شهدای ایران shohadayeiran.com

مراسم شب‌های احیا در مسجد دانشگاه تهران حال و هوای خاصی دارد، اینجا استاد باشی یا دانشجو فرقی ندارد، سرها یا در بغل است یا با تواضعی عاشقانه رو به آسمان.
به گزارش شهدای ایران؛ مراسم شب‌های احیا در مسجد دانشگاه تهران حال و هوای خاصی دارد.

وقتی از درب دانشگاه وارد می‌شوی از اولین جایی که می‌توان صدای سخنران و مداح را با بلندگو تشخیص داد کسانی را می‌بینی که در گوشه و کنار خیابان‌ها یا لابه لای درختان و فضای سبز، حصیر یا پارچه‌ای پهن کرده‌اند و در خلوتی دلنشین نشسته‌اند.

سرها یا در بغل است یا با تواضعی عاشقانه رو به آسمان. صحنه‌ها برایت آشناست؛ اگر عصر یک جمعه دلگیر شلمچه بوده باشی.

خیلی‌ها خانوادگی به مراسم آمده‌اند، هر چه که به مسجد نزدیک‌تر می‌شوی تراکم جمعیت بیشتر می‌شود. بچه‌های کوچک هم در یک گوشه از خیابان‌ها دارند فوتبال بازی می‌کنند.

اطراف مسجد مثل وقتی که نماز جمعه برگزار می‌شود موکت و حصیر پهن کرده‌اند، با دیدن انبوه جمعیت محوطه، خیالت راحت می‌شود که داخل مسجد اندازه سر سوزنی هم جا برای نشستن تو نباید باشد. به گرد مسجد می‌چرخی، سالنی هست که در آن مراسم به طور زنده با یک نمایشگر پخش می‌شود، اما آنجا هم پر است.

دسته‌ای هم کنار زنده‌ترین حاضران مراسم، سربازان گمنام خمینی در دفاع مقدس نشسته‌اند.

به نماز قضا و قرآن که نرسیده‌ای، حالا برای اینکه جای خلوتی پیدا کنی مجبوری از مسجد فاصله بگیری و کمی دورتر، روی یک راه پله یا جدولی بنشینی و همپای حاج محمد هادی سماواتی، جوشن کبیر بخوانی: « یَا عِمَادَ مَنْ لا عِمَادَ لَهُ یَا سَنَدَ مَنْ لا سَنَدَ لَهُ یَا ذُخْرَ مَنْ لا ذُخْرَ لَهُ…»

حال و هوای مراسم و جمعیت و سوز دعا تو را می‌گیرد، ساده و بی پیرایه اما گیرا. دعا که تمام می‌شود تازه از خودت می‌پرسی چرا در چنین مراسمی نور فلاش هیچ دوربینی به چشمت نمی‌افتد و خبرنگاری دیده نمی‌شود.

حاج امیر کاتوزیان دقایقی کوتاه ذکر مصیبت می‌کند تا دل جماعت به نجف و کوفه و کربلا گره بخورد. سینه زنی نداریم، نوبت سخنرانی معلم قرآن ایران، استاد قرائتی می‌شود، تأکید دارند دقایقی فاصله بیفتد تا مردمی که بیشترشان جوان هستند استراحتی کنند.

مجری هم از فرصت استفاده می‌کند و چند نکته می‌گوید، مثلاً این که جوان‌ها بعد از مراسم بمانند و در جمع کردن موکت‌ها کمک کنند تا خادمان هم بتوانند به سحری برسند.

حاج آقا قرائتی اکتفا به دو سه دقیقه استراحت نمی‌کنند و اول سخنرانی پیشنهاد می‌دهد جمعیت دو دقیقه سر پا بایستند تا خستگی از تنشان در بیاید. تا بوده همین طور بوده و این ظرافت سنجی‌های آقای قرائتی در سخنرانی، خودش یک درس عملی است.

صحبت‌ها مثل همیشه با تمثیل شروع می‌شود: امام که می‌دانست به شهات می‌رسد چرا باز هم به مسجد کوفه رفت؟ جواب این است، امام مثل پلیسی است که به او اسلحه داده اند اما اجازه ندارد جز آنجا که قانون گفته از آن استفاده کند، امام تنها جایی می تواند از علم و معجزه و دعای مستجابش بهره ببرد که خدا اجازه داده است، وگرنه اگر قرار بود ایشان به مسجد نروند و امام حسین (ع) هم در روز عاشورا با نفرینش سپاه یزید را دود کند دیگر مثل مردم عادی نبودند و نمی‌توانستند در صبر و استقامت الگوی ایشان باشند.

تمثیل‌های زیبایی که تو را به وجد می آورند ادامه پیدا می کند و تو هم دوست داری و نمی‌خواهی سخنرانی تمام شود، که از یک طرف علم آموزی در شب قدر ثواب فراوان دارد و از دیگر طرف باید به «قرآن به سر» برسی.

بیان فضائل حضرت امیر تمام می‌شود، استاد اشاره می‌کند که جای بعضی حرفها در این مجلس و این شب نیست اما مجبور است بگوید: مشکل جامعه یا از غفلت است و یا از شهوت، غفلت را باید با برپا کردن نماز از بین برد و برای ایمن کردن جوان‌ها مقابل شهوت ازدواج را آسان کرد.

رسم حجت الاسلام قرائتی است که دعای قرآن به سر را هم خودش می‌خواند، برای مثل منی که اولین بار در مجلس قرآن به سر ایشان شرکت می‌کند خیلی جالب است، قبل از شروع دعا از منبر پایین می‌آید و روی زمین می‌نشیند، شروع می‌کند رو در رو با خدا صحبت کردن: خدایا اگر قرار باشد امشب از اینجا بهره‌ای نبرم پس چرا من را به اینجا آرده ای؟ خدایا درست است که بنده خوبی نیستم اما اگر قرار باشد امشب چیزی دستگیرم نشود دیگر کی می‌خواهد بشود؟ خدایا تو می‌دانی که من حتی زمانیکه گناه می‌کردم راضی به گناه نبودم، و در همان حال گناه هم اقرار به خدایی تو داشته‌ام…

صدای گریه جمعیت با همین جملات ساده‌ای که حتی به حالت مداحی خوانده نمی‌شود بلند می‌شود و تو می‌فهمی که این گریه واقعی است و ملّت از سر استحباب خودشان را به گریه نزده‌اند.

دعا را شروع می‌کند، هر چند جمله را که می‌گوید توقفی می‌کند و ترجمه‌اش را می‌گوید و توضیح می‌دهد. قرآن‌ها بالای سر گرفته می‌شوند، بک یا الله، بک یا الله، بک یا الله… بجز  بیان چند جمله‌ای در عزای حضرت امیر که سی ثانیه هم طول نکشید، هنگام توسل به ائمه (ع) توقف نمی‌کند تا مبادا برای کسی خسته کننده شود. آخرش وقت دعا کردن است. دو سه دقیقه‌ای از آداب دعا می‌گویند و طبق همین آداب، اول ده بار «یا رب» می‌گویند و سپس از دعا برای امام زمان (عج) و دیگران شروع می‌کند.

حاج آقا شب احیای اول گفته بود که 35 دقیقه سخنرانی می‌کند و 25 دقیقه قرآن به سر، دقیقاً هم همانطور شد، امشب اما این را نگفت و شاید برنامه‌اش ده دقیقه‌ای بیشتر طول کشید.

مجلس تمام می‌شود و تو احساس می‌کنی با شیرین‌ترین شب احیایی که در یاد داری از دانشگاه بیرون می‌روی، در دل دعا می‌کنی کاش شب 23 هم زنده بمانی و بتوانی در این مجلس باشی.

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار