سه مرد جوان که به قتل یکی از دوستانشان متهم بودند با رضایت اولیایدم از قصاص نجات یافتند ولی با توجه به جنبه عمومی جرم محاکمه شدند.
شهدای ایران: این پرونده با گزارش مردی باغبان به پلیس ورامین تشکیل شد. مرد باغبان، مهر سال84 خبر داد جسدی را در باغش پیدا کرده است. او گفت در حال بیل زدن در باغ بود که به جسدی برخورد کرد اما چون چیزی از جنازه باقی نمانده است نمیداند جسد متعلق به کیست.
تیم جنایی پلیس ورامین، بازپرس ویژه قتل و کارشناسان بررسی صحنه جرم در محل حاضر شدند و بقایای جسد و تکههایی از لباس او را پیدا کردند و تحقیقات برای مشخصشدن هویت مقتول آغاز شد.
بررسیها حکایت از آن داشت جسد متعلق به مردی به نام فرهاد است که خانوادهاش دو هفته قبل، گم شدن او را اعلام کرده بودند. دختر فرهاد در بازجوییها گفت: «پدرم مطابق هر روز برای کار از خانه بیرون رفت اما دیگر برنگشت.»
او با دیدن تکههای لباس تایید کرد جنازه متعلق به پدرش است. بازپرس به گفتههای این دختر بسنده نکرد و برای اطمینان بیشتر آزمایش دیانای انجام گرفت و هویت فرهاد تایید شد. نکته مبهم در این پرونده نحوه از بین رفتن جسد در مدت دوهفته بود.
به گزارش جام جم سرا، پزشکیقانونی با انجام آزمایشهای تخصصی گزارش کرد بعد از قتل روی جسد اسید ریخته شده و به همین دلیل فقط استخوانها باقی ماندهاست. ماموران برای مشخص شدن هویت عاملان قتل درباره زندگی شخصی مقتول تحقیق کردند و فهمیدند او مدتی قبل با یکی از دوستانش به نام کمال اختلاف مالی داشت و آنها چندبار با هم درگیر شده بودند. همچنین مشخص شد فرهاد مکانیک است و در مغازهای در نزدیکی باغ محل کشف جسد کار میکرد.
صاحب مغازه در بازجوییها گفت: فرهاد در مغازه من کار میکرد و تا جایی که میدانم او بهجز با دو برادر دامدار که نام یکی از آنها کمال است دشمن دیگری نداشت. او ناگهان سرکار نیامد و خانوادهاش گفتند از وی خبری ندارند. من هم نمیدانم چه اتفاقی برای او افتاده است.
به این ترتیب دو برادر دامدار برای پاسخ دادن به سوالات پلیس به اداره آگاهی برده شدند و اعترافات آنها راز این جنایت را فاش کرد.
به نقل از شرق، کمال و برادرش حسین اعتراف کردند فرهاد را دزدیدند و او را با همدستی یکی دیگر از دوستانشان به نام غلام به باغ کشاندند و کشتند.
کمال گفت: «سالها بود که فرهاد را میشناختم و با هم دوست بودیم اصلا فکر نمیکردم آدم بدی باشد و بخواهد به ناموس مردم چشم داشته باشد اما مدتی قبل از این حادثه فهمیدم او با همسر من رابطه دارد. از شنیدن این موضوع خیلی ناراحت شدم، دستم از هرجایی کوتاه بود و نمیتوانستم ثابت کنم فرهاد با همسرم رابطه دارد. موضوع را با فرهاد در میان گذاشتم و گفتم تو خیانت بزرگی به من کردی که به همسرم تعرض کردی. فرهاد منکر این کار شد و گفت همسرم دروغ گفته و رابطهای بین آنها نبوده است اما گفتههای فرهاد را قبول نداشتم به همین خاطر هم موضوع را با برادرم مطرح کردم. حسین گفت بهترین راه این است که فرهاد را بکشیم اینطوری هم انتقام گرفته و او را به مجازات رساندهایم و هم همسرت متوجه میشود فرهاد ضعیفتر از توست. روز حادثه به همراه حسین و دوستمان غلام نقشه را اجرا کردیم. من به بهانهای فرهاد را به باغ کشاندم بعد هر کدام از ما با چاقو و چوب ضربهای به او زدیم هر سه ما در قتل شریک هستیم. بعد هم مقدار زیادی اسید روی بدن او ریختم و دفنش کردیم تا جسد از بین برود اما باران باریده و جسد از زیر خاک بیرون آمده بود.»
ادعای ناموسیبودن انگیزه این قتل در حالی توسط کمال مطرح شد که پلیس پیبرد درست از زمانی که کمال مدعی است متوجه رابطه فرهاد و همسرش شد، اختلاف مالی میان این دو مرد بهوجودآمده بود و کمال قصد داشت پولی را که به فرهاد داده بود پس بگیرد. ضمن اینکه آنچه او درباره رابطه همسرش با فرهاد تعریف کرد مورد تایید همسر کمال قرار نگرفت و مدارکی که این ادعا را ثابت کند به دست نیامد.
پرونده با اعتراف هر سهمتهم به قتل و صدور کیفرخواست به شعبه71 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و بعد از اینکه متهمان جزییات قتل را بهطورکامل توضیح دادند و دفاعیات خود را مطرح کردند با توجه به درخواست اولیایدم مقتول رای بر قصاص هر سهمتهم صادر شد زیرا قضات عمل هر سه متهم را کشنده تشخیص دادند.
هشتسال بعد از این حادثه و در حالیکه حکم قصاص تایید شده و به مرحله اجرا رسیده و سه متهم در انتظار طنابدار بودند اولیایدم تصمیم گرفتند رضایت بدهند. از آنجایی که تنها ولی دم قانونی فرهاد دخترش بود او بدون هیچ قیدوشرطی در دادسرای جنایی تهران حاضر شد و رضایت خود را اعلام کرد.
روز گذشته متهمان بهلحاظ جنبه عمومی جرم مورد محاکمه قرار گرفتند. آنها با بیان اینکه از کرده خود پشیمان هستند از دادگاه درخواست تخفیف مجازات کردند و هیات قضات با پایان جلسه رسیدگی، برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند.
منبع: جام جمتیم جنایی پلیس ورامین، بازپرس ویژه قتل و کارشناسان بررسی صحنه جرم در محل حاضر شدند و بقایای جسد و تکههایی از لباس او را پیدا کردند و تحقیقات برای مشخصشدن هویت مقتول آغاز شد.
بررسیها حکایت از آن داشت جسد متعلق به مردی به نام فرهاد است که خانوادهاش دو هفته قبل، گم شدن او را اعلام کرده بودند. دختر فرهاد در بازجوییها گفت: «پدرم مطابق هر روز برای کار از خانه بیرون رفت اما دیگر برنگشت.»
او با دیدن تکههای لباس تایید کرد جنازه متعلق به پدرش است. بازپرس به گفتههای این دختر بسنده نکرد و برای اطمینان بیشتر آزمایش دیانای انجام گرفت و هویت فرهاد تایید شد. نکته مبهم در این پرونده نحوه از بین رفتن جسد در مدت دوهفته بود.
به گزارش جام جم سرا، پزشکیقانونی با انجام آزمایشهای تخصصی گزارش کرد بعد از قتل روی جسد اسید ریخته شده و به همین دلیل فقط استخوانها باقی ماندهاست. ماموران برای مشخص شدن هویت عاملان قتل درباره زندگی شخصی مقتول تحقیق کردند و فهمیدند او مدتی قبل با یکی از دوستانش به نام کمال اختلاف مالی داشت و آنها چندبار با هم درگیر شده بودند. همچنین مشخص شد فرهاد مکانیک است و در مغازهای در نزدیکی باغ محل کشف جسد کار میکرد.
صاحب مغازه در بازجوییها گفت: فرهاد در مغازه من کار میکرد و تا جایی که میدانم او بهجز با دو برادر دامدار که نام یکی از آنها کمال است دشمن دیگری نداشت. او ناگهان سرکار نیامد و خانوادهاش گفتند از وی خبری ندارند. من هم نمیدانم چه اتفاقی برای او افتاده است.
به این ترتیب دو برادر دامدار برای پاسخ دادن به سوالات پلیس به اداره آگاهی برده شدند و اعترافات آنها راز این جنایت را فاش کرد.
به نقل از شرق، کمال و برادرش حسین اعتراف کردند فرهاد را دزدیدند و او را با همدستی یکی دیگر از دوستانشان به نام غلام به باغ کشاندند و کشتند.
کمال گفت: «سالها بود که فرهاد را میشناختم و با هم دوست بودیم اصلا فکر نمیکردم آدم بدی باشد و بخواهد به ناموس مردم چشم داشته باشد اما مدتی قبل از این حادثه فهمیدم او با همسر من رابطه دارد. از شنیدن این موضوع خیلی ناراحت شدم، دستم از هرجایی کوتاه بود و نمیتوانستم ثابت کنم فرهاد با همسرم رابطه دارد. موضوع را با فرهاد در میان گذاشتم و گفتم تو خیانت بزرگی به من کردی که به همسرم تعرض کردی. فرهاد منکر این کار شد و گفت همسرم دروغ گفته و رابطهای بین آنها نبوده است اما گفتههای فرهاد را قبول نداشتم به همین خاطر هم موضوع را با برادرم مطرح کردم. حسین گفت بهترین راه این است که فرهاد را بکشیم اینطوری هم انتقام گرفته و او را به مجازات رساندهایم و هم همسرت متوجه میشود فرهاد ضعیفتر از توست. روز حادثه به همراه حسین و دوستمان غلام نقشه را اجرا کردیم. من به بهانهای فرهاد را به باغ کشاندم بعد هر کدام از ما با چاقو و چوب ضربهای به او زدیم هر سه ما در قتل شریک هستیم. بعد هم مقدار زیادی اسید روی بدن او ریختم و دفنش کردیم تا جسد از بین برود اما باران باریده و جسد از زیر خاک بیرون آمده بود.»
ادعای ناموسیبودن انگیزه این قتل در حالی توسط کمال مطرح شد که پلیس پیبرد درست از زمانی که کمال مدعی است متوجه رابطه فرهاد و همسرش شد، اختلاف مالی میان این دو مرد بهوجودآمده بود و کمال قصد داشت پولی را که به فرهاد داده بود پس بگیرد. ضمن اینکه آنچه او درباره رابطه همسرش با فرهاد تعریف کرد مورد تایید همسر کمال قرار نگرفت و مدارکی که این ادعا را ثابت کند به دست نیامد.
پرونده با اعتراف هر سهمتهم به قتل و صدور کیفرخواست به شعبه71 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و بعد از اینکه متهمان جزییات قتل را بهطورکامل توضیح دادند و دفاعیات خود را مطرح کردند با توجه به درخواست اولیایدم مقتول رای بر قصاص هر سهمتهم صادر شد زیرا قضات عمل هر سه متهم را کشنده تشخیص دادند.
هشتسال بعد از این حادثه و در حالیکه حکم قصاص تایید شده و به مرحله اجرا رسیده و سه متهم در انتظار طنابدار بودند اولیایدم تصمیم گرفتند رضایت بدهند. از آنجایی که تنها ولی دم قانونی فرهاد دخترش بود او بدون هیچ قیدوشرطی در دادسرای جنایی تهران حاضر شد و رضایت خود را اعلام کرد.
روز گذشته متهمان بهلحاظ جنبه عمومی جرم مورد محاکمه قرار گرفتند. آنها با بیان اینکه از کرده خود پشیمان هستند از دادگاه درخواست تخفیف مجازات کردند و هیات قضات با پایان جلسه رسیدگی، برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند.