روز گذشته ( دوم ماه مبارک رمضان و ۹ تیر ۱۳۹۳)به دعوت یکی از دوستان، خدمت دکتر احمدینژاد در دفتر کار ایشان رسیدیم، صحبت های ایشان به مانند همیشه پر امید و زیبا و سراسر نور و فارغ از بحث های سیاسی و بیشتر در مورد ماموریت انسان در این جهان و همچنین آرمان های انقلاب اسلامی بود.
شهدای ایران: حسین نراقی در این زمینه نوشت: اگرچه صحبت های ایشان را به طور کامل یادداشت کردم ولیکن به جهت اینکه در پایان سخنرانی فراموش نمودم که در مورد « انتشار و یا عدم انتشار » آن با ایشان مشورت نمایم از انتشار متن صحبت های این عزیز معذورم ولیکن اشاره به یک نکته در این دیدار قطعا ضروری خواهد بود و آن برخورد کریمانه دکتر احمدینژاد با مخالفین و دشمنان خود است ؛ ماجرا از این قرار است که یکی از دوستان که بچه دروازه دولاب تهران بود در حال نام بردن از شخصیت های سیاسی دروازه دولاب بود که به حالت تقریبا طنز و به گونه ای که منتظر عکس العمل دکتر احمدینژاد نیز بود گفت:
حاجآقا سید مهدی طباطبایی هم بچه دروازه دولاب هست؛ در این هنگام همه منتظر عکس العمل یا یک حرف انتقادی و یا کنایه از دکتر احمدینژاد بودند که ایشان برعکس از بردن نام حجه الاسلام طباطبایی (به جهت تمسخر)؛ ناراحت شده و گفتند : خدا ان شاء الله ایشان را حفظ کند!(حرکت دکتر و ناراحتی ایشان از کسی که قصد داشت دکتر را وادار به موضع انتقاد یا کنایه و .. کند به گونه ای بود که همه متوجه شدند که دکتر احمدی نژاد قصد نام بردن از افراد و یا غیبت و … را ندارد و به همین دلیل این بحث همین جا تمام شد)
حاجآقا سید مهدی طباطبایی هم بچه دروازه دولاب هست؛ در این هنگام همه منتظر عکس العمل یا یک حرف انتقادی و یا کنایه از دکتر احمدینژاد بودند که ایشان برعکس از بردن نام حجه الاسلام طباطبایی (به جهت تمسخر)؛ ناراحت شده و گفتند : خدا ان شاء الله ایشان را حفظ کند!(حرکت دکتر و ناراحتی ایشان از کسی که قصد داشت دکتر را وادار به موضع انتقاد یا کنایه و .. کند به گونه ای بود که همه متوجه شدند که دکتر احمدی نژاد قصد نام بردن از افراد و یا غیبت و … را ندارد و به همین دلیل این بحث همین جا تمام شد)