به گزارش پایگاه خبری شهدای ایران وی که در چهاردهمین یادواره 31 شهید «مسجد صاحبالزمان(عج)» اهواز سخن میگفت، افزود: میزان شهدا درستی بود، نه درشتی. شهدا هیچگاه در ادای تکلیف کوتاه نیامدند و اگر دین ما پایدار ماند،به خاطر خون شهدا و وجود علما بوده و با «خداخواهان خرماطلب» نمیتوان به هیچ جا رسید.
حسینیپور ادامه داد: بر ما تکلیف شده است که استقامت کنیم. در دوران دفاعمقدس افراد زیادی بودند که از جان خود برای دفاع از اسلام و کشور گذشتند. آنها سربازان روحالله بودند.امروزه وقتی که واژه دفاعمقدس بیان میشود، تنها معنی جنگ در ذهن برخی افراد متصور میشود، این در حالی است که دفاع مقدس تنها جنگ نیست، بلکه مانند درختی است که میوههای فراوانی دارد.
وی با تاکید بر اینکه ولایتمداری یکی از میوههای درخت دفاعمقدس است،خاطرنشان کرد: در جنگهایی که در دیگر کشورها اتفاق میافتد، سربازان نمیدانند برای چه هدفی میجنگند،این در حالی است که در دفاعمقدس تکتک سربازان و رزمندگان میدانستند چه هدفی دارند. حتی بیشتر سربازان ما در زمان عملیاتها، پلاکهای خود را دور میانداختند تا اگر شهید شدند، گمنام بمانند.
حسینیپور گفت:رزمندگان ما در عملیاتی که با رمز «یا حضرت ابوالفضل(ع)» شروع شده بود،لب به آب نزدند. عراقیها از نوجوان 14 ساله ایرانی و اسیر این عملیات پرسیدند مگر امام خمینی سن سربازی را از 18 سال به 14 سال کاهش داده است که تو به جبهه آمدهای؟ و او جواب داد: "سن سربازی همان 18 سال است، ولی سن عشق بازی پایین آمده است".
نویسنده کتاب «پایی که جاماند» با ذکر خاطراتی از سالهای دفاعمقدس و اسارت خود در زندانهای رژیم بعث عراق گفت: وقتی اسیر شدم پایم تیر خورده بود و عراقیها به دستانم دستبند زده بودند. سه شبانهروز در این حالت بودم. 112 رزمنده بودیم که عراقیها 110 نفرشان را شهید کرده و تنها من و «حسین پرویزی» را که هر دو 16 ساله بودیم، زنده نگه داشته بودند. من شاهد بودم که افسر عراقی به حسین پرویزی تیر خلاص زد. هرگز نگاه مظلومانه حسین را فراموش نمیکنم. سپس به سربازان عراقیها دستور داده شد که باکهای پر از بنزین را بر روی رزمندگان ما بریزند و آنها را آتش بزنند. عراقیها میگفتند چون شما ایرانیها آتش را دوست دارید شما را میسوزانیم تا با آتش محشور شوید. در شرایطی که عراقیها با اسرای ایرانی اینگونه رفتار میکردند،رزمندگان ما با اسرای عراقی رفتاری کاملا انسانی داشتند.
وی همچنین اظهار کرد: در «عملیات خیبر» دو رزمنده ایرانی، دو سرباز عراقی را اسیر کرده بودند. هوا بسیار گرم بود و آن دو سرباز عراقی پوتین نداشتند و زمانی که میخواستند از روی پلهای خیبر عبور کنند، دو رزمنده ایرانی پوتینهای خود را به عراقیها داده بودند تا پاهای آنها از شدت گرما آسیب نبینند. زمانی که به مقر رسیده بودند و شهید «عبدالله میثمی» این صحنه را دیده بود، میخواسته بر پاهای آن دو رزمنده بوسه بزند.
منبع: ایسنا