سران ۲۸ کشور اتحادیه اروپا با ۲۶ رای به صورت رسمی به انتخاب «ژان کلود یونکر» نخستوزیر پیشین لوکزامبورگ به سمت رئیس جدید کمیسیون اروپا رای دادند. به این ترتیب یونکر جانشین «خوره مانوئل باروسو» شد.
شهدای ایران: اين انتخاب در حالي صورت گرفت كه انگليس تنها مخالف اين انتخاب بود و تلاش داشت تا راي خود را به ساير كشورها تحميل نمايد.
پيش از اين «ديويد کامرون» نخستوزير انگليس درباره انتخاب يونکر به رياست کميسيون اروپا هشدار داده بود. کامرون معتقد است که يونکر تلاش ميکند تا اصلاحاتي را در اروپا رواج دهد اما اين موضوعي است که همه سران اروپايي با آن موافق نيستند.
در اين ميان روزنامههاي انگليسي نوشتند با انتخاب نخستوزير پيشين لوکزامبورگ به رياست کميسيون اروپا، امکان خروج انگليس از اتحاديه اروپا بيشتر شد. براساس اين گزارش، روزنامه انگليسي «ديليتلگراف» از انتخاب يونکر گامي ديگر براي خروج از اتحاديه اروپاست.
روزنامه «تايمز» نيز نوشت: «بريتانيا به خروج از اتحاديه اروپا نزديک شده است.» روزنامه «گاردين» هم در اين مورد نوشت: «پس از انتخاب يونکر به رياست اتحاديه اروپا، انگليس به خروج از اتحاديه اروپا نزديک شد.»
اين مواضع رسانهاي نوعي تقويت تهديدات كامرون عليه اتحاديه اروپا است تا شرايط اتحاديه بدون حضور انگليس را بحراني نشان دهند.
نوع رفتارهاي انگليس و واكنشها به آن داراي نكات قابلتوجهي است كه جايگاه و موقعيت انگليس در اتحاديه را تشكيل ميدهد. نوع رفتار انگليسيها در برابر راي و خواست ساير اعضاي اتحاديه نشان ميدهد كه انگليسيها صرفا به دنبال منافع خود بوده و در اين راه نيز پذيرنده حقوق هيچ كشوري نميباشند. انگليسيها براي باجگيري از اتحاديه اروپا حتي طرح خروج از اتحاديه را نيز مطرح كردند تا شايد بتوانند زيادهخواهيهاي خود را به ساير اعضا تحميل نمايند.
نوع واكنش ساير كشورها به عملكرد انگليس نيز از نكات قابلتوجه است. به رغم مخالفتها و تحركات گسترده انگليسيها، ساير اعضا ضمن محكوم كردند سنگاندازيهاي لندن بر تصميم خود براي انتخاب يونكر تاكيد نموده و در نهايت او را انتخاب كردند.
مجموع اين دو تحول مهم بيانگر دو نكته اساسي است نخست آنكه انگليس هرگز شريكي مناسب نبوده و نخواهد بود چرا كه صرفا با اصل نگاه ارباب و رعيتي به ديگران مينگرد و حاضر به پذيرش حقوق ساير كشورها نميباشد.
بر اين اساس است كه بسياري از كشورها به دنبال دوري از انگليس ميباشند و در جهان تمايل چنداني براي روابط با اين كشور وجود ندارد. جهانيان انگليس را همچون آمريكا استعمارگري ميدانند كه جز منفعتطلبي و خيانت به كشورها هدف ديگري ندارد.
دوم آنكه واكنش اتحاديه اروپا به رفتار انگليس در انتخاب يونكر نشان داد كه بر خلاف ادعاهاي مطرح شده، انگليس ديگر آن جايگاه گذشته را در اتحاديه اروپا ندارد و كشورها تمايلي به پذيرش طرحها و خواستههاي آن ندارند. تحولات اخير اتحاديه اروپا نشانگر ضعف و ناتواني انگليس در جمع اتحاديه اروپا است هر چند كه سران لندن با ادعاي خروج از اتحاديه و نيز كارشكني در طرحهاي اقتصادي و سياسي اروپا سعي در قدرتنمايي و حفظ ظاهر دارند.
اكنون بسياري از كشورهاي اروپايي، انگليس را زمينهساز اصلي بحرانهاي اين اتحاديه دانسته و اخراج آن از اتحاديه را زمينهساز حل بسياري از مشكلات ميدانند. انگليسيها همواره برآن بودهاند تا خود را تافته جدا بافته از ساير اروپا معرفي و با اين ادعا نيز به باجخواهي از اتحاديه اروپا و حتي جهان بپردازند.
سران لندن در ماههاي اخير با چالشها و نابسامانيهاي گستردهاي مواجه شدهاند. در حوزه داخلي ناتواني در حل بحران اقتصادي و رسواييهاي اخلاقي و مالي برخي نزديكان كامرون استمرار اعتراضهاي مردمي را رقم زده است.
در حوزه اتحاديه اروپايي نيز دولت انگليس نتوانست دستاورد چنداني داشته باشد چنانكه در انتخابات پارلمان اروپا حزب محافظه كار شكست سنگيني را متحمل گرديد.
در اين شرايط كامرون براي ادامه حيات جز ايجاد جنجال منطقهاي و انحراف افكار عمومي به مسائل حاشيهاي گزينهاي در پيش روي ندارد. كامرون تلاش ميكند تا نبرد با اتحاديه اروپا اولويت ملي انگليسيها نشان دهد تا شايد از ميزان مخالفتها كاسته و بر جمع هوادارانش افزوده گردد.
به هر تقدير ميتوان گفت آنچه اكنون در اتحاديه اروپا در باب انتخاب يونكر رئيس جديد كميسيون اروپا بيش از هر چيز نمود دارد تزلزل جايگاه انگليس و نه كشورها به آن ميباشد. انگليس نتوانست خواسته خود را بر اروپا تحميل نمايد و در نهايت نيز تسليم خواست ديگران شد هر چند كه در ظاهر با جوسازي و ادعاهاي تفرقهافكنانه سعي در پنهانسازي اين شكست دارد و ميخواهد همچنان شعار برتري بر ديگران را سر دهد.
بررسي روند تحولات اتحاديه اروپا نشان ميدهد كه انگليس ديگر آن بازيگر تاثيرگذار نميباشد بلكه براي ادامه حيات به هر ترفندي از جمله هزينهتراشي براي اروپا چنگ ميزند. انگليس با اين تحركات بر ناكامي خود در عرصههاي داخلي از جمله در باب استقلال اسكاتلند سرپوش ميگذارد هر چند كه در باطن از زوال خويش آگاه است و صرفا با هوچيگري به دنبال ادامه حيات ميباشد.
منبع: سیاست روز
پيش از اين «ديويد کامرون» نخستوزير انگليس درباره انتخاب يونکر به رياست کميسيون اروپا هشدار داده بود. کامرون معتقد است که يونکر تلاش ميکند تا اصلاحاتي را در اروپا رواج دهد اما اين موضوعي است که همه سران اروپايي با آن موافق نيستند.
در اين ميان روزنامههاي انگليسي نوشتند با انتخاب نخستوزير پيشين لوکزامبورگ به رياست کميسيون اروپا، امکان خروج انگليس از اتحاديه اروپا بيشتر شد. براساس اين گزارش، روزنامه انگليسي «ديليتلگراف» از انتخاب يونکر گامي ديگر براي خروج از اتحاديه اروپاست.
روزنامه «تايمز» نيز نوشت: «بريتانيا به خروج از اتحاديه اروپا نزديک شده است.» روزنامه «گاردين» هم در اين مورد نوشت: «پس از انتخاب يونکر به رياست اتحاديه اروپا، انگليس به خروج از اتحاديه اروپا نزديک شد.»
اين مواضع رسانهاي نوعي تقويت تهديدات كامرون عليه اتحاديه اروپا است تا شرايط اتحاديه بدون حضور انگليس را بحراني نشان دهند.
نوع رفتارهاي انگليس و واكنشها به آن داراي نكات قابلتوجهي است كه جايگاه و موقعيت انگليس در اتحاديه را تشكيل ميدهد. نوع رفتار انگليسيها در برابر راي و خواست ساير اعضاي اتحاديه نشان ميدهد كه انگليسيها صرفا به دنبال منافع خود بوده و در اين راه نيز پذيرنده حقوق هيچ كشوري نميباشند. انگليسيها براي باجگيري از اتحاديه اروپا حتي طرح خروج از اتحاديه را نيز مطرح كردند تا شايد بتوانند زيادهخواهيهاي خود را به ساير اعضا تحميل نمايند.
نوع واكنش ساير كشورها به عملكرد انگليس نيز از نكات قابلتوجه است. به رغم مخالفتها و تحركات گسترده انگليسيها، ساير اعضا ضمن محكوم كردند سنگاندازيهاي لندن بر تصميم خود براي انتخاب يونكر تاكيد نموده و در نهايت او را انتخاب كردند.
مجموع اين دو تحول مهم بيانگر دو نكته اساسي است نخست آنكه انگليس هرگز شريكي مناسب نبوده و نخواهد بود چرا كه صرفا با اصل نگاه ارباب و رعيتي به ديگران مينگرد و حاضر به پذيرش حقوق ساير كشورها نميباشد.
بر اين اساس است كه بسياري از كشورها به دنبال دوري از انگليس ميباشند و در جهان تمايل چنداني براي روابط با اين كشور وجود ندارد. جهانيان انگليس را همچون آمريكا استعمارگري ميدانند كه جز منفعتطلبي و خيانت به كشورها هدف ديگري ندارد.
دوم آنكه واكنش اتحاديه اروپا به رفتار انگليس در انتخاب يونكر نشان داد كه بر خلاف ادعاهاي مطرح شده، انگليس ديگر آن جايگاه گذشته را در اتحاديه اروپا ندارد و كشورها تمايلي به پذيرش طرحها و خواستههاي آن ندارند. تحولات اخير اتحاديه اروپا نشانگر ضعف و ناتواني انگليس در جمع اتحاديه اروپا است هر چند كه سران لندن با ادعاي خروج از اتحاديه و نيز كارشكني در طرحهاي اقتصادي و سياسي اروپا سعي در قدرتنمايي و حفظ ظاهر دارند.
اكنون بسياري از كشورهاي اروپايي، انگليس را زمينهساز اصلي بحرانهاي اين اتحاديه دانسته و اخراج آن از اتحاديه را زمينهساز حل بسياري از مشكلات ميدانند. انگليسيها همواره برآن بودهاند تا خود را تافته جدا بافته از ساير اروپا معرفي و با اين ادعا نيز به باجخواهي از اتحاديه اروپا و حتي جهان بپردازند.
سران لندن در ماههاي اخير با چالشها و نابسامانيهاي گستردهاي مواجه شدهاند. در حوزه داخلي ناتواني در حل بحران اقتصادي و رسواييهاي اخلاقي و مالي برخي نزديكان كامرون استمرار اعتراضهاي مردمي را رقم زده است.
در حوزه اتحاديه اروپايي نيز دولت انگليس نتوانست دستاورد چنداني داشته باشد چنانكه در انتخابات پارلمان اروپا حزب محافظه كار شكست سنگيني را متحمل گرديد.
در اين شرايط كامرون براي ادامه حيات جز ايجاد جنجال منطقهاي و انحراف افكار عمومي به مسائل حاشيهاي گزينهاي در پيش روي ندارد. كامرون تلاش ميكند تا نبرد با اتحاديه اروپا اولويت ملي انگليسيها نشان دهد تا شايد از ميزان مخالفتها كاسته و بر جمع هوادارانش افزوده گردد.
به هر تقدير ميتوان گفت آنچه اكنون در اتحاديه اروپا در باب انتخاب يونكر رئيس جديد كميسيون اروپا بيش از هر چيز نمود دارد تزلزل جايگاه انگليس و نه كشورها به آن ميباشد. انگليس نتوانست خواسته خود را بر اروپا تحميل نمايد و در نهايت نيز تسليم خواست ديگران شد هر چند كه در ظاهر با جوسازي و ادعاهاي تفرقهافكنانه سعي در پنهانسازي اين شكست دارد و ميخواهد همچنان شعار برتري بر ديگران را سر دهد.
بررسي روند تحولات اتحاديه اروپا نشان ميدهد كه انگليس ديگر آن بازيگر تاثيرگذار نميباشد بلكه براي ادامه حيات به هر ترفندي از جمله هزينهتراشي براي اروپا چنگ ميزند. انگليس با اين تحركات بر ناكامي خود در عرصههاي داخلي از جمله در باب استقلال اسكاتلند سرپوش ميگذارد هر چند كه در باطن از زوال خويش آگاه است و صرفا با هوچيگري به دنبال ادامه حيات ميباشد.
منبع: سیاست روز