حسین کامل تاکید می کرد که صدام طرحی برای بازگشت به کویت داشت و به دلیل هشدارهای امریکا از انجام آن منصرف شد.
به گزارش شهدای ایران به نقل از دیپلماسی ایرانی، خاورمیانه یکی از پیچیده ترین و بغرنج ترین مناطق جهان از لحاظ سیاسی، اقتصادی و اجتماعی محسوب می شود. در این میان عراق، کشوری که در سال 1921 تاسیس شد، یکی از پیچیده ترین و در عین حال حساس ترین کشورهای این منطقه بوده است. کشوری که گذرش از پادشاهی به جمهوریت توام با سیری از تحولات بوده و تا رسیدنش به ثبات نسبی در دوران حکومت رژیم بعث نیز سرشار از اتفاقات بی نظیر بوده است. دوران حزب بعث را می توان از تلخ ترین و خون بارترین وقایع دوران تاریخ عراق توصیف کرد. دوره ای که سراسر در جنگ گذشت و خشونت بی اندازه هیئت حاکمه تاریخی بی نظیر را برای خاورمیانه رقم زد. اما این دوره به اندازه ای در خود رمز و راز دارد که با وجود کتاب های بسیار هنوز کنه بسیاری از مسائل غامض باقی مانده و بسیاری از حقایق بیان نشده است. برای همین انتظار می رود باز هم کتاب ها درباره عراق نوشته شوند و قصه های عجیب و غریب بی شماری از آن شنیده شود.
کتاب "عراق از جنگ تا جنگ/صدام از این جا عبور کرد" از جمله کتاب هایی است که تلاش دارد از چهار زاویه بر بخش هایی از دوران تاریک رژیم بعث و پس از آن نوری بتاباند و حقایقی را بر ملا کند. این کتاب که توسط غسان الشربل، روزنامه نگار مشهور لبنانی و سردبیر روزنامه الحیات نوشته شده در حقیقت مصاحبه با چهار مقام سابق عالی رتبه عراقی است که هر کدام از دیدگاه خود به توصیف تاریخ عراق در دوران مسئولیتشان پرداخته اند. دیپلماسی ایرانی در چارچوب سلسله مصاحبه ها و مطالبی که هر هفته منتشر می کند، این بار به سراغ این کتاب رفته است که در این جا بیست و پنجمین بخش آن را می خوانید:
]گفت وگوی دوم؛ صلاح عمر العلی، نماینده سابق عراق در سازمان ملل[
آیا ]حسین کامل[ درباره جنگ کویت هم صحبت کرد؟
بلکه و آن را اشتباهی می دانست که نظام مرتکب شد. فکر جنگ رازی میان سه نفر بود: صدام حسین و حسین کامل و علی حسن المجید. نمی گفت که به وقتش به آن اعتراض کرد. و ما خوب می دانیم که اعتراض وقتی که صدام تصمیمی را می گیرد غیر ممکن است. اعتراض بالاترین هزینه ها را در بر دارد و برای صدام هاله ای وجود داشت که افراد پیرامون او نمی توانستند مخاطرات را به او گوشزد کنند یا این که به او بگویند که مخاطرات یا احتمال ها چه ضررهای پیش بینی نشده ای در بر خواهند داشت.
برای همین وقتی که جنگ کویت شد به شدت محکوم شدیم و آن را فاجعه توصیف کردند. آن چه باعث می شود در این جا درنگ کنم تاکید بر این نکته بود که او به طور قاطع می گفت که صدام عملا طرحی برای اشغال مجدد کویت در سال 1992 داشت. تاکید می کرد که صدام طرحی برای بازگشت به کویت داشت و به دلیل هشدارهای امریکا از انجام آن منصرف شد.
آیا درباره اسرای کویتی هم از او چیزی پرسیدی؟
بله بارها از او پرسیدم. جوابش این بود: هر کس که در ابتدا آزاد شد آزاد شد و مابقی همگی کشته شدند. در عراق هیچ اسیر کویتی ای وجود ندارد. همان روزهای اول همه آنها کشته شدند. همه تلاش ها برای یافتن اسرای کویتی در عراق بی نتیجه است.
درباره مرگ عدنان خیرالله که در پی بالگردی که از آن استفاده می کرد، کشته شد، چه می گفت؟
حسین کامل قسم خورد که آن چه درباره دست داشتن او در کارگزاری مواد منفجره در بالگرد او زده می شد، به هیچ وجه اساس و پایه ای نداشت. گفت: «این داستان تنها تلفیق است. اتفاق در پی یک حادثه عادی رخ داد. پرونده تحقیق نزد صدام حسین موجود است. عدنان خیرالله در پی یک حادثه قضا و قدر و به دلیل طوفان مرد.» حقیقت این است که شاید هم حسین کامل ارتباطی با آن موضوع نداشت اما من شخصا قانع نیستم که عدنان خیرالله در پی یک حادثه عادی کشته شده باشد. اعتقاد دارم که صدام در پی سربه نیست کردن او به دلیل برجسته شدن جایگاهش در ارتش بود.
و درباره سلاح های کشتار جمعی؟
درباره آن بارها پرسیدم. جواب می داد که بخش بزرگی از آنها به دست کمیته بازرسان آژانس از بین رفت. اما آن بخشی که باقی ماند چندان جدی و قابل استفاده نبود و حکومت خودش آنها را از بین برد. و اگر بخش کوچکی از آن باقی ماند هیچ معنایی نمی دهد و به هیچ وجه خطری نیست.
و درباره برنامه هسته ای؟
از او درباره توانایی های عملی عراق که درباره آنها سخن می گفت، پرسیدم. جواب داد: بله نزد عراق توانایی ها و دانشمندانی هست. من عراق را بعد از این که توانستیم به طور کامل ماهواره بسازیم، ترک کردم. از سازمان ملل هم خواستیم که به ما اجازه دهد تا آن را به فضا بفرستیم. موفق شدیم ماهواره بسازیم علی رغم همه ویرانی هایی که به صنایع و امکانات ما وارد آمد و علی رغم وضعیتی که تحریم ها بر ما تحمیل کردند.
آیا حکومت می خواست بمب هسته ای تولید کند؟
نه. حسین کامل گفت بعد از آن که اسرائیل در سال 1981 به تاسیسات هسته ای حمله کرد دیگر برنامه هسته ای چیز جدی ای نبود. عراق مقدار کمی از اورانیوم داشت اما ساخت بمب اتم نیاز به موادی دارد که دست یافتن به آنها بسیار سخت است و نیاز به دستگاه های بزرگ و عظیمی دارد که نمی توان آنها را مخفی کرد. دستیابی به سلاح های کشتار جمعی دیگر آسان تر است. موضوع هسته ای پیچیده است. و فکر می کنم خود این فرد این مساله را خوب می دانست.
آیا صدام را مسئول آن چه در عراق پیش آمد، می دانست؟
بله. صدام خودش تصمیم آخر را می گرفت و آن کس که بعد از او تصمیم می گرفت فرزندانش بودند نه سازمان های وابسته به حکومت و مسئولیت آن چه افراد نزدیک به او انجام می دادند در آخر متوجه کسی است که می تواند آنها را از انجام آن کارها اگر با آن کارها مخالف است، منع کند.
کتاب "عراق از جنگ تا جنگ/صدام از این جا عبور کرد" از جمله کتاب هایی است که تلاش دارد از چهار زاویه بر بخش هایی از دوران تاریک رژیم بعث و پس از آن نوری بتاباند و حقایقی را بر ملا کند. این کتاب که توسط غسان الشربل، روزنامه نگار مشهور لبنانی و سردبیر روزنامه الحیات نوشته شده در حقیقت مصاحبه با چهار مقام سابق عالی رتبه عراقی است که هر کدام از دیدگاه خود به توصیف تاریخ عراق در دوران مسئولیتشان پرداخته اند. دیپلماسی ایرانی در چارچوب سلسله مصاحبه ها و مطالبی که هر هفته منتشر می کند، این بار به سراغ این کتاب رفته است که در این جا بیست و پنجمین بخش آن را می خوانید:
]گفت وگوی دوم؛ صلاح عمر العلی، نماینده سابق عراق در سازمان ملل[
آیا ]حسین کامل[ درباره جنگ کویت هم صحبت کرد؟
بلکه و آن را اشتباهی می دانست که نظام مرتکب شد. فکر جنگ رازی میان سه نفر بود: صدام حسین و حسین کامل و علی حسن المجید. نمی گفت که به وقتش به آن اعتراض کرد. و ما خوب می دانیم که اعتراض وقتی که صدام تصمیمی را می گیرد غیر ممکن است. اعتراض بالاترین هزینه ها را در بر دارد و برای صدام هاله ای وجود داشت که افراد پیرامون او نمی توانستند مخاطرات را به او گوشزد کنند یا این که به او بگویند که مخاطرات یا احتمال ها چه ضررهای پیش بینی نشده ای در بر خواهند داشت.
برای همین وقتی که جنگ کویت شد به شدت محکوم شدیم و آن را فاجعه توصیف کردند. آن چه باعث می شود در این جا درنگ کنم تاکید بر این نکته بود که او به طور قاطع می گفت که صدام عملا طرحی برای اشغال مجدد کویت در سال 1992 داشت. تاکید می کرد که صدام طرحی برای بازگشت به کویت داشت و به دلیل هشدارهای امریکا از انجام آن منصرف شد.
آیا درباره اسرای کویتی هم از او چیزی پرسیدی؟
بله بارها از او پرسیدم. جوابش این بود: هر کس که در ابتدا آزاد شد آزاد شد و مابقی همگی کشته شدند. در عراق هیچ اسیر کویتی ای وجود ندارد. همان روزهای اول همه آنها کشته شدند. همه تلاش ها برای یافتن اسرای کویتی در عراق بی نتیجه است.
درباره مرگ عدنان خیرالله که در پی بالگردی که از آن استفاده می کرد، کشته شد، چه می گفت؟
حسین کامل قسم خورد که آن چه درباره دست داشتن او در کارگزاری مواد منفجره در بالگرد او زده می شد، به هیچ وجه اساس و پایه ای نداشت. گفت: «این داستان تنها تلفیق است. اتفاق در پی یک حادثه عادی رخ داد. پرونده تحقیق نزد صدام حسین موجود است. عدنان خیرالله در پی یک حادثه قضا و قدر و به دلیل طوفان مرد.» حقیقت این است که شاید هم حسین کامل ارتباطی با آن موضوع نداشت اما من شخصا قانع نیستم که عدنان خیرالله در پی یک حادثه عادی کشته شده باشد. اعتقاد دارم که صدام در پی سربه نیست کردن او به دلیل برجسته شدن جایگاهش در ارتش بود.
و درباره سلاح های کشتار جمعی؟
درباره آن بارها پرسیدم. جواب می داد که بخش بزرگی از آنها به دست کمیته بازرسان آژانس از بین رفت. اما آن بخشی که باقی ماند چندان جدی و قابل استفاده نبود و حکومت خودش آنها را از بین برد. و اگر بخش کوچکی از آن باقی ماند هیچ معنایی نمی دهد و به هیچ وجه خطری نیست.
و درباره برنامه هسته ای؟
از او درباره توانایی های عملی عراق که درباره آنها سخن می گفت، پرسیدم. جواب داد: بله نزد عراق توانایی ها و دانشمندانی هست. من عراق را بعد از این که توانستیم به طور کامل ماهواره بسازیم، ترک کردم. از سازمان ملل هم خواستیم که به ما اجازه دهد تا آن را به فضا بفرستیم. موفق شدیم ماهواره بسازیم علی رغم همه ویرانی هایی که به صنایع و امکانات ما وارد آمد و علی رغم وضعیتی که تحریم ها بر ما تحمیل کردند.
آیا حکومت می خواست بمب هسته ای تولید کند؟
نه. حسین کامل گفت بعد از آن که اسرائیل در سال 1981 به تاسیسات هسته ای حمله کرد دیگر برنامه هسته ای چیز جدی ای نبود. عراق مقدار کمی از اورانیوم داشت اما ساخت بمب اتم نیاز به موادی دارد که دست یافتن به آنها بسیار سخت است و نیاز به دستگاه های بزرگ و عظیمی دارد که نمی توان آنها را مخفی کرد. دستیابی به سلاح های کشتار جمعی دیگر آسان تر است. موضوع هسته ای پیچیده است. و فکر می کنم خود این فرد این مساله را خوب می دانست.
آیا صدام را مسئول آن چه در عراق پیش آمد، می دانست؟
بله. صدام خودش تصمیم آخر را می گرفت و آن کس که بعد از او تصمیم می گرفت فرزندانش بودند نه سازمان های وابسته به حکومت و مسئولیت آن چه افراد نزدیک به او انجام می دادند در آخر متوجه کسی است که می تواند آنها را از انجام آن کارها اگر با آن کارها مخالف است، منع کند.