شهدای ایران: هنرمند اگر ميخواهد كه هنرش قدر بيند و بر صدر نشيند بايد «خادم ملت» باشد. ملتي كه هنرمند را لايق آن دانسته تا روح و روانش را در اختيار هنر اين هنرمند قراردهد و فرصت تبلور هنر را براي هنرمند ايجاد نمايد. اگر ملتي بر اين عزم برسد كه هنر هنرمندي را پس بزند، مگر ميتوان هنرمندي ايراني و «خادم ملت» بود؟
اين خادم ملت بودن همان تاكيدي است كه محمدرضا شجریان، وقتي عصر روز دوشنبه هفته گذشته در سفارت فرانسه در تهران، حضور يافت تا نشان «شوالیه» دولت فرانسه را از دست سفیر این کشور در ایران بگيرد، خود را به آن مفتخر دانست.
«فوشه» سفیر فرانسه شجريان را «بهترین چهره فرهنگی کشورمان» خطاب كرد و اهداي برترین نشان فرهنگی به شجريان را افتخار دولت فرانسه دانست و شجریان را هنرمندی دانست که تنها دغدغههای هنری ندارد و اخلاقگرا و اندیشمند نیز هست.
شجريان نيز در قبال لطف بزرگ فرانسويها خود را «خادم ملت ایران» عنوان كرده و گفته است: «خوشحالم که ملت و دولت دوست و همدل ما فرانسه به مسایل فرهنگی داخل ایران توجه میکند.»
اينكه هنرمند خادم ملت كشورش باشد خيلي خوب است اما اينكه مدال شواليه فرانسويها را بگيرد و از خادمي ملت ايران بگويد قدري عجيب است؛ جمع نقيضين.
كاش جناب استاد به خوبي درباره اين «ملت ايراني» كه خادمي آنها افتخار اوست بيشتر توضيح ميداد. آخر بعد از انتخابات سال ۸۸ چند سالي است كه «خادم ملت ايران» همسو با خس و خاشاك شده و بيآنكه حتي براي يك دفعه بنشيند صحبتهاي رئيسجمهور منتخب انتخابات سال ۸۸ را به خوبي و بادقت بشنود كه خطابش دو گروه بودند؛ گروه نخست بيست و چهار ميليون نفر از همين مردمي كه شايد علاقهشان به استاد شجريان كمتر از ديگران نبوده، اما به اين گزينه راي دادند و شانزده ميليون ديگري كه قواعد دموكراسي در كشوري با حاكميت جمهوريت را پذيرفتند و منطق راي اكثريتي را حاكم بر انتخابات دانستند و پهن خيابان نشدند و طالب صيانت از آراي خود با مواد و تبصرههاي قوانين بودند و رئيسجمهور از همه اين چهل ميليون نفر تقدير كرد و گروه دوم، عدهاي كه امنيت ملي را زير سوال بردند، خس و خاشاك دانست تا بدانند كه آنها هيچند در برابر اقيانوس ملت.
استاد گويي متكي به سخنان و فضاسازي رسانههاي همين كشورهاي شواليهساز و همكيشانشان از خود بيخود شد و در گفتوگو با بنگاه خبرپراكني آنها گفت كه صدای من صدای خس و خاشاک است و همیشه هم برای خس و خاشاک خواهد بود و «زبان آتش» گشود و خواند تا شايد سبزهايي را خرسند كند كه آمده بودند تا ايران را خزان زده كنند.
استاد به اين نيز بينديش كه پيش از اين «سلمان رشدي» هم مفتخر به مدال شواليه شد تا به شواليههاي نظام سلطه يكي ديگر نيز افزوده شده باشد. از «خادم ملت» ايران بودن تا «شوالیه» غربيان شدن خسرو آواز ایران، تفاوتي است از عزيز تا حضي.
منبع: سیاست روز
اين خادم ملت بودن همان تاكيدي است كه محمدرضا شجریان، وقتي عصر روز دوشنبه هفته گذشته در سفارت فرانسه در تهران، حضور يافت تا نشان «شوالیه» دولت فرانسه را از دست سفیر این کشور در ایران بگيرد، خود را به آن مفتخر دانست.
«فوشه» سفیر فرانسه شجريان را «بهترین چهره فرهنگی کشورمان» خطاب كرد و اهداي برترین نشان فرهنگی به شجريان را افتخار دولت فرانسه دانست و شجریان را هنرمندی دانست که تنها دغدغههای هنری ندارد و اخلاقگرا و اندیشمند نیز هست.
شجريان نيز در قبال لطف بزرگ فرانسويها خود را «خادم ملت ایران» عنوان كرده و گفته است: «خوشحالم که ملت و دولت دوست و همدل ما فرانسه به مسایل فرهنگی داخل ایران توجه میکند.»
اينكه هنرمند خادم ملت كشورش باشد خيلي خوب است اما اينكه مدال شواليه فرانسويها را بگيرد و از خادمي ملت ايران بگويد قدري عجيب است؛ جمع نقيضين.
كاش جناب استاد به خوبي درباره اين «ملت ايراني» كه خادمي آنها افتخار اوست بيشتر توضيح ميداد. آخر بعد از انتخابات سال ۸۸ چند سالي است كه «خادم ملت ايران» همسو با خس و خاشاك شده و بيآنكه حتي براي يك دفعه بنشيند صحبتهاي رئيسجمهور منتخب انتخابات سال ۸۸ را به خوبي و بادقت بشنود كه خطابش دو گروه بودند؛ گروه نخست بيست و چهار ميليون نفر از همين مردمي كه شايد علاقهشان به استاد شجريان كمتر از ديگران نبوده، اما به اين گزينه راي دادند و شانزده ميليون ديگري كه قواعد دموكراسي در كشوري با حاكميت جمهوريت را پذيرفتند و منطق راي اكثريتي را حاكم بر انتخابات دانستند و پهن خيابان نشدند و طالب صيانت از آراي خود با مواد و تبصرههاي قوانين بودند و رئيسجمهور از همه اين چهل ميليون نفر تقدير كرد و گروه دوم، عدهاي كه امنيت ملي را زير سوال بردند، خس و خاشاك دانست تا بدانند كه آنها هيچند در برابر اقيانوس ملت.
استاد گويي متكي به سخنان و فضاسازي رسانههاي همين كشورهاي شواليهساز و همكيشانشان از خود بيخود شد و در گفتوگو با بنگاه خبرپراكني آنها گفت كه صدای من صدای خس و خاشاک است و همیشه هم برای خس و خاشاک خواهد بود و «زبان آتش» گشود و خواند تا شايد سبزهايي را خرسند كند كه آمده بودند تا ايران را خزان زده كنند.
استاد به اين نيز بينديش كه پيش از اين «سلمان رشدي» هم مفتخر به مدال شواليه شد تا به شواليههاي نظام سلطه يكي ديگر نيز افزوده شده باشد. از «خادم ملت» ايران بودن تا «شوالیه» غربيان شدن خسرو آواز ایران، تفاوتي است از عزيز تا حضي.
منبع: سیاست روز