جواد موگویی گفت: شیوه ترور شهید آیت نیز شاخص و متفاوت است و اکثر اسناد ترور شهید آیت غیب شده است.
به گزارش شهدای ایران؛ پایگاه 598 در میزگردی با حضور جواد موگویی نویسنده کتاب اسرار آیت و محمد رضا امینی تاریخ نگار و نویسنده کتاب سراب سیاست به بررسی مراحل گرد آوری کتاب اسرار آیت و ابهامات موجود در ترور شهید آیت پرداخته است که متن این میزگرد در ادامه می آید.
در بخشی از این میزگرد موگویی به شیوه ترور شهید حسن آیت اشاره میکند و می گوید: "شیوه ترور شهید آیت نیز شاخص و متفاوت است. ترور به این صورت بوده که ایشان محافظی داشتنه اند به نام جواد خردیار و راننده ای داشته اند به نام قاسم ابوفاض. آقای خردیار می گویند چند وقتی بود که تقاضای مرخصی داده بودم که با مرخصی ایشان موافقت می شود و روز ترور فرد دیگری را به عنوان محافظ معرفی می کنند. خانم شهید آیت می گفتند از آیت پرسیدم که ایشان را می شناسی و شهید آیت می گویند نه فقط می دانم جای جواد آمده است.
در روز شهادت آیت، حدود 65 گلوله در جلوی درب منزل به سمت ایشان شلیک می شود که 12 گلوله به شهید آیت برخورد می کند. جالب است که محافظ پنهان می شود و سالم می ماند و قاسم (راننده) درگیر می شود که بر اثر اثابت گلوله قطع نخاع می شود و چهار سال بعد هم شهید می شود.
آن محافظ هم بعد از آن شب غیب می شود. وقتی من پرونده را از بیمارستان رسالت تهران گرفتم و برگه های شرح حادثه را نگاه کردم، دیدم آدرس آن محافظ هم جعلی است. من خیلی گشتم تا پیدایش کنم، جواد خردیار را از طریق سازمان بازنشستگی پیدا کردم ولی اسم محافظ دوم را در لیست بازنشستگی نیروهای مسلح هم پیدا نکردم.
در بخشی از این میزگرد موگویی به شیوه ترور شهید حسن آیت اشاره میکند و می گوید: "شیوه ترور شهید آیت نیز شاخص و متفاوت است. ترور به این صورت بوده که ایشان محافظی داشتنه اند به نام جواد خردیار و راننده ای داشته اند به نام قاسم ابوفاض. آقای خردیار می گویند چند وقتی بود که تقاضای مرخصی داده بودم که با مرخصی ایشان موافقت می شود و روز ترور فرد دیگری را به عنوان محافظ معرفی می کنند. خانم شهید آیت می گفتند از آیت پرسیدم که ایشان را می شناسی و شهید آیت می گویند نه فقط می دانم جای جواد آمده است.
در روز شهادت آیت، حدود 65 گلوله در جلوی درب منزل به سمت ایشان شلیک می شود که 12 گلوله به شهید آیت برخورد می کند. جالب است که محافظ پنهان می شود و سالم می ماند و قاسم (راننده) درگیر می شود که بر اثر اثابت گلوله قطع نخاع می شود و چهار سال بعد هم شهید می شود.
آن محافظ هم بعد از آن شب غیب می شود. وقتی من پرونده را از بیمارستان رسالت تهران گرفتم و برگه های شرح حادثه را نگاه کردم، دیدم آدرس آن محافظ هم جعلی است. من خیلی گشتم تا پیدایش کنم، جواد خردیار را از طریق سازمان بازنشستگی پیدا کردم ولی اسم محافظ دوم را در لیست بازنشستگی نیروهای مسلح هم پیدا نکردم.