در آورده و بردند . اما این اولین حمله آنان به مدینه نبود. آنان در سال 1221 هجری نیز یک بار دیگر به مدینه هجوم برده و پس از یک سال و نیم محاصره توانستند آن شهر را تصرف کنند. آنها پس از تصرف اقدام به غارت اشیای گرانبهای حرم پیامبر – صلی الله علیه و آله و سلم – و تخریب و غارت قبرستان بقیع نمودند .
شاعران هیچگاه این واقعه را فراموش نکردند. در ذیل شعرهایی از شاعران اهلبیت با موضوع تخریب بقیع و غربت ایشان را میخوانید.
دارم دلی از امید و غم مالامال / در آتشم از ماتم هشت شوّال
اما به تو و ظهور تو دل بستم / بازآی که برپا شود این صحن امسال
***
با آمدنت اگر قیامت برپاست / تیغ تو بلای جان وهابی هاست
در مقدمت ای منتقم آل الله / این گنبدِ ریخته، به پا خواهد خاست
یوسف رحیمی
جوانمردان از اینجا صحن را برداشتند / کاش می گفتند گنبد راچرا برداشتند
زائری آمدکنار قبر آقایش نشست / باکتک اورا زقبرمجتبی برداشتند
خاک اینجا برتر از خاک تمام عالم است / خاک اینجا راهمه بهر شفابرداشتند
تاکه خاک کربلا هم مادری باشد کمی... / ازهمین هارابرای کربلا برداشتند
خواستندآثارجرم شهر مخفی ترشود / ازمیان نقشه اسم کوچه رابرداشتند
آنقدرباگریه مردی بررخ خود لطمه زد / تاکه از قبرامام شیعه پا برداشتند
یک مفاتیح الجنان آورده بودیم،ازچه رو / دونگهبان آمدند ازپیش ما برداشتند!
خاک اینجا بوی سیلی مکرر می دهد / بوی گریه های دختر بهرمادر می دهد
آخرش این خاک ایوانش طلایی می شود / گنبدوگلدسته های باصفایی می شود
این حرم باچار گنبد می شود بیت الحسن / هرکسی اینجابیاید مجتبایی می شود
پنجره فولاد اینجا چه قیامت می کند! / واقعاَ اینجاعجب دارالشفایی می شود
نقشه این صحن راباید که اززهرا گرفت / نقشه رامادر دهد وه چه بنایی می شود
گنبد صادق ضریح باقرو صحن حسن / پرچم سجاد،دارد دل هوایی می شود!
حتم دارم ساخت وساز حرمهای بقیع / ازهمان لحظه که آقا تو میایی می شود
می رسد روزی که بادستان پرمهر شما / ازرواق وصحن اینجا رونمایی می شود
آخرش من مطمئنم این گره وا می شود / این حرم زیباترین تصویر دنیا می شود
مهدی نظری
***
اگرچه عشق هنوز از سرم نیفتاده / ولی مسیر من و او به هم نیفتاده
به خواب سخت فرو رفته پای همت من / وگرنه اسم کسی از قلم نیفتاده
به غیر؛ کار ندارم به خویش می گویم / چرا هنوز به ابروت خم نیفتاده
بقیع شاهد زنده، شبیه سامرا / که اتفاق از این دست، کم نیفتاده
بماند اینکه به آن قوم رحم کرده حسین / هنوز سفره ی شاه از کرم نیفتاده
بماند اینکه چه خمپاره ها که آمده است / ولی به حرمت او در حرم نیفتاده
گذار پوست به دباغخانه می افتد / هنوز کار به دست عجم نیفتاده
اگر که پرچم عباس روی گنبد رفت / سه ساله خواست بگوید علم نیفتاده
سه ساله خواست بگوید که دختر علی است / هنوز قیمت تیغ دو دم نیفتاده
برای دختر مولا سپر گذاشته اند / علی اکبر و عباس سر گذاشته اند
مجید تال
***
بی مُهر عشق،"نام" به دردی نمی خورد / بی نوکری مقام به دردی نمی خورد
از برکت مِی است جنون،چون شراب نیست / لب دوختن به جام، به دردی نمی خورد
خدام حاضرند به خدمت،حریم نیست / بی آستان،غلام به دردی نمی خورد
باید برای یار حریمی درست کرد / غم خوردن مدام به دردی نمی خورد
***
گرچه خاکی است ولی مرقد او کعبه ماست / نام آن گرچه بقیع است ولی عرش خداست
حرم کرب و بلا جلوهی بیت الحسن است / حسنیه است به هر جا که حسینیه به پاست
طالع هر که حسینیست یقینا حسنی است /که حسین بن علی هم حسن دوم ماست
حسنی هستم و از حشر چه باکی دارم؟ / که سر و کار غلامان حسن با زهراست
علی اکبر لطیفیان
***
می رسد از مدینه بوی غم / فاطمه باز دیده گریان شد
چونکه قبر چهار فرزندش / در حریم بقیع ویران شد
آتش کینه شعله ها دارد / از دل سر سپرده های یهود
لعنت حق به هر چه وهابی / لعنت فاطمه به آل سعود
قصد دارند ریشه را بزنند / صحبت از قبرها بهانه بُوَد
ریشه و بغض و کینه اینان / آتش و دود و تازیانه بُوَد
لعنت حق بر آن کسانی که / اولین شعله را به پا کردند
حق پیغمبر معظم را / با لگد پشت در ادا کردند
در مدینه ز بعد پیغمبر / ناله های بلند ممنوع است
در مرام پلید این مردم / زن زدن از امور مشروع است
گریه کردند آسمانی ها / با نوای حزینۀ زهرا (س)
به گمانم که باز تازه شده / داغ مسمار و سینۀ زهرا (س)
بعد از آنکه زدند مادر ما را / کینه های قدیم سر وا کرد
کاش روزیِ هیچکس نشود / ضربِ سنگین سیلیِ نامرد
کاش مهدی بیاید و با او / ریشه فتنه را براندازیم
عاقبت بهرِ مادر سادات / گنبد و بارگاه می سازیم
با نیابت ز قبر مادرمان / سوی ام البنین سلام کنیم
دست بر سینه در مقابل او / مثل عباس احترام کنیم
حاج منصور ارضی
***
یک کوچه و مادر و طفلی کنار هم / یک درب نیم سوخته و سرو پشت خم
در ذهن او تمام مِحَن در مرور بود / کآنجا بقیع بود و سکوت و غبار غم
یک سو چهار پشته ی خشتیِ خشک دید / ابروی خود زِفرطِ غضب سوی هم کشید
آنجا چهار جلوه یِ حق زیر خاک بود / دستِ کسی،ولی به زیارت نمی رسید
***
به خدا رنگ خاک می گیرد / پر و بال کبوتران بقیع
روز ها هم همیشه در آنجا / آفتاب است سایه بان بقیع
***
ناجوانمردان از اینجا صحن را برداشتند / کاش می گفتند گنبد را چرا برداشتند
زائری آمدکنار قبر آقایش نشست / با کتک او را ز قبر مجتبی برداشتند
خاک اینجا برتر از خاک تمام عالم است / خاک اینجا راهمه بهر شفابرداشتند
تا که خاک کربلا هم مادری باشد کمی... / ازهمین هارابرای کربلا برداشتند
خواستند آثار جرم شهر مخفی ترشود / از میان نقشه اسم کوچه را برداشتند
آنقدر با گریه مردی بر رخ خود لطمه زد / تا که از قبر امام شیعه پا برداشتند
یک مفاتیح الجنان آورده بودیم،از چه رو / دو نگهبان آمدند از پیش ما برداشتند!
خاک اینجا بوی سیلی مکرر می دهد / بوی گریه های دختر بهر مادر می دهد
آخرش این خاک ایوانش طلایی می شود / گنبد و گلدسته های با صفایی می شود
این حرم با چار گنبد می شود بیت الحسن / هر کسی اینجاب یاید مجتبایی می شود
پنجره فولاد اینجا چه قیامت می کند! / واقعاَ اینجاعجب دارالشفایی می شود
نقشه این صحن راباید که اززهرا گرفت / نقشه رامادر دهد وه چه بنایی می شود
گنبد صادق ضریح باقر و صحن حسن / پرچم سجاد،دارد دل هوایی می شود!
حتم دارم ساخت و ساز حرمهای بقیع / از همان لحظه که آقا تو میایی می شود
می رسد روزی که بادستان پرمهر شما / از رواق وصحن اینجا رونمایی می شود
آخرش من مطمئنم این گره وا می شود / این حرم زیباترین تصویر دنیا می شود
مهدی نظری
***
دوباره کینه ی اهل مدینه طوفان شد / دوباره مادر ما فاطمه پریشان شد
بنای اهل مدینه عذاب زهرا بود / بنای فاطمیّون در بقیع ویران شد
چهار سنگ نشان ِ چهار اقیانوس / هوا هوای غم و غصّه ی غریبان شد
نه زائری نه چراغی نه گنبد و صحنی / نه روضه ای نه صدایی چه با عزیزان شد؟!
بیا عزیز دل فاطمه بساز حرم / که خون به قلب نبی ُّو علی وُّ قرآن شد
برو بقیع و بخوان روضه های آن کوچه / که شانه ی پسری تکیه گاه جانان شد
بخوان از آن گل یاسی که ارغوانی شد / بگو چه دید عمویت حسن که گریان شد
بیا و روز بقیع را خودت رضایی کن / بیا که خاک عموی تو العجل خوان شد
حسین ایمانی
***
دنیای این اطراف از چندین حرم خالی است / از چار ایوان طلایی دست کم خالی است
قم،کربلا،مشهد،دمشق و سامرا عشقند /در بین اینها جای یک باب الکرم خالی است
من آب و نان سفره های تو بزرگم کرد / من یک گدایم،دست و بالم،کاسه ام خالی است
یک می دهی "صد می ستانی از کریمی،گاه / بازار این عشاق از نرخ و رقم خالی است
اینجا گداها منصب شاهانه ای دارند / اینجا مسیر عاشقی از پیچ و خم خالی است
زائر که باشی روضه هایت فرق خواهد کرد /اینجا چرا از یک ضریح خشک هم خالی است
از هرچه خالی هست این وادی قبول اما / هرگز نگو اینجا چرا از درد و غم خالی است
من کمتر از آنم که آقا شاعرت باشم / اینروزها دور و برت از محتشم خالی است
نادر حسینی