هاشمی رفسنجانی در خاطرات روز یکشنبه 30 تیر 1370 مصادف با تاسوعای حسینی مینویسد: «یک نفر چینی پیشبینی کرده است که ساعت 8 امروز زلزلهای به قدرت 8/6 ریشتر در تهران روی خواهد داد. آمدن ما به لتیان هم بیارتباط با این نیست.
شهدای ایران: گرچه خودم اصلا قبول ندارم فقط به خاطر بچهها آمدم. با هلیکوپتر به سد لتیان آمدیم. هوای خوبی دارد. عصر همراه بچهها خواستم اسکی روی آب یاد بگیرم. کمی دنبال قایق کشیده شدم، بدنم آمادگی برای چنین ورزشی ندارد. گرچه آسان است».در این باره موارد ذیل قابل بیان است.
1- بیشک از منظر دینی زنده نگه داشتن فرهنگ عاشورا در تفکر تشیع از جایگاه انکارناپذیری برخوردار است. در ایام محرم ملت ایران با هر مرام سیاسی- اجتماعی عملا سعی میکنند براساس فرمایشات ائمه معصوم(ع) در ماتم سالار شهیدان عزاداری کرده و با مشارکت در سوگواری حسینی از الطاف معنوی بهرهمند شوند. شیعیان جهان در دهه محرم متاثر از شعور دینی نسبت به تعظیم شعائر ناب عاشورایی همت گماشته و عظمت و مجد اسلام و تشیع را به نمایش جهانی میگذارند. انصافا غم عزای حسینی به قدری سنگین است که هیچ ایرانی مسلمانی نمیتواند در روز تاسوعا به تفریح و گشت و گذارهای آنچنانی و اسکی روی آب بپردازد. در این ایام حتی در شهرهای سنینشین نیز سنیمذهبها به احترام امام حسین(ع) مغموم و متاثر به نظاره مراسمات عزای حسینی مینشینند و از عزاداران التماس دعا میکنند.
2- در فرهنگ دینی شرکت در مراسمات تاسوعا و عاشورا اوج اظهار ارادت نسبت به قافله کربلاست. این ایام در فرهنگ تشیع از چنان عظمتی برخوردار است که اشتغال به امور دنیوی و حتی انجام کار منزل نیز در این دو روز دارای کراهت است. در این میان پرداختن به تفریح و گشت و گذار و اسکی روی آب آن هم در عصر تاسوعا توسط رئیسجمهور یک دولت اسلامی و خانوادهاش جای خود دارد. پرداختن به تفریح و خوشگذرانی در این لحظات ارزشی که در نزد پیروان راستین ائمه اطهار(ع) از قداست غیرقابل وصفی برخوردار است عملا یک ناهنجاری اجتماعی– مذهبی به شمار میرود. شاید عدم محکومسازی صریح جشن و پایکوبی و هلهله شادی فتنهگران در ظهر عاشورای 88 ریشه در چنین تفکرات و اعتقادات نامانوس با فرهنگ ملت ایران دارد.
3- خرافهپرستی امر بسیار مذمومی است. متاسفانه به اعتبار خاطرات هاشمی وی نیز به نوعی ناخوشایند در معرض این بلیه است.جستوجوی تصویرحضرت امام(ره) در کره ماه در اوایل انقلاب توسط هاشمی، دیدن خوابهای پریشان و ارتباط دادن بیمعنای آن خوابها به حوادث آتی در جبهههای جنگ، ... یا اقدام به خارج کردن خانواده از تهران براساس پیشگوییهای یک چینی درباره حتمی بودن وقوع زلزله در تهران در سال 70 نمونه بارزی از این خرافهپرستیها میتواند باشد.
4- با پذیرش فرض محال صحت پیشگویی یک پیشگو و قبول ضرورت دفع خطر احتمالی باید متاثرانه یادآور شد اقدام یکجانبه هاشمی درباره خارج کردن اعضای خانواده از تهران برای مصون ماندن از خطر زلزله و بیتوجهی نسبت به سرنوشت سایر شهروندان اوج بیمبالاتی مدیریتی و بیانصافی یک رئیسجمهور است. کاوش در تاریخ 36 ساله انقلاب اسلامی و ملاحظه مصداق تاریخی درباره تمایزات و تفاوتهای خاندان هاشمی با مردم عادی عمیقا مبین آن است که شأنیت اختصاصی برای فرزندان هاشمی قائل شدن ریشه در گذشته و مشخصا در نوع تلقی هاشمی درباره استفاده از بیتالمال برای رفاه اعضای خانواده دارد. در سال 70 در حالی که اغلب جانبازان برای کمک به عمران، آبادانی و سازندگی کشور حتی هزینههای درمان جانبازی خود را با استقراض وام بانکی تهیه میکردند هاشمی با هلیکوپتر و همراه خانواده در سد لتیان و در روز عاشورا تفریح میکرد.
5- یک رئیسجمهور دلسوز تکلیف مدیریتی- قانونی دارد در مواقع حساس و بحرانی در کنار ملت خویش قرار گرفته و با اتخاذ تدابیر راهبردی به مدیریت بحران احتمالی و دفع خطرات پیش رو بپردازد. ملاحظه چنین رفتارهای ناموجهی از رئیسجمهور وقت فینفسه سبب میشود آدمی در مقابل عظمت ایثار و فداکاری خانوادههای معظم شهدا سر تعظیم و تکریم فرود آورد.خانوادههای فداکاری که با کمترین توقع فرزندان خویش را تقدیم انقلاب کرده و کماکان در پای آرمانهای اسلامی آن جانفشانی میکنند. البته نباید فراموش کرد در دوران موشکباران تهران با وجود اصرارهای اطرافیان، امام خمینی تحت هیچ شرایطی حاضر به نقل مکان به جای امن و استفاده از پناهگاه نشدند و کمترین توقع از هاشمی که ادعای شاگردی حضرت امام را دارد سرلوحه قرار دادن رفتارهای ایشان در مواجهه با مردم عادی است که قرائن متعددی از عدم توجه هاشمی به این اصل راهبردی در مواجهه با مردم عادی حکایت دارد.
6- در واقع تلاش ناموجه هاشمی برای نجات اعضای خانواده از یک خطر احتمالی و بیتوجهی عینی به سرنوشت سایر شهروندان و اشتغال به تفریح خانوادگی در منطقه امن سد لتیان جز خودخواهی یک مدیر چه توجیه دیگری میتواند داشته باشد؟ بدیهی است از ادعا تا عمل تفاوت فاحشی وجود دارد و صرف ایراد الفاظ دهنپرکن نمیتواند موید صحت دلسوزیهای اعلامی نسبت به ملت ایران باشد. بیشک عدم احساس مسؤولیت عملی در برابر منافع ملی و تفاوت قائل شدن میان اعضای خانواده و سایر شهروندان بهطور تصریحی صلاحیت اداری و شأنیت اجتماعی ایشان را به شکلی معنادار در تمام ابعاد زیر سوال میبرد.
7- هاشمی در متن خاطره خود مدعی است وی هیچ اعتقادی به صحت پیشگویی مرد چینی در این تاریخ نداشته و تنها از باب جلب رضایت همسر و فرزندان در روز تاسوعا به تفریح و خوشگذرانی در سد لتیان رضایت داده است. در عین حال که این توجیه عذر بدتر از گناه است باید یادآور شد چه تضمینی وجود داشته و دارد که وی کماکان تحت تاثیر اعضای خانواده منافع ملی و حقوق دیگر شهروندان را پای منافع و مصالح خانوادگی ذبح نکرده یا بیتالمال را صرف جلب رضایت و راحتی آنها نکند.
8- بهطور معمول مقاطع حساس و خطرآفرین ملاک متقنی برای سنجش میزان درستی ادعاهای کسانی است که مکررا سنگ دفاع از حقوق ملت را به شکلی کاملا تبلیغی و البته منتآلود بر سینه میزنند. بهطور کلی تعارضات بنیادین در حوزه رفتار اشخاص با مبانی اعتقادی– آرمانی مورد ادعای آنان ریشه در نفعطلبیهای شخصی دارد. طبیعتا وجود تعارض میان عمل و گفتار اشخاص ماهیتا ادعاهای بعدی این قبیل افراد را مخدوش میکند. واضح است چنین اشخاصی مطلقا مجاز نیستند در پس حوادث فتنه 88 و به شکلی خودخواسته خود را تنها مرجع فکری– سیاسی ملت انقلابی ایران معرفی کرده و در پی این معرفی مطالبات حاشیهای شخصی– خانوادگی نامشروعی را مطرح کنند. واضح است داشتن صداقت جامع با ملت یکی از ارکان حقیقی هرگونه ادعای خدمت به ملت است.
منبع: وطن امروز
1- بیشک از منظر دینی زنده نگه داشتن فرهنگ عاشورا در تفکر تشیع از جایگاه انکارناپذیری برخوردار است. در ایام محرم ملت ایران با هر مرام سیاسی- اجتماعی عملا سعی میکنند براساس فرمایشات ائمه معصوم(ع) در ماتم سالار شهیدان عزاداری کرده و با مشارکت در سوگواری حسینی از الطاف معنوی بهرهمند شوند. شیعیان جهان در دهه محرم متاثر از شعور دینی نسبت به تعظیم شعائر ناب عاشورایی همت گماشته و عظمت و مجد اسلام و تشیع را به نمایش جهانی میگذارند. انصافا غم عزای حسینی به قدری سنگین است که هیچ ایرانی مسلمانی نمیتواند در روز تاسوعا به تفریح و گشت و گذارهای آنچنانی و اسکی روی آب بپردازد. در این ایام حتی در شهرهای سنینشین نیز سنیمذهبها به احترام امام حسین(ع) مغموم و متاثر به نظاره مراسمات عزای حسینی مینشینند و از عزاداران التماس دعا میکنند.
2- در فرهنگ دینی شرکت در مراسمات تاسوعا و عاشورا اوج اظهار ارادت نسبت به قافله کربلاست. این ایام در فرهنگ تشیع از چنان عظمتی برخوردار است که اشتغال به امور دنیوی و حتی انجام کار منزل نیز در این دو روز دارای کراهت است. در این میان پرداختن به تفریح و گشت و گذار و اسکی روی آب آن هم در عصر تاسوعا توسط رئیسجمهور یک دولت اسلامی و خانوادهاش جای خود دارد. پرداختن به تفریح و خوشگذرانی در این لحظات ارزشی که در نزد پیروان راستین ائمه اطهار(ع) از قداست غیرقابل وصفی برخوردار است عملا یک ناهنجاری اجتماعی– مذهبی به شمار میرود. شاید عدم محکومسازی صریح جشن و پایکوبی و هلهله شادی فتنهگران در ظهر عاشورای 88 ریشه در چنین تفکرات و اعتقادات نامانوس با فرهنگ ملت ایران دارد.
3- خرافهپرستی امر بسیار مذمومی است. متاسفانه به اعتبار خاطرات هاشمی وی نیز به نوعی ناخوشایند در معرض این بلیه است.جستوجوی تصویرحضرت امام(ره) در کره ماه در اوایل انقلاب توسط هاشمی، دیدن خوابهای پریشان و ارتباط دادن بیمعنای آن خوابها به حوادث آتی در جبهههای جنگ، ... یا اقدام به خارج کردن خانواده از تهران براساس پیشگوییهای یک چینی درباره حتمی بودن وقوع زلزله در تهران در سال 70 نمونه بارزی از این خرافهپرستیها میتواند باشد.
4- با پذیرش فرض محال صحت پیشگویی یک پیشگو و قبول ضرورت دفع خطر احتمالی باید متاثرانه یادآور شد اقدام یکجانبه هاشمی درباره خارج کردن اعضای خانواده از تهران برای مصون ماندن از خطر زلزله و بیتوجهی نسبت به سرنوشت سایر شهروندان اوج بیمبالاتی مدیریتی و بیانصافی یک رئیسجمهور است. کاوش در تاریخ 36 ساله انقلاب اسلامی و ملاحظه مصداق تاریخی درباره تمایزات و تفاوتهای خاندان هاشمی با مردم عادی عمیقا مبین آن است که شأنیت اختصاصی برای فرزندان هاشمی قائل شدن ریشه در گذشته و مشخصا در نوع تلقی هاشمی درباره استفاده از بیتالمال برای رفاه اعضای خانواده دارد. در سال 70 در حالی که اغلب جانبازان برای کمک به عمران، آبادانی و سازندگی کشور حتی هزینههای درمان جانبازی خود را با استقراض وام بانکی تهیه میکردند هاشمی با هلیکوپتر و همراه خانواده در سد لتیان و در روز عاشورا تفریح میکرد.
5- یک رئیسجمهور دلسوز تکلیف مدیریتی- قانونی دارد در مواقع حساس و بحرانی در کنار ملت خویش قرار گرفته و با اتخاذ تدابیر راهبردی به مدیریت بحران احتمالی و دفع خطرات پیش رو بپردازد. ملاحظه چنین رفتارهای ناموجهی از رئیسجمهور وقت فینفسه سبب میشود آدمی در مقابل عظمت ایثار و فداکاری خانوادههای معظم شهدا سر تعظیم و تکریم فرود آورد.خانوادههای فداکاری که با کمترین توقع فرزندان خویش را تقدیم انقلاب کرده و کماکان در پای آرمانهای اسلامی آن جانفشانی میکنند. البته نباید فراموش کرد در دوران موشکباران تهران با وجود اصرارهای اطرافیان، امام خمینی تحت هیچ شرایطی حاضر به نقل مکان به جای امن و استفاده از پناهگاه نشدند و کمترین توقع از هاشمی که ادعای شاگردی حضرت امام را دارد سرلوحه قرار دادن رفتارهای ایشان در مواجهه با مردم عادی است که قرائن متعددی از عدم توجه هاشمی به این اصل راهبردی در مواجهه با مردم عادی حکایت دارد.
6- در واقع تلاش ناموجه هاشمی برای نجات اعضای خانواده از یک خطر احتمالی و بیتوجهی عینی به سرنوشت سایر شهروندان و اشتغال به تفریح خانوادگی در منطقه امن سد لتیان جز خودخواهی یک مدیر چه توجیه دیگری میتواند داشته باشد؟ بدیهی است از ادعا تا عمل تفاوت فاحشی وجود دارد و صرف ایراد الفاظ دهنپرکن نمیتواند موید صحت دلسوزیهای اعلامی نسبت به ملت ایران باشد. بیشک عدم احساس مسؤولیت عملی در برابر منافع ملی و تفاوت قائل شدن میان اعضای خانواده و سایر شهروندان بهطور تصریحی صلاحیت اداری و شأنیت اجتماعی ایشان را به شکلی معنادار در تمام ابعاد زیر سوال میبرد.
7- هاشمی در متن خاطره خود مدعی است وی هیچ اعتقادی به صحت پیشگویی مرد چینی در این تاریخ نداشته و تنها از باب جلب رضایت همسر و فرزندان در روز تاسوعا به تفریح و خوشگذرانی در سد لتیان رضایت داده است. در عین حال که این توجیه عذر بدتر از گناه است باید یادآور شد چه تضمینی وجود داشته و دارد که وی کماکان تحت تاثیر اعضای خانواده منافع ملی و حقوق دیگر شهروندان را پای منافع و مصالح خانوادگی ذبح نکرده یا بیتالمال را صرف جلب رضایت و راحتی آنها نکند.
8- بهطور معمول مقاطع حساس و خطرآفرین ملاک متقنی برای سنجش میزان درستی ادعاهای کسانی است که مکررا سنگ دفاع از حقوق ملت را به شکلی کاملا تبلیغی و البته منتآلود بر سینه میزنند. بهطور کلی تعارضات بنیادین در حوزه رفتار اشخاص با مبانی اعتقادی– آرمانی مورد ادعای آنان ریشه در نفعطلبیهای شخصی دارد. طبیعتا وجود تعارض میان عمل و گفتار اشخاص ماهیتا ادعاهای بعدی این قبیل افراد را مخدوش میکند. واضح است چنین اشخاصی مطلقا مجاز نیستند در پس حوادث فتنه 88 و به شکلی خودخواسته خود را تنها مرجع فکری– سیاسی ملت انقلابی ایران معرفی کرده و در پی این معرفی مطالبات حاشیهای شخصی– خانوادگی نامشروعی را مطرح کنند. واضح است داشتن صداقت جامع با ملت یکی از ارکان حقیقی هرگونه ادعای خدمت به ملت است.
منبع: وطن امروز