محسن قاضي مرادي در سال 1320 در تهران متولد شد. همسر وي مهوش وقاري، بازيگر سينما و تلويزيون است. او فارغ التحصيل از مدرسه عالي مديريت تهران است.
شهدای ایران: وی بازي در سينما را از سال 1351 با فيلم «حسن سياه» به کارگرداني «پرويز اصانلو» آغاز کرد. به همین جهت گفتگويي کوتاه با وي انجام داده ايم که مي خوانيد:
چرا اين قدر کم کار شدهايد؟
بيشتر به اين دليل است که کار خوب نيست و تا زماني که کار قابل قبولي وجود نداشته باشد ترجيح مي دهم کم کار باشم و تن به هر کاري ندهم.
معيار اصلي شما در انتخاب نقش؟
کار، قابل قبول باشد.
تا به حال شده با يک نقش خيلي کلنجار برويد و سخت از عهده اش بربياييد؟
اگر نقشي را خودم انتخاب کرده باشم که بسته به توانايي هاي خودم بوده است، با آن نقش هيچ مشکلي ندارم ولي اگر کاري زوري باشد، شايد به مشکل برخورد کنم.
اولين باري که کار صحنه اي را تجربه کرديد چه زماني بود؟
خيلي سال پيش که يک کار تئاتر بود، سال 53 بود يا شايد هم خيلي قبل تر.
چه کسي شما را در بازيگري کشف کرد؟
کسي مرا کشف نکرد، همين طور خرده خرده آمديم جلو تا اينکه به اينجا رسيديم.
در باره جايگاه خودتان در سينما و تلويزيون چه نظري داريد؟
بعضي افراد، مشهور و بعضي ديگر، مردمي هستند. خدا کند که ما از نوع مردمي باشيم.
در زندگي روزمره خودتان هم اهل شوخي و طنزپردازي هستيد؟
بله، زياد.
زماني که در حال بازي هستيد يا جلوي دوربين تلويزيون ظاهر مي شويد، به چه فکر مي کنيد؟
به هيچ چيز. جز بازي در آن کار به چيز ديگري فکر نمي کنم. چون اگر غير از اين باشد، مي شود کم فروشي.
آيا موفقيت امروز حاصل سختي کشيدن در تئاتر و کنار آمدن با دستمزد کم و مشکلاتش است؟
بي مايه، فطير است. مزد، آن گرفت جان برادر که کار کرد.
در دنياي حرفه اي خود فکر مي کنيد در کجا قرار داريد؟
آدم، خيلي فکرها در مورد خودش مي کند ولي اين مردم هستند که حرف اول و آخر را مي زنند و مي توانند دوستمان داشته باشند يا نداشته باشند. از طرفي ما نيز بايد حضور داشته باشيم که آنها دوستمان داشته باشند يا نداشته باشند. اگر نباشيم که ديگر چيزي براي دوست داشتن يا نداشتن نداريم.
چه اتفاقي بايد بيفتد تا به يک بازيگر، سوپراستار بگويند؟
خيلي شرايط وجود دارد ولي مهمترين آن شرايط سني است. به ندرت پيش مي آيد که يک بازيگر در سن 70 سالگي سوپراستار باشد. بيشتر مربوط به جوان هاست.
به جز بازيگري آيا منبع درآمد ديگري هم داريد؟
بله، سال هاست که کارهاي حجمي انجام مي دهم. چون نيازي به فروش آنها ندارم، نمايشگاه مي گذارم ولي اگر زماني نياز داشته باشم آنها را مي فروشم.
تا به حال شده از بازي ديگران هنرمندان درس گرفته باشيد؟
بله، خيلي اوقات بوده که حتي از بازي کساني که زياد شهرتي هم در اين زمينه ندارند درس گرفته ام.
به نظر شما تئاتر جذاب تر است يا سينما؟
هر دو بايد باشد و مکمل هم هستند.
بزرگترين مشکل سينما را در چه مي بينيد؟
همدل و همبسته نبودن اهالي سينما و اينکه سينما در دست اهلش نيست.
براي ارائه يک نقش چه قدر فکر مي کنيد و زحمت مي کشيد؟
قبلش تمرين مي کنيم و خط اصلي را کارگردان کار مي دهد و اگر مشکلي هم پيش آيد کارگردان کمک مي کند.
تا به حال با کارگردان کارتان مشکل داشته ايد؟
بله، يکي دو سه مورد بوده.
نقطه ضعف و قوتتان چيست؟
رک گويي ام.
منبع: رسالت
چرا اين قدر کم کار شدهايد؟
بيشتر به اين دليل است که کار خوب نيست و تا زماني که کار قابل قبولي وجود نداشته باشد ترجيح مي دهم کم کار باشم و تن به هر کاري ندهم.
معيار اصلي شما در انتخاب نقش؟
کار، قابل قبول باشد.
تا به حال شده با يک نقش خيلي کلنجار برويد و سخت از عهده اش بربياييد؟
اگر نقشي را خودم انتخاب کرده باشم که بسته به توانايي هاي خودم بوده است، با آن نقش هيچ مشکلي ندارم ولي اگر کاري زوري باشد، شايد به مشکل برخورد کنم.
اولين باري که کار صحنه اي را تجربه کرديد چه زماني بود؟
خيلي سال پيش که يک کار تئاتر بود، سال 53 بود يا شايد هم خيلي قبل تر.
چه کسي شما را در بازيگري کشف کرد؟
کسي مرا کشف نکرد، همين طور خرده خرده آمديم جلو تا اينکه به اينجا رسيديم.
در باره جايگاه خودتان در سينما و تلويزيون چه نظري داريد؟
بعضي افراد، مشهور و بعضي ديگر، مردمي هستند. خدا کند که ما از نوع مردمي باشيم.
در زندگي روزمره خودتان هم اهل شوخي و طنزپردازي هستيد؟
بله، زياد.
زماني که در حال بازي هستيد يا جلوي دوربين تلويزيون ظاهر مي شويد، به چه فکر مي کنيد؟
به هيچ چيز. جز بازي در آن کار به چيز ديگري فکر نمي کنم. چون اگر غير از اين باشد، مي شود کم فروشي.
آيا موفقيت امروز حاصل سختي کشيدن در تئاتر و کنار آمدن با دستمزد کم و مشکلاتش است؟
بي مايه، فطير است. مزد، آن گرفت جان برادر که کار کرد.
در دنياي حرفه اي خود فکر مي کنيد در کجا قرار داريد؟
آدم، خيلي فکرها در مورد خودش مي کند ولي اين مردم هستند که حرف اول و آخر را مي زنند و مي توانند دوستمان داشته باشند يا نداشته باشند. از طرفي ما نيز بايد حضور داشته باشيم که آنها دوستمان داشته باشند يا نداشته باشند. اگر نباشيم که ديگر چيزي براي دوست داشتن يا نداشتن نداريم.
چه اتفاقي بايد بيفتد تا به يک بازيگر، سوپراستار بگويند؟
خيلي شرايط وجود دارد ولي مهمترين آن شرايط سني است. به ندرت پيش مي آيد که يک بازيگر در سن 70 سالگي سوپراستار باشد. بيشتر مربوط به جوان هاست.
به جز بازيگري آيا منبع درآمد ديگري هم داريد؟
بله، سال هاست که کارهاي حجمي انجام مي دهم. چون نيازي به فروش آنها ندارم، نمايشگاه مي گذارم ولي اگر زماني نياز داشته باشم آنها را مي فروشم.
تا به حال شده از بازي ديگران هنرمندان درس گرفته باشيد؟
بله، خيلي اوقات بوده که حتي از بازي کساني که زياد شهرتي هم در اين زمينه ندارند درس گرفته ام.
به نظر شما تئاتر جذاب تر است يا سينما؟
هر دو بايد باشد و مکمل هم هستند.
بزرگترين مشکل سينما را در چه مي بينيد؟
همدل و همبسته نبودن اهالي سينما و اينکه سينما در دست اهلش نيست.
براي ارائه يک نقش چه قدر فکر مي کنيد و زحمت مي کشيد؟
قبلش تمرين مي کنيم و خط اصلي را کارگردان کار مي دهد و اگر مشکلي هم پيش آيد کارگردان کمک مي کند.
تا به حال با کارگردان کارتان مشکل داشته ايد؟
بله، يکي دو سه مورد بوده.
نقطه ضعف و قوتتان چيست؟
رک گويي ام.
منبع: رسالت