خبر فوت امام را که شنیدند شروع کردند به عزاداری. برخی بهشان اعتراض کردند. بیرون آمدند و خیمه زدند و ۴۰ روز عزاداری کردند. عزاداری که تمام شد همانجا را تبدیل به یک موسسه فرهنگی کردند، موسسه «یادمان امام خمینی». کشمیری بودند نه ایرانی.
به گزارش شهدای ایران به نقل از تسنیم، چندی پیش برخی رسانهها خبری منتشر کرده بودند که حکایت از عشق و علاقه مردم دنیا به امام خمینی و انقلاب اسلامی ایران داشت. عشق و علاقهای که به صورت خودجوش و بدون تبلیغ مستقیم در میان آنان ایجاد شده بود. یکی از این مناطق، منطقه کوهستانیای در کشمیر به نام کارگیل است. کارگیل یک منطقه سوق الجیشی و تقریباْ نزدیک به چین است. برای رسیدن به کارگیل باید 10 الی 15 کیلومتر پیادهروی کرد تا به خانههای آن رسید. خانههای این روستا حتی تا چند سال پیش برقکشی هم نشده بودند. به جهت سختی مسیر سبک زندگی مردم اینطور است که برای مدت چند ماه از سال آذوقه ذخیره کرده و در فصل سرما استفاده میکنند. جتی چند سالی در این روستا گروهی از متولین پیدا شده بودند و آذوقه ذخیره شده را چند برابر قیمت معمول به مردم این روستا میفروختند. که بعدها با تشکیل چند گروه خاص امدادی این افراد از این منطقه رفتند.
بسیاری از خبرنگاران و مستندسازانی که به این منطقه سفر کردهاند بر این مساول صحه میگذارند. همه آنها یک اعتراف بزرگ دارند. اعترافی که تعجب بسیاری از آنها را به همراه داشته است. اعتراف به اینکه در همه خانههای این روستای کوهستان تصاویری از امام خمینی(ره) و آیتالله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی وجود دارد. یکی از آنان که چند سال پیش به این روستا سفر کرده بود، میگوید: «برای من تعجب آور بود که چه طور این مردم در این کوهستان و جای پرت از حمایتکنندگان و پیروان آیتالله خمینی(ره)، رهبر انقلاب ایران هستند؟ در حالی که آب و برق هم به سختی به این روستای کوهستانی میرسد، من ندیدم هیچ خانهای بدون عکس رهبران ایران باشد.»
در یک نمونه دیگر چندی پیش انتشار تصویری از یک قهوهخانه در کوههای هیمالایا که صاحب آن عکسی از امام خمینی(ره) را بر روی دیوار این قهوهخانه دورافتاده قرار داده بود، موجب تعجب بسیاری از رسانهها و مستندسازان شده بود. صاحب این قهوهخانه میگفت که «هویت من با انقلاب اسلامی و شخصیت امام خمینی(ره) پیوند خورده است و برای همین این تصویر را بر دیوار اینجا قرار دادهام.»
مجید کلهر یکی از مستندسازان ایرانی است که به نقاط زیادی از دنیا سفر کرده است. اما او مشاهدات عینی از روستای کارگیل که این روزها تبدیل به یک شهرستان شده است، دارد. او البته حرفهای دیگری هم از فعالیتهای فرهنگی مردم شهرستان کارگیل و عشق کشمیریها به انقلاب اسلامی و امام خمینی(ره) دارد. فعالیتهایی که این روزها فراتر از نصب یک عکس بر دیوار خانههایشان شده است. هر چند که این عکسها آغاز کننده این مسیر بوده است. او تصاویر و فیلمهای مختلفی از این فعالیتها تهیه کرده تا صحت این مشاهدات را به نوعی دیگر بیان کند. مثلاً از مدرسهای به نام «شهید مطهری» در شهرستان کارگیل کشمیریها. با او درباره نفوذ و حضور فرهنگی جمهوری اسلامی و گفتمان امام راحل و رهبر معظم انقلاب در نقاط دیگر دنیا به گفتوگو نشستیم. حضور فرهنگیای که به گفته مستندسازانی از جنس کلهر به صورت خودجوش بوده و دستگاههای دولتی و رسانههای ایران به آن صورت، در آن نقشی نداشتند. بخشی از این گفتگو و روایتها را در ادامه می خوانید:
*آقای کلهر شما به عنوان مستندساز برای تولید فیلم مستند سفری به کشمیر داشتهاید و در آنجا مشاهداتی درباره تاثیرات انقلاب اسلامی و امام راحل(ره) در منطقه کشمیر داشتید، میخواهیم از آن تجربیات و مشاهدات برای ما بگویید.
بنده برای تهیه یک مجموعه مستند بههمراه آقای سلیم غفوری سفری به هند و از آنجا به منطقه کشمیر داشتیم و در مدت زمانی قریب به یک ماه به مناطق مختلف کشمیر سفر کردیم و برای بررسی تاثیرات فرهنگی انقلاب اسلامی و امام خمینی(ره) با مردم و فعالان فرهنگی این منطقه گفتگو کردیم.
*تسنیم: در خصوص همین تاثیرات فرهنگی امام(ره) و انقلاب مشاهداتی که فکر میکنید کمتر شنیده شده یا کمتر مورد توجه بوده چه چیزهایی بودهاند؟
وقتی از «سرینگر» به سمت مرز چین میروید در ارتفاعات صعب العبور و کوهستانی منطقهای به نام «له» یا «لداخ» هست که از لحاظ جمعیتی متشکل از مسلمانان و بوداییها است. قصد ما این بود که به «لداخ» برویم، اما بین راه در فاصله 250 کیلومتری «سرینگر» به شهر «کارگیل» رسیدیم. مسیر «سرینگر» تا «کارگیل» به دلیل کوهستانی بودن بسیار صعب العبور است و ما این 250 کیلومتر را با ماشین، چیزی در حدود 7 ساعت طی کردیم که هم زمان زیادی بود و هم وقتی رسیدیم، بدنمان از ناهمواری و سنگلاخی بودن راه خرد شده بود.
کارگیل شهری کاملا شیعهنشین است؛ از لحاظ جغرافیایی و طبیعت آن مانند شهرهای اطراف کاشان خودمان است اما کوهستانیتر، که رودخانه بزرگی هم از وسط آن میگذرد و مسجد و حسینیه دارد. این شهر در کشمیر از جمله شهرهایی است که بیشترین تاثیر را از انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی گرفته است.
در این شهر و محلههای اطرافش چیزهای عجیبی دیدیم. مثلا خانمهایی را دیدیم که با چادر، درست مانند چادر خانمهای ایرانی حجاب گرفته بودند و انگار که در ایران هستند. یا مثلا در آنجا اگر شخصی را دیدید فارسی صحبت میکند اصلا نباید تعجب کنید، نه به خاطر این که آنها فارس زبانند یا به فارسی علاقه داشتند و آموزش دیدند، نه! بلکه به دلیل کثرت تماشای تلویزیون جمهوری اسلامی و شبکههای مختلف صدا و سیمای ما. آنها اینطور فارسی را یاد گرفتهاند. یعنی بسیاری از مردم منطقه کارگیل به جای تماشای شبکههای تلویزیونی کشور خودشان یعنی هند، ترجیح میدهند که شبکه های تلویزیون ایران را نگاه کنند.
از سوی دیگر طلبههای کشمیری که الان در حوزههای علمیه قم یا مشهد و جاهای دیگر درس میخوانند بیشتر از همین منطقه کارگیل آمدهاند. بخش قابل توجهی از اینها در ایران درس خواندهاند و به شهرشان برگشتند و در آنجا کار تبلیغی انجام می دهند که تاثیر فوق العادهای هم روی مردم گذاشته اند.
در شهر کارگیل یک تشکیلات خودجوش مردمی حزب اللهی به اسم «موسسه یادمان امام خمینی(ره)» وجود دارد و یک روحانی بنام آقای ذاکری که با او مصاحبه هم داشتیم، مسئولیت این موسسه را بر عهده دارد. حاج آقای ذاکری در نجف با امام راحل(ره) و راه ایشان آشنا شده و عاشق امام شده است. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی هم که به شهر خودش آمده شروع به فعالیت دینی و فرهنگی کرده است.
* چطور شده که آقای ذاکری این موسسه را، آن هم با نام «یادمان امام خمینی(ره)» تاسیس کرده؟
آقای ذاکری میگفت ما فعالیتهایمان را پس از پیروزی انقلاب شروع کردیم و یکی از کارهایی که کردیم این بود که در شهر «کارگیل» حوزه علمیه و مدرسهای تاسیس کردیم. ما یک رسم در حوزه داشتیم و آن اینکه هر وقت مرجعی از مراجع شیعه یا یکی از علمای بزرگ فوت میکرد چه در قم چه در نجف یا جاهای دیگر، مدت زمان معینی که 40 روز بود، درسهایمان را به حالت نیمه تعطیل و معلق در میآوردیم و صبح مقداری درس داشتیم و بعدازظهر جلسات قرآن و مراسم ترحیم آن مرجع فقید را برگزار میکردیم. بالتبع وقتی امام خمینی(ره) هم رحلت فرمودند، چون ایشان بزرگ مراجع بودند و در ضمن حوزه ما را هم تقویت میکردند، میخواستیم طبق سنتمان عزاداری راه بیندازیم.
اما مشکلی بوجود آمد؛ دو یا سه روز که عزاداری کردیم، دیدیم که کلاسهای بعد از ظهر راه افتاد و ما پرسیدیم که چرا زود کلاسها را شروع کردید؟ گفتند حالا یک آدمی عمرش تمام شده و از دنیا رفته، نیازی نیست زیاد هم عزاداری کنیم. ذاکری میگفت ما اصلا دعوا و جنجالی نکردیم، فقط با همان طیفی که انقلابی بودیم و به امام راحل عشق میورزیدیم از حوزه علمیه آمدیم در یکی از میدانهای شهر خیمه زدیم و 40 روز برای امام خمینی(ره) عزاداری کردیم و قرآن خواندیم و مجلس ترحیم برگزار کردیم و مردم هم استقبال کردند، بعد از اینکه اربعین هم تمام شد، همان خیمه را تبدیل کردیم به موسسهای فرهنگی به نام « موسسه یادمان امام خمینی(ره)». حالا کار به جایی رسیده که همان خیمه و مجلس عزای امام(ره) به یکی از قطبهای فرهنگی و مذهبی «کارگیل» تبدیل شده است.
* فعالیتهای این موسسه چیست؟
بیشترین بخش فعالیتشان همان تعلیم و تربیت و تبلیغ آموزههای شیعی و انقلابی است. ضمن اینکه در برگزاری برخی مراسمها و مناسبتها هم فعالیت چشمگیری دارند. مثلا همین تیمی که موسسه یادمان امام را تاسیس کرد، چند سال قبل از رحلت امام(ره) و تاسیس این موسسه، مدرسهای را برای بچههای کارگیل و اطراف راهاندازی کرد که امروز بسیار گسترش پیدا کرده و خودش داستان مفصل و جالبی دارد. موسسه یادمان در حال حاضر متولی آن مدارس است که با آنکه نظام آموزشی هند را رعایت میکند، اما دروس شیعی و اسلامی را به بچههای آنجا تعلیم میدهد و چون حدود 30 سال است که این مدارس فعالیت میکنند، کل شهر در قبضه این موسسه یادمان امام خمینی(ره) است. حتی نفوذ موسسه یادمان امام تا جایی است که شورای شهر کارگیل به دست اینهاست و نقش بسیار فعالی در اداره شهر هم دارند.
* «مدرسه شهید مطهری» چطور تاسیس شده است؟
از اولین کارهایی که آقای ذاکری انجام داده این بوده که به مردم کارگیل گفته ما مسلمان و شیعه هستیم، اما برای ما به اسم موسسات خیریه از اسپانیا یا فلان کشور اروپایی و دیگر کشورهای مسیحی مبلغ دینی میفرستند تا برایمان مدرسه تاسیس کنند و مسیحیت را تبلیغ کنند. آنها هم در این مدرسهها بچههای ما را تحت تاثیر قرار میدهند. ما باید تلاش کنیم اینجا مدرسهای برای شیعیان با مواد درسی و تربیتی شیعی راهاندازی کنیم.
آقای ذاکری با کلی سختی و بدبختی مدرسه شیعی را راه میاندازند. بعد به فکرش رسیده که امام خمینی(ره) گفتهاند «شهید مطهری معلم انقلاب است» و پیشنهاد کرده اسم مدرسه را بگذاریم «مدرسه شهید مطهری». بعد از راه اندازی مدرسه شهید مطهری آنها شروع به جذب دانش آموز کردند. آقای ذاکری میگفت وقتی مدرسه را راه انداختیم ابتدا مردم زیاد اعتماد نمیکردند. اما الان بعد از گذشت حدود 30 سال هم استقبال زیاد شده و هم مدرسه هایمان گسترش پیدا کرده و هم در مقطع ابتدایی دانش آموز دارد و هم راهنمایی و دبیرستان. در حالی که ابتدا اینچنین نبوده و تعداد معدودی کلاس داشته است و فقط یک مقطع. همچنین به گفته آقای ذاکری دانش آموزان مدارس شهید مطهری بیشترین و بهترین قبولیهای دانشگاههای هند را دارند.
* ویژگیهای مدارس شهید مطهری چیست و چه تمایزی با دیگر مدارس آن منطقه دارد؟
یکی از ویژگیهای مدارس شهید مطهری این است که در آن حجاب الزامیست البته همه با عشق و علاقه حجاب میگیرند. یعنی نه تنها در هنگام حضورشان در مدرسه حجاب دارند بلکه بیرون مدرسه هم حجابشان را حفظ میکنند. همچنین بچههای این مدرسه دروس اسلامی – شیعی میخوانند و آنطور که آقای ذاکری میگوید دانش آموزان تشنه این معارف و علوم دینی هستند.
نکته مهم در این زمینه آن است که تاسیس «موسسه یادمان امام خمینی(ره)» و مدرسه شهید مطهری در کشمیر کاملا تحت تاثیر انقلاب اسلامی ایران و اندیشههای امام راحل و علمای ما صورت گرفته است.
خود آقای ذاکری میگفت در سفرهایی که به ایران دارد از سیستان و بلوچستان کتابهای دینی مدارس ما که به زبان اردو ترجمه شده یا کتابهای درسی زبان فارسی را میخرد و به «کارگیل» میبرد تا بتوانند در آنجا تدریس کنند.
این کار فرهنگی خودجوش کاملا در کارگیل جا افتاده و از همان یک مدرسه کوچک در منطقه تاکنون حدود 15 مدرسه دیگر ایجاد شده است. این مدارس امروز خوابگاه دارند و مردم مناطق مختلف هم کاملا اطمینان می کنند و پسران و دخترانشان را به این مدارس میفرستند تا در مدرسه دینی شیعیان درس بخوانند. این دانش آموزان به طور شبانه روزی در مدرسه میمانند و درس میخوانند.
جالب اینجاست که همه این مدارس با نام شهید مطهری شناخته میشوند که من در آن سفر از تعدادی از این مدارس عکس گرفتم. حتی در مستند کشمیر که با آقای غفوری تهیه کردیم به طور مفصل به این مدارس و فعالیتهای آقای ذاکری و دوستانشان پرداختیم.
*تسنیم: مطلب دیگری که فکر میکنید نشانگر تاثیر انقلاب و امام راحل بر مردم و فرهنگ کشمیر بوده، اگر در خاطر دارید بفرمایید؟
ما در همین شهر یک مصاحبه هم با رئیس شورای شهر کارگیل داشتیم. ایشان خیلی خوب فارسی حرف میزد. ایشان در بخشی از مصاحبه خاطرهای از سفرشان به ایران در ایام سالگرد رحلت امام(ره) تعریف کرد که برایمان خیلی جالب بود. می گفتند ما 2 سال پیش همراه آقای ذاکری برای سالگرد امام خمینی(ره) به ایران آمدیم. سالگرد که تمام شد، دوستان ایرانی که ساماندهی سفر ما را بر عهده داشتند به ما گفتند شما را میبریم میگردانیم تا علاوه بر زیارت، سیاحت هم باشد. آنها پیشنهاد دادند که بین شیراز، اصفهان، همدان، تبریز و… یکجا را انتخاب کنید که شما را برای دیدن جاذبههای توریستی آن ببریم. میگفت ما گفتیم هیچ کدام از این جاهایی که شما گفتید نمیخواهیم برویم. نه اصفهان، نه شیراز و همدان و تبریز و ... . ما میخواهیم برویم «خرمشهر»!
رئیس شورای شهر کارگیل میگفت برگزارکنندگان مراسم سالگرد رحلت امام از پیشنهاد ما تعجب کردند و گفتند وسط خردادماه خرمشهر؟ آنجا خیلی گرم است، بیایید بروید اصفهان و شیراز آب و هوای خوب و جاذبههای گردشگری دارد. میگفت به آنها گفتم امام خمینی(ره) فرموده «خرمشهر را خدا آزاد کرد»! ما میخواهیم به عشق امام برویم شهری را که خدا آزاد کرده ببینیم. ما میخواهیم به عشق امام برویم خرمشهر و اصلا هم مهم نیست که الان هوای آنجا گرم است.
جالب اینجاست که ایشان به ما میگفت آخر هم قبول نکردند که ما را به خرمشهر ببرند و بینمان جر و بحث شد. تا اینکه گفتیم خودمان شخصا و با هزینه خودمان میرویم و آنها در نهایت حاضر به همراهی نشدند و فقط برایمان بلیط هواپیما گرفتند برای آبادان و اینها 3 روز رفته بودند خرمشهر را دیده بودند و برگشته بودند تهران و از تهران با دلخوشی و ذوق به کشورشان رفته بودند.
همین رئیس شورای شهر کارگیل همان موقع یعنی حدود 4 سال پیش به ما میگفت همین امروز اگر غرب بخواهد در زمینه هستهای مشکلی برای ایران ایجاد کند، ما خودممان را سرباز آقای خامنهای میدانیم و حاضریم همه زندگیمان را رها کنیم و برویم با دشمنان جمهوری اسلامی بجنگیم و کشته شویم.