«آخرین دغدغه های امام (ره)»عنوان سرمقاله روزنامه جوان به قلم دکتر عبدالله گنجی است.
شهدای ایران: «آخرین دغدغه های امام (ره)»عنوان سرمقاله روزنامه جوان به قلم دکتر عبدالله گنجی است که در آن می خوانید؛بدون تردید مهم ترین مانع بر سر انحراف نظام جمهوری اسلامی از اصول و موازین خود اندیشه و سیره امام خمینی است. اندیشه و عمل آن عزیز سفر کرده میزان و شاقول اندازه گیری پایبندی به انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی است.
بدون تردید مهم ترین مانع بر سر انحراف نظام جمهوری اسلامی از اصول و موازین خود اندیشه و سیره امام خمینی است. اندیشه و عمل آن عزیز سفر کرده میزان و شاقول اندازه گیری پایبندی به انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی است. بدون تردید مهم ترین مانعی که دکان نفاق، دورویی، واگرایی و سکولاریسم خواهی را به هم می ریزد، اعتقاد صریح و قطعی امام به عدم جدایی دین از سیاست است. همین مسئله مانع تأویل و تفسیر اندیشه امام به سمت جمهوری خواهی یا حکومت اسلامی (منهای جمهوریت) شده است. دغدغه های امام فراوان بود؛ از سازندگی کشور تا اصلاح دانشگاه ها و وحدت جهان اسلام و ... اما دقت در ادبیات گفتمانی ماه های پایانی حیات طیبه ایشان نشان می دهد که اساسی ترین دغدغه های ایشان به شرح ذیل است. البته ممکن است دغدغه های دیگری هم وجود داشته باشد اما آنچه در هشت ماهه آخر حیات ایشان برجسته است راهبردی و محوری است.
1- نگرانی از افتادن حکومت به دست لیبرال ها
حضرت امام در ماه های آخر حیاتشان در سه جای متفاوت خطر لیبرال ها را گوشزد می نمایند. در پیام 29/4/67 واگذاری حکومت به لیبرال ها در صدر انقلاب را اشتباه می دانند و در تاریخ 3/12/67 در پیام به روحانیت با صراحت می فرمایند: «من به آنانی که دستشان به رادیو و تلویزیون و مطبوعات می رسد و چه بسا حرف های دیگران را می زنند اعلام می کنم تا من هستم نخواهم گذاشت حکومت به دست لیبرال ها بیفتد» و سومین بار در نامه به آیت الله منتظری در فروردین 1368 به ایشان گوشزد می کند که «شما می خواهید بعد از من حکومت را به دست لیبرال ها و از طریق آنان به منافقین بدهید.» بنابراین مشخص می شود که امام هم از خطر لیبرال ها نگران است و هم از همسویی آنان با منافقین. شاید گفته شود منظور امام از لیبرال ها طیف نهضت آزادی است.
اما اگر کسی خود رسماً اعلام نماید ما لیبرال هستیم شامل سخن امام نمی شود؟ حسین مرعشی و غلامحسین کرباسچی دو تن از اعضای محوری حزب کارگزاران رسماً اعلام کرده اند که ما و حزب کارگزاران لیبرال هستیم و عبدالکریم سروش نیز آنان را ستود و گفت: «بالاخره شترسواری دولا، دولا نمی شود.» بنابراین همسویی کارگزاران با دولت مستقر و اعتراف رسمی آنان به لیبرال بودن نقطه 180 درجه ای مقابل امام است و ورود آنان به قدرت عدول از اندیشه و مطالبه امام است.
2- تهی شدن جمهوری اسلامی از محتوا
امام (ره) چندین بار فرمودند: «من خوف از آن دارم که ما اینجا یک جمهوری اسلامی درست کرده باشیم اما هر کجایش که بروید همان حکومت طاغوت باشد. در اداره، بازار...». و سپس می فرمایند ما یک جمهوری اسلامی واقعی می خواهیم که محتوایش اسلامی باشد. «ما جمهوری اسلامی لفظی نمی خواهیم.» مقام معظم رهبری در آذرماه 1376 و در دانشگاه علم و صنعت این محتوا را به «ماهیت حقیقی نظام» تعبیر کردند و فرمودند: اگر این محتوا که همانا عدالت، برابری و برادری، ساده زیستی مسئولین، ایستادن مقابل دشمن، تکریم شهادت و شهیدان ... از بین برود «پسوند اسلامی» هم کارگر نخواهد بود، در آن صورت مثل نظام جمهوری اسلامی مثل دندان پوکی می ماند که ظاهری زیبا دارد اما با اولین برخورد با یک شئ سخت فرو می پاشد.
امروز تهی شدن نظام از محتوای دینی خطر بزرگی است، چرا که برخی مسئولان با تکیه بر روشنفکری عوامگرانه و مدرن تلاش می نمایند دین را امری خصوصی و غیر اجتماعی معرفی نمایند و نه تنها از محتوا و ماهیت حقیقی نظام دفاع نمی کنند بلکه قائل به سکوت هم نیستند و زمینه را برای کف و سوت سکولارها فراهم می نمایند. فرآیند عرفی سازی نظام با شعار «به توچه» در همین راستا صورت می گیرد که جمهوری اسلامی ایران نیز مانند جمهوری اسلامی پاکستان و افغانستان صرفاً یک نام در قانون اساسی باشد.
3- آلودگی روحانیت به زخارف دنیوی
در نزد امام مقدس مآبی و تحجرگرایی مذموم بود اما خطر دنیاگرایی برای روحانیت خصوصاً روحانیت حاضر در متن انقلاب و کشور بسیار نگران کننده تر بود. «هیچ چیز به زشتی دنیاگرایی روحانیت نیست و هیچ وسیله ای هم نمی تواند بدتر از دنیاگرایی، روحانیت را آلوده کند. چه بسا دوستان نادان یا دشمنان دانا بخواهند با دلسوزی های بی مورد مسیر زهدگرایی آنان را منحرف سازند و گروهی نیز مغرضانه یا ناآگاهانه روحانیت را به طرفداری از سرمایه داری و سرمایه داران متهم نمایند. در این شرایط حساس و سرنوشت سازی که روحانیت در مصدر امور کشور است و خطر سوء استفاده دیگران از منزلت روحانیون متصور است باید به شدت مواظب حرکات خود بود» بنابراین اعتمادسازی و اعتمادزدایی روحانیون از حاکمیت با زهد و ساده زیستی یا اشرافی گری آنان ارتباط مستقیم دارد.
وقتی امام می فرمایند «شکست روحانیت شکست اسلام است» صرفاً شکست از سوی دشمنان را نمی فرمایند بلکه عمل، سیره و رفتار روحانیت نیز می تواند به این شکست منجر شود. از بین رفتن سرمایه اجتماعی روحانیت مهم ترین خطر در این زمینه محسوب می شود که مطلع آن دنیاگرایی است.
4- اختلاف بین مسئولان
عدم اختلاف بین مسئولان و « ندادن سوژه به دست دشمنان» همیشه و تا آخرین لحظه حیات امام (ره) جزو دغدغه های اصلی وی بود. آیت الله هاشمی شخصاً به دیدار خود و مقام معظم رهبری با امام و اینکه امام شست دست ایشان را فشار دادند و از اختلاف ابراز نگرانی کردند، اشاره می کند. امام معتقد است «اختلاف اگر اصولی و زیربنایی شد موجب سستی نظام می شود» اما اگر در حد سلیقه باشد موجب رشد و پویایی است. دقت در مواضع و اندیشه برخی از نخبگان انقلاب نشان می دهد که از سال 1368 به صورت نهفته و از 1376 به صورت بارز دگردیسی معرفتی خود را به رخ نظام کشیدند لذا امروز نمی توان کشور را با ادبیات قدیم آرایش سیاسی داد. قطعاً آرایش امروز ما بین غرب گرایی – اسلام گرایی، سکولاریسم – جمهوری اسلامی، انقلابی – غیرانقلابی قابل درک بیشتری از چپ و راست یا اصولگرایی و اصلاح طلبی است و شاید در این موضوع از امام عبور کرده باشیم.
5- بی توجهی مسئولان به صدور انقلاب اسلامی
برخی از مدیران کشور طوری مشی می کنند که گویی انقلاب اسلامی یک پروژه تمام شده است و اکنون باید زندگی کنیم. حال آنکه امام بر استمرار روح اسلام انقلابی تأکید داشتند و به مردم می فرمودند شما مشکلات را تحمل کنید تا مسئولان به رسالت اصلی شان که صدور انقلاب است بپردازند و با صراحت از مسئولان هم می خواستند که: «مسئولان ما باید بدانند که انقلاب ما محدود به ایران نیست. انقلاب مردم ایران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمداری حضرت حجت (عج) است.... مسائل اقتصادی و مادی اگر لحظه ای مسئولان را از وظیفه ای که بر عهده دارند منصرف کند، خطری بزرگ و خیانتی سهمگین را به دنبال دارد. باید دولت جمهوری اسلامی تمامی سعی و توان خود را در اداره هر چه بهتر مردم بنماید ولی این بدان معنا نیست که آنها را از اهداف عظیم انقلاب که ایجاد حکومت جهانی اسلام است، منصرف کند ... من بار دیگر از مسئولان بالای نظام جمهوری اسلامی می خواهم که از هیچ کس و از هیچ چیز جز خدای بزرگ نترسند و کمرها را ببندند و دست از مبارزه و جهاد علیه فساد و فحشای سرمایه داری غرب و پوچی و تجاوز کمونیزم بکشند که ما هنوز در قدم های اول مبارزه جهانی خود علیه غرب و شرقیم.»
امام، کوتاهی در این زمینه را «خطری بزرگ» و «خیانتی سهمگین» می دانند اما دقت در صحنه سیاسی – فرهنگی کشور نشان می دهد که در گفتمان مسئولان کشور ردپای این مطالبه امام نیست و مقام معظم رهبری یک تنه این گفتمان را مدیریت و ملت ایران را کانون پرفروغ حمایت از محرومان و مستضعفین جهان معرفی می نمایند. بنابراین در سالروز ارتحال آن امام عزیز لازم است مسئولان کشور یک بار دیگر اندیشه، مشی و سیره خود را با مطالبه و دغدغه های امام انطباق دهند و میزان نزدیکی یا دوری خود از ایشان را اندازه گیری نمایند. تعالی انسان که پاداش آن بهشت است، غایت انقلاب امام بود و تقلیل آن به توسعه اقتصادی و علمی (که آن هم به جای خود مهم است) قطعاً خیانتی سهمگین است.
بدون تردید مهم ترین مانع بر سر انحراف نظام جمهوری اسلامی از اصول و موازین خود اندیشه و سیره امام خمینی است. اندیشه و عمل آن عزیز سفر کرده میزان و شاقول اندازه گیری پایبندی به انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی است. بدون تردید مهم ترین مانعی که دکان نفاق، دورویی، واگرایی و سکولاریسم خواهی را به هم می ریزد، اعتقاد صریح و قطعی امام به عدم جدایی دین از سیاست است. همین مسئله مانع تأویل و تفسیر اندیشه امام به سمت جمهوری خواهی یا حکومت اسلامی (منهای جمهوریت) شده است. دغدغه های امام فراوان بود؛ از سازندگی کشور تا اصلاح دانشگاه ها و وحدت جهان اسلام و ... اما دقت در ادبیات گفتمانی ماه های پایانی حیات طیبه ایشان نشان می دهد که اساسی ترین دغدغه های ایشان به شرح ذیل است. البته ممکن است دغدغه های دیگری هم وجود داشته باشد اما آنچه در هشت ماهه آخر حیات ایشان برجسته است راهبردی و محوری است.
1- نگرانی از افتادن حکومت به دست لیبرال ها
حضرت امام در ماه های آخر حیاتشان در سه جای متفاوت خطر لیبرال ها را گوشزد می نمایند. در پیام 29/4/67 واگذاری حکومت به لیبرال ها در صدر انقلاب را اشتباه می دانند و در تاریخ 3/12/67 در پیام به روحانیت با صراحت می فرمایند: «من به آنانی که دستشان به رادیو و تلویزیون و مطبوعات می رسد و چه بسا حرف های دیگران را می زنند اعلام می کنم تا من هستم نخواهم گذاشت حکومت به دست لیبرال ها بیفتد» و سومین بار در نامه به آیت الله منتظری در فروردین 1368 به ایشان گوشزد می کند که «شما می خواهید بعد از من حکومت را به دست لیبرال ها و از طریق آنان به منافقین بدهید.» بنابراین مشخص می شود که امام هم از خطر لیبرال ها نگران است و هم از همسویی آنان با منافقین. شاید گفته شود منظور امام از لیبرال ها طیف نهضت آزادی است.
اما اگر کسی خود رسماً اعلام نماید ما لیبرال هستیم شامل سخن امام نمی شود؟ حسین مرعشی و غلامحسین کرباسچی دو تن از اعضای محوری حزب کارگزاران رسماً اعلام کرده اند که ما و حزب کارگزاران لیبرال هستیم و عبدالکریم سروش نیز آنان را ستود و گفت: «بالاخره شترسواری دولا، دولا نمی شود.» بنابراین همسویی کارگزاران با دولت مستقر و اعتراف رسمی آنان به لیبرال بودن نقطه 180 درجه ای مقابل امام است و ورود آنان به قدرت عدول از اندیشه و مطالبه امام است.
2- تهی شدن جمهوری اسلامی از محتوا
امام (ره) چندین بار فرمودند: «من خوف از آن دارم که ما اینجا یک جمهوری اسلامی درست کرده باشیم اما هر کجایش که بروید همان حکومت طاغوت باشد. در اداره، بازار...». و سپس می فرمایند ما یک جمهوری اسلامی واقعی می خواهیم که محتوایش اسلامی باشد. «ما جمهوری اسلامی لفظی نمی خواهیم.» مقام معظم رهبری در آذرماه 1376 و در دانشگاه علم و صنعت این محتوا را به «ماهیت حقیقی نظام» تعبیر کردند و فرمودند: اگر این محتوا که همانا عدالت، برابری و برادری، ساده زیستی مسئولین، ایستادن مقابل دشمن، تکریم شهادت و شهیدان ... از بین برود «پسوند اسلامی» هم کارگر نخواهد بود، در آن صورت مثل نظام جمهوری اسلامی مثل دندان پوکی می ماند که ظاهری زیبا دارد اما با اولین برخورد با یک شئ سخت فرو می پاشد.
امروز تهی شدن نظام از محتوای دینی خطر بزرگی است، چرا که برخی مسئولان با تکیه بر روشنفکری عوامگرانه و مدرن تلاش می نمایند دین را امری خصوصی و غیر اجتماعی معرفی نمایند و نه تنها از محتوا و ماهیت حقیقی نظام دفاع نمی کنند بلکه قائل به سکوت هم نیستند و زمینه را برای کف و سوت سکولارها فراهم می نمایند. فرآیند عرفی سازی نظام با شعار «به توچه» در همین راستا صورت می گیرد که جمهوری اسلامی ایران نیز مانند جمهوری اسلامی پاکستان و افغانستان صرفاً یک نام در قانون اساسی باشد.
3- آلودگی روحانیت به زخارف دنیوی
در نزد امام مقدس مآبی و تحجرگرایی مذموم بود اما خطر دنیاگرایی برای روحانیت خصوصاً روحانیت حاضر در متن انقلاب و کشور بسیار نگران کننده تر بود. «هیچ چیز به زشتی دنیاگرایی روحانیت نیست و هیچ وسیله ای هم نمی تواند بدتر از دنیاگرایی، روحانیت را آلوده کند. چه بسا دوستان نادان یا دشمنان دانا بخواهند با دلسوزی های بی مورد مسیر زهدگرایی آنان را منحرف سازند و گروهی نیز مغرضانه یا ناآگاهانه روحانیت را به طرفداری از سرمایه داری و سرمایه داران متهم نمایند. در این شرایط حساس و سرنوشت سازی که روحانیت در مصدر امور کشور است و خطر سوء استفاده دیگران از منزلت روحانیون متصور است باید به شدت مواظب حرکات خود بود» بنابراین اعتمادسازی و اعتمادزدایی روحانیون از حاکمیت با زهد و ساده زیستی یا اشرافی گری آنان ارتباط مستقیم دارد.
وقتی امام می فرمایند «شکست روحانیت شکست اسلام است» صرفاً شکست از سوی دشمنان را نمی فرمایند بلکه عمل، سیره و رفتار روحانیت نیز می تواند به این شکست منجر شود. از بین رفتن سرمایه اجتماعی روحانیت مهم ترین خطر در این زمینه محسوب می شود که مطلع آن دنیاگرایی است.
4- اختلاف بین مسئولان
عدم اختلاف بین مسئولان و « ندادن سوژه به دست دشمنان» همیشه و تا آخرین لحظه حیات امام (ره) جزو دغدغه های اصلی وی بود. آیت الله هاشمی شخصاً به دیدار خود و مقام معظم رهبری با امام و اینکه امام شست دست ایشان را فشار دادند و از اختلاف ابراز نگرانی کردند، اشاره می کند. امام معتقد است «اختلاف اگر اصولی و زیربنایی شد موجب سستی نظام می شود» اما اگر در حد سلیقه باشد موجب رشد و پویایی است. دقت در مواضع و اندیشه برخی از نخبگان انقلاب نشان می دهد که از سال 1368 به صورت نهفته و از 1376 به صورت بارز دگردیسی معرفتی خود را به رخ نظام کشیدند لذا امروز نمی توان کشور را با ادبیات قدیم آرایش سیاسی داد. قطعاً آرایش امروز ما بین غرب گرایی – اسلام گرایی، سکولاریسم – جمهوری اسلامی، انقلابی – غیرانقلابی قابل درک بیشتری از چپ و راست یا اصولگرایی و اصلاح طلبی است و شاید در این موضوع از امام عبور کرده باشیم.
5- بی توجهی مسئولان به صدور انقلاب اسلامی
برخی از مدیران کشور طوری مشی می کنند که گویی انقلاب اسلامی یک پروژه تمام شده است و اکنون باید زندگی کنیم. حال آنکه امام بر استمرار روح اسلام انقلابی تأکید داشتند و به مردم می فرمودند شما مشکلات را تحمل کنید تا مسئولان به رسالت اصلی شان که صدور انقلاب است بپردازند و با صراحت از مسئولان هم می خواستند که: «مسئولان ما باید بدانند که انقلاب ما محدود به ایران نیست. انقلاب مردم ایران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمداری حضرت حجت (عج) است.... مسائل اقتصادی و مادی اگر لحظه ای مسئولان را از وظیفه ای که بر عهده دارند منصرف کند، خطری بزرگ و خیانتی سهمگین را به دنبال دارد. باید دولت جمهوری اسلامی تمامی سعی و توان خود را در اداره هر چه بهتر مردم بنماید ولی این بدان معنا نیست که آنها را از اهداف عظیم انقلاب که ایجاد حکومت جهانی اسلام است، منصرف کند ... من بار دیگر از مسئولان بالای نظام جمهوری اسلامی می خواهم که از هیچ کس و از هیچ چیز جز خدای بزرگ نترسند و کمرها را ببندند و دست از مبارزه و جهاد علیه فساد و فحشای سرمایه داری غرب و پوچی و تجاوز کمونیزم بکشند که ما هنوز در قدم های اول مبارزه جهانی خود علیه غرب و شرقیم.»
امام، کوتاهی در این زمینه را «خطری بزرگ» و «خیانتی سهمگین» می دانند اما دقت در صحنه سیاسی – فرهنگی کشور نشان می دهد که در گفتمان مسئولان کشور ردپای این مطالبه امام نیست و مقام معظم رهبری یک تنه این گفتمان را مدیریت و ملت ایران را کانون پرفروغ حمایت از محرومان و مستضعفین جهان معرفی می نمایند. بنابراین در سالروز ارتحال آن امام عزیز لازم است مسئولان کشور یک بار دیگر اندیشه، مشی و سیره خود را با مطالبه و دغدغه های امام انطباق دهند و میزان نزدیکی یا دوری خود از ایشان را اندازه گیری نمایند. تعالی انسان که پاداش آن بهشت است، غایت انقلاب امام بود و تقلیل آن به توسعه اقتصادی و علمی (که آن هم به جای خود مهم است) قطعاً خیانتی سهمگین است.