متأسفانه این روزها خرید محصولات با برندهای خارجی و مارک پوشی معضلی است که اقتصاد کشور و فعالیت های کسب و کار تولید کنندگان و کارآفرینان(خصوصاً بخش خصوصی) را بیش از پیش آزار می دهد.
شهدای ایران: گرایش به مد و مدگرایی، برند و مارک پوشی اکنون به یکی از دغدغه های اساسی تعداد زیادی از خانوارهای ایرانی مبدل گشته، پدیده ای که نه تنها در کلان شهرها بلکه در شهرهای کوچک و حتی برخی روستاهای کشور نیز تسری پیدا کرده است.
برخی از محققان بازاریابی، برند را امضا، آبرو و حاشیه امن برای مشتری می دانند. عده ای دیگر برند را خوشنامی و هویت معنا می کنند و این طور می گویند که برند در ذات خود حامل این پیام است: «مرا انتخاب کنید». برندها ماهیتی اجتماعی دارند بنابراین حضور «برند» در ذهن مصرف کنندهاست که به آنها حیات میبخشد نه سازمان آنها.
به بیان ساده تر ذهنیتهای متفاوتی از برند و مارک در میان مصرف کنندگان وجود دارد برخی به دنبال شهرت مارکها بوده و برخی نگاهشان به اطرافیان است تا ببینند چه مارکی را تایید میکنند. مدگرایی و تبعیت جوانان از برند را نمیتوان امری ناپسند دانست اما زمانی که جریان مد در کشور توسط سایر کشورها هدایت شود این امر ناپسند است چرا که به شکست صنعت داخلی، تعطیلی کارخانجات تولیدی و بیکاری تعداد زیادی از افراد منجر میشود.
مارک بازان راهی بازار می شوند و برای خرید یک برند خاص ویترین مغازه های شیك و آنچنانی بالای شهر را رصد و آخر سرهم کالای مورد نظر را با قیمت های نجومی خریداری می کنند تا مبادا از اطرافیان خود کم بیاورند. تب برندگرایی چنان افراد جامعه را مبتلا کرده که حاضرند با قیمتهای بسیار بالا کالاهایی را که با بدترین کیفیت در کارگاه های خانگی چین و یا توسط تولیدکنندگان به اصطلاح زیر زمینی، صرفاً به جهت داشتن نشان یک کارخانه معتبر اروپایی و یا شرکت آمریکایی تهیه شده خریداری نمایند.
مسلماً این مسأله تا حد زیادی نتیجه تهاجم فرهنگی و جنگ نرم نیز هست. جنگ نرم الگوها را تغییر می دهد، افکار را تحت تأثیر قرار می دهد و در آخر با تغییر ارزش ها رفتار ها را دگرگون می سازد. اما تبلیغاتی که از سوی شبکه های خارجی در این راستا انجام می شود بی هدف و تنها برای فروش محصولات خود نیست.
آن ها می خواهند با این تیر دو نشان را هدف قرار دهد؛ از سویی فرهنگ و سبک زندگی مورد نظر خود را به صورت کاملا نامحسوس به ما تحمیل کنند و از سوی دیگر با ایجاد وابستگی در جوانان (نسبت به محصولات بیگانه) از تولید ملی توسط ایرانیان و پیشرفت آنها جلوگیری کنند. برندگرایی و مارک پوشی نه تنها موجب خانه نشینی تولیدگران و کارآفرینان ایرانی می شود بلکه الگوی ناصحیحی در مصرف است.
البته نباید از این واقعیت غافل شد که هجمه ی مصرف بی رویه ی کالاها و برندهای خارجی که به جان تولیدات داخل افتاده تنها به دلیل تبلیغات کالاهای غربی یا برندهای مشهور جهان نیست بلکه بخش عمده ی آن ناشی از کیفیت نامطلوب و عدم دقت در برخی از تولیدات داخلی نیز هست که پایین بودن نرخ حقوق و عوارض گمرکی نیز به آنها اضافه گردیده است.
این عوامل دست به دست هم داده تا تولیدات داخل به انزوا کشیده شوند و بستر مناسب برای حضور بی محابای محصولات خارجی یا به عبارت بهتر مارکهای خارجی در کشور فراهم شود. هرچند بر اساس آن چه گفته شد در برخی از موارد کیفیت محصولات تولید داخلی در حد قابل قبول نیست اما باید نسبت به این نکته توجه کرد که حمایت از تولید ملی یک وظیفه ی همگانی و مستلزم عزم ملی و چند جانبه برای گروه های زیراست؛
۱- خریدار ایرانی؛ که با خرید محصولات داخلی از هموطن خود حمایت کرده و زمینه ی توسعه کسب و کار جوانان این مرز بوم را فراهم می سازد.
۲- دولت و مجلس؛ که با ارائه تسهیلات مناسب و وضع قوانین حمایتی بستر مناسب فعالیت را برای تولید کنندگان و کارآفرینان کشور فراهم می سازند.
۳- تولید کنندگان و کارآفرینان؛ که با تلاش در جهت ارائه محصولات متنوع و با کیفیتِ مطلوب اطمینان مصرف کنندگان را برمی انگیزانند.
۴- رسانه های دیداری و شنیداری؛ یکی از ریشه های این معضل اجتماعی و اقتصادی را می توان در اطلاع رسانی کم و یا نامناسب رسانه های ذیربط دانست. خصوصاً صدا و سیما که می بایست با پرهیز از تبلیغ بی رویه محصولات خارجی و همچین تولید برنامه هایی با محور استقلال اقتصادی و توسعه مصرف تولیدات داخلی زمینه ترویج مصرف کالاهای ایرانی را فراهم آورد.
۵- و در نهایت سازمان ها و متولیان استاندارد و حمایت از حقوق مصرف کنندگان که با نظارت و دقت کافی در تولید و عرضه کالا ارائه محصولات کیفی در بازار مصرف را تضمین می نمایند.
سخن پایانی اینکه رهبر انقلاب فرمودند: "ما باید بتوانیم از کارِ کارگر ایرانى حمایت کنیم؛ از سرمایهى سرمایهدار ایرانى حمایت کنیم؛ و این فقط با تقویت تولید ملى امکانپذیر خواهد شد. سهم دولت در این کار، پشتیبانى از تولیدات داخلىِ صنعتى و کشاورزى است. سهم سرمایهداران و کارگران، تقویت چرخهى تولید و اتقان در کار تولید است. و سهم مردم - که به نظر من از همهى اینها مهمتر است - مصرف تولیدات داخلى است. ما باید عادت کنیم، براى خودمان فرهنگ کنیم، براى خودمان یک فریضه بدانیم که هر کالائى که مشابه داخلى آن وجود دارد و تولید داخلى متوجه به آن است، آن کالا را از تولید داخلى مصرف کنیم و از مصرف تولیدات خارجى بجد پرهیز کنیم."
منبع: الف
برخی از محققان بازاریابی، برند را امضا، آبرو و حاشیه امن برای مشتری می دانند. عده ای دیگر برند را خوشنامی و هویت معنا می کنند و این طور می گویند که برند در ذات خود حامل این پیام است: «مرا انتخاب کنید». برندها ماهیتی اجتماعی دارند بنابراین حضور «برند» در ذهن مصرف کنندهاست که به آنها حیات میبخشد نه سازمان آنها.
به بیان ساده تر ذهنیتهای متفاوتی از برند و مارک در میان مصرف کنندگان وجود دارد برخی به دنبال شهرت مارکها بوده و برخی نگاهشان به اطرافیان است تا ببینند چه مارکی را تایید میکنند. مدگرایی و تبعیت جوانان از برند را نمیتوان امری ناپسند دانست اما زمانی که جریان مد در کشور توسط سایر کشورها هدایت شود این امر ناپسند است چرا که به شکست صنعت داخلی، تعطیلی کارخانجات تولیدی و بیکاری تعداد زیادی از افراد منجر میشود.
مارک بازان راهی بازار می شوند و برای خرید یک برند خاص ویترین مغازه های شیك و آنچنانی بالای شهر را رصد و آخر سرهم کالای مورد نظر را با قیمت های نجومی خریداری می کنند تا مبادا از اطرافیان خود کم بیاورند. تب برندگرایی چنان افراد جامعه را مبتلا کرده که حاضرند با قیمتهای بسیار بالا کالاهایی را که با بدترین کیفیت در کارگاه های خانگی چین و یا توسط تولیدکنندگان به اصطلاح زیر زمینی، صرفاً به جهت داشتن نشان یک کارخانه معتبر اروپایی و یا شرکت آمریکایی تهیه شده خریداری نمایند.
مسلماً این مسأله تا حد زیادی نتیجه تهاجم فرهنگی و جنگ نرم نیز هست. جنگ نرم الگوها را تغییر می دهد، افکار را تحت تأثیر قرار می دهد و در آخر با تغییر ارزش ها رفتار ها را دگرگون می سازد. اما تبلیغاتی که از سوی شبکه های خارجی در این راستا انجام می شود بی هدف و تنها برای فروش محصولات خود نیست.
آن ها می خواهند با این تیر دو نشان را هدف قرار دهد؛ از سویی فرهنگ و سبک زندگی مورد نظر خود را به صورت کاملا نامحسوس به ما تحمیل کنند و از سوی دیگر با ایجاد وابستگی در جوانان (نسبت به محصولات بیگانه) از تولید ملی توسط ایرانیان و پیشرفت آنها جلوگیری کنند. برندگرایی و مارک پوشی نه تنها موجب خانه نشینی تولیدگران و کارآفرینان ایرانی می شود بلکه الگوی ناصحیحی در مصرف است.
البته نباید از این واقعیت غافل شد که هجمه ی مصرف بی رویه ی کالاها و برندهای خارجی که به جان تولیدات داخل افتاده تنها به دلیل تبلیغات کالاهای غربی یا برندهای مشهور جهان نیست بلکه بخش عمده ی آن ناشی از کیفیت نامطلوب و عدم دقت در برخی از تولیدات داخلی نیز هست که پایین بودن نرخ حقوق و عوارض گمرکی نیز به آنها اضافه گردیده است.
این عوامل دست به دست هم داده تا تولیدات داخل به انزوا کشیده شوند و بستر مناسب برای حضور بی محابای محصولات خارجی یا به عبارت بهتر مارکهای خارجی در کشور فراهم شود. هرچند بر اساس آن چه گفته شد در برخی از موارد کیفیت محصولات تولید داخلی در حد قابل قبول نیست اما باید نسبت به این نکته توجه کرد که حمایت از تولید ملی یک وظیفه ی همگانی و مستلزم عزم ملی و چند جانبه برای گروه های زیراست؛
۱- خریدار ایرانی؛ که با خرید محصولات داخلی از هموطن خود حمایت کرده و زمینه ی توسعه کسب و کار جوانان این مرز بوم را فراهم می سازد.
۲- دولت و مجلس؛ که با ارائه تسهیلات مناسب و وضع قوانین حمایتی بستر مناسب فعالیت را برای تولید کنندگان و کارآفرینان کشور فراهم می سازند.
۳- تولید کنندگان و کارآفرینان؛ که با تلاش در جهت ارائه محصولات متنوع و با کیفیتِ مطلوب اطمینان مصرف کنندگان را برمی انگیزانند.
۴- رسانه های دیداری و شنیداری؛ یکی از ریشه های این معضل اجتماعی و اقتصادی را می توان در اطلاع رسانی کم و یا نامناسب رسانه های ذیربط دانست. خصوصاً صدا و سیما که می بایست با پرهیز از تبلیغ بی رویه محصولات خارجی و همچین تولید برنامه هایی با محور استقلال اقتصادی و توسعه مصرف تولیدات داخلی زمینه ترویج مصرف کالاهای ایرانی را فراهم آورد.
۵- و در نهایت سازمان ها و متولیان استاندارد و حمایت از حقوق مصرف کنندگان که با نظارت و دقت کافی در تولید و عرضه کالا ارائه محصولات کیفی در بازار مصرف را تضمین می نمایند.
سخن پایانی اینکه رهبر انقلاب فرمودند: "ما باید بتوانیم از کارِ کارگر ایرانى حمایت کنیم؛ از سرمایهى سرمایهدار ایرانى حمایت کنیم؛ و این فقط با تقویت تولید ملى امکانپذیر خواهد شد. سهم دولت در این کار، پشتیبانى از تولیدات داخلىِ صنعتى و کشاورزى است. سهم سرمایهداران و کارگران، تقویت چرخهى تولید و اتقان در کار تولید است. و سهم مردم - که به نظر من از همهى اینها مهمتر است - مصرف تولیدات داخلى است. ما باید عادت کنیم، براى خودمان فرهنگ کنیم، براى خودمان یک فریضه بدانیم که هر کالائى که مشابه داخلى آن وجود دارد و تولید داخلى متوجه به آن است، آن کالا را از تولید داخلى مصرف کنیم و از مصرف تولیدات خارجى بجد پرهیز کنیم."
منبع: الف