خاطرات اسارت
ایشان حتی با اجازه سرگرد مسئول اردوگاه به ملاقات افسرها رفتند و حتی اجازه دیدار ما را هم با آنها گرفتند. همه اطاعت کردیم رفتیم آسایشگاه افسران.
به گزارش شهدای ایران؛ عراقی ها برای ایام دهه فجر هیچ اجازه فعالیت های فوق برنامه به ما نمی
دادند. ما هم البته بیکار ننشسته بودیم. پنهانی و با امکانات کم، حلوا درست
می کردیم و دور هم جمع می شدیم و خودمان را با خاطره هامان سرگرم می
کردیم.
بعدها برای عید نوروز اجازه فعالیت گرفتیم. یادم است درست بعد از تحویل سال شصت و یک، حاج آقا ابوترابی، زیر نظر شدید عراقی ها، به یک یک آسایشگاه ها سر زدند و عید را به همه تبریک گفتند. ایشان حتی با اجازه سرگرد مسئول اردوگاه به ملاقات افسرها رفتند و حتی اجازه دیدار ما را هم با آنها گرفتند. همه اطاعت کردیم رفتیم آسایشگاه افسران. افسران که دیدند سربازها و بسیجی ها و حتی معلولین و بیماران آمده اند دیدنشان، خیلی ذوق زده شدند.
ابوترابی
چند تاشان حتی گریه افتادند. این حرکت تأثیر خیلی خوبی روی افسران گذاشت و فضای ملموس تری را تو نظر اردوگاه به وجود آورد.
بچه ها در آن عید هر کاری که از دست شان بر می آمد انجام می دادند. چندتاشان نمایشنامه ای فکاهی اجرا کردند که حتی خود عراقی ها را هم به خنده واداشت. تقلید صدا و برنامه های دیگر داشتند. رحیم بیشترین نقش را در این فعالیت ها داشت.
بعدها برای عید نوروز اجازه فعالیت گرفتیم. یادم است درست بعد از تحویل سال شصت و یک، حاج آقا ابوترابی، زیر نظر شدید عراقی ها، به یک یک آسایشگاه ها سر زدند و عید را به همه تبریک گفتند. ایشان حتی با اجازه سرگرد مسئول اردوگاه به ملاقات افسرها رفتند و حتی اجازه دیدار ما را هم با آنها گرفتند. همه اطاعت کردیم رفتیم آسایشگاه افسران. افسران که دیدند سربازها و بسیجی ها و حتی معلولین و بیماران آمده اند دیدنشان، خیلی ذوق زده شدند.
ابوترابی
چند تاشان حتی گریه افتادند. این حرکت تأثیر خیلی خوبی روی افسران گذاشت و فضای ملموس تری را تو نظر اردوگاه به وجود آورد.
بچه ها در آن عید هر کاری که از دست شان بر می آمد انجام می دادند. چندتاشان نمایشنامه ای فکاهی اجرا کردند که حتی خود عراقی ها را هم به خنده واداشت. تقلید صدا و برنامه های دیگر داشتند. رحیم بیشترین نقش را در این فعالیت ها داشت.