آنان که او را به راحت طلبي و عافيت انديشي متهم کرده اند و هم آن دسته از شيعيانش که تحت تأثير شور و احساس، آرزو برده اند که کاش وي نيز در جهاد با معاويه پايداري مي کرد و از راه شهادت، زندگي مي يافت و به پيروزي از همان راهي که برادرش در روز عاشورا رفت و رسيد، مي رفت و مي رسيد.... اين هر دو گروه را در ميزان سنجش فکر و خرد، وزني و مقداري نيست.
شهدای ایران: امام حسن (ع) در شب نیمه ماه رمضان سال سوّم هجری در مدینه متولد شدند. وى نخستین پسرى بود كه خداوند متعال به حضرت على(ع) و حضرت فاطمه زهرا(س) عنایت كرد.
القاب امام
لقب هاى او: سبط، سید، زكى ، مجتبى است كه از همه معروفتر (مجتبى ) مى باشد.
كمالات انسانى
امام حسن (ع) در كمالات انسانى یادگار پدر و نمونه كامل جدّ بزرگوار خود پیامبر اکرم(ص) بود. از پیغمبر اكرم (ص) روایت كرده اند كه درباره امام حسن(ع) و امام حسین (ع) مى فرمود: این دو فرزند من، امام هستند خواه برخیزند و خواه بنشینند.
امام حسن (ع) بیست و پنج بار پیاده حج كرد، هرگاه از مرگ یاد مى كرد مى گریست و هرگاه از قبر یاد مى كرد مى گریست، هرگاه به یاد ایستادن به پاى حساب مى افتاد آن چنان فریاد مى زد كه بیهوش مى شد و چون به یاد بهشت و دوزخ مى افتاد؛ همچون مار گزیده به خود مى پیچید.
صلح امام حسن(ع)
صلح امام حسن عليه السلام با معاويه، از دشوارترين حوادثي بود که امامان اهلبيت پس از رسول اکرم (ص) از ناحيه ي اين امت بدان دچار شدند.
امام حسن (ع) با اين صلح، آن چنان محنت طاقت فرسايي کشيد که هيچ کس جز به کمک خدا، قادر بر تحمل آن نيست.
ليکن او اين آزمايش عظيم را با پايداري و متانت تحمل کرد و سربلند و پيروزمند و دست يافته به هدف خود - يعني مراعات حکم خدا و قرآن و پيامبر و صلاح مسلمانان - از آن بيرون جست.... و اين همان هدفي بود که او براي هر گفتار و عمل بدان نظر داشت و عشق ميورزيد.
آنان که او را به راحت طلبي و عافيت انديشي متهم کرده اند و هم آن دسته از شيعيانش که تحت تأثير شور و احساس، آرزو برده اند که کاش وي نيز در جهاد با معاويه پايداري مي کرد و از راه شهادت، زندگي مي يافت و به پيروزي از همان راهي که برادرش در روز عاشورا رفت و رسيد، مي رفت و مي رسيد.... اين هر دو گروه را در ميزان سنجش فکر و خرد، وزني و مقداري نيست.
هدف اصلي امام حسن(ع) از انعقاد صلح با معاويه در واقع افشا کردن ماهيت آن مرد نيرنگ باز و نابود کردن حکومت استوار شده بر ارزشهاي جاهلي او بود. امام حسن(ع) مي خواست از نو صفوف مخالفان را نظم بخشد و از هر فرصتي براي برانگيختن روح ايمان و تقوا در مردم بهرهبرداري کند.
شيخ صدوق (ره) در علل الشرايع به اسنادش از سدير نقل مي کند که: به همراه فرزندم نزد امام باقر (ع) رفتم و ايشان فرمود: اي سدير رفتار و عملکرد خودت را به ما بگو آنچنان که هستي تا اگر گرفتار تفريط شده باشي تو را ارشاد کنيم، سدير مي گويد: پيش رفتم تا سخن بگويم.
حضرت فرمود: تو چيزي مگو تا من نياز تو را بيان کنم، بدرستي که علمي که پيامبر (ص) نزد علي (ع) قرار داد، هر کس آنرا بشناسد مؤمن خواهد شد و هر کس آنرا کتمان کند کافر خواهد شد. آن علم بعد از علي (ع) نزد امام حسن (ع) بود سدير مي گويد به حضرت گفتم: چگونه حسن بن علي (ع) اين مقام را داشت در حالي که امر خلافت را به معاويه واگذار نمود. امام باقر (ع) فرمود: ساکت باش، زيرا که امام حسن (ع) به آنچه که انجام مي داد آگاه تر بود و اگر آن کار را نمي کرد فاجعه بزرگي رخ مي داد.
چهارده حدیث از امام حسن مجتبی (ع)
أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ مَنْ نَصَحَ لِلَّهِ وَ أَخَذَ قَوْلَهُ دَلِيلًا هُدِيَ لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ وَ وَفَّقَهُ اللَّهُ لِلرَّشَادِ وَ سَدَّدَهُ لِلْحُسْنَى فَإِنَّ جَارَ اللَّهِ آمِنٌ مَحْفُوظٌ وَ عَدُوَّهُ خَائِفٌ مَخْذُولٌ فَاحْتَرِسُوا مِنَ اللَّهِ بِكَثْرَةِ ِ الذِّكْر
هان اى مردم! كسى كه براى خدا نصیحت كند و كلام خدا را راهنماى خود گیرد، به راهى پایدار رهنمون شود و خداوند او را به رشد و هدایت موفّق سازد و به نیكویى استوار گرداند، زیرا پناهنده به خدا در امان و محفوظ است و دشمن خدا ترسان و بىیاور است و با ذكر بسیار خود را از [معصیت خداى] بپایید.
تحف العقول ص ۲۲۷
«وَ اعْلَمُوا عِلْمًا یقینًا أَنـَّكُمْ لَنْ تَعْرِفُوا التُّقى حَتّى تَعْرِفُوا صِفَةَ الْهُدى، وَ لَنْ تُمَسِّكُوا بِمیثاقِ الْكِتابِ حَتّى تَعْرِفُوا الَّذى نَبَذَهُ وَ لَنْ تَتْلُوَا الْكِتابَ حَقَّ تِلاوَتِهِ حَتّى تَعْرِفُوا الَّذى حَرَّفَهُ، فَإِذا عَرَفْتُمْ ذلِكَ عَرَفْتُمُ الْبِدَعَ وَ التَّكَلُّفَ وَ رَأَیتُمْ الْفِرْیةَ عَلَى اللّهِ وَ التَّحْریفَ وَ رَأَیتُمْ كَیفَ یهْوى مَنْ یهْوى.»
به یقین بدانید كه شما هرگز تقوا را نشناسید تا آن كه صفت هدایت را بشناسید، و هرگز به پیمان قرآن تمسّك پیدا نمىكنید تا كسانى را كه دورش انداختند بشناسید، و هرگز قرآن را چنان كه شایسته تلاوت است تلاوت نمىكنید تا آنها را كه تحریفش كردند بشناسید، هر گاه این را شناختید بدعتها و بر خود بستن ها را خواهید شناخت و دروغ بر خدا و تحریف را خواهید دانست و خواهید دید كه آن كه اهل هوى است چگونه سقوط خواهد كرد.
تحف العقول ص ۲۲۷
«بَینَ الْحَقِّ وَ الْباطِلِ أَرْبَعُ أَصابِعَ، ما رَأَیتَ بِعَینَیكَ فَهُوَ الْحَقُّ وَ قَدْ تَسْمَعُ بِأُذُنَیكَ باطِلاً كَثیرًا.»
بین حقّ و باطل به اندازه چهار انگشت فاصله است، آنچه با چشمت بینى حقّ است و چه بسا با گوش خود سخن باطل بسیارى را بشنوى.
تحف العقول ص ۲۲۹
«مَنْ أَحالَ الْمَعاصِىَ عَلَى اللّهِ فَقَدْ فَجَرَ، إِنَّ اللّهَ لَمْ یطَعْ مَكْرُوهًا وَ لَمْ یعْصَ مَغْلُوبًا وَ لَمْ یهْمِلِ الْعِبادَ سُدًى مِنَ الْمَمْلَكَةِ، بَلْ هُوَ الْمالِكُ لِما مَلَّكَهُمْ وَ القادِرُ عَلى ما عَلَیهِ أَقْدَرَهُمْ، بَلْ أَمَرَهُمْ تَخْییرًا وَ نَهاهُمْ تَحْذیرًا.»
هر كه گناهان را به خداوند نسبت دهد، به تحقیق، فاجر و نابكار است. خداوند به زور اطاعت نشود، و در نافرمانى مغلوب نگردد، او بندگان را مهمل و سرِخود در مملكت وجود رها نكرده، بلكه او مالك هر آنچه آنها را داده و قادر بر آنچه آنان را توانا كرده است مىباشد، آنان را فرمان داده تا به اختیار خودشان آن را بپذیرند و نهیشان نموده تا به اختیار خود بر حذر باشند.
تحف العقول ص ۲۳۱
« قیلَ لَهُ(علیه السلام) مَا الزُّهْدُ؟قالَ: أَلرَّغْبَةُ فِى التَّقْوى وَ الزَّهادَةُ فِى الدُّنْیا. قیل: فَمَا الْحِلْمُ؟ قالَ كَظْمُ الْغَیظِ وَ مَلْكُ النَّفْسِ. قیلَ مَا السَّدادُ؟ قالَ: دَفْعُ الْمُنْكَرِ بِالْمَعْرُوفِ.»
از حضرت امام حسن مجتبى(علیه السلام) پرسیده شد كه زهد چیست؟فرمود: رغبت به تقوا و بىرغبتى در دنیا. سؤال شد حلم چیست؟ فرمود: فرو بردن خشم و تسلّط بر نفس. سؤال شد سداد و درستى چیست؟ فرمود: برطرف نمودن زشتى به وسیله خوبى.
تحف العقول ص ۲۲۵
«أَلتَّقْوى بابُ كُلِّ تَوْبَة وَ رَأْسُ كُلِّ حِكْمَة وَ شَرَفُ كُلِّ عَمَل بِالتَّقْوى فازَ مَنْ فازَ مِنَ الْمُتَّقینَ.»
تقوا و پرهیزكارى سرآغاز هر توبه اى، و سرّ هر حكمتى، و شرف و بزرگى هر عملى است، و هر كه از با تقوایان كامیاب گشته به وسیله تقوا كامیاب شده است.
تحف العقول ص ۲۳۲
«إِنَّمَا الْخَلیفَةُ مَنْ سارَ بِسیرَةِ رَسُولِ اللّهِ(صلى الله علیه وآله وسلم) وَ عَمِلَ بِطاعَةِ اللّهِ وَ لَعَمْرى إِنّا لاَعْلامُ الْهُدى وَ مَنارُ التُّقى.»
خلافت فقط از آنِ كسى است كه به روش رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم)برود، و به طاعتِ خدا عمل كند، و به جان خودم سوگند كه ما اهل بیت نشانه هاى هدایت و جلوه هاى پرفروغ پرهیزگارى هستیم.
تحف العقول ص ۲۳۳
قِيلَ فَمَا الْكَرَمُ قَالَ الِابْتِدَاءُ بِالْعَطِيَّةِ قَبْلَ الْمَسْأَلَةِ وَ إِطْعَامُ الطَّعَامِ فِي الْمَحْلِ قِيلَ فَمَا الدَّنِيئَةُ قَالَ النَّظَرُ فِي الْيَسِيرِ وَ مَنْعُ الْحَقِير
از امام مجتبى سؤال شد: كرم چیست؟فرمود: آغاز به بخشش نمودن پیش از درخواست نمودن و اطعام نمودن در وقت ضرورت و قحطى. سؤال شد: دنائت و پستى چیست؟ فرمود: كوچك بینى و دریغ از اندك.
تحف العقول ص ۲۲۵
«ما تَشاوَرَ قَوْمٌ إِلاّ هُدُوا إِلى رُشْدِهِمْ.»
هیچ قومى با همدیگر مشورت نكنند، مگر آن كه به رشد و كمالشان هدایت شوند.
تحف العقول ص ۲۳۳
«أَللُّؤْمُ أَنْ لا تَشْكُرَ النِّعْمَةَ.»
پستى آن است كه شكر نعمت را نكنى.
تحف العقول ص ۲۳۳
«أَلْعارُ أَهْوَنُ مِنَ النّارِ.»
ننگ آسانتر از دوزخ است
تحف العقول ص ۲۳۴
«قالَ الْحَسَن(علیه السلام) لِبَعْضِ وُلْدِهِ: یا بُنَىَّ لا تُواخِ أَحَدًا حَتّى تَعْرِفَ مَوارِدَهُ وَ مَصادِرَهُ فَإِذَا اسْتَنْبطْتَ الْخُبْرَةَ وَ رَضیتَ الْعِشْرَةَ فَآخِهِ عَلى إِقالَةِ الْعَثْرَةِ وَ الْمُواساةِ فِى الْعُسْرَةِ.»
امام حسن(علیه السلام) به یكى از فرزندانش فرمود: اى پسرم! با احدى برادرى مكن تا بدانى كجاها مى رود و كجاها مى آید، و چون از حالش خوب آگاه شدى و معاشرتش را پسندیدى با او برادرى كن به شرط این كه معاشرت، بر اساس چشم پوشى از لغزش و همراهى در سختى باشد.
تحف العقول ص ۲۳۳
«لا تُجاهِدِ الطَّلَبَ جِهادَ الْغالِبِ وَ لا تَتَّكِلْ عَلَى الْقَدَرِ إِتَّكالَ المُسْتَسْلَمِ.»
چون شخص پیروز در طلب مكوش، و چون انسان تسلیم شده به قَدَر اعتماد مكن [بلكه با تلاش پیگیر و اعتماد و توكّل به خداوند، كار كن].
تحف العقول ص ۲۳۳
«أَلْقَریبُ مَنْ قَرَّبَتْهُ الْمَوَدَّةُ وَ إِنْ بَعُدَ نَسَبُهُ، وَ الْبَعیدُ مَنْ باعَدَتْهُ المَوَدَّةُ وَ إِنْ قَرُبَ نَسَبُهُ.»
خـویشاونـد كسـى است كـه دوستـى و محبّت، او را نـزدیك كرده باشد و اگـر چـه نـژادش دور بـاشد.و بیـگانـه كسـى است كـه از دوستـى و محبّت به دور است و گرچه نژادش نزدیك باشد.
کافی(ط-الاسلامیه) ج ۲ ، ص ۶۴۳ ، ح ۷ - تحف العقول ص ۲۳۴
منبع: عصر ایران
القاب امام
لقب هاى او: سبط، سید، زكى ، مجتبى است كه از همه معروفتر (مجتبى ) مى باشد.
كمالات انسانى
امام حسن (ع) در كمالات انسانى یادگار پدر و نمونه كامل جدّ بزرگوار خود پیامبر اکرم(ص) بود. از پیغمبر اكرم (ص) روایت كرده اند كه درباره امام حسن(ع) و امام حسین (ع) مى فرمود: این دو فرزند من، امام هستند خواه برخیزند و خواه بنشینند.
امام حسن (ع) بیست و پنج بار پیاده حج كرد، هرگاه از مرگ یاد مى كرد مى گریست و هرگاه از قبر یاد مى كرد مى گریست، هرگاه به یاد ایستادن به پاى حساب مى افتاد آن چنان فریاد مى زد كه بیهوش مى شد و چون به یاد بهشت و دوزخ مى افتاد؛ همچون مار گزیده به خود مى پیچید.
صلح امام حسن(ع)
صلح امام حسن عليه السلام با معاويه، از دشوارترين حوادثي بود که امامان اهلبيت پس از رسول اکرم (ص) از ناحيه ي اين امت بدان دچار شدند.
امام حسن (ع) با اين صلح، آن چنان محنت طاقت فرسايي کشيد که هيچ کس جز به کمک خدا، قادر بر تحمل آن نيست.
ليکن او اين آزمايش عظيم را با پايداري و متانت تحمل کرد و سربلند و پيروزمند و دست يافته به هدف خود - يعني مراعات حکم خدا و قرآن و پيامبر و صلاح مسلمانان - از آن بيرون جست.... و اين همان هدفي بود که او براي هر گفتار و عمل بدان نظر داشت و عشق ميورزيد.
آنان که او را به راحت طلبي و عافيت انديشي متهم کرده اند و هم آن دسته از شيعيانش که تحت تأثير شور و احساس، آرزو برده اند که کاش وي نيز در جهاد با معاويه پايداري مي کرد و از راه شهادت، زندگي مي يافت و به پيروزي از همان راهي که برادرش در روز عاشورا رفت و رسيد، مي رفت و مي رسيد.... اين هر دو گروه را در ميزان سنجش فکر و خرد، وزني و مقداري نيست.
هدف اصلي امام حسن(ع) از انعقاد صلح با معاويه در واقع افشا کردن ماهيت آن مرد نيرنگ باز و نابود کردن حکومت استوار شده بر ارزشهاي جاهلي او بود. امام حسن(ع) مي خواست از نو صفوف مخالفان را نظم بخشد و از هر فرصتي براي برانگيختن روح ايمان و تقوا در مردم بهرهبرداري کند.
شيخ صدوق (ره) در علل الشرايع به اسنادش از سدير نقل مي کند که: به همراه فرزندم نزد امام باقر (ع) رفتم و ايشان فرمود: اي سدير رفتار و عملکرد خودت را به ما بگو آنچنان که هستي تا اگر گرفتار تفريط شده باشي تو را ارشاد کنيم، سدير مي گويد: پيش رفتم تا سخن بگويم.
حضرت فرمود: تو چيزي مگو تا من نياز تو را بيان کنم، بدرستي که علمي که پيامبر (ص) نزد علي (ع) قرار داد، هر کس آنرا بشناسد مؤمن خواهد شد و هر کس آنرا کتمان کند کافر خواهد شد. آن علم بعد از علي (ع) نزد امام حسن (ع) بود سدير مي گويد به حضرت گفتم: چگونه حسن بن علي (ع) اين مقام را داشت در حالي که امر خلافت را به معاويه واگذار نمود. امام باقر (ع) فرمود: ساکت باش، زيرا که امام حسن (ع) به آنچه که انجام مي داد آگاه تر بود و اگر آن کار را نمي کرد فاجعه بزرگي رخ مي داد.
چهارده حدیث از امام حسن مجتبی (ع)
أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ مَنْ نَصَحَ لِلَّهِ وَ أَخَذَ قَوْلَهُ دَلِيلًا هُدِيَ لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ وَ وَفَّقَهُ اللَّهُ لِلرَّشَادِ وَ سَدَّدَهُ لِلْحُسْنَى فَإِنَّ جَارَ اللَّهِ آمِنٌ مَحْفُوظٌ وَ عَدُوَّهُ خَائِفٌ مَخْذُولٌ فَاحْتَرِسُوا مِنَ اللَّهِ بِكَثْرَةِ ِ الذِّكْر
هان اى مردم! كسى كه براى خدا نصیحت كند و كلام خدا را راهنماى خود گیرد، به راهى پایدار رهنمون شود و خداوند او را به رشد و هدایت موفّق سازد و به نیكویى استوار گرداند، زیرا پناهنده به خدا در امان و محفوظ است و دشمن خدا ترسان و بىیاور است و با ذكر بسیار خود را از [معصیت خداى] بپایید.
تحف العقول ص ۲۲۷
«وَ اعْلَمُوا عِلْمًا یقینًا أَنـَّكُمْ لَنْ تَعْرِفُوا التُّقى حَتّى تَعْرِفُوا صِفَةَ الْهُدى، وَ لَنْ تُمَسِّكُوا بِمیثاقِ الْكِتابِ حَتّى تَعْرِفُوا الَّذى نَبَذَهُ وَ لَنْ تَتْلُوَا الْكِتابَ حَقَّ تِلاوَتِهِ حَتّى تَعْرِفُوا الَّذى حَرَّفَهُ، فَإِذا عَرَفْتُمْ ذلِكَ عَرَفْتُمُ الْبِدَعَ وَ التَّكَلُّفَ وَ رَأَیتُمْ الْفِرْیةَ عَلَى اللّهِ وَ التَّحْریفَ وَ رَأَیتُمْ كَیفَ یهْوى مَنْ یهْوى.»
به یقین بدانید كه شما هرگز تقوا را نشناسید تا آن كه صفت هدایت را بشناسید، و هرگز به پیمان قرآن تمسّك پیدا نمىكنید تا كسانى را كه دورش انداختند بشناسید، و هرگز قرآن را چنان كه شایسته تلاوت است تلاوت نمىكنید تا آنها را كه تحریفش كردند بشناسید، هر گاه این را شناختید بدعتها و بر خود بستن ها را خواهید شناخت و دروغ بر خدا و تحریف را خواهید دانست و خواهید دید كه آن كه اهل هوى است چگونه سقوط خواهد كرد.
تحف العقول ص ۲۲۷
«بَینَ الْحَقِّ وَ الْباطِلِ أَرْبَعُ أَصابِعَ، ما رَأَیتَ بِعَینَیكَ فَهُوَ الْحَقُّ وَ قَدْ تَسْمَعُ بِأُذُنَیكَ باطِلاً كَثیرًا.»
بین حقّ و باطل به اندازه چهار انگشت فاصله است، آنچه با چشمت بینى حقّ است و چه بسا با گوش خود سخن باطل بسیارى را بشنوى.
تحف العقول ص ۲۲۹
«مَنْ أَحالَ الْمَعاصِىَ عَلَى اللّهِ فَقَدْ فَجَرَ، إِنَّ اللّهَ لَمْ یطَعْ مَكْرُوهًا وَ لَمْ یعْصَ مَغْلُوبًا وَ لَمْ یهْمِلِ الْعِبادَ سُدًى مِنَ الْمَمْلَكَةِ، بَلْ هُوَ الْمالِكُ لِما مَلَّكَهُمْ وَ القادِرُ عَلى ما عَلَیهِ أَقْدَرَهُمْ، بَلْ أَمَرَهُمْ تَخْییرًا وَ نَهاهُمْ تَحْذیرًا.»
هر كه گناهان را به خداوند نسبت دهد، به تحقیق، فاجر و نابكار است. خداوند به زور اطاعت نشود، و در نافرمانى مغلوب نگردد، او بندگان را مهمل و سرِخود در مملكت وجود رها نكرده، بلكه او مالك هر آنچه آنها را داده و قادر بر آنچه آنان را توانا كرده است مىباشد، آنان را فرمان داده تا به اختیار خودشان آن را بپذیرند و نهیشان نموده تا به اختیار خود بر حذر باشند.
تحف العقول ص ۲۳۱
« قیلَ لَهُ(علیه السلام) مَا الزُّهْدُ؟قالَ: أَلرَّغْبَةُ فِى التَّقْوى وَ الزَّهادَةُ فِى الدُّنْیا. قیل: فَمَا الْحِلْمُ؟ قالَ كَظْمُ الْغَیظِ وَ مَلْكُ النَّفْسِ. قیلَ مَا السَّدادُ؟ قالَ: دَفْعُ الْمُنْكَرِ بِالْمَعْرُوفِ.»
از حضرت امام حسن مجتبى(علیه السلام) پرسیده شد كه زهد چیست؟فرمود: رغبت به تقوا و بىرغبتى در دنیا. سؤال شد حلم چیست؟ فرمود: فرو بردن خشم و تسلّط بر نفس. سؤال شد سداد و درستى چیست؟ فرمود: برطرف نمودن زشتى به وسیله خوبى.
تحف العقول ص ۲۲۵
«أَلتَّقْوى بابُ كُلِّ تَوْبَة وَ رَأْسُ كُلِّ حِكْمَة وَ شَرَفُ كُلِّ عَمَل بِالتَّقْوى فازَ مَنْ فازَ مِنَ الْمُتَّقینَ.»
تقوا و پرهیزكارى سرآغاز هر توبه اى، و سرّ هر حكمتى، و شرف و بزرگى هر عملى است، و هر كه از با تقوایان كامیاب گشته به وسیله تقوا كامیاب شده است.
تحف العقول ص ۲۳۲
«إِنَّمَا الْخَلیفَةُ مَنْ سارَ بِسیرَةِ رَسُولِ اللّهِ(صلى الله علیه وآله وسلم) وَ عَمِلَ بِطاعَةِ اللّهِ وَ لَعَمْرى إِنّا لاَعْلامُ الْهُدى وَ مَنارُ التُّقى.»
خلافت فقط از آنِ كسى است كه به روش رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم)برود، و به طاعتِ خدا عمل كند، و به جان خودم سوگند كه ما اهل بیت نشانه هاى هدایت و جلوه هاى پرفروغ پرهیزگارى هستیم.
تحف العقول ص ۲۳۳
قِيلَ فَمَا الْكَرَمُ قَالَ الِابْتِدَاءُ بِالْعَطِيَّةِ قَبْلَ الْمَسْأَلَةِ وَ إِطْعَامُ الطَّعَامِ فِي الْمَحْلِ قِيلَ فَمَا الدَّنِيئَةُ قَالَ النَّظَرُ فِي الْيَسِيرِ وَ مَنْعُ الْحَقِير
از امام مجتبى سؤال شد: كرم چیست؟فرمود: آغاز به بخشش نمودن پیش از درخواست نمودن و اطعام نمودن در وقت ضرورت و قحطى. سؤال شد: دنائت و پستى چیست؟ فرمود: كوچك بینى و دریغ از اندك.
تحف العقول ص ۲۲۵
«ما تَشاوَرَ قَوْمٌ إِلاّ هُدُوا إِلى رُشْدِهِمْ.»
هیچ قومى با همدیگر مشورت نكنند، مگر آن كه به رشد و كمالشان هدایت شوند.
تحف العقول ص ۲۳۳
«أَللُّؤْمُ أَنْ لا تَشْكُرَ النِّعْمَةَ.»
پستى آن است كه شكر نعمت را نكنى.
تحف العقول ص ۲۳۳
«أَلْعارُ أَهْوَنُ مِنَ النّارِ.»
ننگ آسانتر از دوزخ است
تحف العقول ص ۲۳۴
«قالَ الْحَسَن(علیه السلام) لِبَعْضِ وُلْدِهِ: یا بُنَىَّ لا تُواخِ أَحَدًا حَتّى تَعْرِفَ مَوارِدَهُ وَ مَصادِرَهُ فَإِذَا اسْتَنْبطْتَ الْخُبْرَةَ وَ رَضیتَ الْعِشْرَةَ فَآخِهِ عَلى إِقالَةِ الْعَثْرَةِ وَ الْمُواساةِ فِى الْعُسْرَةِ.»
امام حسن(علیه السلام) به یكى از فرزندانش فرمود: اى پسرم! با احدى برادرى مكن تا بدانى كجاها مى رود و كجاها مى آید، و چون از حالش خوب آگاه شدى و معاشرتش را پسندیدى با او برادرى كن به شرط این كه معاشرت، بر اساس چشم پوشى از لغزش و همراهى در سختى باشد.
تحف العقول ص ۲۳۳
«لا تُجاهِدِ الطَّلَبَ جِهادَ الْغالِبِ وَ لا تَتَّكِلْ عَلَى الْقَدَرِ إِتَّكالَ المُسْتَسْلَمِ.»
چون شخص پیروز در طلب مكوش، و چون انسان تسلیم شده به قَدَر اعتماد مكن [بلكه با تلاش پیگیر و اعتماد و توكّل به خداوند، كار كن].
تحف العقول ص ۲۳۳
«أَلْقَریبُ مَنْ قَرَّبَتْهُ الْمَوَدَّةُ وَ إِنْ بَعُدَ نَسَبُهُ، وَ الْبَعیدُ مَنْ باعَدَتْهُ المَوَدَّةُ وَ إِنْ قَرُبَ نَسَبُهُ.»
خـویشاونـد كسـى است كـه دوستـى و محبّت، او را نـزدیك كرده باشد و اگـر چـه نـژادش دور بـاشد.و بیـگانـه كسـى است كـه از دوستـى و محبّت به دور است و گرچه نژادش نزدیك باشد.
کافی(ط-الاسلامیه) ج ۲ ، ص ۶۴۳ ، ح ۷ - تحف العقول ص ۲۳۴
منبع: عصر ایران