بندر بن سلطان گفت، خدا باید به شیعیان کمک کند اما به لطف او اکنون گروههای پراکنده سنی در عراق و سوریه بیش از شیعیان ممکن است نیاز به کمک خدا داشته باشند.
به گزارش شهدای ایران به نقل از شیعه آنلاین، شيعه آنلاين، روزنامه "ایندیپندنت" چاپ انگليس در مقالهای درباره حمایت عربستان از القاعده و افراطگری در خاورمیانه مینویسد: «عربستان سعودی تا چه میزان همدست داعش در تصرف شمال عراق و همچنین دامنزدن به درگیری فرقهای در منطقه خاورمیانه است؟ زمانی پیش از 11 سپتامبر 2001 شاهزاده بندر بن سلطان که اخیرا از مقام ریاست سازمان اطلاعات عربستان کنار گذاشته شد، مکالمهای افشاگرانه با ریچارد دیرلاو، رییس سابق سازمان اطلاعات خارجی انگلیس داشت.
بندر بن سلطان به او گفت: طولی نخواهد کشید که در خاورمیانه تنها خدا باید به شیعیان کمک کند زیرا بیش از یک میلیارد سنی کاسه صبرشان از آنها لبریز شده است!
اکنون زمان مرگباری که بندر بن سلطان پیشبینی کرد، احتمالا برای بسیاری از شیعیان فرارسیده است و عربستان نقش مهمی در تحقق آن از طریق حمایت از شبهنظامیان ضد شیعه در عراق و سوریه داشته است. پس از تصرف شهر موصل توسط گروه داعش در تاریخ 10 ژوئن، زنان و کودکان شیعه در روستاهای جنوب شهر کرکوک قتل عام شده و افسران شیعه نیروی هوایی عراق در نزدیکی شهر تکریت قتل عام و در گورهای دستهجمعی دفن شدند.
در شهر موصل، مساجد و مقبرههای متعلق به شیعیان منفجر شد و در شهر شیعه-ترکماننشین تلعفر، چهار هزار خانه توسط شبه نظامیان داعش به عنوان غنیمت جنگی تصرف شد. در مناطق تحت تصرف شورشیان سنی در عراق و سوریه، اگر شما به عنوان شیعه و یا یک فرقه وابسته به آن نظیر علوی شناخته شوید، مثل این میماند که یک یهودی در بخشهای تحت کنترل آلمان نازی در اروپای سال 1940 باشید.
تردیدی درباره صحت نقل قول بندر بن سلطان، دبیرکل شورای امنیت ملی عربستان از سال 2005 و رییس سازمان اطلاعات این کشور از سال 2012 تا 2014 وجود ندارد. دوره دو ساله میان 2012 و 2014 سالهای سرنوشتسازی بودند که طی آنها افراطگرانی از نوع القاعده، مخالفان مسلح در عراق و سوریه را تحت کنترل گرفتند.
دیرلاو در سخنرانی در موسسه خدمات سلطنتی متحد انگلیس بر اهمیت این اظهارات بندربن سلطان تاکید کرد و گفت: این اظهار نظر، اظهار نظری ترسناک بود که من به خوبی آن را به یاد دارم.
دیرلاو که از سال 1999 تا 2004 رییس MI6 بوده، تردیدی ندارد که حمایتهای مالی پیوسته و تاثیرگذار حامیان خصوصی در عربستان و قطر، در حالیکه مقامات چشمشان را به روی آنها بستهاند، نقش مهمی در تسلط داعش بر مناطق سنینشین عراق داشته است.
وی گفت: چنین اتفاقاتی به صورت خودجوش رخ نمیدهد.
این یک اظهارنظر واقعبینانه است و رهبران قبایل و گروههای استانهای سنینشین عراق اغلب زیر دین حامیان مالی در عربستان و کشورهای خلیج فارس هستند و بعید است بدون رضایت آنها با داعش همکاری کنند.
افشاگری جنجال برانگیز دیرلاو درباره پیشبینی بندر بن سلطان نسبت به وقوع روز سرنوشتساز برای شیعیان و همچنین دیدگاه وی مبنی بر اینکه عربستان در پیشبرد شورش به رهبری داعش دست دارد، به طرزی شگفتانگیز با توجه خبری کمی مواجه شد. به جای آن پوشش خبری سخنرانی دیرلاو متمرکز بر موضوع اصلی این سخنرانی مبنی بر اینکه تهدید داعش علیه غرب اغراق شده است، بود.
وی علت اغراق در این تهدید را اینگونه عنوان کرد که داعش برخلاف القاعده و بن لادن، در یک جنگ جدید وارد شده که اساسا علیه مسلمانان است. البته مسیحیان مناطق تحت تصرف داعش چنین چیزی را درست نمیدانند زیرا کلیساهای آنها نیز توسط افراطگران هتک حرمت شده و آنها مجبور به فرار شدهاند.
یک تفاوت میان القاعده و داعش این است که داعش سازماندهی بهتری دارد و اگر به اهداف غربی حمله کند، احتمالا نتایج آن فاجعهبار خواهد بود.
این پیشبینی بندربن سلطان که سه دهه در بطن سیاستگذاری امنیتی عربستان بوده، مبنی بر اینکه 100 میلیون شیعه خاورمیانه خود را با فاجعهای روبرو خواهند دید، بسیاری از شیعیان را متقاعد کرده که آنها قربانی کمپینی به رهبری عربستان برای از بین بردنشان هستند.
یک مفسر عراقی که نامش را فاش نساخت، گفت: پس از آنچه که در شمال عراق رخ داد شیعیان این تهدید را نه تنها یک تهدید نظامی میبینند بلکه آن را برگرفته از نفوذ گسترده فرقه وهابی که یک تفسیر بدون مسامحه از اسلام در عربستان بوده و شیعیان و دیگر فرقهها را به عنوان مرتد محکوم میکند، میدانند.
دیرلاو که رییس کالج پامبروک دانشگاه کمبریج انگلیس بوده، اظهار میدارد که با توجه به تجربه گذشتهاش عقیده دارد تفکر راهبردی عربستان ناشی از دو اعتقاد و نگرش عمیق است. اول از همه، آنها مطمئن هستند که هیچ چالش قابل پذیرش و مشروعی علیه درستی ایدئولوژی وهابی آنها به عنوان نگهبان مقدسترین معابد مسلمانان نمیتواند وجود داشته باشد. اما از آن مهمتر با توجه به عمیقتر شدن درگیری فرقهای، این اعتقاد عربستان مبنی بر اینکه انحصار مذهب اسلام در دست آنهاست، منجر شده که آنها عمیقا به سوی هرگونه جنگ طلبی که بتواند شیعیان را به چالش بکشد، جذب شوند.
دولتهای غربی به طور سنتی ارتباط میان عربستان و فرقه وهابی آن از یک طرف و جنبشهای شبه نظامی افراطگر چه متعلق به اسامه بن لادن از نوع القاعده و چه متعلق به ابوبکر البغدادی از نوع داعش را چندان مهم نمیدانند.
حقیقت پنهانی درباره این ارتباط وجود ندارد: از 19 هواپیما ربای دخیل در حادثه 11 سپتامبر 2001، 15 تن عربستانی بودهاند و بن لادن و اغلب حامیان مالی این عملیات نیز عربستانی بودند.
اختلاف میان القاعده و داعش نیز غلو شده است: هنگامی که بن لادن در سال 2011 توسط نیروهای آمریکایی کشته شد، البغدادی در بیانیهای از بن لادن ستایش کرد و داعش وعده داد به انتقام مرگ وی 100 حمله انجام خواهد داد.
با این حال همواره در زمینه سیاست عربستان در قبال افراطگران از نوع القاعده یک رویکرد دومی نیز وجود داشته است که برخلاف رویکرد شاهزاده بندر بن سلطان بوده و آنها را تهدیدی مرگبار علیه عربستان میداند.
دیرلاو این نگرش را با توضیح آنکه چطور پس از 11 سپتامبر 2001 همراه با تونی بلر به شهر ریاض در سریعترین زمان ممکن سفر کرد شرح میدهد. او به یاد میآورد که رییس وقت سازمان اطلاعات عربستان در دفترش بر سر او فریاد کشید و گفت: حادثه 11 سپتامبر ضربه کوچکی به غرب بود. در میان مدت این چیزی بیش از چند تراژدی شخصی نخواهد بود. آنچه که این تروریستها میخواهند از بین بردن حکومت عربستان و شکلدهی مجدد به خاورمیانه است.
عربستان هر دو سیاست را در پیش گرفت و در عین حال که افراطگران را به عنوان ابزار موثری برای اعمال نفوذ علیه شیعیان در خارج تشویق کرد، اما در داخل آنها را به عنوان تهدیدی علیه وضع موجود سرکوب کرد. در سال گذشته این سیاست دوگانه از هم پاشیده شده است.
در اسناد افشا شده متعلق به دولت آمریکا حمایت عربستان از شبه نظامیان افراطگر علیه شیعیان شناسایی شده است. در سندی که وب سایت افشاگر ویکی لیکس منتشر کرد، هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه سابق آمریکا در دسامبر سال 2009 نوشت که عربستان یک پایگاه مهم حمایت مالی از القاعده، طالبان، لشکر طیبه پاکستان و دیگر گروههای تروریستی است.
وی گفت اقداماتی که تاکنون عربستان علیه القاعده انجام داده نه به دلیل فعالیتهای خارجی آن بلکه به جهت رفع یک تهدید داخلی بودهاند.
اکنون با کنارگذاشته شدن بندر بن سلطان از مقام رییس سازمان اطلاعات عربستان، این سیاست در حال تغییر است اما این تغییرات هنوز تازه و مبهم بوده و احتمالا بسیار دیر رخ میدهند. چند روز پیش بود که یک شاهزاده عربستانی گفت دیگر از یک شبکه ماهوارهای تبلیغکننده علیه شیعیان واقع در مصر حمایت نمیکند.
مشکل عربستان این است که تلاشهای آن از زمان کنار گذاشته شدن بندر بن سلطان، برای ایجاد یک پایگاه ضد نوری المالکی و ضد بشار اسد در میان سنیها بهطوری که همزمان با القاعده و وابستگان آن نیز مخالف باشد، شکست خورده است.
عربستان و همپیمانانش با تضعیف کردن نوری المالکی و بشار اسد، عملا در حال بازی کردن به نفع داعشی هستند که با سرعت در حال به دست گرفتن کنترل مخالفان در عراق و سوریه است.
در شهر موصل همچون اتفاقاتی که پیش از این در شهر رقه در سوریه افتاد، نیروهای داعش منتقدان و مخالفان را خلع سلاح و مجبور به بیعت با خلیفه جدید کرده و آنها را در صورت مقاومت کشتند.
غرب نیز احتمالا به دلیل ائتلاف با عربستان و سلطنتهای خلیج فارس که همواره افراطگری را جذابتر از دموکراسی یافتهاند، تاوان خواهد پرداخت. یک مثال استانداردهای دوگانه قدرتهای غربی واکنش آنها به سرکوب اعتراضات دموکراتیک و صلحآمیز اکثریت شیعه در مارس 2011 در بحرین، به رهبری عربستان است. حدود 1500 سرباز عربستانی به بحرین فرستاده شدند و تظاهرات با سرکوبگری زیاد و از بین بردن مقبرهها و مساجد شیعیان پایان یافت. آمریکا و انگلیس همواره گفتند که خاندان آل خلیفه در بحرین مذاکرات و اصلاحات را دنبال میکنند اما چند روز پیش این بهانه، پس از آنکه بحرین یک دیپلمات بلندپایه آمریکا یعنی تام مالینوفسکی را به دلیل ملاقات با رهبران مخالفان شیعه در حزب الوفاق اخراج کرد، کمرنگ شد.
مالینوفسکی در واکنش خود گفت که "اقدام دولت بحرین درباره من نبوده بلکه هدفش تضعیف مذاکرات بوده است."
قدرتهای غربی و همپیمانان منطقهای آنها همواره از انتقادات نسبت به نقششان در دامن زدن به جنگ در عراق فرار کردهاند. آنها به طور علنی و خصوصی، نوری مالکی، نخستوزیر عراق را به دلیل به حاشیه راندن اقلیت سنی و تحریک آنها به حمایت از شورش به رهبری داعش متهم کردهاند. این به هیچوجه کل داستان نیست. کوتاهیهای نوری المالکی علت فروپاشی عراق نیست. آنچه که از 2011 به بعد باعث بیثباتی عراق شد، شورشها در سوریه و تسلط افراطگرایان تحت حمایت حامیان در عربستان، قطر، کویت و امارات متحده عربی بر این شورش است.
سیاستمداران عراقی بارها هشدار دادهاند که رهبران غربی با خودداری از پایان دادن به جنگ داخلی در سوریه آغاز مجدد جنگ در عراق را اجتنابناپذیر میکنند. چند روز پیش یکی از رهبران عراق گفت: من حدس میزنم آنها حرف ما را باور نکردند و بر خلاص شدن از دست بشار اسد تأکید کردند.
البته سیاستمداران آمریکا و انگلیس و دیپلماتهای آنها استدلال میکنند که مخالفتی با پایان یافتن جنگ در سوریه ندارند اما این استدلال گمراهکننده است. اما آمریکا و انگلیس با تأکید بر اینکه مذاکرات صلح باید درباره کنار رفتن بشار اسد از قدرت باشد - چیزی که هرگز اتفاق نمیافتد زیرا بشار اسد اکثر شهرهای سوریه را در اختیار داشته و سربازانش در حال پیشروی هستند- تضمین میکنند که جنگ در این کشور ادامه یابد.
نفعبرنده اصلی جنگ، داعش بوده که طی دو هفته گذشته به پاکسازی آخرین مخالفتها با حکومتش در شرق سوریه پرداخت. کردها در شمال سوریه و جبهه النصره به عنوان نماینده القاعده در این کشور نیز تحت تأثیر نیروهای داعش که دارای روحیه بالا بوده و از توپخانه و تانکهای تصرف شده از ارتش عراق استفاده میکنند، به مشکل برخوردهاند.
داعش همچنین بدون آنکه توجه جهان را به خود جلب کند، بسیاری از چاههای نفت سوریه را که در کنترل نداشت تصرف کرده است. عربستان یک غول بی شاخ و دمی بهوجود آورده که با سرعت در حال از دست دادن کنترل آن است. این حقیقت درباره همپیمانان آن شامل ترکیه که یک پایگاه پشتیبانی حیاتی برای داعش و جبهه النصره از طریق بازگذاشتن مرز طولانی خود با سوریه فراهم کرد، نیز مصداق دارد.
با افتادن گذرگاههای مرزی تحت کنترل کردها به دست داعش در این مرز، ترکیه درخواهد یافت که یک همسایهی بسیار خشونتورز پیدا کرده که در قبال الطاف پیشین سرویس اطلاعاتی ترکیه به آن، قدردان نخواهد بود.
درباره عربستان نیز این کشور ممکن است از حمایت خود از شورشهای سنیها در عراق و سوریه پشیمان شود چرا که شبکههای اجتماعی متعلق به افراطگران شروع به صحبت درباره هدف قرار دادن عربستان کردهاند.
رئیس سابق سازمان اطلاعات عربستان که دیرلاو از نشست خود با وی پس از حادثه 11 سپتامبر نقل قول کرد و نامش را نیز فاش نساخت، تحلیل درستی از تهدیدات علیه عربستان داشت، نه بندربنسلطان و همین حقیقت موجب اخراج بندر بن سلطان شد.
همچنین این مسئله تنها مسئلهای نبود که بندر بن سلطان درباره آن اشتباه کرد. ظهور داعش خبر بدی برای شیعیان عراق بود اما این خبر برای سنیهایی که رهبرانشان تسلیم یک جنبش خونخوار و بیتحمل شدهاند که با خمرهای سرخ کامبوج قابل تشبیه است، خبر بدتری است.
خلافت جدید داعش حاکم بر یک منطقهی فقیر، بزرگ و دورافتاده است که مردم از آن فرار میکنند. چند میلیون سنی در بغداد و مناطق اطراف آن وضعیتی آسیبپذیر دارند و در بلندمدت داعش نمیتواند پیروز شود بلکه ترکیب تهجر و سازماندهی خوب آن، کار را برای از بین بردن این گروه سخت میکند.
بندر بن سلطان گفت، خدا باید به شیعیان کمک کند اما به لطف او اکنون گروههای پراکنده سنی در عراق و سوریه بیش از شیعیان ممکن است نیاز به کمک خدا داشته باشند.»
بندر بن سلطان به او گفت: طولی نخواهد کشید که در خاورمیانه تنها خدا باید به شیعیان کمک کند زیرا بیش از یک میلیارد سنی کاسه صبرشان از آنها لبریز شده است!
اکنون زمان مرگباری که بندر بن سلطان پیشبینی کرد، احتمالا برای بسیاری از شیعیان فرارسیده است و عربستان نقش مهمی در تحقق آن از طریق حمایت از شبهنظامیان ضد شیعه در عراق و سوریه داشته است. پس از تصرف شهر موصل توسط گروه داعش در تاریخ 10 ژوئن، زنان و کودکان شیعه در روستاهای جنوب شهر کرکوک قتل عام شده و افسران شیعه نیروی هوایی عراق در نزدیکی شهر تکریت قتل عام و در گورهای دستهجمعی دفن شدند.
در شهر موصل، مساجد و مقبرههای متعلق به شیعیان منفجر شد و در شهر شیعه-ترکماننشین تلعفر، چهار هزار خانه توسط شبه نظامیان داعش به عنوان غنیمت جنگی تصرف شد. در مناطق تحت تصرف شورشیان سنی در عراق و سوریه، اگر شما به عنوان شیعه و یا یک فرقه وابسته به آن نظیر علوی شناخته شوید، مثل این میماند که یک یهودی در بخشهای تحت کنترل آلمان نازی در اروپای سال 1940 باشید.
تردیدی درباره صحت نقل قول بندر بن سلطان، دبیرکل شورای امنیت ملی عربستان از سال 2005 و رییس سازمان اطلاعات این کشور از سال 2012 تا 2014 وجود ندارد. دوره دو ساله میان 2012 و 2014 سالهای سرنوشتسازی بودند که طی آنها افراطگرانی از نوع القاعده، مخالفان مسلح در عراق و سوریه را تحت کنترل گرفتند.
دیرلاو در سخنرانی در موسسه خدمات سلطنتی متحد انگلیس بر اهمیت این اظهارات بندربن سلطان تاکید کرد و گفت: این اظهار نظر، اظهار نظری ترسناک بود که من به خوبی آن را به یاد دارم.
دیرلاو که از سال 1999 تا 2004 رییس MI6 بوده، تردیدی ندارد که حمایتهای مالی پیوسته و تاثیرگذار حامیان خصوصی در عربستان و قطر، در حالیکه مقامات چشمشان را به روی آنها بستهاند، نقش مهمی در تسلط داعش بر مناطق سنینشین عراق داشته است.
وی گفت: چنین اتفاقاتی به صورت خودجوش رخ نمیدهد.
این یک اظهارنظر واقعبینانه است و رهبران قبایل و گروههای استانهای سنینشین عراق اغلب زیر دین حامیان مالی در عربستان و کشورهای خلیج فارس هستند و بعید است بدون رضایت آنها با داعش همکاری کنند.
افشاگری جنجال برانگیز دیرلاو درباره پیشبینی بندر بن سلطان نسبت به وقوع روز سرنوشتساز برای شیعیان و همچنین دیدگاه وی مبنی بر اینکه عربستان در پیشبرد شورش به رهبری داعش دست دارد، به طرزی شگفتانگیز با توجه خبری کمی مواجه شد. به جای آن پوشش خبری سخنرانی دیرلاو متمرکز بر موضوع اصلی این سخنرانی مبنی بر اینکه تهدید داعش علیه غرب اغراق شده است، بود.
وی علت اغراق در این تهدید را اینگونه عنوان کرد که داعش برخلاف القاعده و بن لادن، در یک جنگ جدید وارد شده که اساسا علیه مسلمانان است. البته مسیحیان مناطق تحت تصرف داعش چنین چیزی را درست نمیدانند زیرا کلیساهای آنها نیز توسط افراطگران هتک حرمت شده و آنها مجبور به فرار شدهاند.
یک تفاوت میان القاعده و داعش این است که داعش سازماندهی بهتری دارد و اگر به اهداف غربی حمله کند، احتمالا نتایج آن فاجعهبار خواهد بود.
این پیشبینی بندربن سلطان که سه دهه در بطن سیاستگذاری امنیتی عربستان بوده، مبنی بر اینکه 100 میلیون شیعه خاورمیانه خود را با فاجعهای روبرو خواهند دید، بسیاری از شیعیان را متقاعد کرده که آنها قربانی کمپینی به رهبری عربستان برای از بین بردنشان هستند.
یک مفسر عراقی که نامش را فاش نساخت، گفت: پس از آنچه که در شمال عراق رخ داد شیعیان این تهدید را نه تنها یک تهدید نظامی میبینند بلکه آن را برگرفته از نفوذ گسترده فرقه وهابی که یک تفسیر بدون مسامحه از اسلام در عربستان بوده و شیعیان و دیگر فرقهها را به عنوان مرتد محکوم میکند، میدانند.
دیرلاو که رییس کالج پامبروک دانشگاه کمبریج انگلیس بوده، اظهار میدارد که با توجه به تجربه گذشتهاش عقیده دارد تفکر راهبردی عربستان ناشی از دو اعتقاد و نگرش عمیق است. اول از همه، آنها مطمئن هستند که هیچ چالش قابل پذیرش و مشروعی علیه درستی ایدئولوژی وهابی آنها به عنوان نگهبان مقدسترین معابد مسلمانان نمیتواند وجود داشته باشد. اما از آن مهمتر با توجه به عمیقتر شدن درگیری فرقهای، این اعتقاد عربستان مبنی بر اینکه انحصار مذهب اسلام در دست آنهاست، منجر شده که آنها عمیقا به سوی هرگونه جنگ طلبی که بتواند شیعیان را به چالش بکشد، جذب شوند.
دولتهای غربی به طور سنتی ارتباط میان عربستان و فرقه وهابی آن از یک طرف و جنبشهای شبه نظامی افراطگر چه متعلق به اسامه بن لادن از نوع القاعده و چه متعلق به ابوبکر البغدادی از نوع داعش را چندان مهم نمیدانند.
حقیقت پنهانی درباره این ارتباط وجود ندارد: از 19 هواپیما ربای دخیل در حادثه 11 سپتامبر 2001، 15 تن عربستانی بودهاند و بن لادن و اغلب حامیان مالی این عملیات نیز عربستانی بودند.
اختلاف میان القاعده و داعش نیز غلو شده است: هنگامی که بن لادن در سال 2011 توسط نیروهای آمریکایی کشته شد، البغدادی در بیانیهای از بن لادن ستایش کرد و داعش وعده داد به انتقام مرگ وی 100 حمله انجام خواهد داد.
با این حال همواره در زمینه سیاست عربستان در قبال افراطگران از نوع القاعده یک رویکرد دومی نیز وجود داشته است که برخلاف رویکرد شاهزاده بندر بن سلطان بوده و آنها را تهدیدی مرگبار علیه عربستان میداند.
دیرلاو این نگرش را با توضیح آنکه چطور پس از 11 سپتامبر 2001 همراه با تونی بلر به شهر ریاض در سریعترین زمان ممکن سفر کرد شرح میدهد. او به یاد میآورد که رییس وقت سازمان اطلاعات عربستان در دفترش بر سر او فریاد کشید و گفت: حادثه 11 سپتامبر ضربه کوچکی به غرب بود. در میان مدت این چیزی بیش از چند تراژدی شخصی نخواهد بود. آنچه که این تروریستها میخواهند از بین بردن حکومت عربستان و شکلدهی مجدد به خاورمیانه است.
عربستان هر دو سیاست را در پیش گرفت و در عین حال که افراطگران را به عنوان ابزار موثری برای اعمال نفوذ علیه شیعیان در خارج تشویق کرد، اما در داخل آنها را به عنوان تهدیدی علیه وضع موجود سرکوب کرد. در سال گذشته این سیاست دوگانه از هم پاشیده شده است.
در اسناد افشا شده متعلق به دولت آمریکا حمایت عربستان از شبه نظامیان افراطگر علیه شیعیان شناسایی شده است. در سندی که وب سایت افشاگر ویکی لیکس منتشر کرد، هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه سابق آمریکا در دسامبر سال 2009 نوشت که عربستان یک پایگاه مهم حمایت مالی از القاعده، طالبان، لشکر طیبه پاکستان و دیگر گروههای تروریستی است.
وی گفت اقداماتی که تاکنون عربستان علیه القاعده انجام داده نه به دلیل فعالیتهای خارجی آن بلکه به جهت رفع یک تهدید داخلی بودهاند.
اکنون با کنارگذاشته شدن بندر بن سلطان از مقام رییس سازمان اطلاعات عربستان، این سیاست در حال تغییر است اما این تغییرات هنوز تازه و مبهم بوده و احتمالا بسیار دیر رخ میدهند. چند روز پیش بود که یک شاهزاده عربستانی گفت دیگر از یک شبکه ماهوارهای تبلیغکننده علیه شیعیان واقع در مصر حمایت نمیکند.
مشکل عربستان این است که تلاشهای آن از زمان کنار گذاشته شدن بندر بن سلطان، برای ایجاد یک پایگاه ضد نوری المالکی و ضد بشار اسد در میان سنیها بهطوری که همزمان با القاعده و وابستگان آن نیز مخالف باشد، شکست خورده است.
عربستان و همپیمانانش با تضعیف کردن نوری المالکی و بشار اسد، عملا در حال بازی کردن به نفع داعشی هستند که با سرعت در حال به دست گرفتن کنترل مخالفان در عراق و سوریه است.
در شهر موصل همچون اتفاقاتی که پیش از این در شهر رقه در سوریه افتاد، نیروهای داعش منتقدان و مخالفان را خلع سلاح و مجبور به بیعت با خلیفه جدید کرده و آنها را در صورت مقاومت کشتند.
غرب نیز احتمالا به دلیل ائتلاف با عربستان و سلطنتهای خلیج فارس که همواره افراطگری را جذابتر از دموکراسی یافتهاند، تاوان خواهد پرداخت. یک مثال استانداردهای دوگانه قدرتهای غربی واکنش آنها به سرکوب اعتراضات دموکراتیک و صلحآمیز اکثریت شیعه در مارس 2011 در بحرین، به رهبری عربستان است. حدود 1500 سرباز عربستانی به بحرین فرستاده شدند و تظاهرات با سرکوبگری زیاد و از بین بردن مقبرهها و مساجد شیعیان پایان یافت. آمریکا و انگلیس همواره گفتند که خاندان آل خلیفه در بحرین مذاکرات و اصلاحات را دنبال میکنند اما چند روز پیش این بهانه، پس از آنکه بحرین یک دیپلمات بلندپایه آمریکا یعنی تام مالینوفسکی را به دلیل ملاقات با رهبران مخالفان شیعه در حزب الوفاق اخراج کرد، کمرنگ شد.
مالینوفسکی در واکنش خود گفت که "اقدام دولت بحرین درباره من نبوده بلکه هدفش تضعیف مذاکرات بوده است."
قدرتهای غربی و همپیمانان منطقهای آنها همواره از انتقادات نسبت به نقششان در دامن زدن به جنگ در عراق فرار کردهاند. آنها به طور علنی و خصوصی، نوری مالکی، نخستوزیر عراق را به دلیل به حاشیه راندن اقلیت سنی و تحریک آنها به حمایت از شورش به رهبری داعش متهم کردهاند. این به هیچوجه کل داستان نیست. کوتاهیهای نوری المالکی علت فروپاشی عراق نیست. آنچه که از 2011 به بعد باعث بیثباتی عراق شد، شورشها در سوریه و تسلط افراطگرایان تحت حمایت حامیان در عربستان، قطر، کویت و امارات متحده عربی بر این شورش است.
سیاستمداران عراقی بارها هشدار دادهاند که رهبران غربی با خودداری از پایان دادن به جنگ داخلی در سوریه آغاز مجدد جنگ در عراق را اجتنابناپذیر میکنند. چند روز پیش یکی از رهبران عراق گفت: من حدس میزنم آنها حرف ما را باور نکردند و بر خلاص شدن از دست بشار اسد تأکید کردند.
البته سیاستمداران آمریکا و انگلیس و دیپلماتهای آنها استدلال میکنند که مخالفتی با پایان یافتن جنگ در سوریه ندارند اما این استدلال گمراهکننده است. اما آمریکا و انگلیس با تأکید بر اینکه مذاکرات صلح باید درباره کنار رفتن بشار اسد از قدرت باشد - چیزی که هرگز اتفاق نمیافتد زیرا بشار اسد اکثر شهرهای سوریه را در اختیار داشته و سربازانش در حال پیشروی هستند- تضمین میکنند که جنگ در این کشور ادامه یابد.
نفعبرنده اصلی جنگ، داعش بوده که طی دو هفته گذشته به پاکسازی آخرین مخالفتها با حکومتش در شرق سوریه پرداخت. کردها در شمال سوریه و جبهه النصره به عنوان نماینده القاعده در این کشور نیز تحت تأثیر نیروهای داعش که دارای روحیه بالا بوده و از توپخانه و تانکهای تصرف شده از ارتش عراق استفاده میکنند، به مشکل برخوردهاند.
داعش همچنین بدون آنکه توجه جهان را به خود جلب کند، بسیاری از چاههای نفت سوریه را که در کنترل نداشت تصرف کرده است. عربستان یک غول بی شاخ و دمی بهوجود آورده که با سرعت در حال از دست دادن کنترل آن است. این حقیقت درباره همپیمانان آن شامل ترکیه که یک پایگاه پشتیبانی حیاتی برای داعش و جبهه النصره از طریق بازگذاشتن مرز طولانی خود با سوریه فراهم کرد، نیز مصداق دارد.
با افتادن گذرگاههای مرزی تحت کنترل کردها به دست داعش در این مرز، ترکیه درخواهد یافت که یک همسایهی بسیار خشونتورز پیدا کرده که در قبال الطاف پیشین سرویس اطلاعاتی ترکیه به آن، قدردان نخواهد بود.
درباره عربستان نیز این کشور ممکن است از حمایت خود از شورشهای سنیها در عراق و سوریه پشیمان شود چرا که شبکههای اجتماعی متعلق به افراطگران شروع به صحبت درباره هدف قرار دادن عربستان کردهاند.
رئیس سابق سازمان اطلاعات عربستان که دیرلاو از نشست خود با وی پس از حادثه 11 سپتامبر نقل قول کرد و نامش را نیز فاش نساخت، تحلیل درستی از تهدیدات علیه عربستان داشت، نه بندربنسلطان و همین حقیقت موجب اخراج بندر بن سلطان شد.
همچنین این مسئله تنها مسئلهای نبود که بندر بن سلطان درباره آن اشتباه کرد. ظهور داعش خبر بدی برای شیعیان عراق بود اما این خبر برای سنیهایی که رهبرانشان تسلیم یک جنبش خونخوار و بیتحمل شدهاند که با خمرهای سرخ کامبوج قابل تشبیه است، خبر بدتری است.
خلافت جدید داعش حاکم بر یک منطقهی فقیر، بزرگ و دورافتاده است که مردم از آن فرار میکنند. چند میلیون سنی در بغداد و مناطق اطراف آن وضعیتی آسیبپذیر دارند و در بلندمدت داعش نمیتواند پیروز شود بلکه ترکیب تهجر و سازماندهی خوب آن، کار را برای از بین بردن این گروه سخت میکند.
بندر بن سلطان گفت، خدا باید به شیعیان کمک کند اما به لطف او اکنون گروههای پراکنده سنی در عراق و سوریه بیش از شیعیان ممکن است نیاز به کمک خدا داشته باشند.»