هاشمی رفسنجانی میگوید، باید ماهواره و اینترنت را موکول کنیم به عقل و تصور مردم.
به گزارش شهدای ایران به نقل از کیهان، سایت هاشمیرفسنجانی، اظهارات وی «در جمع دانشجویان» را منتشر کرد اما زمان این اظهارات و هویت مخاطبان معلوم نیست. هاشمی میگوید: خب کسانی که حسرت قدرت دارند، کسانی که دل از قدرت نمیکنند، کسانی که قدرت را برای خودشان ابدی و مادرزادی و ارث حساب میکنند، اینها تصورات دیگری هم میتوانند بکنند. چقدر تلاش شد که نگذارند در کشور اینترنت باشد. چقدر ماهواره را از بالای پشت بامها جمع کردند و من نمیدانم چه تاثیری کرد؟ نه تنها از آگاهی مردم چیزی کم نکرد بلکه بر آگاهی مردم افزود، یعنی مردم فکر کردند چرا اینجوری میشود؟ چی درمیآید از این؟ چه نتیجهای دارد؟ یعنی یک جایی را ما ببندیم، چندین جای دیگر را بشر باز میکند. یک راه دیگری پیدا میشود. واقعا باید موکول کنیم به عقل و تصور مردم.
وی ادامه میدهد: من فکر میکنم ما با همین رویه توانستیم راه را باز کنیم. انصافا راه باز شد. خیلی از گرهها الان باز شده و یک فضای جدیدی به وجود آمده. دو سه تا مانع هم دارد؛ یکی از موانع بزرگ، خارجی است که هنوز رضایت نمیدهد ما آنچه که داریم بتوانیم برای خودمان نقد کنیم و استفاده بکنیم. یکی از موانع، داخلی است که فرصتطلبها و آنهایی که جدیدالاسلام هستند نسبت به انقلاب زیادهخواهی میکنند و خب آن انقلابیون اصلی که در موقعی که هیچکس امید نداشت که بشود رژیم شاه و آمریکا را بیرون کرد، فقط به خاطر اینکه وظیفه انجام بدهند میآمدند، میدان و زندانها را پر کرده بودند. الان اکثر آنها را از میدان بیرون کردهاند.
آقای هاشمی در این اظهارات به نحوی سخن گفته که گویا مسئله نگرانی نسبت به تهاجم فرهنگی دشمن، به خاطر قدرتطلبی است و نه دغدغههای انقلابی و ملی. دشمنان در حالی که انواع تحریمهای اقتصادی و سیاسی و علمی و فنی را علیه ملت ایران به کار بستهاند، حوزه فرهنگ را استثنا کرده و به جای تحریم، حتی یارانههای میلیاردی برای حوزه ماهواره و اینترنت اختصاص میدهند. آیا همین واقعیت نباید برای آقای هاشمی هشداردهنده باشد؟ آیا ما از برخی کشورهای غربی متحد آمریکا لیبرالتر هستیم که آنها در باره تهاجم فرهنگی آمریکا هشدار میدهند؟
از سوی دیگر اگر صرفا قرار باشد امور را «به عقل و تصور مردم موکول کنیم»، در آن صورت آقای هاشمی برای مسئولیتهای حکومت دینی که در قرآن و سنت پیامبر و ائمه معصوم(ع) تصریح شده چه توجیهی پیدا میکند؟ آیا به بهانه مثلا ضعف در مقابله با ماهواره میشود نسخه ولنگاری فرهنگی پیچید؟
از سوی دیگر ملاک تقسیمبندی خادم و خائن، جدید الاسلام و قدیمالاسلام بودن نیست. چه بسا قدیمالاسلامهایی که در صدر اسلام خیانت کردند و چه بسیار جدید الاسلامهایی که موجب رونق دین شدند.
وی ادامه میدهد: من فکر میکنم ما با همین رویه توانستیم راه را باز کنیم. انصافا راه باز شد. خیلی از گرهها الان باز شده و یک فضای جدیدی به وجود آمده. دو سه تا مانع هم دارد؛ یکی از موانع بزرگ، خارجی است که هنوز رضایت نمیدهد ما آنچه که داریم بتوانیم برای خودمان نقد کنیم و استفاده بکنیم. یکی از موانع، داخلی است که فرصتطلبها و آنهایی که جدیدالاسلام هستند نسبت به انقلاب زیادهخواهی میکنند و خب آن انقلابیون اصلی که در موقعی که هیچکس امید نداشت که بشود رژیم شاه و آمریکا را بیرون کرد، فقط به خاطر اینکه وظیفه انجام بدهند میآمدند، میدان و زندانها را پر کرده بودند. الان اکثر آنها را از میدان بیرون کردهاند.
آقای هاشمی در این اظهارات به نحوی سخن گفته که گویا مسئله نگرانی نسبت به تهاجم فرهنگی دشمن، به خاطر قدرتطلبی است و نه دغدغههای انقلابی و ملی. دشمنان در حالی که انواع تحریمهای اقتصادی و سیاسی و علمی و فنی را علیه ملت ایران به کار بستهاند، حوزه فرهنگ را استثنا کرده و به جای تحریم، حتی یارانههای میلیاردی برای حوزه ماهواره و اینترنت اختصاص میدهند. آیا همین واقعیت نباید برای آقای هاشمی هشداردهنده باشد؟ آیا ما از برخی کشورهای غربی متحد آمریکا لیبرالتر هستیم که آنها در باره تهاجم فرهنگی آمریکا هشدار میدهند؟
از سوی دیگر اگر صرفا قرار باشد امور را «به عقل و تصور مردم موکول کنیم»، در آن صورت آقای هاشمی برای مسئولیتهای حکومت دینی که در قرآن و سنت پیامبر و ائمه معصوم(ع) تصریح شده چه توجیهی پیدا میکند؟ آیا به بهانه مثلا ضعف در مقابله با ماهواره میشود نسخه ولنگاری فرهنگی پیچید؟
از سوی دیگر ملاک تقسیمبندی خادم و خائن، جدید الاسلام و قدیمالاسلام بودن نیست. چه بسا قدیمالاسلامهایی که در صدر اسلام خیانت کردند و چه بسیار جدید الاسلامهایی که موجب رونق دین شدند.