بی شک اگر در زمان خود و به طور مقتدرانه با منافقین و امثال آنها برخورد نمی شد آنها از داعشی که امروز در عراق ظهور کرده و عراق را با مشکلی جدی مواجه ساخته اند خطرناک تر بودند.
به گزارش شهدای ایران به نقل از جماران، حجتالاسلام سیدعلی خمینی در مراسم یادواره آیت الله شهید بهشتی، آیت الله شهید محمد علی حیدری و شهدای هفتم تیر که ظهر امروز در نهاوند برگزار می شد، با اشاره به این روایت که یک ساعت تفکر برتر از هزار ساعت عبادت است، گفت: در روایتی دیگر امام صادق (ع) می فرمایند«کان یقول امیرالمومنین التَّفْکِرَ حَیَاةُ الْقَلْبِ الْبَصِیرِ»تفکر حیات و زندگی قلب بصیر است. قلبی که تفکر نکند، در زمره مردگان است. زندگانی قلب به تفکر است.
وی افزود: حدیثی از امام حسن عسکری (ع) داریم با این عنوان که « لَیسَتِ العِبادَةُ کَثرَةَ الصیّامِ وَ الصَّلوةِ وَ انَّما العِبادَةُ کَثرَةُ التَّفَکُّر فی أمر اللهِ؛ عبادت کردن به زیادی روزه و نماز نیست، بلکه عبادت حقیقی، آن است که در آن تفکر وجود داشته باشد». بلکه خود تفکر از عبادات است. در روایات دیگر ما آمده است که بیشترین عبادت ابوذر تفکر بوده است. این که او را در صدر اسلام متعبد مردم و متدین می دانند؛ از ائمه ما منقول است که عبادت او بیشتر تفکر بود.
یادگار امام روایات پیش گفته را نمونه هایی از ارزش تفکر در نگاه اسلامی دانست و افزود: بنیان اسلام بر تفکر استوار است. مبانی اسلامی نه بر تقلید که بر پایه فکر و تفکر و فهم خود انسان استوار است. از این منظر دور از ذهن نیست اگر بگوییم بنیان مسلمانی بر تفکر استوار است.
حجتالاسلام و المسلمین سیدعلی خمینی با ارائه یک تقسیم بندی برای تفکر ادامه داد: اولین تقسیم بندی که می توان برای تفکر قائل شد، تفکر آفاقی و تفکر انفسی است؛ که این مستفاد از آیه شریفه « سَنُرِیهِمْ آیَاتِنَا فِی الْآفَاقِ وَ فِی أَنفُسِهِمْ حَتَّىٰ یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ ۗ أَوَلَمْ یَکْفِ بِرَبِّکَ أَنَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ » یعنی انسان به عالم بیرون از خود نگاه کند؛ و ببیند خداوند چگونه عالم را آراسته و خلق کرده است. اینکه انسان به تک تک اجزای عالم به دیده تفکر و تامل نگاه کند و ببیند این دنیایی که ما در آن هستیم آیا عبث آفریده شده است؟ آنهایی که در علوم طبیعی کار می کنند؛ از این منظر نیز کاری بس ارزشمند انجام می دهند. آنها به آفاق نگاه می کنند و تفکر آفاقی دارند.
وی افزود: قِسم بعدی، تفکر انفسی است. اینکه انسان به خود مراجعه کند و ببیند این وجود عجیب و غریب و جمع اضداد خاص چگونه آفریده شده است. آیا گمان می کنی که تو یک شئی کوچک هستی؟ نه. انسان اگربه خود نظر بیافکند؛ متوجه می شود که از همه مخلوقات خداوند در او نشانه هایی است. تمامی اسماء و صفات الهی در وجود انسان نهفته شده است. این تفکر انفسی است و این ها همه در اسلام عبادت محسوب می شود.
وی افزود: اگر در ماه مبارک رمضان که پاداش عبادات ما چند برابر می شود، به آفاق نگاه کنیم و به خلقت خود و جهان بیاندیشیم؛ عبادت کرده ایم و از منظر اسلامی پاداش دارد. چه خوب است که ما در ماه مبارک رمضان چنین عباداتی داشته باشیم.
حجت الاسلام و المسلمین سیدعلی خمینی تفکر معادی و تفکر معاشی را تقسیم بندی دیگری برای تفکر دانست و افزود: تفکر معاشی به معنای فکر کردن به مصلحت ها و ضررهایی است که با آن روبرو هستیم. این پسندیده است. درست نیست که مسلمان کاری به دنیا نداشته باشد و غافل از دنیا باشد. تفکر معاشی به معنای برخورداری از عقل معاش است و این که انسان در زندگی شخصی و زندگی اجتماعی خودش، وقتی حکومتی تشکیل می دهد، به منافع و مضار عمل خود توجه کند. این جا است که امام خمینی با توجه خاصی که به موضوع داشتند بحث مصلحت در حکومت را مطرح کردند. بی شک یکی از نکاتی است که حکومت اسلامی را پایدار و استوار می سازد و یکی از وظایف ولی فقیه و نهادی که زیر نظر ولی فقیه فعالیت دارد تطبیق اصول با مصلحت ها است. اینکه چگونه یک نظام اسلامی، از اصول اسلامی خودش ذره ای عدول نکند اما در تونل زمان، مصلحت ها را بسنجد. جایی نرمش به خرج دهد و جایی دیگر قاطعیت داشته باشد.
وی ادامه داد: قسم دیگری از تفکر، تفکر معادی است. از ائمه ما منقول است، هر انسانی باید وقتش را تقسیم کند و ساعتی را برای محاسبه خود اختصاص دهد.« ساعة یحاسب فیها نفسه» همه باید این محاسبه را بکنیم. مسوولین، مردم، کاسب و تاجر همه باید ساعتی را برای محاسبه خود در شبانه روز اختصاص دهیم. این برداشتی از تفکر معادی است. اینکه فکر کنیم این کاری را که انجام دادیم در چه راستایی است؟ آیا الهی است. و رفتار مسلمانی است که هر قدمش رنگ خدایی دارد؟
یادگار امام ادامه داد: اگر قدم هایی که هر یک از ما برداشته ایم برای خدا باشد، آن دنیا پاداشش را خواهیم گرفت؛ اگر برای غیر خدا باشد فایده ای نخواهد داشت. تفکر معادی این است که انسان ساعتی و زمانی در شبانه روز را به اندیشیدن در این باره اختصاص دهد و این که آیا روش و سیاستهایی که در زندگی داریم و عقل معاش ما در مسیر واقعی مسلمانی است یا خیر؟ این از حوزه شخص به حیطه اجتماعی و مسوولیت اجتماعی و در نهایت به حیطه حکومت می رسد.
وی افزود: دولت ما و کسانی که در حکومت مسوولیت دارند باید به این نکته بیاندیشیند که آیا جهت گیری آنها در راستای جهت گیری الهی است یا خیر؟ آیا معاش ما با عقل معاد ما همخوان است یا خیر؟! پیامبر مکرم اسلام حضرت محمد(ص) در دنیا زیست و حکومت تشکیل داد. اما همیشه عقل معاش و عقل معاد ایشان باهم همخوان و متناسب بود. اگر حرف از مصلحت می زند و اگر صلحی را بر می گزیند و پیمانی می بندد، این مسلماً در همان مسیر عقل معاد و معاد اندیشی است.
حجتالاسلام والمسلمین سیدعلی خمینی با ارائه تقسیم بندی دیگری، تفکر تدقیقی و تفکر تعمیقی را دسته بندی دیگری برای تفکر دانست که در آن تفکر تدقیقی همانی است که علم امروز به آن می پردازد. اینکه به یک موجود نگاه می کند و به عنوان یک کل به اجزای مختلف آن می اندیشد.
اما در تفکر تعمیقی انسان به عمق می رود و در سلسله علل و معلول نظر می کند. امیرالمومنین امام علی (ع) می فرمایند:« تمییز الباقی من الفانی من أشرف النظر» از شریف ترین انواع تفکر و نظر این است که انسان باقی را از فانی تشخیص و تمیز دهد.
وی ادامه داد: تقسیم بندی دیگر تقسیم تفکر به تفکر عقلی و قلبی است. تفکرعقلی همان است که امروزه در غرب و در شرق میان فیلسوفان ما مورد توجه قرار گرفته است. برهان و قیاس و استدلال که بعضا عقل نظری نامیده می شود همان تفکر عقلی است. بعضی از فیلسوفان غربی گفتند اصلا خدا را با تفکر عقلی و عقل نظری نمی توان اثبات کرد. برخی معتقدند استدلال های قرآنی استدلال هایی با تفکر قلبی است. با تفکر قلبی به طلوع خورشید به وجود صانع پی می بریم اما شاید در علم فیزیک توجیه و تبیین دیگری برای آن وجود داشته باشد.
سیدعلی خمینی افزود: تقسیم تفکر به تفکر اصلاحی و افسادی گونه دیگری از تقسیم بندی تفکر است. فکر بعضی ها برای فساد در ارض ساخته شده است. ممکن است انسان های تیزهوشی هم باشند. و برخی فکرشان را در راستای اصلاح و درست کردن قرار می دهند که تفکر اصلاحی محسوب می شود. در قرآن یک بار فکر با معنایی مذموم آمده است. « إنه فکر و قدر، فقتل کیف قدر، ثم قتل کیف قدر، ثم نظر، ثم عبس و بسر، ثم أدبر و استکبر، فقال إن هذا إلا سحر یؤثر، إن هذا إلا قول البشر» در ماجرای ولید که خداوند می فرماید: فکر کرد؛ مرگ بر او باد با این فکرش. فکر کرد دید مردم به پیام پیامبر توجه می کنند. آمد به مردم گفت قرآن کلام خدا نیست و کلام بشر است. این نمونه ای از تفکر افسادی است. تفکری که از دل او فساد بر می خیزد.
وی افزود: تقسیم دیگری که می شود برای تفکر بیان کرد، تفکر انتقادی و تفکر تدافعی است. با اینکه این دو می توانند روبروی هم قرار بگیرند ولی مثل دو بال انسان مومن هستند. بعضی هستند که کارشان صرفا انتقاد کردن است. همواره منتقد هر حادثه ای هستند که در کشور، شهر و در خانواده روی می دهد. بعضی های دیگر هم هستند که شاکله شان دفاع کردن است. کاری ندارند چه حکومتی بر سر کار است. در زمان پهلوی هم از عملکرد آنها دفاع می کردند بعد از رفتن آنها هم دفاع می کردند، یک نظام برود و نظامی دیگر بیاید بازهم دفاع می کنند. اینها شاکله تفکرشان شاکله ای تدافعی است. اما آنچه اسلام از ما می خواهد و آنچه امام از ما خواست این بود که ما هر دو را باهم داشته باشیم. ملت به انصاف داوری کند و تفکر بورزد. هم تفکر انتقادی داشته باشید اینکه هر جا اشکالی دیدید باید بیان کنید. این دستوری است که امام به ما مردم داده است. اینکه نظام اسلامی است درست و اینکه حفظ نظام از واجبات است و پاسداری تا حد جان از این نظام دینی وظیفه تک تک مسلمانان است حرف درستی است. اما این که وظیفه ما فقط و فقط دفاع از نظام است، نه! صحیح نیست. از منظر امام ملت چشمان تیزبین ناظر بر حکومت هستند. نگاه مردم به حکمرانان و دولت است تا اگر پا را کج بگذارد فریاد بر آورند و انتقاد کنند. اما در مقابل توطئه ها و استدلالهای نابجایی که مخالفان نظام مطرح می کنند مردم دفاع می کنند.
وی ادامه داد: یک انقلابی واقعی، کسی است که این دو بال را با هم دارد. در مواجهه با نظام مقدس جمهوری اسلامی نگاهی انتقادی دارد. نمی گذارد نظام به دست نا اهلان و نا محرمان بیافتد. این که امام می فرماید من در میان شما باشم یا نباشم نگذارید انقلاب به دست نا اهلان و نامحرمان بیافتد. یعنی اینکه ملت همواره باید چشمان تیزبین باشد و اگر اشتباهی دید فریاد بزند. اگر در جایی دیدند ظلمی در حق نظام می شود دفاع کنند. انقلاب ما مثل اسلام ما بر پایه عقلانیت و تفکر استوار است. و دشمنان ما از ابتدای انقلاب راه افراط را انتخاب کردند. ما هزاران نفر کشته و مجروح ترور داریم. آنها چه کسانی را ترور کردند؟! در مرحله اول اندیشمندان و متفکران انقلاب شهید آیت الله بهشتی و شهید آیت الله مطهری را ترور کردند. یعنی ریشه انقلاب که برپایه عقلانیت و تفکر شیعی است را مورد هدف قرار دادند. هزاران نفر آسیب دیده از ترور در کشور داریم که یا شهید شدند و یا مجروح شدند. بعد از سی سال وقتی شرایط کمی آرام می شود، مطرح می کنند چرا جمهوری اسلامی به طور مقتدرانه با این قاتلان و مزدوران برخورد کرد. بی شک اگر در زمان خود و به طور مقتدرانه با منافقین و امثال آنها برخورد نمی شد آنها از داعشی که امروز در عراق ظهور کرده و عراق را با مشکلی جدی مواجه ساخته اند خطرناک تر بودند. از رییس جمهور و نخست وزیر گرفته تا متفکرین و چهره های مذهبی و مردم عادی از دست این ها آرامش نداشتند. بعد در عملیات مرصاد به خیال خامشان منتظر پیوستن مردم به آنها بودند ولی به اولین روستایی که وارد شدند مردم در مقابلشان قرار گرفتند.
حجتالاسلام سیدعلی خمینی افزود: نظام در آن مقطع زمانی مقتدرانه برخورد کرد تا توانست امنیت خودش را حفظ کند تا اسیر این مشکلاتی که الان گریبانگیر عراق شده نشود. مشکلی که تکفیری ها در عراق به وجود آورده اند مشکل بزرگی است.
"امیدواریم ملت عراق بتوانند خودشان این مشکل را حل کنند و از شر تکفیری ها نجات پیدا کنند. یک گروه تکفیری آمده است و به شهرها هجوم برد. ارتش عراق هم در برخی جاها کوتاهی کرده است. اگر آن فتوای مرجع عالیقدر آیت الله سیستانی که یک بار دیگر تاثیر مرجعیت شیعه را به نمایش گذاشت و عمق اعتماد مردم به روحانیت را جلوه گر کرد، نبود معلوم نبود شرایط عراق به چه شکلی در می آمد".
وی در پایان گفت: از خداوند می خواهیم که شر گروه های منحرف از سر منطقه چه در سوریه و عراق و چه در جاهای دیگر را دور کند و آرامش را به منطقه باز گرداند.
وی افزود: حدیثی از امام حسن عسکری (ع) داریم با این عنوان که « لَیسَتِ العِبادَةُ کَثرَةَ الصیّامِ وَ الصَّلوةِ وَ انَّما العِبادَةُ کَثرَةُ التَّفَکُّر فی أمر اللهِ؛ عبادت کردن به زیادی روزه و نماز نیست، بلکه عبادت حقیقی، آن است که در آن تفکر وجود داشته باشد». بلکه خود تفکر از عبادات است. در روایات دیگر ما آمده است که بیشترین عبادت ابوذر تفکر بوده است. این که او را در صدر اسلام متعبد مردم و متدین می دانند؛ از ائمه ما منقول است که عبادت او بیشتر تفکر بود.
یادگار امام روایات پیش گفته را نمونه هایی از ارزش تفکر در نگاه اسلامی دانست و افزود: بنیان اسلام بر تفکر استوار است. مبانی اسلامی نه بر تقلید که بر پایه فکر و تفکر و فهم خود انسان استوار است. از این منظر دور از ذهن نیست اگر بگوییم بنیان مسلمانی بر تفکر استوار است.
حجتالاسلام و المسلمین سیدعلی خمینی با ارائه یک تقسیم بندی برای تفکر ادامه داد: اولین تقسیم بندی که می توان برای تفکر قائل شد، تفکر آفاقی و تفکر انفسی است؛ که این مستفاد از آیه شریفه « سَنُرِیهِمْ آیَاتِنَا فِی الْآفَاقِ وَ فِی أَنفُسِهِمْ حَتَّىٰ یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ ۗ أَوَلَمْ یَکْفِ بِرَبِّکَ أَنَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ » یعنی انسان به عالم بیرون از خود نگاه کند؛ و ببیند خداوند چگونه عالم را آراسته و خلق کرده است. اینکه انسان به تک تک اجزای عالم به دیده تفکر و تامل نگاه کند و ببیند این دنیایی که ما در آن هستیم آیا عبث آفریده شده است؟ آنهایی که در علوم طبیعی کار می کنند؛ از این منظر نیز کاری بس ارزشمند انجام می دهند. آنها به آفاق نگاه می کنند و تفکر آفاقی دارند.
وی افزود: قِسم بعدی، تفکر انفسی است. اینکه انسان به خود مراجعه کند و ببیند این وجود عجیب و غریب و جمع اضداد خاص چگونه آفریده شده است. آیا گمان می کنی که تو یک شئی کوچک هستی؟ نه. انسان اگربه خود نظر بیافکند؛ متوجه می شود که از همه مخلوقات خداوند در او نشانه هایی است. تمامی اسماء و صفات الهی در وجود انسان نهفته شده است. این تفکر انفسی است و این ها همه در اسلام عبادت محسوب می شود.
وی افزود: اگر در ماه مبارک رمضان که پاداش عبادات ما چند برابر می شود، به آفاق نگاه کنیم و به خلقت خود و جهان بیاندیشیم؛ عبادت کرده ایم و از منظر اسلامی پاداش دارد. چه خوب است که ما در ماه مبارک رمضان چنین عباداتی داشته باشیم.
حجت الاسلام و المسلمین سیدعلی خمینی تفکر معادی و تفکر معاشی را تقسیم بندی دیگری برای تفکر دانست و افزود: تفکر معاشی به معنای فکر کردن به مصلحت ها و ضررهایی است که با آن روبرو هستیم. این پسندیده است. درست نیست که مسلمان کاری به دنیا نداشته باشد و غافل از دنیا باشد. تفکر معاشی به معنای برخورداری از عقل معاش است و این که انسان در زندگی شخصی و زندگی اجتماعی خودش، وقتی حکومتی تشکیل می دهد، به منافع و مضار عمل خود توجه کند. این جا است که امام خمینی با توجه خاصی که به موضوع داشتند بحث مصلحت در حکومت را مطرح کردند. بی شک یکی از نکاتی است که حکومت اسلامی را پایدار و استوار می سازد و یکی از وظایف ولی فقیه و نهادی که زیر نظر ولی فقیه فعالیت دارد تطبیق اصول با مصلحت ها است. اینکه چگونه یک نظام اسلامی، از اصول اسلامی خودش ذره ای عدول نکند اما در تونل زمان، مصلحت ها را بسنجد. جایی نرمش به خرج دهد و جایی دیگر قاطعیت داشته باشد.
وی ادامه داد: قسم دیگری از تفکر، تفکر معادی است. از ائمه ما منقول است، هر انسانی باید وقتش را تقسیم کند و ساعتی را برای محاسبه خود اختصاص دهد.« ساعة یحاسب فیها نفسه» همه باید این محاسبه را بکنیم. مسوولین، مردم، کاسب و تاجر همه باید ساعتی را برای محاسبه خود در شبانه روز اختصاص دهیم. این برداشتی از تفکر معادی است. اینکه فکر کنیم این کاری را که انجام دادیم در چه راستایی است؟ آیا الهی است. و رفتار مسلمانی است که هر قدمش رنگ خدایی دارد؟
یادگار امام ادامه داد: اگر قدم هایی که هر یک از ما برداشته ایم برای خدا باشد، آن دنیا پاداشش را خواهیم گرفت؛ اگر برای غیر خدا باشد فایده ای نخواهد داشت. تفکر معادی این است که انسان ساعتی و زمانی در شبانه روز را به اندیشیدن در این باره اختصاص دهد و این که آیا روش و سیاستهایی که در زندگی داریم و عقل معاش ما در مسیر واقعی مسلمانی است یا خیر؟ این از حوزه شخص به حیطه اجتماعی و مسوولیت اجتماعی و در نهایت به حیطه حکومت می رسد.
وی افزود: دولت ما و کسانی که در حکومت مسوولیت دارند باید به این نکته بیاندیشیند که آیا جهت گیری آنها در راستای جهت گیری الهی است یا خیر؟ آیا معاش ما با عقل معاد ما همخوان است یا خیر؟! پیامبر مکرم اسلام حضرت محمد(ص) در دنیا زیست و حکومت تشکیل داد. اما همیشه عقل معاش و عقل معاد ایشان باهم همخوان و متناسب بود. اگر حرف از مصلحت می زند و اگر صلحی را بر می گزیند و پیمانی می بندد، این مسلماً در همان مسیر عقل معاد و معاد اندیشی است.
حجتالاسلام والمسلمین سیدعلی خمینی با ارائه تقسیم بندی دیگری، تفکر تدقیقی و تفکر تعمیقی را دسته بندی دیگری برای تفکر دانست که در آن تفکر تدقیقی همانی است که علم امروز به آن می پردازد. اینکه به یک موجود نگاه می کند و به عنوان یک کل به اجزای مختلف آن می اندیشد.
اما در تفکر تعمیقی انسان به عمق می رود و در سلسله علل و معلول نظر می کند. امیرالمومنین امام علی (ع) می فرمایند:« تمییز الباقی من الفانی من أشرف النظر» از شریف ترین انواع تفکر و نظر این است که انسان باقی را از فانی تشخیص و تمیز دهد.
وی ادامه داد: تقسیم بندی دیگر تقسیم تفکر به تفکر عقلی و قلبی است. تفکرعقلی همان است که امروزه در غرب و در شرق میان فیلسوفان ما مورد توجه قرار گرفته است. برهان و قیاس و استدلال که بعضا عقل نظری نامیده می شود همان تفکر عقلی است. بعضی از فیلسوفان غربی گفتند اصلا خدا را با تفکر عقلی و عقل نظری نمی توان اثبات کرد. برخی معتقدند استدلال های قرآنی استدلال هایی با تفکر قلبی است. با تفکر قلبی به طلوع خورشید به وجود صانع پی می بریم اما شاید در علم فیزیک توجیه و تبیین دیگری برای آن وجود داشته باشد.
سیدعلی خمینی افزود: تقسیم تفکر به تفکر اصلاحی و افسادی گونه دیگری از تقسیم بندی تفکر است. فکر بعضی ها برای فساد در ارض ساخته شده است. ممکن است انسان های تیزهوشی هم باشند. و برخی فکرشان را در راستای اصلاح و درست کردن قرار می دهند که تفکر اصلاحی محسوب می شود. در قرآن یک بار فکر با معنایی مذموم آمده است. « إنه فکر و قدر، فقتل کیف قدر، ثم قتل کیف قدر، ثم نظر، ثم عبس و بسر، ثم أدبر و استکبر، فقال إن هذا إلا سحر یؤثر، إن هذا إلا قول البشر» در ماجرای ولید که خداوند می فرماید: فکر کرد؛ مرگ بر او باد با این فکرش. فکر کرد دید مردم به پیام پیامبر توجه می کنند. آمد به مردم گفت قرآن کلام خدا نیست و کلام بشر است. این نمونه ای از تفکر افسادی است. تفکری که از دل او فساد بر می خیزد.
وی افزود: تقسیم دیگری که می شود برای تفکر بیان کرد، تفکر انتقادی و تفکر تدافعی است. با اینکه این دو می توانند روبروی هم قرار بگیرند ولی مثل دو بال انسان مومن هستند. بعضی هستند که کارشان صرفا انتقاد کردن است. همواره منتقد هر حادثه ای هستند که در کشور، شهر و در خانواده روی می دهد. بعضی های دیگر هم هستند که شاکله شان دفاع کردن است. کاری ندارند چه حکومتی بر سر کار است. در زمان پهلوی هم از عملکرد آنها دفاع می کردند بعد از رفتن آنها هم دفاع می کردند، یک نظام برود و نظامی دیگر بیاید بازهم دفاع می کنند. اینها شاکله تفکرشان شاکله ای تدافعی است. اما آنچه اسلام از ما می خواهد و آنچه امام از ما خواست این بود که ما هر دو را باهم داشته باشیم. ملت به انصاف داوری کند و تفکر بورزد. هم تفکر انتقادی داشته باشید اینکه هر جا اشکالی دیدید باید بیان کنید. این دستوری است که امام به ما مردم داده است. اینکه نظام اسلامی است درست و اینکه حفظ نظام از واجبات است و پاسداری تا حد جان از این نظام دینی وظیفه تک تک مسلمانان است حرف درستی است. اما این که وظیفه ما فقط و فقط دفاع از نظام است، نه! صحیح نیست. از منظر امام ملت چشمان تیزبین ناظر بر حکومت هستند. نگاه مردم به حکمرانان و دولت است تا اگر پا را کج بگذارد فریاد بر آورند و انتقاد کنند. اما در مقابل توطئه ها و استدلالهای نابجایی که مخالفان نظام مطرح می کنند مردم دفاع می کنند.
وی ادامه داد: یک انقلابی واقعی، کسی است که این دو بال را با هم دارد. در مواجهه با نظام مقدس جمهوری اسلامی نگاهی انتقادی دارد. نمی گذارد نظام به دست نا اهلان و نا محرمان بیافتد. این که امام می فرماید من در میان شما باشم یا نباشم نگذارید انقلاب به دست نا اهلان و نامحرمان بیافتد. یعنی اینکه ملت همواره باید چشمان تیزبین باشد و اگر اشتباهی دید فریاد بزند. اگر در جایی دیدند ظلمی در حق نظام می شود دفاع کنند. انقلاب ما مثل اسلام ما بر پایه عقلانیت و تفکر استوار است. و دشمنان ما از ابتدای انقلاب راه افراط را انتخاب کردند. ما هزاران نفر کشته و مجروح ترور داریم. آنها چه کسانی را ترور کردند؟! در مرحله اول اندیشمندان و متفکران انقلاب شهید آیت الله بهشتی و شهید آیت الله مطهری را ترور کردند. یعنی ریشه انقلاب که برپایه عقلانیت و تفکر شیعی است را مورد هدف قرار دادند. هزاران نفر آسیب دیده از ترور در کشور داریم که یا شهید شدند و یا مجروح شدند. بعد از سی سال وقتی شرایط کمی آرام می شود، مطرح می کنند چرا جمهوری اسلامی به طور مقتدرانه با این قاتلان و مزدوران برخورد کرد. بی شک اگر در زمان خود و به طور مقتدرانه با منافقین و امثال آنها برخورد نمی شد آنها از داعشی که امروز در عراق ظهور کرده و عراق را با مشکلی جدی مواجه ساخته اند خطرناک تر بودند. از رییس جمهور و نخست وزیر گرفته تا متفکرین و چهره های مذهبی و مردم عادی از دست این ها آرامش نداشتند. بعد در عملیات مرصاد به خیال خامشان منتظر پیوستن مردم به آنها بودند ولی به اولین روستایی که وارد شدند مردم در مقابلشان قرار گرفتند.
حجتالاسلام سیدعلی خمینی افزود: نظام در آن مقطع زمانی مقتدرانه برخورد کرد تا توانست امنیت خودش را حفظ کند تا اسیر این مشکلاتی که الان گریبانگیر عراق شده نشود. مشکلی که تکفیری ها در عراق به وجود آورده اند مشکل بزرگی است.
"امیدواریم ملت عراق بتوانند خودشان این مشکل را حل کنند و از شر تکفیری ها نجات پیدا کنند. یک گروه تکفیری آمده است و به شهرها هجوم برد. ارتش عراق هم در برخی جاها کوتاهی کرده است. اگر آن فتوای مرجع عالیقدر آیت الله سیستانی که یک بار دیگر تاثیر مرجعیت شیعه را به نمایش گذاشت و عمق اعتماد مردم به روحانیت را جلوه گر کرد، نبود معلوم نبود شرایط عراق به چه شکلی در می آمد".
وی در پایان گفت: از خداوند می خواهیم که شر گروه های منحرف از سر منطقه چه در سوریه و عراق و چه در جاهای دیگر را دور کند و آرامش را به منطقه باز گرداند.