متهم پرونده قتل شهید علی خلیلی طلبه ناهی از منکر در اولین جلسه دادگاه اظهارات عجیبی مطرح کرده و مدعی شد مقتول قصد درگیری با وی را داشته و همچنین در پاسخ به برخی از سوالات قاضی تنها سکوت کرد.
به گزارش شهدای ایران؛ در ادامه رسیدگی به پرونده قتل شهید خلیلی طلبه ناهی از منکر در شعبه 113 دادگاه کیفری متهم احسان شاهقاسمی متولد 1370 به درخواست قاضی پرونده برای شرح حادثه به جایگاه احضار شد.
در ادامه این جلسه متهم عنوان کرد: شبی که این حادثه رخ داد شب نیمه شعبان بود و مست بودم.
در ادامه متهم در پاسخ به قاضی مبنی بر اینکه در بازپرسیها وقایع را به صورت کامل تعریف کردهاید و در حال حاضر مجددا نیز وقایع را کامل تعریف کنید گفت: بنده به همراه دوستانم داشتیم به سمت منزل حرکت میکردیم که شهید علی خلیلی به همراه سه نفر که سوار یک موتور بودند آمدند به سمت ما و بنده هم مست بودم و درگیر شدیم.
بنده تا از موتور پیاده شدم علی خلیلی عینک خود را درآورد و بیاختیار چاقویی که در دستم بود به سمت وی پرتاب کردم ولی اصلا قصد زدن نداشتم و چاقوی من به گردن وی اصابت کرد.
متهم در پاسخ به پرسش قاضی مبنی بر اینکه چرا چاقو همراه داشتی سکوت کرد و در پاسخ به پرسش دیگری مبنی بر اینکه آیا چاقو همیشه همراهتان بود گفت همیشه چاقو همراه بنده نبود و قرار نبود که دعوا کنیم و من چاقو را از ماشین دوستم برداشتم.
قاضی در این لحظه خطاب به متهم گفت: بر اساس بازپرسیهای انجام شده چاقوی دیگریی در خودروی دوستتان کشف میشود و این چاقو چاقویی که در دست شما بوده نبوده و خلاق چاقویی که در خودرو کشف شده است میباشد. شما اصلا به ماشین نزدیک نشدید اتفاق آنقدر سریع بوده است که قبل از حادثه شما به سمت ماشین نرفتید.
در ادامه متهم در دفاع از خود گفت: قبل از این حادثه در داخل خودروی پراید دو تا چاقو بود که بنده بدون اجازه دوستم یک از آنها را برداشتم.
قاضی خطاب به متهم اظهار داشت: در تمامی دفاعیات گذشته مستی را مطرح نکردهاید چطور امروز آن را مطرح میکنید قتل جرم است و خلاف قانون و شرافت انسانی فرض کن آن هم دوستت بود مستحق زدن ضربه با چاقو به گردن بود؟
دفاع کردن حق شماست و سکوت کمکی به شما نمیکند پس بهتر جزئیات پرونده را عنوان کنید.
متهم مجددا در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه در بازجویی قبلی به شرب خمر اعتراف نکردهاید گفت بنده در گذشته هم عنوان کرده بودم و شلاق آن را هم خورده بودم.
قاضی عنوان کرد مشروب را از کجا آوردی نوع آن چه بود و چه مقدار خوردهاید متهم گفت: در ماشین دوستم و در ساعت 8 شب خوردیم مشروب دستساز بود و حدودا 1.5 لیتر بود که 5 نفر از آن استفاده کردند و حدود 300 سیسی بنده خوردم.
متهم در پاسخ به پرسش قاضی مبنی بر اینکه چه مقدار مست شده بودی گفت: بنده زیاد مست بودم و در حال طبیعی نبودم متهم در پاسخ به پرسش به قاضی پرونده مبنی بر اینکه چرا بعد از صحنه جراحت فرار کردی؟ کسی که چاقو حمل میکند و میزند دیگر نباید بترسد آیا فرار نکردی که ماموران بیایند و دستگیرت کنند این یعنی مست بودن و قدرت فکر داشتن درسته؟ آیا تلوتلو میخوردی؟ بله بنده زیاد مست بودم ولی قدرت تفکر را داشتم.
متهم در پاسخ به پرسش دیگری مبنی بر اینکه محل شرب خمر تا محل حادثه گفت ما در کوچه خودمان مشروب خوردیم و محل حادثه چند کوچه بالاتر بود.
قاضی در ادامه این جلسه خاطر نشان کرد: پس نشان میدهد شما قدرت رانندگی داشتهاید وقتی که ضربه را زدید و مقتول افتاد آن لحظه را دیدید، نگفتی که کمکش کنم و به بیمارستان ببرم به عنوان یک انسان و فارغ از دین و مرام یک مجروح نیاز به کمک داشت. آیا تلاشی برای نجاتش کردی؟ که همچنان متهم سکوت کرد.
در ادامه متهم در پاسخ به پرسش قاضی مبنی بر اینکه تذکر مرحوم به شما چه بود گفت: شهید علی خلیلی به همراه سه تن دیگر سوار یک موتور بودند و ما نیز در حال برگشت به منزل که شهید خلیلی به سمت ما آمد و گفت این موقع شب چه میکنید و با دست اشاره کرد که در بغل نگه دارید. شهید علی خلیلی از موتور پیاده شد و بنده نیز که مست بودم متوجه نشدم و با چاقو وی را زدم.
متهم ادامه داد: شهید خلیلی قصد درگیری داشت.
در ادامه جلسه قاضی عنوان کرد تو چطور احساس کردی که شهید خلیلی قصد درگیری داشت گفت: ما رو در رو بودیم و چاقو دستم بود و از جلو به وی ضربه زدم از پشت نزدم.
در ادامه این جلسه وکیل متهم برای دفاع از وی به دستور قاضی وارد جایگاه شد.
در ادامه این جلسه متهم عنوان کرد: شبی که این حادثه رخ داد شب نیمه شعبان بود و مست بودم.
در ادامه متهم در پاسخ به قاضی مبنی بر اینکه در بازپرسیها وقایع را به صورت کامل تعریف کردهاید و در حال حاضر مجددا نیز وقایع را کامل تعریف کنید گفت: بنده به همراه دوستانم داشتیم به سمت منزل حرکت میکردیم که شهید علی خلیلی به همراه سه نفر که سوار یک موتور بودند آمدند به سمت ما و بنده هم مست بودم و درگیر شدیم.
بنده تا از موتور پیاده شدم علی خلیلی عینک خود را درآورد و بیاختیار چاقویی که در دستم بود به سمت وی پرتاب کردم ولی اصلا قصد زدن نداشتم و چاقوی من به گردن وی اصابت کرد.
متهم در پاسخ به پرسش قاضی مبنی بر اینکه چرا چاقو همراه داشتی سکوت کرد و در پاسخ به پرسش دیگری مبنی بر اینکه آیا چاقو همیشه همراهتان بود گفت همیشه چاقو همراه بنده نبود و قرار نبود که دعوا کنیم و من چاقو را از ماشین دوستم برداشتم.
قاضی در این لحظه خطاب به متهم گفت: بر اساس بازپرسیهای انجام شده چاقوی دیگریی در خودروی دوستتان کشف میشود و این چاقو چاقویی که در دست شما بوده نبوده و خلاق چاقویی که در خودرو کشف شده است میباشد. شما اصلا به ماشین نزدیک نشدید اتفاق آنقدر سریع بوده است که قبل از حادثه شما به سمت ماشین نرفتید.
در ادامه متهم در دفاع از خود گفت: قبل از این حادثه در داخل خودروی پراید دو تا چاقو بود که بنده بدون اجازه دوستم یک از آنها را برداشتم.
قاضی خطاب به متهم اظهار داشت: در تمامی دفاعیات گذشته مستی را مطرح نکردهاید چطور امروز آن را مطرح میکنید قتل جرم است و خلاف قانون و شرافت انسانی فرض کن آن هم دوستت بود مستحق زدن ضربه با چاقو به گردن بود؟
دفاع کردن حق شماست و سکوت کمکی به شما نمیکند پس بهتر جزئیات پرونده را عنوان کنید.
متهم مجددا در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه در بازجویی قبلی به شرب خمر اعتراف نکردهاید گفت بنده در گذشته هم عنوان کرده بودم و شلاق آن را هم خورده بودم.
قاضی عنوان کرد مشروب را از کجا آوردی نوع آن چه بود و چه مقدار خوردهاید متهم گفت: در ماشین دوستم و در ساعت 8 شب خوردیم مشروب دستساز بود و حدودا 1.5 لیتر بود که 5 نفر از آن استفاده کردند و حدود 300 سیسی بنده خوردم.
متهم در پاسخ به پرسش قاضی مبنی بر اینکه چه مقدار مست شده بودی گفت: بنده زیاد مست بودم و در حال طبیعی نبودم متهم در پاسخ به پرسش به قاضی پرونده مبنی بر اینکه چرا بعد از صحنه جراحت فرار کردی؟ کسی که چاقو حمل میکند و میزند دیگر نباید بترسد آیا فرار نکردی که ماموران بیایند و دستگیرت کنند این یعنی مست بودن و قدرت فکر داشتن درسته؟ آیا تلوتلو میخوردی؟ بله بنده زیاد مست بودم ولی قدرت تفکر را داشتم.
متهم در پاسخ به پرسش دیگری مبنی بر اینکه محل شرب خمر تا محل حادثه گفت ما در کوچه خودمان مشروب خوردیم و محل حادثه چند کوچه بالاتر بود.
قاضی در ادامه این جلسه خاطر نشان کرد: پس نشان میدهد شما قدرت رانندگی داشتهاید وقتی که ضربه را زدید و مقتول افتاد آن لحظه را دیدید، نگفتی که کمکش کنم و به بیمارستان ببرم به عنوان یک انسان و فارغ از دین و مرام یک مجروح نیاز به کمک داشت. آیا تلاشی برای نجاتش کردی؟ که همچنان متهم سکوت کرد.
در ادامه متهم در پاسخ به پرسش قاضی مبنی بر اینکه تذکر مرحوم به شما چه بود گفت: شهید علی خلیلی به همراه سه تن دیگر سوار یک موتور بودند و ما نیز در حال برگشت به منزل که شهید خلیلی به سمت ما آمد و گفت این موقع شب چه میکنید و با دست اشاره کرد که در بغل نگه دارید. شهید علی خلیلی از موتور پیاده شد و بنده نیز که مست بودم متوجه نشدم و با چاقو وی را زدم.
متهم ادامه داد: شهید خلیلی قصد درگیری داشت.
در ادامه جلسه قاضی عنوان کرد تو چطور احساس کردی که شهید خلیلی قصد درگیری داشت گفت: ما رو در رو بودیم و چاقو دستم بود و از جلو به وی ضربه زدم از پشت نزدم.
در ادامه این جلسه وکیل متهم برای دفاع از وی به دستور قاضی وارد جایگاه شد.