امروزه در بسیاری از مباحث علمی و دانشگاهی، همچنین مباحث مربوط به سیاستگذاریهای اجتماعی در جوامع، عبارت طرد اجتماعی و عبارت بیخانمانی با هم به کار میرود.
شهدای ایران: آن دسته از افراد جامعه که در خیابانها میخوابند و تحت عنوان کارتنخواب از آنها یاد میشود، نقطه اوج طردشدگی اجتماعی به حساب میآیند.
آنان از جامعه رانده شده و از شیوه متعارف زندگی که اغلب مردم آن را برای خود بدیهی تصور میکنند، محرومند؛ لذا در بیشتر کشورها، سیاستهای اجتماعی، به شکلهای مختلف و شدت و ضعف متفاوت، این بخش از جامعه شهری را هدف قرار داده و برای بهبود وضعیت آنها اقدام میکنند.
براساس پژوهشی که مرکز مطالعات و برنامهریزی شهر تهران انجام داده است؛ بیخانمانی یک مسئله اجتماعی است که منابع زیادی این امر را تأیید میکنند. افراد بیخانمان ممکن است در خیابانها سرگردان باشند یا به علل برخی بزهکاریهای دیگر که معمولاً توأم با بیخانمانی آنهاست مثل دزدی، اعتیاد و غیره در زندانها یا مراکز نگهداری به سر برند.
بر مبنای دیدگاههای مختلف یکی از نیازهای ضروری در دستیابی افراد و خانوادهها به رفاه اقتصادی و اجتماعی دسترسی به سرپناه و مسکن است؛ محلی که فرد و یا خانواده بتواند به واسطه آن بخشی از آرامش و آسایش ذهنی و روحی خود را تأمین کرده و در سایه آن فرصت یابد تا به کارکردهای مطلوب و ارزشمند خود دست یابد.
دلایل رشد بیخانمانی در پایتخت
بر این اساس بیخانمانی یکی از مسائل و مشکلاتی است که در اکثر جوامع و کشورها فارغ از سطح توسعهیافتگی و توسعهنیافتگی آنها وجود دارد.
صدیق سروستانی و نصر اصفهانی در تحقیق خود با عنوان اعتیاد، طرد اجتماعی و کارتنخوابی در شهر تهران با استفاده از رویکرد «مسیر بیخانمانی» به جستوجوی علل و ریشههای کارتنخوابی در شهر تهران پرداختهاند.
این رویکرد شیوهای از بازنمایی و بررسی تجربیات مختلف افراد بیخانمان است که در آن ویژگیهای فردی، شرایط زندگی، تجربیات افراد و تمامی عوامل موثر بر وضعیت آنها در بررسی مسئله به حساب میآید. مصاحبهها در این تحقیق، با افراد بیخانمان و کارتنخواب شهر تهران و عمدتاً در مناطق جنوبی تهران انجام شده است.
مصاحبهشوندهها بین سنین ۲۵ تا ۶۶ سال و کسانی بودهاند که شبها را در اماکن عمومی مانند پارکها و خیابانها به سر بردهاند و یا ساکن گرم خانههای شهرداری بودند.
یافتههای تحقیق نشان میدهد سه عامل مهم و اساسی در کارتنخوابی افراد نقش داشته است؛ اعتیاد و مصرف موادمخدر، ناتوانیهای جسمی و روانی، مهاجرت و عدم تطابق با محیط جدید.
اعتیاد درد اصلی کارتنخوابها
اعتیاد یکی از ویژگیهای مشخص و بارز بسیاری از کارتنخوابهاست، به طوری که اعتیاد آنقدر با کارتن خوابی عجین است که براساس قالب عقاید موجود، کارتنخوابها، معتادانی هستند که از خانواده و دوستان خود طرد شده و به ناچار در خیابانها پرسه میزنند و برای تأمین هزینه مصرف خود به گدایی مشغول میشوند.
ولی به نظر رابطه بین اعتیاد و کارتنخوابی پیچیدهتر از این قضیه به نظر میرسد به طوری که کارتنخوابی و اعتیاد در موارد زیادی یکدیگر را تشدید میکنند و فرد را تا سر حد مرگ پیش میراند.
در مورد عامل دوم تقریباً تمامی افرادی که بیخانمان به حساب میآیند در مقطعی از زندگی خود گسست از شبکه روابط خانوادگی را تجربه کردهاند. یکی از این عوامل گسست، مشکلات جسمانی و روانی این افراد است که در نهایت سبب میشود آنها به سبب عدم توانایی کار و کسب و درآمد، از سوی سایر اعضاء طرد یا به خواسته خود مجبور به ترک خانه شوند. در این مورد نیز محرومیتهای اجتماعی و فقر مالی عامل بسیار تعیینکنندهای در ورود فرد به مسیر بیخانمانی است.
در مورد عامل سوم نیز گرچه برخی از کارتنخوابهای تهران، متولد همین شهر هستند، اما تعداد قابلتوجهی از بیخانمانها، مهاجران هستند، که به دلایل مختلف به تهران مهاجرت کردهاند. در این زمینه مهاجرت بر اثر بیکاری از همه شایعتر است.
ویژگی کارتنخوابهای تهرانی
علیوردینیا در مطالعه جامعشناختی به مسئله کارتنخوابی، تجارب جهانی و راهکارهای «بررسی موردی شهر تهران» پرداخته است. در این تحقیق پس از ذکر نظریات مختلف بیخانمانی در قالب دو دیدگاه کارکردگرایی و ستیزه، برای چارچوب نظری نظریههای کنترل اجتماعی، نظریههای مربوط به عزت نفس و رفتارهای انحراف، نظریههای خود کنترلی و نظریه فشار استفاده شده است. روش این تحقیق پیمایشی و ابزار جمعآوری اطلاعات پرسشنامه بوده است. جامعه آماری تحقیق کلیه کارتنخوابهای ساکن در مراکز نگهداری تحت عنوان گرمخانهها میباشد و حجم نمونه ۳۱۸ نفر است. یافتههای تحقیق نشان میدهد که متغیرهای عزت نفس، پیوستگی اجتماعی، پیوستگی مذهبی، پیوستگی با خانواده، باورها، شبکه اجتماعی، فشار عمومی، حمایت اجتماعی، سوء مصرف مواد، خود کنترلی و قربانی شدن بیشترین همبستگی و تأثیر را بر بیخانمانی افراد داشته است.
گرمخانهها چگونه شکل گرفت؟
مسئله کارتنخوابها و بیسرپناهان از سال ۱۳۸۲ با مرگ چند تن در کنار خیابانهای تهران توجه جامعه را به خود به عنوان یک معضل جدی اجتماعی جلب کرد.
به گزارش پانا، در آخرین روزهای آذر آن سال، با چاپ گزارش مشروح مرگ ۴۰ کارتنخواب در تهران در یکی از روزنامههای سراسری صبح، مرگ این چند نفر به سندیت رسید و مکتوب شد.
البته بهروز هنرمند بازپرس شعبه ۴ دادسرای جنایی تهران که اولین چهره اعلامکننده مرگ کارتنخوابها در تهران محسوب میشود، بلافاصله پس از چاپ گزارش، خبر را تکذیب کرد و «مرگ۴۰ کارتنخواب در تهران» به رقمی بسیار پایینتر تقلیل یافت.
این مرگ غیرطبیعی و مشکوک در تهران، بازتاب گستردهای در رسانهها پیدا کرد. چنانچه شهرداری و شورای شهر تهران در جلسهای اضطراری با نیروی انتظامی و بهزیستی جهت جلوگیری از تکرار حوادث مشابه به مذاکره نشستند.
کمیسیون فرهنگی، اجتماعی شورای شهر درپی گردآوری اطلاعات مربوط به کارتنخوابهای تهران از نیروی انتظامی درخواست کمک کرد و براساس آن عملیات ویژهای در تهران طراحی شد تا نسبت به شناسایی و جمعآوری متکدیان خیابانخواب اقدام شود. طبق توافقی که بین شورای شهر تهران، شهرداری و همچنین نیروی انتظامی انجام گرفت، شورای شهر و نیروی انتظامی موظف به شناسایی این کارتنخوابها بوده و شهرداری نیز با کمک سازمان بهزیستی مسئولیت اسکان آنها را بر عهده گرفت.
با آغاز طرح جمعآوری کارتنخوابها مینیبوسهایی در سطح شهر به حرکت درآمدند تا با همکاری نیروی انتظامی خیابانخوابها را جمعآوری کنند اما این حرکت آغاز شکلگیری بحران جدیدی برای مدیریت شهری تهران محسوب میشد.
شکل ظاهری داستان جمعآوری متکدیان و کارتنخوابهای تهران، نمایش همگرایی مدیران دولتی و شهری را داشت، اما در عمل میان مدیران بالایی و میانی برای ساماندهی کارتنخوابها آشوبی حکمفرما بود.
نیروی انتظامی، سازمان بهزیستی و شهرداری تهران در ابتدا رویه متعادل همکاری را پیش گرفتند ولی با آغاز جمعآوری و گردآوری اطلاعات هر یک از دستگاههای مسئول اعلام برائتی غیرملموس داشته و دستگاه دیگری را مسئول جمعآوری و ساماندهی عنوان میکردند. با افزایش آمار رو به ازدیاد کارتنخوابها، شهرداری نسبت به برپایی چادرهایی جهت اسکان موقت برای آنها اقدام کرد.
با گذشت زمان و پس از کشمکشهای فراوان این چادرهای اسکان در نهایت به سازههای ثابت تبدیل شد و تجربه جدیدی در تهران شکل گرفت که به «گرمخانه» موسوم شد. گرمخانهها به نوبت در چند نقطه تهران انتخاب شدند و دو فصل زمستان به طول انجامید تا برای ساماندهی خیابانخوابها آماده شوند.
جمعآوری در مورد بیخانمانها و تکدیگری
البته این آمار نشاندهنده تعداد واقعی کارتنخوابها در شهر تهران نیست بیشتر جنبه عملکرد شهرداری را نشان میدهد تا اینکه نشاندهنده تعداد کارتن خوابها باشد. آمارها مبین این امر است که جمعآوری بیخانمانها و متکدیان مرد به نسبت زن در طول سالهای ۸۵ تا نیمه نخست سال ۹۰ سیر صعودی داشته است. همچنین در مورد اطفال پسر و دختر نیز این امر صادق است. این مسئله هم میتواند ناشی از افزایش تعداد کارتنخوابها یا افزایش تعداد گشتهای شهرداری باشد.
کارتنخوابی چهارمین آسیب اجتماعی پایتخت
به طور کلی براساس گزارشهای سازمان رفاه، خدمات اجتماعی و مشارکتهای مردمی شهرداری تهران، بیخانمانی پس از اعتیاد، تکدیگری، کودکان خیابانی در رتبه چهارم آسیبهای مهم شهری قرار دارد. این رتبهبندی براساس رتبهبندی و اولویتگذاری آسیبهای مهم شهری، توسط سازمان رفاه و خدمات اجتماعی صورت گرفته است.
اطلاعات آماری اقامتگاههای موقت نیز نشان میدهد که تعداد بیخانمانها و متکدیان در سیر زمانی روند صعودی داشته است و میزان بیخانمانها و متکدیان ارجاع داده شده و پذیرش شده این اقامتگاهها بیشتر شده است. به طور کلی براساس گزارشهای سازمان رفاه، خدمات اجتماعی و مشارکتهای مردمی شهرداری تهران، بیخانمانی پس از اعتیاد، تکدیگری، کودکان خیابانی در رتبه چهارم آسیبهای مهم شهری قرار دارد. این رتبهبندی براساس رتبهبندی و اولویتگذاری آسیبهای مهم شهری، توسط سازمان رفاه و خدمات اجتماعی صورت گرفته است.
همچنین براساس این گزارشها، پراکنش و بیشترین محل تمرکز متکدیان به تفکیک و اولویت مناطق عبارتند از: منطقه ۱۲ تهران، منطقه ۷ و منطقه ۱۶.
منبع: سیاست روز
آنان از جامعه رانده شده و از شیوه متعارف زندگی که اغلب مردم آن را برای خود بدیهی تصور میکنند، محرومند؛ لذا در بیشتر کشورها، سیاستهای اجتماعی، به شکلهای مختلف و شدت و ضعف متفاوت، این بخش از جامعه شهری را هدف قرار داده و برای بهبود وضعیت آنها اقدام میکنند.
براساس پژوهشی که مرکز مطالعات و برنامهریزی شهر تهران انجام داده است؛ بیخانمانی یک مسئله اجتماعی است که منابع زیادی این امر را تأیید میکنند. افراد بیخانمان ممکن است در خیابانها سرگردان باشند یا به علل برخی بزهکاریهای دیگر که معمولاً توأم با بیخانمانی آنهاست مثل دزدی، اعتیاد و غیره در زندانها یا مراکز نگهداری به سر برند.
بر مبنای دیدگاههای مختلف یکی از نیازهای ضروری در دستیابی افراد و خانوادهها به رفاه اقتصادی و اجتماعی دسترسی به سرپناه و مسکن است؛ محلی که فرد و یا خانواده بتواند به واسطه آن بخشی از آرامش و آسایش ذهنی و روحی خود را تأمین کرده و در سایه آن فرصت یابد تا به کارکردهای مطلوب و ارزشمند خود دست یابد.
دلایل رشد بیخانمانی در پایتخت
بر این اساس بیخانمانی یکی از مسائل و مشکلاتی است که در اکثر جوامع و کشورها فارغ از سطح توسعهیافتگی و توسعهنیافتگی آنها وجود دارد.
صدیق سروستانی و نصر اصفهانی در تحقیق خود با عنوان اعتیاد، طرد اجتماعی و کارتنخوابی در شهر تهران با استفاده از رویکرد «مسیر بیخانمانی» به جستوجوی علل و ریشههای کارتنخوابی در شهر تهران پرداختهاند.
این رویکرد شیوهای از بازنمایی و بررسی تجربیات مختلف افراد بیخانمان است که در آن ویژگیهای فردی، شرایط زندگی، تجربیات افراد و تمامی عوامل موثر بر وضعیت آنها در بررسی مسئله به حساب میآید. مصاحبهها در این تحقیق، با افراد بیخانمان و کارتنخواب شهر تهران و عمدتاً در مناطق جنوبی تهران انجام شده است.
مصاحبهشوندهها بین سنین ۲۵ تا ۶۶ سال و کسانی بودهاند که شبها را در اماکن عمومی مانند پارکها و خیابانها به سر بردهاند و یا ساکن گرم خانههای شهرداری بودند.
یافتههای تحقیق نشان میدهد سه عامل مهم و اساسی در کارتنخوابی افراد نقش داشته است؛ اعتیاد و مصرف موادمخدر، ناتوانیهای جسمی و روانی، مهاجرت و عدم تطابق با محیط جدید.
اعتیاد درد اصلی کارتنخوابها
اعتیاد یکی از ویژگیهای مشخص و بارز بسیاری از کارتنخوابهاست، به طوری که اعتیاد آنقدر با کارتن خوابی عجین است که براساس قالب عقاید موجود، کارتنخوابها، معتادانی هستند که از خانواده و دوستان خود طرد شده و به ناچار در خیابانها پرسه میزنند و برای تأمین هزینه مصرف خود به گدایی مشغول میشوند.
ولی به نظر رابطه بین اعتیاد و کارتنخوابی پیچیدهتر از این قضیه به نظر میرسد به طوری که کارتنخوابی و اعتیاد در موارد زیادی یکدیگر را تشدید میکنند و فرد را تا سر حد مرگ پیش میراند.
در مورد عامل دوم تقریباً تمامی افرادی که بیخانمان به حساب میآیند در مقطعی از زندگی خود گسست از شبکه روابط خانوادگی را تجربه کردهاند. یکی از این عوامل گسست، مشکلات جسمانی و روانی این افراد است که در نهایت سبب میشود آنها به سبب عدم توانایی کار و کسب و درآمد، از سوی سایر اعضاء طرد یا به خواسته خود مجبور به ترک خانه شوند. در این مورد نیز محرومیتهای اجتماعی و فقر مالی عامل بسیار تعیینکنندهای در ورود فرد به مسیر بیخانمانی است.
در مورد عامل سوم نیز گرچه برخی از کارتنخوابهای تهران، متولد همین شهر هستند، اما تعداد قابلتوجهی از بیخانمانها، مهاجران هستند، که به دلایل مختلف به تهران مهاجرت کردهاند. در این زمینه مهاجرت بر اثر بیکاری از همه شایعتر است.
ویژگی کارتنخوابهای تهرانی
علیوردینیا در مطالعه جامعشناختی به مسئله کارتنخوابی، تجارب جهانی و راهکارهای «بررسی موردی شهر تهران» پرداخته است. در این تحقیق پس از ذکر نظریات مختلف بیخانمانی در قالب دو دیدگاه کارکردگرایی و ستیزه، برای چارچوب نظری نظریههای کنترل اجتماعی، نظریههای مربوط به عزت نفس و رفتارهای انحراف، نظریههای خود کنترلی و نظریه فشار استفاده شده است. روش این تحقیق پیمایشی و ابزار جمعآوری اطلاعات پرسشنامه بوده است. جامعه آماری تحقیق کلیه کارتنخوابهای ساکن در مراکز نگهداری تحت عنوان گرمخانهها میباشد و حجم نمونه ۳۱۸ نفر است. یافتههای تحقیق نشان میدهد که متغیرهای عزت نفس، پیوستگی اجتماعی، پیوستگی مذهبی، پیوستگی با خانواده، باورها، شبکه اجتماعی، فشار عمومی، حمایت اجتماعی، سوء مصرف مواد، خود کنترلی و قربانی شدن بیشترین همبستگی و تأثیر را بر بیخانمانی افراد داشته است.
گرمخانهها چگونه شکل گرفت؟
مسئله کارتنخوابها و بیسرپناهان از سال ۱۳۸۲ با مرگ چند تن در کنار خیابانهای تهران توجه جامعه را به خود به عنوان یک معضل جدی اجتماعی جلب کرد.
به گزارش پانا، در آخرین روزهای آذر آن سال، با چاپ گزارش مشروح مرگ ۴۰ کارتنخواب در تهران در یکی از روزنامههای سراسری صبح، مرگ این چند نفر به سندیت رسید و مکتوب شد.
البته بهروز هنرمند بازپرس شعبه ۴ دادسرای جنایی تهران که اولین چهره اعلامکننده مرگ کارتنخوابها در تهران محسوب میشود، بلافاصله پس از چاپ گزارش، خبر را تکذیب کرد و «مرگ۴۰ کارتنخواب در تهران» به رقمی بسیار پایینتر تقلیل یافت.
این مرگ غیرطبیعی و مشکوک در تهران، بازتاب گستردهای در رسانهها پیدا کرد. چنانچه شهرداری و شورای شهر تهران در جلسهای اضطراری با نیروی انتظامی و بهزیستی جهت جلوگیری از تکرار حوادث مشابه به مذاکره نشستند.
کمیسیون فرهنگی، اجتماعی شورای شهر درپی گردآوری اطلاعات مربوط به کارتنخوابهای تهران از نیروی انتظامی درخواست کمک کرد و براساس آن عملیات ویژهای در تهران طراحی شد تا نسبت به شناسایی و جمعآوری متکدیان خیابانخواب اقدام شود. طبق توافقی که بین شورای شهر تهران، شهرداری و همچنین نیروی انتظامی انجام گرفت، شورای شهر و نیروی انتظامی موظف به شناسایی این کارتنخوابها بوده و شهرداری نیز با کمک سازمان بهزیستی مسئولیت اسکان آنها را بر عهده گرفت.
با آغاز طرح جمعآوری کارتنخوابها مینیبوسهایی در سطح شهر به حرکت درآمدند تا با همکاری نیروی انتظامی خیابانخوابها را جمعآوری کنند اما این حرکت آغاز شکلگیری بحران جدیدی برای مدیریت شهری تهران محسوب میشد.
شکل ظاهری داستان جمعآوری متکدیان و کارتنخوابهای تهران، نمایش همگرایی مدیران دولتی و شهری را داشت، اما در عمل میان مدیران بالایی و میانی برای ساماندهی کارتنخوابها آشوبی حکمفرما بود.
نیروی انتظامی، سازمان بهزیستی و شهرداری تهران در ابتدا رویه متعادل همکاری را پیش گرفتند ولی با آغاز جمعآوری و گردآوری اطلاعات هر یک از دستگاههای مسئول اعلام برائتی غیرملموس داشته و دستگاه دیگری را مسئول جمعآوری و ساماندهی عنوان میکردند. با افزایش آمار رو به ازدیاد کارتنخوابها، شهرداری نسبت به برپایی چادرهایی جهت اسکان موقت برای آنها اقدام کرد.
با گذشت زمان و پس از کشمکشهای فراوان این چادرهای اسکان در نهایت به سازههای ثابت تبدیل شد و تجربه جدیدی در تهران شکل گرفت که به «گرمخانه» موسوم شد. گرمخانهها به نوبت در چند نقطه تهران انتخاب شدند و دو فصل زمستان به طول انجامید تا برای ساماندهی خیابانخوابها آماده شوند.
جمعآوری در مورد بیخانمانها و تکدیگری
البته این آمار نشاندهنده تعداد واقعی کارتنخوابها در شهر تهران نیست بیشتر جنبه عملکرد شهرداری را نشان میدهد تا اینکه نشاندهنده تعداد کارتن خوابها باشد. آمارها مبین این امر است که جمعآوری بیخانمانها و متکدیان مرد به نسبت زن در طول سالهای ۸۵ تا نیمه نخست سال ۹۰ سیر صعودی داشته است. همچنین در مورد اطفال پسر و دختر نیز این امر صادق است. این مسئله هم میتواند ناشی از افزایش تعداد کارتنخوابها یا افزایش تعداد گشتهای شهرداری باشد.
کارتنخوابی چهارمین آسیب اجتماعی پایتخت
به طور کلی براساس گزارشهای سازمان رفاه، خدمات اجتماعی و مشارکتهای مردمی شهرداری تهران، بیخانمانی پس از اعتیاد، تکدیگری، کودکان خیابانی در رتبه چهارم آسیبهای مهم شهری قرار دارد. این رتبهبندی براساس رتبهبندی و اولویتگذاری آسیبهای مهم شهری، توسط سازمان رفاه و خدمات اجتماعی صورت گرفته است.
اطلاعات آماری اقامتگاههای موقت نیز نشان میدهد که تعداد بیخانمانها و متکدیان در سیر زمانی روند صعودی داشته است و میزان بیخانمانها و متکدیان ارجاع داده شده و پذیرش شده این اقامتگاهها بیشتر شده است. به طور کلی براساس گزارشهای سازمان رفاه، خدمات اجتماعی و مشارکتهای مردمی شهرداری تهران، بیخانمانی پس از اعتیاد، تکدیگری، کودکان خیابانی در رتبه چهارم آسیبهای مهم شهری قرار دارد. این رتبهبندی براساس رتبهبندی و اولویتگذاری آسیبهای مهم شهری، توسط سازمان رفاه و خدمات اجتماعی صورت گرفته است.
همچنین براساس این گزارشها، پراکنش و بیشترین محل تمرکز متکدیان به تفکیک و اولویت مناطق عبارتند از: منطقه ۱۲ تهران، منطقه ۷ و منطقه ۱۶.
منبع: سیاست روز