«چشماندازی که چپها از ریاست جمهوری ناطق نوری در سال 76 ترسیم میکردند تفاوتی با هراس اصلاحطلبان از ریاست جمهوری سعید جلیلی در سال 92 نداشت».
به گزارش شهدای ایران به نقل از کیهان, یکی از اصلاحطلبان فراری و آشوبطلب ضمن انتشار این مطلب در سایت خودنویس نوشت: آیا ناطق نوری که نگاهی منفی به سازمان مجاهدین انقلاب و حزب مشارکت دارد، اصلاحطلب شده؟ آیا تغییرات نسبی رئیس مجلس پنجم او را در محدوده رجال سیاسی معتقد به دموکراسی و حقوق بشر قرار میدهد؟ مصاحبه سعید حجاریان با خبرگزاری مهر فرصت مناسبی برای ارزیابی جایگاه جدید علی اکبر ناطق نوری است. آیا واقعاً برچسب شیخ معتدل، یک برخورد سیاسی است یا پایی در واقعیت دارد؟ سعید حجاریان در این مصاحبه تأکید کرده ناطق نوری اصلاحطلب نیست اما مواضعش به آنها در قیاس با گذشته نزدیک شده است.
علی افشاری افزود: آنچه حجاریان به آن توجه نمیکند موضع منفی ناطق نوری نسبت به سازمان مجاهدین انقلاب و حزب مشارکت است. ناطق آنها را تفریطی در برابر افراط احمدینژاد توصیف میکند. در واقع از دید ناطق نوری، مشکل اصلاحطلبان سر بر آوردن چهرههایی چون مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب از بین آنها است.
وی ادامه میدهد: ناطق نوری در کتاب خاطراتش از رایزنیهای متعددش با مهدی کروبی و اقناع وی برای جدایی از مجاهدین انقلاب و مشارکت پرده برمیدارد. او نیز مشابه دیگر بخشهای اصولگرایان سنتی اصلاحطلبان پیشرو را دارای نظراتی مشابه سازمان مجاهدین خلق و بیاعتنایی به روحانیت میدانست.
وی خاطرنشان کرد: شکلگیری شکاف بین جناح چپ و راست در بین ائتلاف خط امام در سال 1360 باعث شد تا ناطق نوری از یک سو موقعیت بالایی در جناح راست بدست آورد و از سویی دیگر مورد بغض و خشم جناح چپ قرار بگیرد. برخلاف سخنان امروز حجاریان و مواضعی که خاتمی و دیگر اصلاحطلبان در نزدیکی به ناطق نوری در سالیان اخیر اتخاذ کردهاند، ناطق در دهه شصت و هفتاد از بزرگترین خصمهای جناح چپ و اساساً نقطه عزیمت جناح چپ در مخالفت با کاندیداتوری ناطق نوری در انتخابات میان دورهای مجلس دوم بود. اوج مخالفت با ناطق در جریان انتخابات هفتمین دوره ریاست جمهوری در سال 1376 رخ داد. چشماندازی که جناح چپ از ریاست جمهوری احتمالی ناطق ترسیم کرد چندان تفاوتی با هراسها از ریاست جمهوری سعید جلیلی در سال 1392 نداشت.
افشاری مینویسد: ناطق نوری دارای رابطه نزدیکی با رهبری در دهه شصت و هفتاد بود. وی زمانی در ضرورت پایبندی به اوامر ولایتفقیه خواستار ذوب در ولی فقیه شد.
عضو شبکه آشوبگران در تیر 78 مینویسد: ناطق در دوران اصلاحات نیز از تکیهگاههای مقابله با برنامه اصلاحی بود. او در جریان جنبش اعتراضی 18 تیر وزارت کشور و اصلاحطلبان را به توطئه متهم کرد. همچنین خواستار برخورد سنگین امنیتی و قضایی با ملی مذهبیها شده بود.
وی در عین حال نوشت: ناطق نوری از سال 1384 به بعد تغییرات تدریجی را طی کرده و اکنون در موقعیتی متفاوت با گذشته خود قرار دارد. اما این تفاوت زیاد نیست. او کماکان به نظام ولایت فقیه باور دارد. دیدگاه مثبتی به مشارکت دگراندیشان ندارد. در حوزه فرهنگی با دیدگاههای باز همدل نیست... در مجموع میتوان گفت ناطق نوری تفاوتهای قابل ملاحظهای با گذشته خود پیدا کرده است. ناطق نوری که کتاب خاطراتش توصیف میکند فردی تندرو، اقتدارگرا و خشونتطلب است. اما چهره جدید ناطق نوری از چهره موجود در کتاب خاطرات و عملکرد گذشته او فاصله گرفته است. ولی اعتدال و مطلوبیت مواضع وی کماکان در محدوده مرزهای سیاسی و عقیدتی نظام است. خارج از این محدوده، مواضع وی ارزش مطلق ندارد و بیشتر کاهش در تندروی را بازتاب میدهد. ناطق نوری کماکان در محدوده رجال سیاسی معتقد به دموکراسی و حقوق بشر نمیگنجد.
علی افشاری افزود: آنچه حجاریان به آن توجه نمیکند موضع منفی ناطق نوری نسبت به سازمان مجاهدین انقلاب و حزب مشارکت است. ناطق آنها را تفریطی در برابر افراط احمدینژاد توصیف میکند. در واقع از دید ناطق نوری، مشکل اصلاحطلبان سر بر آوردن چهرههایی چون مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب از بین آنها است.
وی ادامه میدهد: ناطق نوری در کتاب خاطراتش از رایزنیهای متعددش با مهدی کروبی و اقناع وی برای جدایی از مجاهدین انقلاب و مشارکت پرده برمیدارد. او نیز مشابه دیگر بخشهای اصولگرایان سنتی اصلاحطلبان پیشرو را دارای نظراتی مشابه سازمان مجاهدین خلق و بیاعتنایی به روحانیت میدانست.
وی خاطرنشان کرد: شکلگیری شکاف بین جناح چپ و راست در بین ائتلاف خط امام در سال 1360 باعث شد تا ناطق نوری از یک سو موقعیت بالایی در جناح راست بدست آورد و از سویی دیگر مورد بغض و خشم جناح چپ قرار بگیرد. برخلاف سخنان امروز حجاریان و مواضعی که خاتمی و دیگر اصلاحطلبان در نزدیکی به ناطق نوری در سالیان اخیر اتخاذ کردهاند، ناطق در دهه شصت و هفتاد از بزرگترین خصمهای جناح چپ و اساساً نقطه عزیمت جناح چپ در مخالفت با کاندیداتوری ناطق نوری در انتخابات میان دورهای مجلس دوم بود. اوج مخالفت با ناطق در جریان انتخابات هفتمین دوره ریاست جمهوری در سال 1376 رخ داد. چشماندازی که جناح چپ از ریاست جمهوری احتمالی ناطق ترسیم کرد چندان تفاوتی با هراسها از ریاست جمهوری سعید جلیلی در سال 1392 نداشت.
افشاری مینویسد: ناطق نوری دارای رابطه نزدیکی با رهبری در دهه شصت و هفتاد بود. وی زمانی در ضرورت پایبندی به اوامر ولایتفقیه خواستار ذوب در ولی فقیه شد.
عضو شبکه آشوبگران در تیر 78 مینویسد: ناطق در دوران اصلاحات نیز از تکیهگاههای مقابله با برنامه اصلاحی بود. او در جریان جنبش اعتراضی 18 تیر وزارت کشور و اصلاحطلبان را به توطئه متهم کرد. همچنین خواستار برخورد سنگین امنیتی و قضایی با ملی مذهبیها شده بود.
وی در عین حال نوشت: ناطق نوری از سال 1384 به بعد تغییرات تدریجی را طی کرده و اکنون در موقعیتی متفاوت با گذشته خود قرار دارد. اما این تفاوت زیاد نیست. او کماکان به نظام ولایت فقیه باور دارد. دیدگاه مثبتی به مشارکت دگراندیشان ندارد. در حوزه فرهنگی با دیدگاههای باز همدل نیست... در مجموع میتوان گفت ناطق نوری تفاوتهای قابل ملاحظهای با گذشته خود پیدا کرده است. ناطق نوری که کتاب خاطراتش توصیف میکند فردی تندرو، اقتدارگرا و خشونتطلب است. اما چهره جدید ناطق نوری از چهره موجود در کتاب خاطرات و عملکرد گذشته او فاصله گرفته است. ولی اعتدال و مطلوبیت مواضع وی کماکان در محدوده مرزهای سیاسی و عقیدتی نظام است. خارج از این محدوده، مواضع وی ارزش مطلق ندارد و بیشتر کاهش در تندروی را بازتاب میدهد. ناطق نوری کماکان در محدوده رجال سیاسی معتقد به دموکراسی و حقوق بشر نمیگنجد.