شهدای ایران shohadayeiran.com

شيوع اين باور نادرست در بين جوانان که چنانچه با همسري ثروتمند يا داراي تحصيلات، جايگاه و موقعيت اجتماعي مناسب ازدواج کنم، مي توانم روي تمام واقعيت هاي تلخ موجود در زندگي گذشته از جمله فقر اقتصادي، فقر فرهنگي و بي سوادي والدين، نداشتن موقعيت و جايگاه اجتماعي مناسب خطي پر رنگ بکشم و تحولي جديد در شرايط فعلي زندگي ام ايجاد کنم، موجب شده است معيارهاي اخلاقي و شخصيتي طرفين، قبل از ازدواج ناديده گرفته شود و وضعيت مالي و اقتصادي آن ها اولويت نخست را به خود اختصاص دهد.
شهدای ایران: به خاطر داشته باشيد ازدواج کردن با يک فرد، بدون در نظر گرفتن معيارهاي اساسي انتخاب همسر و هم کفو بودن و همچنين بدون احساس و عاطفه قلبي و فقط از روي نگاه مادي گرايانه و صرفا به خاطر پول، به طور قطع عقلاني نيست و اشتباه محض است اما توجه به نکاتي که در ادامه مي آيد، به شما در انتخاب دقيق تر و تصميم گيري سنجيده تر کمک مي کند.
 
خواستگارتان تا چه اندازه «خود ساخته» است
اگر خواستگارتان داراي خودروي مدل بالا، خانه مسکوني مستقل و امکانات رفاهي براي شروع زندگي مشترک است اما يک سوال مهم همواره وجود دارد و آن اين که خود اين فرد تا چه اندازه در به دست آوردن چنين امکاناتي نقش داشته است؟ آيا تمام آنچه کسب کرده است نتيجه تلاش، رزق حلال و استقلال مالي خوداوست يا اين که تمام سرمايه لازم را خانواده اش براي او فراهم آورده اند؟

از طرفي بسياري از جوانان اگر چه در حال حاضر از شرايط مالي کاملا مساعدي برخوردار نيستند اما از قابليت هايي بهره مندند که با بررسي دقيق آن ها مي توان آينده اي سرشار از پيشرفت براي شان پيش بيني کرد. با اين توضيح چنانچه خواستگار شما با تکيه بر قابليت هاي خود و يا توسل به سطح تحصيلاتش سرمايه مطلوبي را پس انداز کرده باشد، مي توان به اين نتيجه رسيد که وي فردي خودساخته و قابل اتکاست که قابليت پيشرفت دارد.
 
اهميت «استقلال مالي»
مهم ترين پيامدهاي نداشتن استقلال مالي و وابستگي اقتصادي به خانواده همسر عبارت است از: ايجاد يک فضاي مطلوب براي دخالت خانواده در امور شخصي و خصوصي زوجين از جمله نحوه خرج کردن پول، خريد کردن و ...، تجربه احساس حقارت ناشي از سرزنش ها و منت گذاشتن هاي خانواده که در بيشتر مواقع با تحسين کردن عضو ديگري از خانواده که به لحاظ مالي مستقل از پدر و مادر است همراه است، شکسته شدن مرزها، ضعيف شدن تدريجي اعتماد به نفس زوج، بالا رفتن ميزان تنش و تشنج ميان زن وشوهر به واسطه مداخلات خانواده، استرس دائمي ناشي از اين که مبادا خانواده به هر دليلي حمايت مالي خود را از ما قطع کند، ايجاد زمينه اي براي بروز توقعات و انتظارات نابجا و غيرمنطقي خانواده همسر از زوج که در موارد زيادي توان نه گفتن در مقابل آن ها وجود ندارد و... همه و همه از پيامدهاي نبود استقلال مالي همسر از خانواده اش است. در مواردي نيز ديده شده است که خانواده ادامه حمايت مالي از فرزندشان را به جدايي او از همسرش منوط مي دانند!

اگر به خاطر ثروتت نبود هرگز با تو ازدواج نمي کردم
يقينا دور از انتظار نيست در انتخاب هايي که صرفا براساس تمکن مالي طرف مقابل پايه گذاري مي شود با کوچک ترين تزلزلي که براي ثروت فرد پولدار اتفاق مي افتد، از ميزان استحکام آن ازدواج و انگيزه براي ادامه زندگي نيز کاسته شود.

بد نيست يک سوال مهم و حياتي را از خود بپرسيد: «چنانچه اين فرد درآينده اي نه چندان دور، همه ثروت و رفاه خود را از دست بدهد و يا خانواده اش دست از حمايت مالي او بردارند، آيا باز هم به ادامه زندگي مشترک با او تمايل دارم؟ آيا اين فرداز حداقل شاخصه هاي لازم به منظور شروع زندگي مشترک نظير ايمان و اخلاق، خانواده سالم، سلامت و ثبات شخصيت، زيبايي نسبي و سلامت جسمي، فاصله سني مناسب و... برخوردار است؟ آيا از نظر احساسي و ميل قلبي نيز به سمت او گرايش دارم؟ آيا با کوچک ترين نوسان در ثروت مرد، زمينه ناسازگاري بين ما بروز پيدا خواهد کرد»؟

دختراني که همسرشان را صرفا به عنوان ابزاري براي رسيدن به آرزوها، رفاه و کمبودهاي زندگي شان تلقي مي کنند و صرفا تمکن مالي او را در نظر مي گيرند، در زندگي مشترک خود نه تنها به همسر بلکه به خودشان نيز آسيب هاي روحي-رواني جدي وارد مي آورند.
اختلاف فرهنگي

هم کفو بودن حائز اهميت است
چنانچه فاصله اعتقادي، اقتصادي و يا فرهنگي شما با خانواده خواستگارتان بسيار زياد باشد، اولين فردي که از اين ناحيه صدمه خواهد خورد خود شما هستيد. در صورت هم کفو نبودن دير يا زود با ورود به زندگي مشترک زمينه بروز اختلافات و تنش ها فراهم خواهد آمد. چرا که يقينا «سبک زندگي»، «آداب و رسوم» و «رفتارهاي» فردي شما و همسر آينده تان متفاوت است و ممکن است همين تفاوت ها در آينده به ابزار و پتکي تبديل شود که بارها بر سر فرد ضعيف تر فرود بيايد.
 
خودتان تغييردهنده باشيد
اما در آخر: تصور کنيد به هر دليلي شرايط ازدواج شما با خواستگارتان فراهم نشد؛ آيا در چنين شرايطي دست از رسيدن به آمال و آرزوهاي تان برمي داريد و به فردي منفعل تبديل خواهيد شد که باور دارد به خانواده اي از قشر ضعيف متعلق است و هرگز امکان رشد و صعود به قله هاي موفقيت را ندارد؟ آيا اين بار هم در اميد آمدن خواستگاري با وضع نسبتا مرفه، شاهد از دست رفتن عمرتان خواهيد بود؟ آيا به اين باور رسيده ايد که ديگر اميدي به تغيير شرايط وجود ندارد و به ناچار شما هم به همان سرنوشت خانواده تان مبتلا خواهيد شد؟ آيا تصور مي کنيد تنها ازدواج با فردي ثروتمند مي تواند جايگاه و موقعيت شما را تغيير دهد؟

توصيه مي کنم مسئوليت تلاش براي کسب داشته هاي بيشتر، تغيير شرايط و رقم زدن سبک زندگي بهتر از گذشته را «خودتان» به عهده بگيريد.
 
منتظر بمانيد اگر ...
اگر پاسخ شما به تمام سوالات بالا منطقي بود و تصور کرديد که مي شود به خواستگارتان تکيه کرد، مي توانيد منتظر بمانيد تا خواستگارتان از طريق منطقي و با گذشت اندکي زمان، خانواده خود را با شما همراه و موافق کند هر چند اگر خانواده وي افرادي مادي گرا باشند و ديگران را با خط کش تمکن يا فقر مالي ارزيابي کنند و به آنان امتياز دهند با ازدواج شما موافقت نخواهند کرد.

در هر حال مي توانيد به او مدتي فرصت دهيد تا به گونه اي مطلوب نظر خانواده خود را تغيير دهد. از طرفي توصيه مي شود صرفا به اين دليل که يک خواستگار پر و پا قرص داريد، ورود ديگر خواستگاران را به منزل تان ممنوع نکنيد.
منبع: بانو

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار