روزنامه «آرمان» نوشت: حامیانش میگویند «برمیگردد» اما اکثریت بر این نظرند که «برنمیگردد». خودش هم چیزی نمیگوید اما شواهد پیداست که دوست دارد برگردد.
به گزارش شهدای ایران روزنامه اصلاح طلب آرمان نوشت: دیگر مشایی را با خود همراه نمیکند و این گفته برادر یعنی داوود احمدینژاد که اینها مانند لیلی و مجنون هستند، در ظاهر رنگ باخته است.
«احمدینژاد بدون مشایی» خواستهای بود که تا پایان دولت دهم محقق نشد که نتیجه آن پایان حمایت ظاهری اصولگرایان از وی بود اما ظاهرا احمدینژاد مدتهاست که در عیان، غلامحسین الهام را در جای مشایی نشانده است و همه جا او را در کنار خود دارد.
حل صورت مساله زیاد سخت نیست؛ خواسته اصولگرایان محقق شده و آنها شرط کرده بودند اگر اینچنین شود باز از احمدینژاد حمایت میکنند. حالا ۳ سال تا پایان دوران ریاست جمهوری دکتر حسن روحانی باقیست و این سوال وجود دارد که احمدینژاد در این ۳ سال میتواند دوری مشایی را تحمل کند؟ البته تا همین جا هم ظاهرا اصولگرایان قانع شدهاند.
حامیان ۸ ساله میدانند راه سختی برای بازگشت به صحنه دارند پس چه بهتر که بار دیگر با بعضیها (اصولگرایان) ائتلاف پنهان داشته باشند تا قدرتشان برای بازگرداندن او معنا پیدا کند. حالا آن بعضیها هم دلشان نمیخواهد او برگردد اما بالاخره وقتی میبینند ۸ سال، ببخشید ۶ سال چنان سر بالا میگرفتند که فرد مورد حمایت ما رئیسجمهور شده است و حالا دو سال آخر صلاح نبود از او حمایت کنیم، امروز باید سرشان را پایین نگه دارند و شرمنده سعه صدر و گذشت بعضیهای دیگر شوند؛ بعضیهایی که ۸ سال تلاش شد اندک سهمی در تصمیمگیریهای کشور نداشته باشند! همان بعضیها که امروز دلشان برای صندلیهایشان تنگ شده است، چنین ارزیابی میکنند که همان احمدینژاد بهتر بود!
احمدینژاد هم ظاهرا از چنین موقعیتی چندان بدش نمیآید؛ چنانکه از ابتدای سال جاری، بیش از ۶ ماهه دوم سال ۹۲ در برخی مراسم حضور پیدا میکند اما چندان صحبتی نمیکند که انعکاس رسانهای داشته باشد. همین ماه رمضان را در نظر داشته باشید که او بیخیال از آنچه درباره عملکرد دولت تحت مدیریت او مانند اتومبیلهای پس داده نشده یا صندوق قرضالحسنه دولت و حتی درباره حضور نام اطرافیانش در لیست بدهکاران بانکی منتشر میشود، مراسم افطاری برگزارمیکند؛ آن هم در ولنجک!
۲۰ تیرماه بود که یکی از سایتهای حامی احمدینژاد روایتی از این افطاریها منتشر کرد که اینچنین است: «در هفتهای که گذشت، دکتر احمدینژاد میزبان دو ضیافت افطاری در دفتر کار خود در ولنجک بود. یکی روز یکشنبه و در دیدار جمعی از طلاب و حوزویان و دیگری روز چهارشنبه با حضور دانشجویانی از دانشگاههای تهران، امیرکبیر، امام صادق (ع)، صنعتی شریف، علم و صنعت، پیام نور، آزاد و … . جمعیت حاضر در جلسه حدودا ۱۰۰ نفر بودند که به نسبت۲۰-۸۰ بین خواهران و برادران تقسیم شده بود. یکی از خواهران، نوزاد خود را به همراه آورده بود که در حین جلسه توجه حضار و حتی دکتر را هم جلب کرده بود. در بین حاضران، چهرههای آشنا زیاد بود؛ وبلاگنویسها، فعالان فضای مجازی و … . برنامه از ساعت ۷ با حضور دکتر احمدینژاد و دکتر الهام آغاز شد.
اولین حاشیه، تعویض صندلی راحتی (مبل) با یک صندلی ساده بود و خالی ماندن صندلی راحتی که احمدینژاد گفت: «یه موقع از این عکس نگیرید، دوباره برامون حرف در میارن.» بعد از قرائت قرآن، ۵ نفر از دانشجویان نظرات و سوالاتشان را بیان کردند که احمدینژاد به شوخی گفت: «جلسه تبدیل به کنفرانس خبری شده!» نفر اول صحبتهایش را با پرسشهایی درباره سیاست خارجی و اوضاع اقتصادی و اطرافیان احمدینژاد آغاز کرد و نفر دوم هم به گونهای دیگر همین سوالات را ادامه داد و البته دانشجویان حاضر، اعتراض خودشان را به بیان این مطالب که بیشتر شامل جنجالآفرینیها و انتقادات عمارپندارها در دوره دوم ریاست جمهوری بود در چنین جلسهای با فرستادن صلوات در حین صحبت دانشجویان نشان دادند.
نفر سوم بعد از گرفتن میکروفن اعلام کرد که من قصد داشتم درباره دانشگاه ایرانیان صحبت کنم و پیشنهاداتی را مطرح کنم ولی به خاطر صحبتهای دوستان قبل، موضوع صحبتهایم را عوض میکنم و از بیمهریهایی که در سالهای اخیر به احمدینژاد و اطرافیانش و حامیانش شد، سخن گفت. نفر آخر هم در پاسخ به منتقدین احمدینژاد، آیهای را قرائت کرد و به کسانی که از نگاه او، ناجوانمردانه سعی در حذف احمدینژاد داشتند، خطاب کرد: شما بر خلاف نظرات بزرگان عمل کردید، شما مشرک هستید و استوانه را پرستیدید.
حالا نوبت به دکتر احمدینژاد رسید تا صحبتهایش را شروع کند. در ابتدا اشاره کرد به اینکه: از من نخواهید خیلی از حرفها را بزنم. میدونم به شما هم فشار میآید. حقی را میبینید و برای اثباتش نیاز به سند و مدرک دارید ولی اگر بخوام حرفی بزنم باید از افراد اسم بیارم و این به صلاح حرکت کلی انقلاب نیست. اگر دومی درست باشه، اولی هم حتمیه. مقایسه کنید یک سال گذشته رو نتیجه چه شد؟
وی ادامه داد: در عرصه داخلی ۵ سال پیش چند تا سوال پرسیدیم، هنوز دارند بهمون جواب میدن! تو عرصه بینالملل هم ۲ تا سوال درباره هولوکاست پرسیدیم، سران رژیم صهیونیستی و آمریکا جمع شدن گفتن باید ریشه اینها زده بشه. یک عدهای هم در داخل همین حرفها رو ترجمه کردن و به زبان آوردن.
او در ادامه از ماه رمضان و بندگی خدا گفت: اگر یک مسئولی شما رو دعوت کنه، شما بهترین لباس رو میپوشید و آماده میشید برای دیدار و حالا اینکه مهمانی خداست، باید قدر لحظات رو دونست.
احمدینژاد ادامه داد: از بحثهای سطحی بگذرید، به مسائل اساسی توجه کنید. به میزانی که خودتون رو درست کنید، جامعه رو درست خواهید کرد. آفرینش انسان مهمترین مسئله هستی است و مهمترین دغدغه شیطان هم غافل کردن انسان از مسائل پایه است.
رئیسجمهور سابق کشورمان درباره فعالیتهای دانشجویی گفت: در هر تشکلی که فعالیت میکنید، انجمن اسلامی، جامعه اسلامی، بسیج و … باید وقتی از اونجا خارج میشید با وقتی که وارد شدید، فرق کرده باشید، باید رشد کرده باشید. اساس فعالیت اجتماعی برای رشدِ منِ انسان است.
احمدینژاد ادامه داد: در یکی از سفرها برای افتتاح یک پروژه رفتیم خارج از پایتخت و در حالی که اون مناطق اصلا برق نداشتن، اهالی در مسیر که ما رو میدیدن، صدا میزدن احمدینژاد! احمدینژاد! یکی از همراهان گفت که درسته اینجا پرس و بیبیسی و … نیست اما خدا که هست.
وی ضمن گلایه از آنچه در صحنه سیاسی کشور دیده بود، گفت: آرمان انقلاب این نبود که حتما خودمون با حزبمون رئیس بشه. حالا ما قدرت رو گرفتیم که چه؟ مهم نیست چه کسی میاد، مهم اینه که چه کار میخواهی بکنی. عدالت ستون فقرات آرمانهای انقلاب است. جمهوری اسلامی هدف نیست، یک مرحله است.
وی درباره حضور مجددش هم اظهار کرد: بعضیها میپرسن سه سال دیگه میای؟ نمیآی؟ من به آنها میگم دعا کنید صاحب اصلی بیاد. اون بیاد که همه چیز رو درست کنه. انتظار یعنی مطالبه مطلق خوبیها برای همه بشریت. کسانی که ندای امام حسین(ع) رو نشنیدن و در کربلا نبودن، فرقی نمیکرد کجا باشن.
احمدینژاد همچنین ادامه داد: باید جهانی اندیشید. ای کاش یک وقتی فرصت بشه و بنشینیم این امپراتوری دلار رو باز کنیم و ببینیم چه نقشههایی برای تسلط بر جهان کشیدن.
بعد از پایان صحبتها، نماز جماعت به امامت دکتر الهام برگزار شد و دانشجوها به همراه احمدینژاد افطار کردند.»
«احمدینژاد بدون مشایی» خواستهای بود که تا پایان دولت دهم محقق نشد که نتیجه آن پایان حمایت ظاهری اصولگرایان از وی بود اما ظاهرا احمدینژاد مدتهاست که در عیان، غلامحسین الهام را در جای مشایی نشانده است و همه جا او را در کنار خود دارد.
حل صورت مساله زیاد سخت نیست؛ خواسته اصولگرایان محقق شده و آنها شرط کرده بودند اگر اینچنین شود باز از احمدینژاد حمایت میکنند. حالا ۳ سال تا پایان دوران ریاست جمهوری دکتر حسن روحانی باقیست و این سوال وجود دارد که احمدینژاد در این ۳ سال میتواند دوری مشایی را تحمل کند؟ البته تا همین جا هم ظاهرا اصولگرایان قانع شدهاند.
حامیان ۸ ساله میدانند راه سختی برای بازگشت به صحنه دارند پس چه بهتر که بار دیگر با بعضیها (اصولگرایان) ائتلاف پنهان داشته باشند تا قدرتشان برای بازگرداندن او معنا پیدا کند. حالا آن بعضیها هم دلشان نمیخواهد او برگردد اما بالاخره وقتی میبینند ۸ سال، ببخشید ۶ سال چنان سر بالا میگرفتند که فرد مورد حمایت ما رئیسجمهور شده است و حالا دو سال آخر صلاح نبود از او حمایت کنیم، امروز باید سرشان را پایین نگه دارند و شرمنده سعه صدر و گذشت بعضیهای دیگر شوند؛ بعضیهایی که ۸ سال تلاش شد اندک سهمی در تصمیمگیریهای کشور نداشته باشند! همان بعضیها که امروز دلشان برای صندلیهایشان تنگ شده است، چنین ارزیابی میکنند که همان احمدینژاد بهتر بود!
احمدینژاد هم ظاهرا از چنین موقعیتی چندان بدش نمیآید؛ چنانکه از ابتدای سال جاری، بیش از ۶ ماهه دوم سال ۹۲ در برخی مراسم حضور پیدا میکند اما چندان صحبتی نمیکند که انعکاس رسانهای داشته باشد. همین ماه رمضان را در نظر داشته باشید که او بیخیال از آنچه درباره عملکرد دولت تحت مدیریت او مانند اتومبیلهای پس داده نشده یا صندوق قرضالحسنه دولت و حتی درباره حضور نام اطرافیانش در لیست بدهکاران بانکی منتشر میشود، مراسم افطاری برگزارمیکند؛ آن هم در ولنجک!
۲۰ تیرماه بود که یکی از سایتهای حامی احمدینژاد روایتی از این افطاریها منتشر کرد که اینچنین است: «در هفتهای که گذشت، دکتر احمدینژاد میزبان دو ضیافت افطاری در دفتر کار خود در ولنجک بود. یکی روز یکشنبه و در دیدار جمعی از طلاب و حوزویان و دیگری روز چهارشنبه با حضور دانشجویانی از دانشگاههای تهران، امیرکبیر، امام صادق (ع)، صنعتی شریف، علم و صنعت، پیام نور، آزاد و … . جمعیت حاضر در جلسه حدودا ۱۰۰ نفر بودند که به نسبت۲۰-۸۰ بین خواهران و برادران تقسیم شده بود. یکی از خواهران، نوزاد خود را به همراه آورده بود که در حین جلسه توجه حضار و حتی دکتر را هم جلب کرده بود. در بین حاضران، چهرههای آشنا زیاد بود؛ وبلاگنویسها، فعالان فضای مجازی و … . برنامه از ساعت ۷ با حضور دکتر احمدینژاد و دکتر الهام آغاز شد.
اولین حاشیه، تعویض صندلی راحتی (مبل) با یک صندلی ساده بود و خالی ماندن صندلی راحتی که احمدینژاد گفت: «یه موقع از این عکس نگیرید، دوباره برامون حرف در میارن.» بعد از قرائت قرآن، ۵ نفر از دانشجویان نظرات و سوالاتشان را بیان کردند که احمدینژاد به شوخی گفت: «جلسه تبدیل به کنفرانس خبری شده!» نفر اول صحبتهایش را با پرسشهایی درباره سیاست خارجی و اوضاع اقتصادی و اطرافیان احمدینژاد آغاز کرد و نفر دوم هم به گونهای دیگر همین سوالات را ادامه داد و البته دانشجویان حاضر، اعتراض خودشان را به بیان این مطالب که بیشتر شامل جنجالآفرینیها و انتقادات عمارپندارها در دوره دوم ریاست جمهوری بود در چنین جلسهای با فرستادن صلوات در حین صحبت دانشجویان نشان دادند.
نفر سوم بعد از گرفتن میکروفن اعلام کرد که من قصد داشتم درباره دانشگاه ایرانیان صحبت کنم و پیشنهاداتی را مطرح کنم ولی به خاطر صحبتهای دوستان قبل، موضوع صحبتهایم را عوض میکنم و از بیمهریهایی که در سالهای اخیر به احمدینژاد و اطرافیانش و حامیانش شد، سخن گفت. نفر آخر هم در پاسخ به منتقدین احمدینژاد، آیهای را قرائت کرد و به کسانی که از نگاه او، ناجوانمردانه سعی در حذف احمدینژاد داشتند، خطاب کرد: شما بر خلاف نظرات بزرگان عمل کردید، شما مشرک هستید و استوانه را پرستیدید.
حالا نوبت به دکتر احمدینژاد رسید تا صحبتهایش را شروع کند. در ابتدا اشاره کرد به اینکه: از من نخواهید خیلی از حرفها را بزنم. میدونم به شما هم فشار میآید. حقی را میبینید و برای اثباتش نیاز به سند و مدرک دارید ولی اگر بخوام حرفی بزنم باید از افراد اسم بیارم و این به صلاح حرکت کلی انقلاب نیست. اگر دومی درست باشه، اولی هم حتمیه. مقایسه کنید یک سال گذشته رو نتیجه چه شد؟
وی ادامه داد: در عرصه داخلی ۵ سال پیش چند تا سوال پرسیدیم، هنوز دارند بهمون جواب میدن! تو عرصه بینالملل هم ۲ تا سوال درباره هولوکاست پرسیدیم، سران رژیم صهیونیستی و آمریکا جمع شدن گفتن باید ریشه اینها زده بشه. یک عدهای هم در داخل همین حرفها رو ترجمه کردن و به زبان آوردن.
او در ادامه از ماه رمضان و بندگی خدا گفت: اگر یک مسئولی شما رو دعوت کنه، شما بهترین لباس رو میپوشید و آماده میشید برای دیدار و حالا اینکه مهمانی خداست، باید قدر لحظات رو دونست.
احمدینژاد ادامه داد: از بحثهای سطحی بگذرید، به مسائل اساسی توجه کنید. به میزانی که خودتون رو درست کنید، جامعه رو درست خواهید کرد. آفرینش انسان مهمترین مسئله هستی است و مهمترین دغدغه شیطان هم غافل کردن انسان از مسائل پایه است.
رئیسجمهور سابق کشورمان درباره فعالیتهای دانشجویی گفت: در هر تشکلی که فعالیت میکنید، انجمن اسلامی، جامعه اسلامی، بسیج و … باید وقتی از اونجا خارج میشید با وقتی که وارد شدید، فرق کرده باشید، باید رشد کرده باشید. اساس فعالیت اجتماعی برای رشدِ منِ انسان است.
احمدینژاد ادامه داد: در یکی از سفرها برای افتتاح یک پروژه رفتیم خارج از پایتخت و در حالی که اون مناطق اصلا برق نداشتن، اهالی در مسیر که ما رو میدیدن، صدا میزدن احمدینژاد! احمدینژاد! یکی از همراهان گفت که درسته اینجا پرس و بیبیسی و … نیست اما خدا که هست.
وی ضمن گلایه از آنچه در صحنه سیاسی کشور دیده بود، گفت: آرمان انقلاب این نبود که حتما خودمون با حزبمون رئیس بشه. حالا ما قدرت رو گرفتیم که چه؟ مهم نیست چه کسی میاد، مهم اینه که چه کار میخواهی بکنی. عدالت ستون فقرات آرمانهای انقلاب است. جمهوری اسلامی هدف نیست، یک مرحله است.
وی درباره حضور مجددش هم اظهار کرد: بعضیها میپرسن سه سال دیگه میای؟ نمیآی؟ من به آنها میگم دعا کنید صاحب اصلی بیاد. اون بیاد که همه چیز رو درست کنه. انتظار یعنی مطالبه مطلق خوبیها برای همه بشریت. کسانی که ندای امام حسین(ع) رو نشنیدن و در کربلا نبودن، فرقی نمیکرد کجا باشن.
احمدینژاد همچنین ادامه داد: باید جهانی اندیشید. ای کاش یک وقتی فرصت بشه و بنشینیم این امپراتوری دلار رو باز کنیم و ببینیم چه نقشههایی برای تسلط بر جهان کشیدن.
بعد از پایان صحبتها، نماز جماعت به امامت دکتر الهام برگزار شد و دانشجوها به همراه احمدینژاد افطار کردند.»