مداخله دوحه در دیپلماسی آتشبس میان حماس و اسرائیل و بحران غزه گویای بلندپروازی این کشور برای ایفای نقش منطقهای وسیعتر است که واشنگتن باید با آن مقابله کند.
شهدای ایران: اندیشکده «واشنگتن» در یادداشتی به قلم «سایمن اندرسون» مدیر برنامۀ سیاست خلیج فارس و انرژی این مؤسسه نوشت: وقتی خالد بن محمد العطیه، وزیر خارجۀ قطر، در ۲۶ جولای در پاریس دربارۀ تلاشهای دیپلماتیک برای برقراری آتشبس بین اسرائیل و حماس اظهارنظر میکرد، جان کری، وزیر خارجۀ آمریکا در کنار او ایستاده بود. پیش از آن در جریان ملاقات چاک هگل، وزیر دفاع آمریکا و حمد بن علی العطیه، وزیر دفاع قطر در پنتاگون، قراردادی تسلیحاتی به ارزش ۱۱ میلیارد دلار امضا شد که شامل موشکهای پاتریوت، بالگردهای آپاچی و موشکهای ضدتانک را میشد.
*متن کامل این مقاله بدون تأیید دیدگاههای مطرح شده و محتوای آن جهت استفاده کارشناسان و مخاطبان محترم در ادامه آمده است.
قطر چگونه در بحران غزه دخالت میکند؟
■حمایت قطر از حماس■
این روابط دوجانبه، نتیجۀ درآمدهای عظیم گازی دوحه، و نیز سخاوتمندی آن است که پایگاه هوایی بسیار بزرگ العدید خود را، که در عملیات عراق و افغانستان نقشی تعیینکننده داشته است، در اختیار نیروی هوایی آمریکا قرار داده است. اما این مناسبات بهایی دارند. قطر حاکمیت خود را بهطور کامل بر پایگاه العدید گسترده است و اصرار دارد ورود هواپیماها و کارکنان با اجازۀ آن صورت گیرد. قطر همچنین حامی حماس است، و به خالد مشعل، رهبر آن، پناه داده است و با اقدامات دیپلماتیک مختلف به این گروه اعتبار بخشیده است.
■قطر آمریکا را مهمترین همپیمان خود میداند■
کلید درک روابط واشنگتن-دوحه از منظر قطر آن است که این کشور آمریکا را مهمترین همپیمان خود میداند و سرسختانه تلاش میکند این مناسبات را حفظ کند. این ذهنیت از شبهپارانویایِ دوحه دربارۀ وسعت کوچک و انزوای جغرافیاییاش نشأت میگیرد. قطر که از ایالت کنتیکت آمریکا کوچکتر است، شبهجزیرهای غنی از هیدروکربن است که از شبهجزیرۀ عربستان تا خلیجفارس پیش رفته است، و تنها ۱۲۰ مایل و اندی از ایران فاصله دارد. جمعیت شهری آن فقط ۲۵۰,۰۰۰ نفر است، تقریباً بهاندازۀ مسافران هرروزهای که از حومۀ آرلینگتون به واشنگتن دیسی رفتوآمد دارند (هرچند جمعیت کل آن با احتساب کارگران مهاجر موقتی شش تا هشت برابر بیشتر میشود).
■مشکلات قطر با همسایگان خود■
افزونبراین، قطر مدتها روابط پردردسری با همسایگان خود داشته است. در شرق، با عربستان سعودی مرز زمینی مشترک دارد؛ کشوری که زمانی از کودتای براندازی شیخ حمد حمایت کرد و هنوز هم قطر را حامی دردسرسازِ شبکۀ تلویزیونی ماهوارهای الجزیره و دیگر رسانههایی میداند که گاهی از کشور پادشاهی عربستان انتقاد میکنند. در غرب، کشور جزیرهای بحرین واقع است، که خاندان سلطنتی آن اهل شبهجزیرۀ قطر هستند و تنها درازای حلوفصل مناقشۀ تپههای دریایی و جزیرههای کوچک از ادعای ارضی خود دست برداشت. همسایۀ شرقی امارات متحدۀ عربی است، که مسئولانش دوحه را به حمایت از فعالان سیاسی گروه مخالف متهم کردهاند. آخرین اما نه بیاهمیتترین همسایه، ایران در شمال است، که بزرگترین میدان گازی جهان، مرز مشترک آنهاست. این میدان گازی در تهران به "پارس جنوبی” و در دوحه به "میدان شمالی” معروف است و گهگاه باعث بروز تنش بین آنها میشود زیرا میزان گاز استخراجی قطر بیشتر از ایران است.
■قطر تلاش کرده است خود را در منطقه پیشگام قرار دهد■
در بحبوحۀ این اختلافها، قطر تلاش کرده است خودش را در منطقه پیشگام قرار دهد. بعد از آنکه شیخ حمد در سال ۱۹۹۵ پدرش را از سلطنت خلع کرد، بهتدریج و حسابشده به سمت واشنگتن دست دوستی دراز کرد- فرایندی که برقراری رابطۀ دوستانه با اسرائیل آن را تسهیل کرد. وی همچنین با برداشتن سانسور رسانهای، امکان فعالیت الجزیره را در سال ۱۹۹۶ فراهم کرد. و در سال ۱۹۹۹، انتخابات شهرداریها را، ولو بدون حضور احزاب سیاسی، برگزار کرد- سرآغاز چیزی که خاندان سلطنتی آن را برنامۀ ” ایجاد دموکراسی” تعبیر میکنند. در سال ۲۰۱۳، شیخ حمد از قدرت کنارهگیری کرد و تمیم، پسر سیوسه سالهاش قدرت را به دست گرفت. اگرچه تصور میشود حَمَد دارای مشکلات مزاجی است، این ژست او در ظاهر اقدامی ترقیخواهانه جلوهگر شد، برخلاف دیگر حاکمان عرب، که معمولاً تا زمان مرگ موقعیت خود را حفظ میکنند.
■قطر خود را بهنوعی الگوی پستمدرن منطقه میداند■
شورشهای "بهار عربی” که در اواخر سال ۲۰۱۰ آغاز شد، موضع دوحه را نیز تحتتأثیر قرار داد. دولت ظاهراً تشخیص داد وقوع انقلابهای دیگر اجتنابناپذیر است و باید تلاش کرد سمت درست این روند تاریخی را گرفت. باوجودیکه قطر کشور محافظهکار سنتی است و نسلاندرنسل حاکم بودهاند، خودش را بهنوعی الگوی پستمدرن میداند. از نظر قطر، آلسعود، آلخلیفه در بحرین، آلنهیان در امارات متحدۀ عربی، و حتی محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین همگی حکومتهای باستانی هستند. بیشتر مردم قطر وهابی هستند، شاخهای فوقالعاده محافظهکار از اسلام که در عربستان سعودی نیز به آن عمل میشود، ولو با برخی تفاوتهای فاحش (برای مثال، زنان قطری میتوانند رانندگی کنند). اما، درحالیکه به نظر میرسد ملک عبدالله، پادشاه عربستان، به این نتیجه رسیده است که اسلام سیاسی و اسلام شیعی دو خطر بزرگِ همرقیب هستند، آلثانی دیدگاه متفاوتی اتخاذ کرده است و تندروهای سنی حماس و حتی طالبان افغانستان را راهی به آینده تعبیر میکند.
جاروجنجالهای بیش از سه سال گذشته این فلسفه را محک زده است، اما دوحه همچنان به درستی دیدگاه خود معتقد است. سرنگونی حسنی مبارک در مصر، و جایگزینی آن با دولت اخوانالمسلمین که با اولین انتخابات آزاد در این کشور مشروعیت یافت، باعث خوشحالی آلثانی شد (هرچند این احساس نیز از خصومت شخصی نسبتبه مبارک ناشی میشد، ویژگی مهم اما اغلب نادیده گرفتهشده در روابط بین اعراب). اما، بیکفایتی اداریِ قابلملاحظۀ اخوان دوحه را مأیوس کرد، و برخی شاید بگویند سرنگونی این گروه ثابت کرد جریان تاریخ لزوماً آنطور که خاندان سلطنتی قطر میپندارد، راحت و روان نیست. امروز، دوحه به قدرت رسیدن رئیسجمهور عبدالفتّاح السیسی، را با اکراه پذیرفته است، هرچند به نظر میرسد قاهره همچنان مصمم است قطر را به دلیل موضع قبلیاش تنبیه کند، همانطور که اخیراً سه روزنامهنگار الجزیره را تحتپیگرد قانونی قرار داد. قطر در جریان سرنگون معمر قذافی در لیبی نیز نقش اصلی را ایفا کرد، دستکم از دریچۀ نگاه آلثانی. نیروهای هوایی قطر قبل از همه وارد پایگاه خلیج سودا در یونان شد و از آنجا عملیات تحتنظارت قرار گرفت. نیروهای ویژۀ قطر در زمین نیز فعال بودند. این اقدامات به فرماندهی تمیم، ولیعهد وقت انجام شد، و تصور میشود عملکرد موفقیتآمیزی داشته است- عاملی که باعث شد پدرش به او اعتماد کند و سال گذشته رهبری را به او منتقل کند. اگرچه دورۀ پس از قذافی در لیبی چندان خوب پیش نرفته است، به نظر نمیرسد اعتماد دوحه به رویکردش را تضعیف کرده باشد.
چالش سوریه حتی بیشتر هم بوده است. بعد از برقراری رابطۀ نزدیک با گروه مخالف ضد اسد از طریق ترکیه، کار دوحه به حمایت برخی از بدترین گروههای جهادی کشیده شد، که تأثیرگذارترین مبارزان تلقی میشدند. بااینهمه، سه سال است که اسد همچنان در دمشق حکومت میکند.
■بحران اخیر غزه، نخستین آزمون واقعی سیاست خارجی برای تمیم در مقام امیر است■
بازی خطرناک غزه
بحران اخیر غزه، نخستین آزمون واقعی سیاست خارجی برای تمیم در مقام امیر است. سال ۲۰۱۲، پدرش با مقامات حماس در غزه ملاقات کرد و به شکل معناداری از ملاقات با رهبر تشکیلات خودگردان فلسطین در کرانۀ باختری اجتناب کرد. اما امروز حمد به پسرش اجازه میدهد هر کاری دوست دارد انجام دهد. و اگرچه وزیر خارجۀ کنونی باهوش و باکفایت است و با جان کری، وزیر خارجه، رابطۀ نزدیک دارد، شم مسئول قبلی خود، شیخ حمد بن جاسم آلثانی را ندارد، که میتوان آن را یکی از تلفات انتقال قدرت در سال ۲۰۱۳ تلقی کرد.
در ۲۲ جولای، تمیم آشکارا در بحران مداخله کرد و برای مذاکره دربارۀ غزه، در جده با ملک عبدالله دیدار کرد- این نخستین باری بود که این دو بعد از نوامبر ۲۰۱۳ با هم دیدار میکردند، آن زمان که پادشاه سعودی از تمیم خواست از مداخله در امور داخلی دیگر کشورهای خلیج دست بردارد. عدم پایبندی دوحه به این توافق صوری باعث شد ریاض، بحرین و امارات متحدۀ عربی روابط دیپلماتیک خود را با قطر قطع کنند. به نظر نمیرسد ملاقات هفتۀ گذشته تغییر چندانی در روابط ایجاد کرده باشد- ظاهراً، عبدالله تنها بهرسم ادب تمیم را پذیرفته و تنها مقام بلندپایه سعودیِ حاضر در آن جلسه وزیر کشور بوده است. علاوهبراین، چند روز بعد که مقرن، معاون ولیعهد سعودی از کویت، بحرین، امارات متحدۀ عربی و عمان دیدار کرد، به شکل معناداری قطر، دیگر عضو شورای همکاری خلیج، را نادیده گرفت.
■دیدگاه قطر دربارۀ نقش حماس در آینده با دیدگاه سنتی آمریکا بسیار تفاوت دارد■
چالشهای پیشروی واشنگتن
دولت اوباما تلاش کرده است از دیپلماسی دوحه در غزه نهایت استفاده را ببرد، اما برای چنین موضعی بهای فراوانی باید پرداخت. دست دوستی کریِ وزیر بهسمت قطر باعث رنجش بسیاری از همپیمانان آمریکا، ازجمله مصر، اسرائیل، تشکیلات خودگردان فلسطین، عربستان سعودی و احتمالاً دیگر کشورهای خلیج شده است. همچنین، این تلاشها بیشتر گویای مدارا و نه رنجش واشنگتن از محدودیتهایی است که دوحه بر ورود به پایگاه العدید اعمال میکند. بیشک، قطر با کمکرسانی چندماهه، نظیر تأمین سوخت نیروگاه غزه از طریق بندر اسرائیلی اشکلون، خودش را درگیر معادلۀ سیاسی کرده است. اما، بخشی از این کمکها نیز مصالح ساختمانی بود که شاید برای ساختن تونلهایی مورد استفاده قرار گرفته باشد که از طریق آنها تروریستها به اسرائیل نفوذ میکردند.
■باید نشان داد که العدید برای آمادهباش در مقابل ایران ضروری نیست■
بدون اقدام به مشروعیتبخشی به حماس، تغییر موضع به آتشبس و سپس بازسازی غزه کار بسیار دشواری است. حماس گروهی است که چندین دهه با دیپلماسی صلح خاورمیانهای آمریکا مخالفت کرده است. دیدگاه قطر دربارۀ نقش حماس در آینده با دیدگاه سنتی آمریکا بسیار تفاوت دارد و باید آن را به چالش کشاند. بیشک، وقتی واشنگتن اگر از بابت دیگر اعضای شورای همکاری خلیج خاطرجمع شود که پایگاههایشان را برای استقرار تجهیزات هوایی آمریکا در اختیار این کشور قرار میدهند، توجه دوحه را به خود جلب خواهد کرد و نشان خواهد داد که العدید برای آمادهباش در مقابل ایران ضروری نیست.
منبع: اشراف
*متن کامل این مقاله بدون تأیید دیدگاههای مطرح شده و محتوای آن جهت استفاده کارشناسان و مخاطبان محترم در ادامه آمده است.
قطر چگونه در بحران غزه دخالت میکند؟
■حمایت قطر از حماس■
این روابط دوجانبه، نتیجۀ درآمدهای عظیم گازی دوحه، و نیز سخاوتمندی آن است که پایگاه هوایی بسیار بزرگ العدید خود را، که در عملیات عراق و افغانستان نقشی تعیینکننده داشته است، در اختیار نیروی هوایی آمریکا قرار داده است. اما این مناسبات بهایی دارند. قطر حاکمیت خود را بهطور کامل بر پایگاه العدید گسترده است و اصرار دارد ورود هواپیماها و کارکنان با اجازۀ آن صورت گیرد. قطر همچنین حامی حماس است، و به خالد مشعل، رهبر آن، پناه داده است و با اقدامات دیپلماتیک مختلف به این گروه اعتبار بخشیده است.
■قطر آمریکا را مهمترین همپیمان خود میداند■
کلید درک روابط واشنگتن-دوحه از منظر قطر آن است که این کشور آمریکا را مهمترین همپیمان خود میداند و سرسختانه تلاش میکند این مناسبات را حفظ کند. این ذهنیت از شبهپارانویایِ دوحه دربارۀ وسعت کوچک و انزوای جغرافیاییاش نشأت میگیرد. قطر که از ایالت کنتیکت آمریکا کوچکتر است، شبهجزیرهای غنی از هیدروکربن است که از شبهجزیرۀ عربستان تا خلیجفارس پیش رفته است، و تنها ۱۲۰ مایل و اندی از ایران فاصله دارد. جمعیت شهری آن فقط ۲۵۰,۰۰۰ نفر است، تقریباً بهاندازۀ مسافران هرروزهای که از حومۀ آرلینگتون به واشنگتن دیسی رفتوآمد دارند (هرچند جمعیت کل آن با احتساب کارگران مهاجر موقتی شش تا هشت برابر بیشتر میشود).
■مشکلات قطر با همسایگان خود■
افزونبراین، قطر مدتها روابط پردردسری با همسایگان خود داشته است. در شرق، با عربستان سعودی مرز زمینی مشترک دارد؛ کشوری که زمانی از کودتای براندازی شیخ حمد حمایت کرد و هنوز هم قطر را حامی دردسرسازِ شبکۀ تلویزیونی ماهوارهای الجزیره و دیگر رسانههایی میداند که گاهی از کشور پادشاهی عربستان انتقاد میکنند. در غرب، کشور جزیرهای بحرین واقع است، که خاندان سلطنتی آن اهل شبهجزیرۀ قطر هستند و تنها درازای حلوفصل مناقشۀ تپههای دریایی و جزیرههای کوچک از ادعای ارضی خود دست برداشت. همسایۀ شرقی امارات متحدۀ عربی است، که مسئولانش دوحه را به حمایت از فعالان سیاسی گروه مخالف متهم کردهاند. آخرین اما نه بیاهمیتترین همسایه، ایران در شمال است، که بزرگترین میدان گازی جهان، مرز مشترک آنهاست. این میدان گازی در تهران به "پارس جنوبی” و در دوحه به "میدان شمالی” معروف است و گهگاه باعث بروز تنش بین آنها میشود زیرا میزان گاز استخراجی قطر بیشتر از ایران است.
■قطر تلاش کرده است خود را در منطقه پیشگام قرار دهد■
در بحبوحۀ این اختلافها، قطر تلاش کرده است خودش را در منطقه پیشگام قرار دهد. بعد از آنکه شیخ حمد در سال ۱۹۹۵ پدرش را از سلطنت خلع کرد، بهتدریج و حسابشده به سمت واشنگتن دست دوستی دراز کرد- فرایندی که برقراری رابطۀ دوستانه با اسرائیل آن را تسهیل کرد. وی همچنین با برداشتن سانسور رسانهای، امکان فعالیت الجزیره را در سال ۱۹۹۶ فراهم کرد. و در سال ۱۹۹۹، انتخابات شهرداریها را، ولو بدون حضور احزاب سیاسی، برگزار کرد- سرآغاز چیزی که خاندان سلطنتی آن را برنامۀ ” ایجاد دموکراسی” تعبیر میکنند. در سال ۲۰۱۳، شیخ حمد از قدرت کنارهگیری کرد و تمیم، پسر سیوسه سالهاش قدرت را به دست گرفت. اگرچه تصور میشود حَمَد دارای مشکلات مزاجی است، این ژست او در ظاهر اقدامی ترقیخواهانه جلوهگر شد، برخلاف دیگر حاکمان عرب، که معمولاً تا زمان مرگ موقعیت خود را حفظ میکنند.
■قطر خود را بهنوعی الگوی پستمدرن منطقه میداند■
شورشهای "بهار عربی” که در اواخر سال ۲۰۱۰ آغاز شد، موضع دوحه را نیز تحتتأثیر قرار داد. دولت ظاهراً تشخیص داد وقوع انقلابهای دیگر اجتنابناپذیر است و باید تلاش کرد سمت درست این روند تاریخی را گرفت. باوجودیکه قطر کشور محافظهکار سنتی است و نسلاندرنسل حاکم بودهاند، خودش را بهنوعی الگوی پستمدرن میداند. از نظر قطر، آلسعود، آلخلیفه در بحرین، آلنهیان در امارات متحدۀ عربی، و حتی محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین همگی حکومتهای باستانی هستند. بیشتر مردم قطر وهابی هستند، شاخهای فوقالعاده محافظهکار از اسلام که در عربستان سعودی نیز به آن عمل میشود، ولو با برخی تفاوتهای فاحش (برای مثال، زنان قطری میتوانند رانندگی کنند). اما، درحالیکه به نظر میرسد ملک عبدالله، پادشاه عربستان، به این نتیجه رسیده است که اسلام سیاسی و اسلام شیعی دو خطر بزرگِ همرقیب هستند، آلثانی دیدگاه متفاوتی اتخاذ کرده است و تندروهای سنی حماس و حتی طالبان افغانستان را راهی به آینده تعبیر میکند.
جاروجنجالهای بیش از سه سال گذشته این فلسفه را محک زده است، اما دوحه همچنان به درستی دیدگاه خود معتقد است. سرنگونی حسنی مبارک در مصر، و جایگزینی آن با دولت اخوانالمسلمین که با اولین انتخابات آزاد در این کشور مشروعیت یافت، باعث خوشحالی آلثانی شد (هرچند این احساس نیز از خصومت شخصی نسبتبه مبارک ناشی میشد، ویژگی مهم اما اغلب نادیده گرفتهشده در روابط بین اعراب). اما، بیکفایتی اداریِ قابلملاحظۀ اخوان دوحه را مأیوس کرد، و برخی شاید بگویند سرنگونی این گروه ثابت کرد جریان تاریخ لزوماً آنطور که خاندان سلطنتی قطر میپندارد، راحت و روان نیست. امروز، دوحه به قدرت رسیدن رئیسجمهور عبدالفتّاح السیسی، را با اکراه پذیرفته است، هرچند به نظر میرسد قاهره همچنان مصمم است قطر را به دلیل موضع قبلیاش تنبیه کند، همانطور که اخیراً سه روزنامهنگار الجزیره را تحتپیگرد قانونی قرار داد. قطر در جریان سرنگون معمر قذافی در لیبی نیز نقش اصلی را ایفا کرد، دستکم از دریچۀ نگاه آلثانی. نیروهای هوایی قطر قبل از همه وارد پایگاه خلیج سودا در یونان شد و از آنجا عملیات تحتنظارت قرار گرفت. نیروهای ویژۀ قطر در زمین نیز فعال بودند. این اقدامات به فرماندهی تمیم، ولیعهد وقت انجام شد، و تصور میشود عملکرد موفقیتآمیزی داشته است- عاملی که باعث شد پدرش به او اعتماد کند و سال گذشته رهبری را به او منتقل کند. اگرچه دورۀ پس از قذافی در لیبی چندان خوب پیش نرفته است، به نظر نمیرسد اعتماد دوحه به رویکردش را تضعیف کرده باشد.
چالش سوریه حتی بیشتر هم بوده است. بعد از برقراری رابطۀ نزدیک با گروه مخالف ضد اسد از طریق ترکیه، کار دوحه به حمایت برخی از بدترین گروههای جهادی کشیده شد، که تأثیرگذارترین مبارزان تلقی میشدند. بااینهمه، سه سال است که اسد همچنان در دمشق حکومت میکند.
■بحران اخیر غزه، نخستین آزمون واقعی سیاست خارجی برای تمیم در مقام امیر است■
بازی خطرناک غزه
بحران اخیر غزه، نخستین آزمون واقعی سیاست خارجی برای تمیم در مقام امیر است. سال ۲۰۱۲، پدرش با مقامات حماس در غزه ملاقات کرد و به شکل معناداری از ملاقات با رهبر تشکیلات خودگردان فلسطین در کرانۀ باختری اجتناب کرد. اما امروز حمد به پسرش اجازه میدهد هر کاری دوست دارد انجام دهد. و اگرچه وزیر خارجۀ کنونی باهوش و باکفایت است و با جان کری، وزیر خارجه، رابطۀ نزدیک دارد، شم مسئول قبلی خود، شیخ حمد بن جاسم آلثانی را ندارد، که میتوان آن را یکی از تلفات انتقال قدرت در سال ۲۰۱۳ تلقی کرد.
در ۲۲ جولای، تمیم آشکارا در بحران مداخله کرد و برای مذاکره دربارۀ غزه، در جده با ملک عبدالله دیدار کرد- این نخستین باری بود که این دو بعد از نوامبر ۲۰۱۳ با هم دیدار میکردند، آن زمان که پادشاه سعودی از تمیم خواست از مداخله در امور داخلی دیگر کشورهای خلیج دست بردارد. عدم پایبندی دوحه به این توافق صوری باعث شد ریاض، بحرین و امارات متحدۀ عربی روابط دیپلماتیک خود را با قطر قطع کنند. به نظر نمیرسد ملاقات هفتۀ گذشته تغییر چندانی در روابط ایجاد کرده باشد- ظاهراً، عبدالله تنها بهرسم ادب تمیم را پذیرفته و تنها مقام بلندپایه سعودیِ حاضر در آن جلسه وزیر کشور بوده است. علاوهبراین، چند روز بعد که مقرن، معاون ولیعهد سعودی از کویت، بحرین، امارات متحدۀ عربی و عمان دیدار کرد، به شکل معناداری قطر، دیگر عضو شورای همکاری خلیج، را نادیده گرفت.
■دیدگاه قطر دربارۀ نقش حماس در آینده با دیدگاه سنتی آمریکا بسیار تفاوت دارد■
چالشهای پیشروی واشنگتن
دولت اوباما تلاش کرده است از دیپلماسی دوحه در غزه نهایت استفاده را ببرد، اما برای چنین موضعی بهای فراوانی باید پرداخت. دست دوستی کریِ وزیر بهسمت قطر باعث رنجش بسیاری از همپیمانان آمریکا، ازجمله مصر، اسرائیل، تشکیلات خودگردان فلسطین، عربستان سعودی و احتمالاً دیگر کشورهای خلیج شده است. همچنین، این تلاشها بیشتر گویای مدارا و نه رنجش واشنگتن از محدودیتهایی است که دوحه بر ورود به پایگاه العدید اعمال میکند. بیشک، قطر با کمکرسانی چندماهه، نظیر تأمین سوخت نیروگاه غزه از طریق بندر اسرائیلی اشکلون، خودش را درگیر معادلۀ سیاسی کرده است. اما، بخشی از این کمکها نیز مصالح ساختمانی بود که شاید برای ساختن تونلهایی مورد استفاده قرار گرفته باشد که از طریق آنها تروریستها به اسرائیل نفوذ میکردند.
■باید نشان داد که العدید برای آمادهباش در مقابل ایران ضروری نیست■
بدون اقدام به مشروعیتبخشی به حماس، تغییر موضع به آتشبس و سپس بازسازی غزه کار بسیار دشواری است. حماس گروهی است که چندین دهه با دیپلماسی صلح خاورمیانهای آمریکا مخالفت کرده است. دیدگاه قطر دربارۀ نقش حماس در آینده با دیدگاه سنتی آمریکا بسیار تفاوت دارد و باید آن را به چالش کشاند. بیشک، وقتی واشنگتن اگر از بابت دیگر اعضای شورای همکاری خلیج خاطرجمع شود که پایگاههایشان را برای استقرار تجهیزات هوایی آمریکا در اختیار این کشور قرار میدهند، توجه دوحه را به خود جلب خواهد کرد و نشان خواهد داد که العدید برای آمادهباش در مقابل ایران ضروری نیست.
منبع: اشراف