سال پيش در چنين روزي غائله 18 تير اتفاق افتاد، شهرآشوبي كه در ظاهر با اعتراض چند تن از دانشجويان در كوي دانشگاه تهران و با تعطيلي روزنامه سلام موسوي خوئينيها آغاز شد اما تحقيقات و بررسيهاي پس از آن نشان داد كه حاصل توطئه تئوريزه شده طيفي نشانه دار، به قصد براندازي حاكميت جمهوري اسلامي ايران بود.
شهدای ایران: هرچند اين واقعه طي سالهاي اخير بارها مورد واكاوي و بازروايي قرار گرفته است اما به چند دليل از جمله اينكه؛
1- مرور اتفاقات آن مقطع از تاريخ انقلاب نه تنها، بازشناسي چهره واقعي رهبران فتنه آن سال و آگاهي از تاكتيكها و سناريوهاي آنها براي براندازي نظام در طول سالهاي اخير را به همراه دارد بلكه در شرايط كنوني كه تمام تلاش طيف تجديدنظرطلبان هدف راهبردي آنها مبني بر« بازگشت بدون هزينه به نظام» را به بن بست كشانده و تاكتيكهاي ذيل اين هدف نظير«فريب افكار عمومي» را مورد شناسايي دقيق قرار خواهد داد.
2- «مصادره» آراي روحاني و دولت يازدهم، از جمله طرحهايي است كه هواخواهان ليبراليسم در داخل، در طول يكسال گذشته به شدت در پي برجسته كردن آن بودهاند و بازنمايي مواضع آقاي روحاني پنج روز پس از غائله18تير آن سال هم ميتوان تفاوت فاحش اعتقادي، سياسي و راهبردي روحاني با دوم خرداديها را نشان داده؛ روشن كند كه پدرسالارهاي دوم خردادي براساس كدام منافعي حزبي است كه زلف اصلاحات را با دولت تدبير و اميد و شخص روحاني گره زدهاند.
3- با توجه به آنكه « دانشگاه» يكي از بخشهاي مهمي است كه جريان دگرانديش از سال76 تاكنون روي آن تمركز ويژه داشته و با روي كار آمدن دولت يازدهم برنامههاي چندلايهاي با هدف آشوب آفريني و التهابزايي در دانشگاهها و تزريق آن به جامعه در دستور كار قرار گرفته است لازم است مهمترين مصداق «وسيله قرار گرفتن دانشجوها» توسط پدرخواندههاي اين جريان بار ديگر مورد ارزيابي قرار گيرد.
اهميت «دانشگاه» براي اصلاحات
در توضيح بيشتر گزاره سوم بايد گفت يكي از ثمرههاي جريان تجديدنظرطلب در طول حاكميت هشت ساله شان بركشور، تغيير بنيادين فضاي دانشگاهها از سمت علمي- فكري به سمت سياسي- حزبي بود، به گونهاي كه نقشآفريني پررنگ دانشجويان دانشگاههاي تهران در شكلگيري مهمترين شهرآشوب زمان تصديگري اين جريان بر عرصه مديريت (غائله 18 تير78) را ميتوان به وضوح مشاهده كرد.
در طول اين هشت سال بارها دانشجويان نقش اول «فشار از پايين» را براي «چانهزني پدرخواندههاي تجديدنظرطلب از بالا» برعهده گرفتهاند و تمثال تندروهاي كف خيابان را جهت پيادهسازي استراتژيهاي پيچيده رهبران تئوريك اين طيف به خوبي ايفا كردند.
در طول آن سالها برخي از جنبشهاي دانشجويي نظير انجمن اسلامي و تحكيم وحدت چگونه ضمن وابستگي به كانونهاي قدرت، زمينهساز انحراف و جدايي بخشي از بدنه تأثيرگذار جريانات دانشجويي از نظام و اجتماع شدند. هنوز فراموش نشده كه وزير علوم وقت، نامهاي به رئيسجمهور مينويسد تا با 50 دانشجوي عضو انجمن اسلامي مستقل كه در اجتماع اعتراضي جلوي وزارت علوم شركت كردهاند برخورد امنيتي، قضايي، اطلاعاتي و سياسي و حقوقي شود. هنوز از خاطرهها حذف نشده زماني را كه آغاجري توهينهاي بيسابقه را عليه اركان نظام مطرح و قوه قضائيه او را محكوم كرد، يك هسته مركزي در بدنه اجرايي كشور تشكيل ميشود و به رؤساي دانشگاهها دستور ميدهد جهت حمايت از اين فرد مجوز برگزاري تجمعات در درون دانشگاهها صادر شود.
غائلهاي كه چرايي اهميت «دانشگاه» براي دوم خرداديها را نشان ميدهد
واقعه 18 تير 1378 يكي از بحرانهايي است كه معاندان نظام درصدد برآمدند تا در لباس جنبش دانشجويي و با شعار مطالبات دانشجويان اصول اساسي نظام جمهوري اسلامي را مورد هدف قرار دهند.
يكي از مهمترين دستاوردهاي به قدرت رسيدن تجديدنظرطلبان در خرداد سال76 رشد قارچگونه روزنامههاي پرشماري بود كه خيلي زود به روزنامههاي زنجيرهاي تسميه گرفت.
شكلگيري اين حجم از روزنامهها مقدمه هنجارشكني وسيعي در سطح رسانهها نسبت به اعتقادات و باورهاي مذهبي و سياسي مردم شد، به گونهاي كه جمع كثيري از نمايندگان مجلس پنج ضرورت «قانون اصلاح مطبوعات» را احساس و سعي كردند آن را درقالب طرح دوفوريتي به تصويب برسانند. قانون مطبوعات 16 تير به تصويب نمايندگان مجلس رسيد اما روزنامه سلام – كه مسئوليت آن بر عهده موسوي خوئينيها بود - در 15 تير يعني يك روز مانده به مطرح شدن اصلاحيه در صحن علني مجلس، در اقدامي سؤال برانگيز سند محرمانه منتسب به وزارت اطلاعات را منتشر ميكند و تيتر ميزند: «سعيد اسلامي پيشنهاد اصلاح قانون مطبوعات را داده است.» روزنامه سلام توقيف ميشود و در جريان رسيدگي به طرح اصلاح قانون مطبوعات، «دانشگاه تهران» كه مدتها در اثر تحريكات عوامل افراطي، خصوصاً گروهك نهضت آزادي و نيز اتفاقات سياسي پياپي در تب و تاب به سر ميبرد، پس از اطلاع از ماجرا و نيز با انگيزه مخالفت با تصويب كليات طرح اصلاح قانون «مطبوعات»، در شامگاه هفدهم تيرماه به صحنه تجمعهاي اعتراضآميز و درگيريهاي خشونتبار تبديل شد.
«دفتر تحكيم وحدت» در روز پنجشنبه 17 تير 1378 بنا بر گزارش كميته تحقيق شوراي عالي امنيت ملي، يك ميتينگ اعتراضآميز را در دانشگاه تهران برگزار ميكند. پس از آن واقعه در ساعت 22:45 حدود 150 نفر از دانشجويان اقدام به راهپيمايي غيرقانوني كردند و سپس با تحريكات عدهاي از عناصر افراطي از كوي دانشگاه خارج شدند و با سر دادن شعارهايي مراتب اعتراض خود را ابراز كردند.
اين تحركات در ادامه گستره بيشتري پيدا كرد تا جايي كه پليس هم وارد صحنه ميشود.
عناصر ضدانقلاب پس از اطلاع از اوضاع شهر به «دانشگاه» هجوم ميبرند، تحريككنندگان حزبي درون حكومت نيز با سخنرانيها و شايعات و جعل اخبار نظير به خاك و خون كشيده شدن تعدادي از دانشجويان كوي دانشگاه، زبانههاي اين آتش را شعلهور ميسازند. از 18 تير به بعد، دامنه «اغتشاشات» و آشوبطلبيهاي عناصر معاند و فرصتطلب از دانشگاه به كف خيابان كشيده شد و ضدانقلاب، با استخدام اراذل و اوباش به تخريب اموال عمومي و هتك حرمت امام راحل و مقام معظم رهبري ميپردازند. هرچند رهبري چند روز پس از اين حوادث با سخنراني خود به غائله تلخ 18تير مهر پاياني ميزند، اما سخنراني رئيسجمهور فعلي كشورمان كه آن روز سمت دبيري شوراي عالي امنيت ملي را بر عهده داشته هم در نوع خود قابل توجه است. چراكه در 13ماه اخير جريان دوم خردادي به كمك رسانههاي پرتعداد خود به شدت در صدد مصادره روحاني برآمده و از او حتي به عنوان يك اصلاحطلب ياد ميكنند اين در حالي كه مشي سياسي روحاني –به شكلي كه در ادامه خواهد آمد- بسيار متفاوت وحتي متضاد است.
روحاني تمام قد در مقابل دوم خرداديها
روحاني در راهپيمايي بزرگ مردم تهران ۲۳ تيرماه ۷۸ در حمايت از مقام معظم رهبري بيان ميكند: «... اهانت به مقام ولايت، اهانت به ملت است. اهانت به ايران است. اهانت به اسلام است. اهانت به مسلمانان است. اهانت به همه آزادگاني است كه قلبشان براي ايران به عنوان امالقراي جهان اسلام ميتپد... .»
اينها پستتر از آن هستند كه برانداز نام گيرند
دبير شوراي عالي امنيت ملي كشورمان در ادامه به صراحت از آشوبگران آن روز به اسم اوباش حقير و پست نام ميبرد و ميگويد: «... در كدام كشور جهان، حركتهاي آشوبطلبانه اين چنين تحمل ميشود، اينها خيلي پستتر و حقيرتر از آن هستند كه بخواهيم نسبت به آنها تعبير حركت براندازي را مطرح كنيم. در كجاي دنيا و در كدام كشور و توسط كدام دولت، آشوب، تخريب و بر هم زدن نظم جامعه، تحمل ميشود... .»
پالايش انقلاب
روحاني اينگونه به تبيين ريشههاي فتنه ميپردازد: ... من فكر ميكنم ريشه حركتهاي اين يكي، دو روز اخير به تحليل غلط دشمنان انقلاب و مزدورانشان از نظام جمهوري اسلامي و تحليل نادرست نسبت به هوشياري و آمادگي ملت بزرگوار و حاضر در صحنه ايران برميگردد. اولاً آنچه كه راديوهاي خارجي براي آتش زدن چند اتوبوس براي حمله به چند باجه و كيوسك تلفن، كف زدند و براي عربدهكشي چند نفر شرور اميد بستهاند. بايد بدانند نظام ما و انقلاب ما يك انقلاب مردمي است، ريشه در اعماق جان مردم دارد مردم خود اين انقلاب را به پيروزي رساندهاند... . حوادث چند روزه اخير، در كنار حوادثي كه در اين 20 سال گذشته داشتيم كه يك پالايش ديگر براي انقلاب ما بود.
18تير در كلام رهبري
قبل از آنكه روحاني به عنوان مدافع ولي فقيه و انقلاب به انتقاد از آشوبگران و رهبران آنها بپردازد، رهبري پس از وقوع اين حادثه در ديدار جمعى از دانشجويان و اقشار مختلف مردم در روز 21 تيرماه 78 طي سخناني به نكوهش اقدام نيروي انتظامي، لزوم برخورد با متخلّفان در نظام اسلامي، تأكيد بر تحقيق در چرايي ايجاد حادثه، درخواست از جامعه دانشگاهي براي دقّت بيشتر در شناخت دشمن و دسيسههاي آن پرداختند كه گوشههايي از آن را مرور ميكنيم.
دشمن در لباس خودي
مقام معظم رهبري با بيان اينكه با هركسي در نظام جمهوري اسلامي تخلف كند، بايد برخورد شود، فرمودند: «مطلبى كه از نظر من مهمتر از همه است و ذهن مرا مشغول كرده، حمله به خوابگاه جوانان و دانشجويان است. اين حادثه تلخ، قلب مرا جريحهدار كرد؛ حادثه غير قابل قبولى در جمهورى اسلامى بود... . هركسى بوده، فرق نمىكند؛ چه در لباس نيروى انتظامى، چه در غير آن. مسلماً با كسانى كه در نظام جمهورى اسلامى تخلّف مىكنند، بايد برخورد شود... .
مقام معظم رهبري در ادامه درباره لزوم شناخت دشمن توسط دانشجويان چنين عنوان ميكنند: «حرف من به دانشجويان اين است كه مراقب دشمن باشيد؛ دشمن را خوب بشناسيد؛ مبادا از شناسايى دشمن غفلت كنيد... غريبههايى را كه در لباس خودى، خودشان را در همه جا داخل مىكنند بشناسيد؛ دستهاى پنهان را ببينيد. هيچكس بهخاطر غفلت ستايش نمىشود.
توده دانشجويان، مؤمن، هوشيار، رشيد و آگاهند
معظمله همچنين در خطبههاى نماز جمعه تهران در 8 مرداد 1378 بار ديگر دانشجويان را به وظيفه خطير خويش آگاه ساختند و لزوم دشمنشناسي را براي اين قشر فعّال و تأثيرگذار در آينده كشور، تبيين ميكردند: «خودشان (دشمنان) گفتند، خودشان هم كيف كردند كه دانشجويان با نظام مخالفند و اسلام را قبول ندارند! كدام دانشجويان؟ بله؛ ممكن است چهار نفر از نوكران و مزدوران شما در گوشهاى باشند و پسران يا دختران آنها هم دانشجو باشند البته معلوم هم نيست اينطور باشد اما حالا به فرض چهار نفر هم پيدا شدند ولى توده دانشجويان، مؤمن و هوشيار و رشيد و آگاهند...
دانشگاه همچنان مورد توجه است
همانطور كه اشاره شد دانشگاه سهم مهمي براي رسيدن جريان اصلاحات براي رسيدن به خواسته هايشان بازي ميكند؛ به زعم پدرخواندههاي اين جريان، «قدرت چانهزني» در مقابل حاكميت و عبور از خطوط قرمزي كه باعث حذف آنها از عرصه سياسي شده است، در انتخاباتهاي پيش رو ميتواند به وسيله دانشگاهيان «افزايش چشمگيري» يابد چراكه مهمترين گروه براي ايفاي «نقش فشار از پايين به نظام» بخشي از همين گروه سني جامعه است كه امتحان خود را در فتنه18 تير78 پس دادهاند.
به عبارت ديگر به زعم رهبران تئوريك اين طيف، محيطهايي كه محور اصلي آن غالباً جوانان پرشور هستند - كه بارزترين ويژگي شخصيتيشان احساسي بودن است- ميتوانند كانون يا محور يك شهرآشوب تمامعيار عليه حاكميت سياسي باشند، يكي از مستندات اين تفكر «شكلگيري و هدايت فتنه 18تير 78 توسط دانشجويان دانشگاههاي تهران» و همچنين «نقشآفريني پررنگ دانشجويان در فتنه 88» است كه كارنامه دانشجويان را در عمل به دستورات رهبران جريان برانداز موفق نشان ميدهد.
منبع : جوان
1- مرور اتفاقات آن مقطع از تاريخ انقلاب نه تنها، بازشناسي چهره واقعي رهبران فتنه آن سال و آگاهي از تاكتيكها و سناريوهاي آنها براي براندازي نظام در طول سالهاي اخير را به همراه دارد بلكه در شرايط كنوني كه تمام تلاش طيف تجديدنظرطلبان هدف راهبردي آنها مبني بر« بازگشت بدون هزينه به نظام» را به بن بست كشانده و تاكتيكهاي ذيل اين هدف نظير«فريب افكار عمومي» را مورد شناسايي دقيق قرار خواهد داد.
2- «مصادره» آراي روحاني و دولت يازدهم، از جمله طرحهايي است كه هواخواهان ليبراليسم در داخل، در طول يكسال گذشته به شدت در پي برجسته كردن آن بودهاند و بازنمايي مواضع آقاي روحاني پنج روز پس از غائله18تير آن سال هم ميتوان تفاوت فاحش اعتقادي، سياسي و راهبردي روحاني با دوم خرداديها را نشان داده؛ روشن كند كه پدرسالارهاي دوم خردادي براساس كدام منافعي حزبي است كه زلف اصلاحات را با دولت تدبير و اميد و شخص روحاني گره زدهاند.
3- با توجه به آنكه « دانشگاه» يكي از بخشهاي مهمي است كه جريان دگرانديش از سال76 تاكنون روي آن تمركز ويژه داشته و با روي كار آمدن دولت يازدهم برنامههاي چندلايهاي با هدف آشوب آفريني و التهابزايي در دانشگاهها و تزريق آن به جامعه در دستور كار قرار گرفته است لازم است مهمترين مصداق «وسيله قرار گرفتن دانشجوها» توسط پدرخواندههاي اين جريان بار ديگر مورد ارزيابي قرار گيرد.
اهميت «دانشگاه» براي اصلاحات
در توضيح بيشتر گزاره سوم بايد گفت يكي از ثمرههاي جريان تجديدنظرطلب در طول حاكميت هشت ساله شان بركشور، تغيير بنيادين فضاي دانشگاهها از سمت علمي- فكري به سمت سياسي- حزبي بود، به گونهاي كه نقشآفريني پررنگ دانشجويان دانشگاههاي تهران در شكلگيري مهمترين شهرآشوب زمان تصديگري اين جريان بر عرصه مديريت (غائله 18 تير78) را ميتوان به وضوح مشاهده كرد.
در طول اين هشت سال بارها دانشجويان نقش اول «فشار از پايين» را براي «چانهزني پدرخواندههاي تجديدنظرطلب از بالا» برعهده گرفتهاند و تمثال تندروهاي كف خيابان را جهت پيادهسازي استراتژيهاي پيچيده رهبران تئوريك اين طيف به خوبي ايفا كردند.
در طول آن سالها برخي از جنبشهاي دانشجويي نظير انجمن اسلامي و تحكيم وحدت چگونه ضمن وابستگي به كانونهاي قدرت، زمينهساز انحراف و جدايي بخشي از بدنه تأثيرگذار جريانات دانشجويي از نظام و اجتماع شدند. هنوز فراموش نشده كه وزير علوم وقت، نامهاي به رئيسجمهور مينويسد تا با 50 دانشجوي عضو انجمن اسلامي مستقل كه در اجتماع اعتراضي جلوي وزارت علوم شركت كردهاند برخورد امنيتي، قضايي، اطلاعاتي و سياسي و حقوقي شود. هنوز از خاطرهها حذف نشده زماني را كه آغاجري توهينهاي بيسابقه را عليه اركان نظام مطرح و قوه قضائيه او را محكوم كرد، يك هسته مركزي در بدنه اجرايي كشور تشكيل ميشود و به رؤساي دانشگاهها دستور ميدهد جهت حمايت از اين فرد مجوز برگزاري تجمعات در درون دانشگاهها صادر شود.
غائلهاي كه چرايي اهميت «دانشگاه» براي دوم خرداديها را نشان ميدهد
واقعه 18 تير 1378 يكي از بحرانهايي است كه معاندان نظام درصدد برآمدند تا در لباس جنبش دانشجويي و با شعار مطالبات دانشجويان اصول اساسي نظام جمهوري اسلامي را مورد هدف قرار دهند.
يكي از مهمترين دستاوردهاي به قدرت رسيدن تجديدنظرطلبان در خرداد سال76 رشد قارچگونه روزنامههاي پرشماري بود كه خيلي زود به روزنامههاي زنجيرهاي تسميه گرفت.
شكلگيري اين حجم از روزنامهها مقدمه هنجارشكني وسيعي در سطح رسانهها نسبت به اعتقادات و باورهاي مذهبي و سياسي مردم شد، به گونهاي كه جمع كثيري از نمايندگان مجلس پنج ضرورت «قانون اصلاح مطبوعات» را احساس و سعي كردند آن را درقالب طرح دوفوريتي به تصويب برسانند. قانون مطبوعات 16 تير به تصويب نمايندگان مجلس رسيد اما روزنامه سلام – كه مسئوليت آن بر عهده موسوي خوئينيها بود - در 15 تير يعني يك روز مانده به مطرح شدن اصلاحيه در صحن علني مجلس، در اقدامي سؤال برانگيز سند محرمانه منتسب به وزارت اطلاعات را منتشر ميكند و تيتر ميزند: «سعيد اسلامي پيشنهاد اصلاح قانون مطبوعات را داده است.» روزنامه سلام توقيف ميشود و در جريان رسيدگي به طرح اصلاح قانون مطبوعات، «دانشگاه تهران» كه مدتها در اثر تحريكات عوامل افراطي، خصوصاً گروهك نهضت آزادي و نيز اتفاقات سياسي پياپي در تب و تاب به سر ميبرد، پس از اطلاع از ماجرا و نيز با انگيزه مخالفت با تصويب كليات طرح اصلاح قانون «مطبوعات»، در شامگاه هفدهم تيرماه به صحنه تجمعهاي اعتراضآميز و درگيريهاي خشونتبار تبديل شد.
«دفتر تحكيم وحدت» در روز پنجشنبه 17 تير 1378 بنا بر گزارش كميته تحقيق شوراي عالي امنيت ملي، يك ميتينگ اعتراضآميز را در دانشگاه تهران برگزار ميكند. پس از آن واقعه در ساعت 22:45 حدود 150 نفر از دانشجويان اقدام به راهپيمايي غيرقانوني كردند و سپس با تحريكات عدهاي از عناصر افراطي از كوي دانشگاه خارج شدند و با سر دادن شعارهايي مراتب اعتراض خود را ابراز كردند.
اين تحركات در ادامه گستره بيشتري پيدا كرد تا جايي كه پليس هم وارد صحنه ميشود.
عناصر ضدانقلاب پس از اطلاع از اوضاع شهر به «دانشگاه» هجوم ميبرند، تحريككنندگان حزبي درون حكومت نيز با سخنرانيها و شايعات و جعل اخبار نظير به خاك و خون كشيده شدن تعدادي از دانشجويان كوي دانشگاه، زبانههاي اين آتش را شعلهور ميسازند. از 18 تير به بعد، دامنه «اغتشاشات» و آشوبطلبيهاي عناصر معاند و فرصتطلب از دانشگاه به كف خيابان كشيده شد و ضدانقلاب، با استخدام اراذل و اوباش به تخريب اموال عمومي و هتك حرمت امام راحل و مقام معظم رهبري ميپردازند. هرچند رهبري چند روز پس از اين حوادث با سخنراني خود به غائله تلخ 18تير مهر پاياني ميزند، اما سخنراني رئيسجمهور فعلي كشورمان كه آن روز سمت دبيري شوراي عالي امنيت ملي را بر عهده داشته هم در نوع خود قابل توجه است. چراكه در 13ماه اخير جريان دوم خردادي به كمك رسانههاي پرتعداد خود به شدت در صدد مصادره روحاني برآمده و از او حتي به عنوان يك اصلاحطلب ياد ميكنند اين در حالي كه مشي سياسي روحاني –به شكلي كه در ادامه خواهد آمد- بسيار متفاوت وحتي متضاد است.
روحاني تمام قد در مقابل دوم خرداديها
روحاني در راهپيمايي بزرگ مردم تهران ۲۳ تيرماه ۷۸ در حمايت از مقام معظم رهبري بيان ميكند: «... اهانت به مقام ولايت، اهانت به ملت است. اهانت به ايران است. اهانت به اسلام است. اهانت به مسلمانان است. اهانت به همه آزادگاني است كه قلبشان براي ايران به عنوان امالقراي جهان اسلام ميتپد... .»
اينها پستتر از آن هستند كه برانداز نام گيرند
دبير شوراي عالي امنيت ملي كشورمان در ادامه به صراحت از آشوبگران آن روز به اسم اوباش حقير و پست نام ميبرد و ميگويد: «... در كدام كشور جهان، حركتهاي آشوبطلبانه اين چنين تحمل ميشود، اينها خيلي پستتر و حقيرتر از آن هستند كه بخواهيم نسبت به آنها تعبير حركت براندازي را مطرح كنيم. در كجاي دنيا و در كدام كشور و توسط كدام دولت، آشوب، تخريب و بر هم زدن نظم جامعه، تحمل ميشود... .»
پالايش انقلاب
روحاني اينگونه به تبيين ريشههاي فتنه ميپردازد: ... من فكر ميكنم ريشه حركتهاي اين يكي، دو روز اخير به تحليل غلط دشمنان انقلاب و مزدورانشان از نظام جمهوري اسلامي و تحليل نادرست نسبت به هوشياري و آمادگي ملت بزرگوار و حاضر در صحنه ايران برميگردد. اولاً آنچه كه راديوهاي خارجي براي آتش زدن چند اتوبوس براي حمله به چند باجه و كيوسك تلفن، كف زدند و براي عربدهكشي چند نفر شرور اميد بستهاند. بايد بدانند نظام ما و انقلاب ما يك انقلاب مردمي است، ريشه در اعماق جان مردم دارد مردم خود اين انقلاب را به پيروزي رساندهاند... . حوادث چند روزه اخير، در كنار حوادثي كه در اين 20 سال گذشته داشتيم كه يك پالايش ديگر براي انقلاب ما بود.
18تير در كلام رهبري
قبل از آنكه روحاني به عنوان مدافع ولي فقيه و انقلاب به انتقاد از آشوبگران و رهبران آنها بپردازد، رهبري پس از وقوع اين حادثه در ديدار جمعى از دانشجويان و اقشار مختلف مردم در روز 21 تيرماه 78 طي سخناني به نكوهش اقدام نيروي انتظامي، لزوم برخورد با متخلّفان در نظام اسلامي، تأكيد بر تحقيق در چرايي ايجاد حادثه، درخواست از جامعه دانشگاهي براي دقّت بيشتر در شناخت دشمن و دسيسههاي آن پرداختند كه گوشههايي از آن را مرور ميكنيم.
دشمن در لباس خودي
مقام معظم رهبري با بيان اينكه با هركسي در نظام جمهوري اسلامي تخلف كند، بايد برخورد شود، فرمودند: «مطلبى كه از نظر من مهمتر از همه است و ذهن مرا مشغول كرده، حمله به خوابگاه جوانان و دانشجويان است. اين حادثه تلخ، قلب مرا جريحهدار كرد؛ حادثه غير قابل قبولى در جمهورى اسلامى بود... . هركسى بوده، فرق نمىكند؛ چه در لباس نيروى انتظامى، چه در غير آن. مسلماً با كسانى كه در نظام جمهورى اسلامى تخلّف مىكنند، بايد برخورد شود... .
مقام معظم رهبري در ادامه درباره لزوم شناخت دشمن توسط دانشجويان چنين عنوان ميكنند: «حرف من به دانشجويان اين است كه مراقب دشمن باشيد؛ دشمن را خوب بشناسيد؛ مبادا از شناسايى دشمن غفلت كنيد... غريبههايى را كه در لباس خودى، خودشان را در همه جا داخل مىكنند بشناسيد؛ دستهاى پنهان را ببينيد. هيچكس بهخاطر غفلت ستايش نمىشود.
توده دانشجويان، مؤمن، هوشيار، رشيد و آگاهند
معظمله همچنين در خطبههاى نماز جمعه تهران در 8 مرداد 1378 بار ديگر دانشجويان را به وظيفه خطير خويش آگاه ساختند و لزوم دشمنشناسي را براي اين قشر فعّال و تأثيرگذار در آينده كشور، تبيين ميكردند: «خودشان (دشمنان) گفتند، خودشان هم كيف كردند كه دانشجويان با نظام مخالفند و اسلام را قبول ندارند! كدام دانشجويان؟ بله؛ ممكن است چهار نفر از نوكران و مزدوران شما در گوشهاى باشند و پسران يا دختران آنها هم دانشجو باشند البته معلوم هم نيست اينطور باشد اما حالا به فرض چهار نفر هم پيدا شدند ولى توده دانشجويان، مؤمن و هوشيار و رشيد و آگاهند...
دانشگاه همچنان مورد توجه است
همانطور كه اشاره شد دانشگاه سهم مهمي براي رسيدن جريان اصلاحات براي رسيدن به خواسته هايشان بازي ميكند؛ به زعم پدرخواندههاي اين جريان، «قدرت چانهزني» در مقابل حاكميت و عبور از خطوط قرمزي كه باعث حذف آنها از عرصه سياسي شده است، در انتخاباتهاي پيش رو ميتواند به وسيله دانشگاهيان «افزايش چشمگيري» يابد چراكه مهمترين گروه براي ايفاي «نقش فشار از پايين به نظام» بخشي از همين گروه سني جامعه است كه امتحان خود را در فتنه18 تير78 پس دادهاند.
به عبارت ديگر به زعم رهبران تئوريك اين طيف، محيطهايي كه محور اصلي آن غالباً جوانان پرشور هستند - كه بارزترين ويژگي شخصيتيشان احساسي بودن است- ميتوانند كانون يا محور يك شهرآشوب تمامعيار عليه حاكميت سياسي باشند، يكي از مستندات اين تفكر «شكلگيري و هدايت فتنه 18تير 78 توسط دانشجويان دانشگاههاي تهران» و همچنين «نقشآفريني پررنگ دانشجويان در فتنه 88» است كه كارنامه دانشجويان را در عمل به دستورات رهبران جريان برانداز موفق نشان ميدهد.
منبع : جوان